یزدفردا :محسن اختیاری-:چندي پيش در گزارشي كه از پربيننده ترين برنامه يكي از شبكه هاي سراسري و اصلي تلويزيون پخش مي شد خبرنگاري خوش ذوق با حضور در يكي از دستگاههاي مهم سوالاتي را كه از معضلات اساسي اجتماعي مبتلا به جامعه ، و طرح آن حاصل ذكاوت خبرنگار بود ، از رده هاي پايين تا بالاترين سطح يعني شخص وزير مطرح نمود كه البته براي هيچكدام تازگي نداشت و امري بديهي مي نمود ،كه شايد يكي از شاخصه ها و مشكلات اساسي و كلي تمامي كشورهاي كمتر توسعه يافته باشد كه منجر به حاشيه سازيها شده وبيشتر انرژيهاي مفيد و سازنده را تلف مي كند.
_ آيا تا بحال پيش شما زيراب كسي را زده اند ؟!
پاسخ همه بدون استثناء مثبت بود و حتي بيشتر افراد با تاكيد هم جواب مثبت مي دادند .
وسوال دوم اينكه :
_ آيا تابحال زيراب كسي را زده ايد ؟!
اينبار با توجه به شرايط و هوش و حسابگري افراد پاسخها متفاوت بود ولي از همگي بوي مثبت مي آمد ، غير از پاسخ حسابگرانه شخص وزير كه فرمودند : ما كه نيازي نيست زيراب كسي را بزنيم ، ما يك حكم مي زنيم و تمام ، وانصافا هم درست و هوشمندانه بود .
تجربه يكي از دوستان موفق پس از قريب به سي سال مديريت در مراكز آموزشي واقعا كاربردي و آموزنده بود كه مي گفت : روز اولي كه بعنوان مدير به يكي از دبيرستانهاي شبانه روزي و پرجمعيت رفتم ، با تمامي پرسنلي كه البته همگي در شهرستان نسبت به هم شناخت كافي داشته و همكار چندين ساله بوديم ، اتمام حجت كردم كه ، احدي حق ندارد از ديگري براي من خبر بياورد و قبل از اينكه خواست چنين كاري بكند ابتدا فكر كند و تصميم بگيرد كه آيا مي خواهد دراين مركز بماند يا خير ؛ وحتي در يكي دو موردي كه شايد به خاطر جو باقيمانده از قبل در محيط ، اخباري از ديگران مي آوردند ، برخوردي نمودم كه متوجه شدند كار آنها بسيار بسيار زشت تر از شخصي بود كه غيبت يا تهمتي نسبت به او روا داشته بودند ؛ اكنون كه چندين سال از آنزمان مي گذرد ، با كوچكترين مشكلي در مركز مواجه نبوده ام ، ضمن اينكه صرف وقت و انرژي خودم بسيار كمتر شده ، همكاران هم كاملا شرايط را درك نموده و راضي اند بطوريكه در خيلي مواقع كه شخصا حضور ندارم خيالم از بابت همه چيزراحت است .
كه البته تجربه اين دوست كاملا بديهي است زيرا زمانيكه خداوند در قران كريم به زشت ترين تعابير ممكن از اين صفات ياد مي كند جاي هيچگونه شبهه اي در اثرات سوء آن بر افراد و اجتماع نخواهد ماند.
