زمان : 03 Mordad 1391 - 17:48
شناسه : 54672
بازدید : 6698
جشن گلریزان وفرصت اکرام جشن گلریزان وفرصت اکرام دکتر علی اکبرجعفری ندوشن

یزدفردا "دکتر علی اکبرجعفری ندوشن:نقل می کنند که مرحوم حاجی وزیری که رضوان خدا بر او باد در مجالس ومحافلی که برای کمک به ایتام ومستمندان بر پا می شد برای آن که هرکسی را به نسبت وسع و توانایی اش تشویق و ترغیب به مشارکت کند وفیض دستگیری از نیازمندان را سنتی همگانی کند همواره این بیت شریف رازمزمه می کردند  :

        تا توانی به جهان خدمت محتاجان کن                      به دمی یا درهمی یا قلمی یا قدمی

  البته این نگاه یاری رسانی به همنوع به دمی یا درهمی یا قلمی بر گرفته از مکتب حیات بخش اسلام است .در کلام ا... مجید آیات متعددی در این باره آمده از جمله آیات 80 تا 122 سوره مبارکه صافات که بندگی خدا را در آن دانسته است که دیگران را نیز بعنوان آفریده های خدواند صاحب کرامت و شرافت بدانیم وازهرطریقی وازآنچه در وسعمان است جهت دستگیری ازآنان بکار گیریم تا بتوانند همواره شرافت و کرامتشان را حفظ کنند .در بند بودن آدمی موجب سرافکندگی و شرمندگی است و لو آنکه در اثر سهو و نسیان و حسب خطایی ناخواسته باشد .ضیق و تنگدستی هم می تواند سم مهلکی بر جان مایه کرامت و شرافت آدمی بریزد.  بنابراین برای حفظ واحیای مقام شریف انسانیت باید کرامت ذاتی اورا بمثابه  موهبت بزرگ الهی که خداوند در آیه مبارکه:«لقد کرمنا بنی آدم »  بدان اشاره دارد حفظ کرد.

   سنت نیکو جشن گلریزان در ماه مبارک رمضان که ماه رحمت الهی است وبه نام نامی  مظهرفتوت و جوانمردی امیر المومنین علی (ع) گره خورده ، تصویر عاشقانه و خداپسندانه ای از شکوه انسانی مردم مسلمان ماست که به تأسی از آن امام همام به کمک واجب الصدقه ترین نیازمندان که همانا زندانیان مالی هستند می پردازند. نیازمندانی که معمولا درپی حادثه ای ناخواسته همچون سوانح رانندگی و یا ورشکستگی مالی و... پشت میله های زندان ،حسرت چشیدن طعم بی مثال آزادی و حضور در کنار خانواده هایشان را می کشندوخانواده هایشان هم در فقر وتنگدستی به امید گشایشی نشسته اند  ،کمک به این نیازمندان کفاره بسیاری از گناهان است .صدقه جاریه است که سلامت خود و خانواده هایمان را بیمه می کند .نباید این فرصتها را که دراین ماه رحمت ومغفرت پیش پایمان گشوده اند به سادگی از دست بدهیم .خداوند خود گاهی دلالتمان  می کند وبا اتفاقاتی انذار مان می دهد تا شاید بامشارکت درچنین خیراتی از غفلت ایام چهره برشوئیم. مثالی بزنم: درمحفلی خانوادگی درباب جشن گلریزان ذکرسخنی وتوصیه ای داشتم امروز پسر بچه نوجوانی ازآن جمع تماس گرفته بود با کلام شیرین و کودکانه اش که معصومیت و زلال صدق وصفا در آن موج می زد می گفت:«امسال تصمیم گرفته بودم با جمع کردن پول هایم یک کامپیوتر بخرم و حالا نظرم عوض شده  و می خواهم همه پولم را برای آزادی زندانیان بدهکار بدهم چون مدتی است فهمیده ام که همکلاسی ام که همیشه هنگام دعوت اولیاء به مدرسه دچار اضطراب می شد پدرش در اثر تصادف زندانی است می خواهم کمکی به آزادی او بکنم  »

وقتی آدمی عظمت این رفتار عطوفت آمیز واحساس مسئولیت  چنین نوجوان پاکی را می بیند شرمسار خود می شود باید آن را  انذار حضرت حق دانست که می خواهد از خواب غفلت بیدارمان کند .مقتضای سرشت پاک وطینت بی آلایش آدمی در رفتار این نوجوان متبلور می شود اگر ما بدان بیدار نمی شویم گردملال غفلت لایه های وجدانمان رابه سختی پوشانده والا باچنین تلنگری بایداز هر آنچه در توان مان است ولو به دمی یا قلمی یا قدمی وحتی اندک درهمی دریغ نورزیم.

از بزرگوار دیگری یاد کنم ؛نویسنده و پژوهشگر پر تلاش آقای مسرت چند سال قبل در اثر حادثه ای جوان رعنا و هنرمندش را به همراه همسرش از دست داد و به داغ سنگینی ابتلا یافت که البته با صبر و شکیبایی تسلیم اراده الهی شد و دل به رضای حق سپرد. چند روز قبل تماسی گرفت که می خواهد کلیه هزینه های مراسم سوگواری آن عزیزانش را به حساب ستاد دیه واریز کند وبدنبال آدرس ونشانی ستاد مزبور بود .این رفتارستوده او نیز برای بسیاری از توانگران مالی حکمت آموز است . این رویدادها اساسا چراغ راهنماست که خداوند بر سر راه ما می گذارد تا راه را گم نکنیم و مغرور جاه و مال این دنیا نشویم وبجای حرص مال ومنال وحسرت افزودن آن ،لختی درنگی کنیم و غبطه حال کسانی بخوریم که اگر مال انبوه ندارند دل دریاوشی دارندو حاضرنیستند فرصت با برکت خیرخواهی واکرام ضعفاء را در زندگی را از دست بدهند.

خداوند که درکلمه طیبه بسم الله الرحمن الرحیم به صفات کریمه مهربانی وبخشندگی متصف است می فرماید قرب الهی  و نزدیکی به او با تلاش در اتصاف به صفات ثبوتیه اش میسر است. ،وجوه مهربانی و بخشندگی ذات اقدس الهی را بابخشش و دستگیری از مستمندان می توان در وجود خود احیا کرد .

شيخ سعدي عليه الرحمه درباب دوم بوستان آورده است:

شنيدم كه پيري به راه حجاز                به هر خطوه كردي دو ركعت نماز
چنان گرم رو در طريق خداي                 كه خار مغيلان نكندي زپاي
به آخر زوسواس خاطر پريش                 پسند آمدش در نظر كار خويش
به تلبيس ابليس در چاه رفت                كه نتوان از اين خوبتر راه رفت
گرش رحمت حق نه دريافتي                غرورش سر از جاده برتافتي
يكي هاتف از غيبش آواز داد                 كه اي نيكبخت مبارك نهاد
       مپندار اگر طاعتي كرده‌اي                    كه نزلي بدين حضرت آورده‌اي؟
به احساني آسوده كردن دلي              به از الف ركعت به هر منزلي