یزدفردا "محمد حسن نجفی :دیروز ، میانه گرفتن نان در صف نانوائی بالاخره حرف شاطر و مردم کشید به مرغ و هر کسی در باره گرانی و ارزانی و بود ونبود مرغ نظر میداد !
اصلا این روزها صبح که رادیو را باز میکنی یا بیخ دل تلویزیون می نشینی صدا و تصویر این ارگان فخیمه با مرغ شروع و شب کنار سفره افطاری حرف دوست و آشنائی که تو را دعوت کرده اند ، به مرغ ختم میشود این پرنده کم شعور پر افاده که حد اکثر تفاخر او سلانه راه رفتن روی زمین است و اگر پر نداشت معلوم نبود در جرگه کدام جانور جا میگرفت !
حرفی معادل سکه و ارز در مملکت ما پیدا کرده و بعضی وقتها آدمی در ذکاوت سیما می ماند که چگونه این همه مشکلات پیدا و پنهان و قابل طرح در زمینه های فرهنگی و اجتماعی را رها کرده و چسبیده به مرغ !
شاید رسالت این کارخانه آدم سازی تا این حد تنزل یافته !
الغرض حرف از مرغ در صف نان کشید به سوریه ! بنده خدائی که رفته بود بالای منبر با هر فحشی که نثار اسد می کرد ، که دلیل اصلی گرانی مرغ است ، یک لقمه نان میان گرمای بعد از ظهر رمضان می گذاشت داخل دهان مبارک و به آن همه چشم روزه دار که به او زل زده بودند اعتنائی نمیکرد !انگار نه انگار که در مملکت مسلمانها است و نیروی انتظامی هشدارداده اگر روزه خواری از کسی ببیند با او آن چنان خواهد کرد ! الغرض مرد معترض روضه اش را خواند و روزه اش را خورد ورفت و کنایه و نهی از منکر ماو بقیه هم هیچ ترتیب اثری نداد !
بعد از آن رفتیم برای افطار سبزی و میوه بخریم که از در وارد شدن همان و مشاهده جوانک لندهور شاگرد مغازه که از عنایت ماه رمضان هیچ میوه پلاسیده ای در مغازه اش نمانده بود همان ، شاگرد مغازه یک عدد موز پر و پیمان در دست گرفته بود وبه دهان می کشید !! اول به خیال اینکه از اهل کتاب هم نیست خواستم برگردم که پاکی و نجسی را رعایت کرده باشم که با اعتراض مغازه دار برگشتم و پرسیدم چرا شاگرد از غیر مسلمان می گیرد که معلوم شد آقازاده ایشان است که به گفته خودش از خدا نمی ترسد چه رسد به مردم !!اما خدا خیرش بدهد و وقتی حرف از مرام و معرفت و مردی شد که شرط انصاف و مردانگی نیست جلو دخترک 10 ساله مشتری که رنگ رخساره اش نشان می داد از صبح تا کنون گرسنگی کشیده ، روزه خواری کند جوانک هم شرمنده شد و عذر خواست .
الا ایحال ! اینها به کنار که من مانده ام جواب فرزند را چه بدهم که میپرسد این آقا چرا شلوارک دارد و سوار موتور شده ؟ (که از وقتی از خانه راه افتاده ایم برویم میهمانی چند نفری را به همین شکل و شمایل دیده ایم ) یا این آقا چرا با زیرپوش رکابی و شلوارک داخل مغازه ایستاده ؟ یا این خانم چرا با پیراهن و شلوار آمده داخل خیابان ؟ یادم می افتد که امروز مشکل اصلی مملکت ما به فرموده اهالی صدا وسیما و سیاسیون و اجتماعیون و..... مرغ است برای همین من هم پاسخ را به همین سمت و سو هدایت میکنم که به نظر میرسد به خاطر کمبود و گرانی مرغ و متعلقات اوست که این روزها حواس همه را پرت کرده ! و لابد یادشان میرود وقتی از خانه بیرون می آیند لباس مناسب بپوشند یا در اعتراض به گرانی مرغ است که آن آقا تاب روزه گرفتن ندارد و در مقابل جمع اعتراض خود را این گونه به گوش همگان میرساند
اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا