یکی از بحثهای اصلی فصل تابستان نوع پوشش است و به همین دلیل حساسیتهای زیادی مشاهده میشود و البته راه کارهایی هم برای جلوگیری از پدیدهای که به آن بد حجابی میگویند، پیش بینی میکنند.
شیخ جعفر شجونی ، عضو جامعه روحانیت مبارز و عضو شورای مرکزی جامعه وعاظ تهران ، در گفت و گو با عصر ایران می گوید: «در سالهای دور پسر و دختر در سنین مناسبی تشکیل زندگی میدادند و بر همین اساس خیلی از مشکلات فعلی دیده نمیشد. اما امروز همه دنبال این هستند تا دانشگاه بروند و مدرک تحصیلی خود را روز به روز ارتقاء دهند.» و به همین اصرار دارد که باید نگاهی جدی تری به بحث ازدواج انداخت.
درباره حرف و حدیثهایی که درمورد حجاب رایج در جامعه شنیده میشود، چه نظری دارید؟
چه نظری میتوانم داشته باشم، واقعا خجالت آور است که در خیابانهای کشوری که اسلامیترین کشور دنیا است، حجاب تا به این حد تنزل پیدا کرده است. بیحجابها در حالی به بیحجابی اصرار دارند که خودشان هم میدانند با این رفتار ، امنیت اجتماعی را زیر سوال میبرند و خود و مردم دیگر را هم با خطرات زیادی مواجه میکنند.
خب! یا این توضیح به جز احساس شرمساری و خجالت احساس دیگری میتوان داشت؟!
در اسلام دو چیز غیرقابل تحمل عنوان شده است. شراب و بیحجابی، به همین دلیل است که بنده معتقدم تحت هیچ شرایطی نباید از کنار این مساله به سادگی گذشت و بیحجابها نباید احساس آرامش کنند.
علت این شرایط را در چه چیزی میبینید؟
خب! روشن است که بیتقوایی و بیدینی دلیل اصلی بیبندوباری عدهای از هموطنان است. من واقعا نمیدانم برخی از خانوادهها چطور راضی میشوند تا دخترانشان با این شکل به خیابانها بیایند و خطرات زیادی را متوجه خود کنند.
بیتقوایی و بیدینی تنها دلیل شرایطی است که به آن اعتراض دارید؟
البته این را نباید فراموش کرد که دختران ایرانی دنبال این هستند که شریک زندگی خود را هر چه زودتر انتخاب کنند و به اشتباه فکر میکنند اگر به خودشان به طور غیرطبیعی برسند، مورد توجه پسران قرار میگیرند.
این در حالی است که هیچ کس نسبت به یک دختر بیحجاب چنین ذهنیتی نخواهد داشت و فقط به این فکر میکند که به نوعی ضربهای را وارد کند.
چه تعریف مشخصی از «حجاب کامل» دارید؟
اگر خانمی آرایش نکند و لباسهایی مناسب بر تن کند، میتواند نمونهای کامل از حجاب را به نمایش بگذارد.
پس به برخورد با کسانی که رعایت نمیکنند، اصرار دارید؟
نه تنها من، بلکه شما و هر ایرانی مسلمان دیگری هم باید بیشترین حساسیت ممکن را نسبت به کسانی که طبق آموزههای دینی رفتار نمیکنند، نشان بدهند. یعنی چه که خانمی با آرایش غلیظ صدمههای زیادی به جنسهای مخالف خود بزنند که برای کارهای عمومی خود به خیابانها میآیند؟
اسلام تاکید دارد که قبل از هر رفتاری باید سعی کرد تا با نصیحت و سفارش اشتباه کنندگان را متوجه اشتباه خود کرد. اما اگر این راه نتیجه نداد، باید شدیدترین رفتارها را نشان داد تا درس عبرتی برای دیگران باشد؟
گفتید «باید شدیدترین رفتارها را نشان داد»، مثلا چه رفتارهایی؟
ببینید! کسی که با لباس نامناسب به خیابان میآید، هدفش این است که ایمان و آبروی جوانان مرز و بوم اسلامی را آتش بکشد.
پس لازم است که هر تنبیهی را برای این قبیل افراد در نظر گفت و این را هم در نظر داشت که در این راه هیچ کوتاهی نمیتواند توجیه پذیر باشد.
عملکرد دستگاه نظارتی را در قبال این پدیده چطور میبینید؟
به نظر من باید برخوردهای بیشتری صورت بگیرد. اگر از همان اول میدانستیم که چطور و با چه شیوهای جلوی رفتارهای این چنینی را بگیریم، حالا اوضاع به وخامت فعلی نبود.
البته نمیتوان هر واکنشی را به مردم نشان داد.
مردم به کسانی تلقی میشود بایدها و نبایدهای دینی و اجتماعی را رعایت کنند. اینکه هر کسی با این ذهنیت که چون جزیی از «مردم» است میتواند هر کاری را انجام بدهد، نتیجهاش سنگ را روی سنگ بند نمیکند.
