سوره مباركه آل عمران آیه ۱۶۴
لَقَد مَنَّ اللَّهُ عَلَى المُؤمِنینَ إِذ بَعَثَ فیهِم رَسولًا مِن أَنفُسِهِم یَتلو عَلَیهِم آیاتِهِ وَیُزَكّیهِم وَیُعَلِّمُهُمُ الكِتابَ وَالحِكمَةَ وَإِن كانوا مِن قَبلُ لَفی ضَلالٍ مُبینٍ﴿۱۶۴﴾ خداوند بر مؤمنان منت نهاد [= نعمت بزرگی بخشید] هنگامی كه در میان آنها، پیامبری از خودشان برانگیخت؛ كه آیات او را بر آنها بخواند، و آنها را پاك كند و كتاب و حكمت بیاموزد؛ هر چند پیش از آن، در گمراهی آشكاری بودند.
پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR در نظر دارد در ایام ماه مبارك رمضان، به صورت روزانه آن دسته از مباحث قرآنی معظمله كه در بین بیاناتشان به آن پرداختهاند، در قالب درس گفتارهای قرآنی منتشر كند. این مباحث تحت عنوان «سی روز، سی گفتار قرآنی» به ترتیب از جزء اول تا سی ام قرآن كریم و در سحرگاه ایام ماه مبارك بر روی خروجی سایت قرار خواهد گرفت.
هدف از بعثت انبیاء
بعثت نبىاكرم در قلمرو وجود فردى و تحول درونى انسان و همچنین در قلمرو حیات اجتماعى انسان و زندگى جمعى، هدفى را مشخص و معین كرده است. در قلمرو وجود فرد - كه اصل هم همین است كه تحولى در انسان بهوجود آید - آیاتى در كلام اللَّه آمده است. مثل این آیهى شریفهى سورهى آلعمران: «لقد من اللَّه على المؤمنین اذ بعث فیهم رسولاً من انفسهم یتلوا علیهم آیاته و یزكیهم و یعلمهم الكتاب و الحكمة». (۱) این تزكیه و آموختن كتاب و حكمت، همان تحول درونى انسان است. انسان براى اینكه به هدف خلقت خود برسد، باید به هدف بعثت انبیا دربارهى خود نائل شود. یعنى متحول گردد؛ درست شود؛ خوب شود و از آلودگیها و پستیها و عیبها و هواجسى كه در درون انسان است و دنیا را به فساد مىكشاند، نجات پیدا كند.(۲)
پیغمبر براى این مبعوث شده بود كه مردم را تعلیم دهد و تزكیه كند؛ «یعلّمهم الكتاب و الحكمة و یزكّیهم»؛ (۳) یا در جاى دیگر «یزكّیهم و یعلّمهم الكتاب و الحكمة».(۴) باید انسانها، هم آموزش داده شوند و هم تزكیه شوند، تا این كرهى خاكى و اینجامعهى بزرگ بشرى بتواند مثل یك خانوادهى سالم، راه كمال را طى كند و از خیرات این عالم بهرهمند شود. هدف همهى نبوّتها و بعثتها این است. هركدام از انبیا به نبوّت مبعوث شدند، این اقدام بزرگِ تعلیم و تربیت را تا آن حدّى كه امكانات زمان اجازه مىداد، پیش بردند.(۵)
نیاز اول امت اسلامی
در بیانى هم كه فرمودند «بعثت لاتمم مكارم الاخلاق» (۶)، باز برگشتش به این است. «برانگیخته شدهام كه مكرمتهاى انسانى را كامل كنم.» یعنى تهذیب انسان؛ تزكیهى انسان؛ انسان را به حكمت سوق دادن؛ او را از جهالت بساطت عامیانه به فهم و زندگى حكیمانه رساندن.(۷)