در شرايطي كه افراد بخصوص مديراني كه پرسنلي را تحت سرپرستي خود دارند و هرچه تعداد اين پرسنل بيشتر باشد قطعا اهميت موضوع هم بيشتر خواهد شد ، بدليل اطلاعات و دانش كم ، و علي الخصوص بدليل تجربه اندك ، چشم و گوششان را بر روي هر خبري خواه درست يا غلط ، باز مي گذارند ، و در اين شرايط مخصوصا افرادي كه به دليل ضعف نفس يا هر كمبود شخصيتي يا فرهنگي ديگري نسبت به ديگران اغراضي دارند ، از اين روحيه ناپخته افراد مافوق نهايت استفاده و در حقيقت سوء استفاده را مي كنند ، معمولا براي تصفيه حسابهاي شخصي يا بدليل خصلتهاي زشت و ناپسندي مانند حسادت يا حتي رقابتهاي نادرست و نابجا و امثال آن كه مصاديقش بسيار است ؛ و زمانيكه شرايط را بگونه اي مي يابند كه عليرغم زشتي ومضموميت آن كه از منظر آيات الهي بيان گرديد و هيچ منشا و جنبه انساني ندارد ، شخص مافوق نه تنها برخوردي با اين حركت ناپسندشان نمي كند ، بلكه ممكن است از آن استقبال كند ، طبيعتا افراد بيشتر تمايل به تكرار آن پيدا مي كنند و كم كم افراد بيشتري نيز تمايل به انجام آن پيدا مي كنند ؛ چنين سيستمي در اندك زماني به سيستمي بيمار و داراي جوي ناسالم مبدل خواهد شد كه عملا مديران آلت دست افرادي ضعيف النفس قرار مي گيرند براي تصفه حسابهاي شخصي و بسياري سوءاستفاده هاي ديگر ، در اين شرايط بطور طبيعي افراد موثر و موفق مورد سوءنيت و هدف حسادتها و اغراض افرادي كوچك و ضعيف قرار خواهند گرفت كه توانايي و دانش و هنري براي ابراز وجود و مطرح نمودن خود ندارند و بنابراين در پي آن مي روند تا در اين جو ناسالم ديگران را تخريب كنند ، كه هر چند هم تعدادشان بسيار اندك باشد ولي وجود يك سيب گنديده در انباري بزرگ تمامي محصولات مفيد را تباه خواهد كرد ؛ و طبيعتا بهره وري و كارايي در اين سيستمها سقوط آزاد خواهد داشت ، كه نتايج آن عملا در عملكرد دستگاه و مشكلات ايجاد شده نمايان خواهد شد.
اما نكته قابل توجه در اين شرايط اينستكه ، كنترل چنين جو بيمار و ناسالمي بسيار دشوار شده و روز به روز بر دشواري آن افزوده مي گردد و بنابراين دود اصلي به چشم خود مديران و افراد مافوق مي رود، كه بيشتر انرژي و زمان مفيد خود را بايد مصروف اين حاشيه ها و جو ناسالم كنند ، و طبيعتا در نهايت بيشترين فشار به خود اين افراد كه قاعدتا بار تعهد و مسئوليت بيشتري هم دارند و مي بايست در همه جا پاسخگو باشند وارد خواهد آمد ، تا زمانيكه تجربه كافي كسب شود وشرايط بگونه اي تغيير كند كه افراد مافوق بجاي آنكه خود را آلت دست اشخاص كوچك و ضعيف قرار دهند ، خود به آن ديد و منطق برسند كه با توجه و دقت كافي در سوابق، عملكرد ، فعاليتها و بسياري جوانب ديگر خودشان بتوانند در مورد افراد قضاوت كرده و تصميم بگيرند و يا لااقل مشاوره خود را با افرادي مورد اعتماد ، منطقي و داراي ارزش و عزت نفس و بدور از غرض ورزي انجام دهند ؛ كه قطعا با اصلاح جو ناسالم و ندادن ميدان به افراد ناسالم ومغرض بارهاي بيهوده بسيار سنگيني از دوش بسياري و بخصوص
مسئولين برداشته خواهد شد ، و نتيجه آن در كارايي و عملكرد كلي دستگاه و افزايش كيفيتها كاملا نمود پيدا خواهد كرد .
به اميد فرداهايي بهتر با سلامت روزافزون كليه محيطهاي اجتماعي كه حاصل آن چيزي نخواهد بود جز موفقيتهاي بيشتر در كل اجتماع .