بهتر نیست به جای برخوردهای آنچنانی برای حل این مساله بسترسازی کرد؟
وقتی دختران اصرار دارند که خودشان را با شکل و شمایلی عجیب به مردم نشان بدهند، چه بسترسازی میتوان، انجام داد؟
مشکل این است که متاسفانه خانوادهها آنطور که باید، حساسیت نشان نمیدهند و دقیقا به همین دلیل است که چنین مشکلی در ایرانی که الگوی کشورهای اسلامی است، مشاهده میشود.
واقعاً خوش پوشی و تلاش برای زیبایی را میتوان به این صراحت اصرار برای خودنمایی دانست؟
جواب سوال شما را با یک سوال میدهم. قبول دارید که بیحجابها به این مساله واقف هستند که نوع پوششان موجب انحراف دیگران میشود؟ پس میتوان به این نتیجه رسید که آنها دنبال این هستند تا مردم حاضر در جامعه را به انحراف بکشند.
طبیعی است که گرایش جوانان به جنس مخالف را نمیتوان انکار کرد. به همین دلیل هیچ کس نمیتواند و البته نباید بتواند که طبق دلخواه خود عمل کند. مخصوصا در شرایطی که سن ازدواج بالا رفته است.
چرایی بالا رفتن سن ازدواج را در چه مسایلی میبینید؟
در سالهای دور پسر و دختر در سنین مناسبی تشکیل زندگی میدادند و بر همین اساس خیلی از مشکلات فعلی دیده نمیشد. اما امروز همه دنبال این هستند تا دانشگاه بروند و مدرک تحصیلی خود را روز به روز ارتقاء دهند. همین موجب شده تا سن ازدواج متاسفانه به شکل واضحی به بالاترین حد ممکن خود برسد.
یعنی دانشگاه تنها دلیل عدم تشکیل خانواده توسط جوانان است؟
این را دیگر همه میدانند که ایرانیها به شدت مدرک گرا شدهاند. لیسانسهها دنبال فوق لیسانس هستند و فوق لیسانسهها تلاش میکنند تا دکترای خود را بگیرند. همین باعث شده تا نتوانند در زمان مناسب انگیزهای برای پیدا کردن همسری مناسب با شرایط خود داشته باشند.
دلیلهای دیگری هم برای این وضعیت وجود دارد.
همه مشکلات از رفتارهای غیرمنطقی خانوادهها نشات میگیرد. وقتی مهریه به چند هزار سکه طلارسیده است، کمتر جوانی جرات میکندت تا به فکر ازدواج باشد. در حال حاضر ۲۵۰۰ زندانی به این دلیل زندانی شدهاند که در پرداخت مهریهای که در هر شرایطی عندالمطالبه است، عاجز هستند. اگر مهریهها به این سنگینی نبود، سن ازدواج تا به این حد بالا نمیرفت.
اما بیکاری در این پدیده تاثیری به مراتب بیشتر از دانشگاه رفتن و بالا بودن مهریه میتواند باشد.
نمیتوانم این نظر شما را قبول کنم. اگر قرار بر ازدواج جدی باشد مشکلات مالی به راحتی برطرف میشود.
یعنی بیکاری و شرایط نامطلوب اقتصادی در تردید جوانان برای تشکیل خانواده دخالتی ندارد؟!
البته نمیتوان نسبت به این معضل که گریبان خیلی از جوانان را گرفته است، بیتفاوت بود. با این حال اصرار دارم که دانشگاه و مهریه سنگین اصلی ترین دلیلهایی هستند که تشکیل خانواده را به عنوان غولی بیشاخ و دم در ذهن جوان ایرانی تبدیل کرده است.
با این حال نمیتوان نسبت به موانع اقتصادی ازدواج بیتفاوت بود.
هیچ کس نمیتواند سرنوشت جوانان را نادیده بگیرد و هر چه زودتر باید برای به حداقل رسیدن موانع ازدواج چاره اندیشی کرد. با این حال تاکید میکنم که اگر کسی تقوای مسلمانی را در خود رشد بدهد و دینداری دغدغه اصلیاش باشد، تحت هیچ شرایطی دست به گناه نمیزند.
اما این دلیل نمیشود که با انتظار تقوی داشتن، فکری برای از میان برداشتن موانع ازدواج برای جوانهایی که سن شان بالا رفته است، نکرد.
من هم قبول دارم که ایجاد شرایط لازم برای ازدواج باید نسبت به خیلی از مسایل اولویت داده شود. اما اینکه کسی مجرد است، دلیل نمیشود تا از حد و حدود شرعی تجاوز کند و دست به کارهایی بزند که عفت عمومی را زیر سوال میبرد. به همان اندازه که از متاهلها انتظار میرود، انتظارات شرع را رعایت کنند، مجردها هم باید مرز رفتارهای اسلامی و غیراسلامی را مورد توجه قرار دهند.
آقای شجونی! حرف نگفتهای مانده است؟
باید با بی حجابی مبارزه کرد ، پیرمرد 90 ساله که به خیابان می رود و این ها را می بیند یک جوری می شود ، چه برسد به جوانان.
وقتی آمار مجردها تا به این حد زیاد شده است، باید وسواس بیشتری نسبت به مساله حجاب نشان داد. البته مجردها باید این را در نظر بگیرند که با تجرد نمیتوانند گناه خود را توجیه کنند.
منبع:عصر ایران