اخلاق آن هواى لطیفى است كه در جامعهى بشرى اگر وجود داشت، انسانها میتوانند با تنفس او زندگى سالمى داشته باشند. اخلاق كه نبود، بىاخلاقى وقتى حاكم شد، حرصها، هواى نفسها، جهالتها، دنیاطلبىها، بغضهاى شخصى، حسادتها، بخلها، سوءظن به یكدیگر وارد شد - وقتى این رذائل اخلاقى به میان آمد - زندگى سخت خواهد شد؛ فضا تنگ خواهد شد؛ قدرت تنفس سالم از انسان گرفته خواهد شد. لذا در قرآن كریم در چند جا - «یزكّیهم و یعلّمهم الكتاب و الحكمة» (۸) - تزكیه كه همان رشد اخلاقى دادن است، جلوتر از تعلیم آمده است. در همین روایت هم كه راجع به عقل از پیغمبر اكرم عرض كردیم - بعد كه عقل را بیان میكند - میفرماید كه آن وقت از عقل، حلم به وجود آمد؛ از حلم، علم به وجود آمد. (۹) ترتیب این مسائل را انسان توجه كند: عقل، اول حلم را به وجود مىآورد؛ حالت بردبارى را، حالت تحمل را. این حالت بردبارى وقتى بود، زمینه براى آموختن دانش، افزودن بر معلومات خود - شخص و جامعه - فراهم خواهد آمد؛ یعنى علم در مرتبهى بعد از حلم است. حلم، اخلاق است. در آیهى قرآن هم «یزكّیهم و یعلّمهم الكتاب و الحكمة»، تزكیه را جلوتر مىآورد. این، تربیت اخلاقى است. امروز ما نهایت نیاز را به این تربیت اخلاقى داریم؛ هم ما مردم ایران، جامعهى اسلامى در این محدودهى جغرافیائى، هم در همهى دنیاى اسلام؛ امت بزرگ اسلامى، جوامع مسلمان. اینها نیازهاى اول ماست. (۱۰)
حكمتِ تقدم تزكیه بر تعلیم
بعضیها از جلو قرار گرفتن «یزكّیهم» در دو آیهى قرآن بر «یعلّمهم»، استفاده كردهاند كه تزكیه از تعلیم هم بالاتر است. مىتواند این طور باشد. حدّاقل این است كه تزكیه در كنار تعلیم است؛ «یزكّیهم و یعلّمهم الكتاب و الحكمة»؛ آن هم تعلیم كتاب و حكمت، نه تعلیم چیزهاى پیش پا افتاده. این در كنار تزكیه است؛ بنابراین تزكیه خیلى والاست. تزكیه، یعنى تربیت.(۱۱)
اگر انسان تعلیم درست و تزكیهى درست شود، همان مادّهى مستعدّى است كه در كارخانهى مناسبى شكل مطلوب خود را پیدا كرده و به كمال رسیده است. هم در این نشئه وجود او منشأ بركت و خیر و مایهى آبادى جهان و آبادى دلهاى انسانهاست، هم وقتى وارد نشئهى دیگر شد و به عالم آخرت قدم گذارد، سرنوشت او همان سرنوشتى است كه همهى انسانها از اوّل تا امروز مشتاق آن بودهاند؛ یعنى نجات، زندگى ابدى سعادتمندانه و بهشت. لذا انبیا از اوّل تا نبّىِمكرّم خاتم صلّىاللَّهعلیه وآله سلّم، هدف خود را تعلیم و تزكیه معیّن كردهاند: «یزكّیهم و یعلّمهمالكتاب والحكمة». انسانها را، هم تربیت عقلانى و فكرى مىكنند و هم تربیت روحى.
تمام عبادات و تكالیف شرعىاى كه من و شما را امر كردهاند تا انجام دهیم، در حقیقت ابزارهاى همین تزكیه یا همین تربیت است؛ براى این است كه ما كامل شویم؛ ورزش است. همچنان كه اگر ورزش نكنید، جسم شما ناتوان، بىقدرت و آسیبپذیر خواهد شد و اگر بخواهید جسم را به قدرت، به زیبایى، به توانایى، به بروز قدرتها و استعدادهاى گوناگون برسانید، باید ورزش كنید.(۱۲)
پیشرفت در تزكیه به موازات پیشرفتهای علمی
از ضعفهاى ما این است كه ما به موازات علم، به موازات پیشرفتهاى علمى، پیشرفت اخلاقى و تزكیهى اخلاقى و نفسى پیدا نكردهایم؛ این عقبماندگى است. البته امروز در مقایسهى با قبل از انقلاب، بمراتب و مراتب بهتر است - در این هیچ شكى نیست - اما باید پیشرفت میكردیم. در علم پیشرفت كردیم، در سیاست پیشرفت كردیم؛ باید در معنویت و در تزكیهى نفس هم پیشرفت میكردیم. در قرآن هر جا تزكیه و تعلیم از زبان پروردگار است، تزكیه مقدم است بر تعلیم؛ آن هم تعلیم كتاب و حكمت - «یزكّیهم و یعلّمهم الكتاب و الحكمة» (۱۳) - فقط یك جا از زبان حضرت ابراهیم، تعلیم مقدم است. (۱۴) بنابراین ما از تزكیهى اخلاقى و نفسى غفلت كردیم.(۱۵)
پینوشت:
۱) آل عمران: ۱۶۴
۲) بیانات در دیدار كارگزاران نظام ۱۳۷۱/۱۱/۰۱
۳) بقره: ۱۲۹
۴) آل عمران: ۱۶۴ و جمعه: ۲
۵) بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم در سالروز عید سعید غدیر خم ۱۳۷۹/۱۲/۲۴
۶) بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۶۷، ص ۳۷۲.
۷) بیانات در دیدار كارگزاران نظام ۱۳۷۱/۱۱/۰۱
۸) آل عمران: ۱۶۴ و جمعه: ۲
۹) تحف العقول، حسن بن شعبه حرّانی، ص ۱۵. «... فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِنَّ الْعَقْلَ عِقَالٌ مِنَ الْجَهْلِ وَ النَّفْسَ مِثْلُ أَخْبَثِ الدَّوَابِّ فَإِنْ لَمْ تُعْقَلْ حَارَتْ فَالْعَقْلُ عِقَالٌ مِنَ الْجَهْلِ وَ إِنَّ اللَّهَ خَلَقَ الْعَقْلَ فَقَالَ لَهُ أَقْبِلْ فَأَقْبَلَ وَ قَالَ لَهُ أَدْبِرْ فَأَدْبَرَ فَقَالَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى وَ عِزَّتِی وَ جَلَالِی مَا خَلَقْتُ خَلْقاً أَعْظَمَ مِنْكَ وَ لَا أَطْوَعَ مِنْكَ بِكَ أُبْدِأُ وَ بِكَ أُعِیدُ لَكَ الثَّوَابُ وَ عَلَیْكَ الْعِقَابُ- فَتَشَعَّبَ مِنَ الْعَقْلِ الْحِلْمُ وَ مِنَ الْحِلْمِ الْعِلْمُ...» پیامبر خدا صلّى اللَّه علیه و آله فرمودند: به راستى خرد، بندى است بر نادانى و نفس كه چون پلیدترین جانوران باشد و اگر پاى بندش نباشد هار شود، پس خرد پاى بند نادانى است. به راستى خداوند خرد را آفرید و بدو گفت: فراز آى، و فراز آمد و فرمود: روى بگردان، و خرد روى گرداند، پس خداى تبارك و تعالى او را فرمود به بزرگوارى و شكوهم سوگند آفریدهاى از تو بزرگتر و فرمان پذیرتر نیافتم، به تو آغاز كنم و بازت به خود برگردانم، پاداش از آن توست و كیفر نیز بر تو رود. پس، از خرد بردبارى و از بردبارى، دانش برآمد.
۱۰) بیانات در سالروز عید سعید مبعث ۱۳۸۸/۰۴/۲۹
۱۱) بیانات در دیدار جمعی از مسئولان وزارت آموزش و پرورش ۱۳۸۱/۰۴/۲۶
۱۲) بیانات در خطبههای نمازجمعه ۱۳۷۶/۱۰/۱۲
۱۳) آل عمران: ۱۶۴ و جمعه: ۲
۱۴) بقره: ۱۲۹
۱۵) خطبههای نماز جمعه تهران + ترجمه خطبه عربی ۱۳۹۰/۱۱/۱۴