بافق علی حسن پور وعلی آبادی خبرنگاران یزدفردا :يک بَهلِه عقاب طلايي در منطقه حفاظت شده كوه بافق رها سازي شد.
به گزارش یزدفردا بنابراعلام محيط زيست بافق" رئيس اداره محيط زيست بافق گفت: اين عقاب از گونه عقاب طلايي است که 50 روز قبل بر اثر برخورد با اتومبيل از ناحيه پا آسيب ديد.
سيدجلال موسوي با اشاره به درمان دو ماهه اين عقاب در بافق افزود:اطلاع رساني مردمي واقدام سريع ماموران يگان حفاظت محيط زيست مانع از مرگ اين پرنده شد.
موسوي يادآور شد: عقاب طلايي در امتداد دو رشته کوه البرز،زاگرس و کويرهاي مرکزي سکونت دارد ونام خود را از پرهاي طلايي و برنزي تاج، سر و پشت گردنش گرفته است.
وي با اشاره به قلمرو 90 کيلومتري اين پرنده گفت: اين پرنده می توانند طعمه ای به وزن 6 کیلوگرم را طی پرواز حمل کنند كه سرعت متوسط آن 50 کيلومتر در ساعت ثبت شده است و مي تواند در زمان شيرجه آن را به 320 کيلومتر در ساعت برساند.
از عقاب طلایی بیشتر بدانیم
عقاب طلایی یکی از بهترین پرندگان از لحاظ شکار در نیمکره شمالی شناخته شده است.مانند تمام عقابان، عقاب طلایی نیز به خانوادهی عقابیان تعلق دارد.رنگ این پرندگان قهوهای تیره، به همراه پرهایی به رنگ قهوهای روشن یا طلایی در سر و گردن است.به طور متوسّط طول بالهای آنها ۷ فوت(بیش از ۲ متر)و طول خود آنها ۳ فوت(۱ متر )است.
عقاب طلایی با استفاده از چابکی و سرعت و همچنین با استفاده از پاشنه قدرتمند خود می تواند طعمههای خود را ازجمله خرگوش، موش کوهی(مارموت)، سنجاب زمینی و غیره و پستانداران بزرگ مانند روباه، گربهی وحشی یا خانگی، بز کوهی و بچه آهوها شکار کند.آنها همچنین در مواقع کمیاب بودن شکار، مردار حیوانات را میخورند.همچنین آنها خزندگان را نیز میخورند.
عقاب طلایی
عقاب طلايي Golden Eagle با نام علمي Aquila chrysaetos (خانواده Accipitridae) يكي از زيباترين پرندگان شكاري است كه در بسياري از مناطق جهان زيست ميكند و در ايران، نيز به صورت بومي وجود دارد. از گذشته دور، اين نوع عقاب به عنوان يك پرنده شكاري محبوب، توسط بشر تربيت شده است. در حال حاضر، عقاب طلايي، با توجه به تهديدات موجود، در زمره پرندگاني است كه نياز به حمايت و حفاظت دارد.
مشخصات ظاهري
پر و بال در هر دو جنس يكسان بوده ولي، ماده بزرگتر از نر ميباشد. اين پرنده داراي جثه درشت، چنگالهاي بزرگ، دم مستطيلي نسبتاً بلند و پهن و بالهاي بلند و عريض است. شاهپرهاي اوليه بال، گسترده و بالا برگشته هستند. پر و بال پرنده بالغ، يك دست تيره و عموماً به رنگ قهوهاي تيره بوده ولي، ناحيه فرق سر، پس گردن، طرفين گردن و صورت، و پوشپرهاي ثانويه بال، رنگ طلايي يا مسي طلايي دارد (نام پرنده، بر اساس همين ويژگي است). دم به رنگ قهوهاي مايل به خاكستري ميباشد.
پرهاي پروازي بزرگ بالها، از زير، خاكستري مايل به قهوهاي ديده ميشود در حالي كه سر، تنه و پرهاي كوچكتر قسمت قدامي بالهاي باز، مايل به سياه هستند. چشمان بالغين، قهوهاي تيره و منقار و چنگالها، سياه ميباشد در حالي كه پايه منقار و پاها زرد رنگ است. سراسر ساق پا تا پنجه از پر پوشيده شده است.
پرنده نابالغ، قهوهاي تيره بوده و پرهاي پس سر آن به رنگ زرد مسي با قاعده سفيد بيرنگ ميباشد. شاهپرهاي اوليه و ثانويه، سفيد چركي است. دم نيز داراي رنگ سفيد چركي به همراه نوار انتهايي تيره و پهني است كه با افزايش سن، از سفيدي آن كاسته ميشود. تنوع رنگ پر و بال در پرنده نابالغ ممكن است موجب اشتباه آن با عقابهاي شاهي، تالابي، جنگلي و دشتي گردد. بال و پر پرندگان جوان، در سنين 4 - 6 سالگي، شبيه بالغين ميگردد. 5 يا 6 زيرگونه شناخته شده از عقاب طلايي وجود دارد كه از نظر انتشار جغرافيايي، اندازه و رنگ، با هم تفاوت دارند.
جنس ماده، در مقايسه با نر، طول بيشتري دارد (طول نر، 76 - 89 و ماده، 89 - 104 سانتيمتر). اين پرنده با داشتن پهناي بال 187 الي 230 سانتيمتري، يكي از بزرگترين عقابهاي نيمكره شمالي است. وزن آن، 3 - 6/5 كيلوگرم (وزن نر 3/6 - 4/5 و ماده 6/5 - 1/4 كيلوگرم) ميباشد.
صدا و پرواز
صداي اين پرنده به صورت پارس كردن بلند و شبيه «كلياك - كلياك - كلياك» (kliak - kliak - kliak) شنيده ميشود.
عقاب طلايي توانايي بالايي در پرواز داشته و بالزنيهاي متفاوتي را به نمايش ميگذارد. از نشانههاي تشخيصي آن در حين پرواز، بال باز روي يا بال باز اوجگيريهاي با شكوه، همراه با بال زدنهاي گاه و بيگاه، ميباشد. عقاب مزبور، در هنگام بال باز روي يا بال باز اوجگيري، بالها را بالا نگه داشته و شاهپرهاي اوليه را ميگستراند و آن را اندكي رو به بالا، به شكل V و كاملاً به جلو نگه ميدارد. سر جلو آمده و دم پهن در حالت بال باز اوجگيري، از اشتباه شدن اين عقاب با سارگپهها جلوگيري ميكند. در هنگام پرواز، در مقايسه با عقاب دريايي نابالغ دم سفيد، داراي دمي درازتر و چهارگوشتر بوده ولي، بالهايش كمتر مستطيلي است. در حين پرواز، بر خلاف ديگر قوشها و كركسها، بالها را در حالت افقي نسبت به بدن، نگه ميدارد.
اين عقاب بالهاي عريضي جهت پرواز در ارتفاع داشته و براي صعود بيشتر، پرهاي پروازي شكاف داراي مشابه انگشتان دست دارد. پرنده در ارتفاع قابل توجهي از زمين پرواز كرده و تا حد ممكن، كمتر بال ميزند و منطقه زير پايش را به دنبال غذا، زير نظر ميگيرد. براي شكار طعمه، از ارتفاع خيلي كم، حمله كرده و شكارش را با يك پرواز سريع رو به پايين، ميگيرد و ميتواند در حين پرواز، تا بيش از 8 پوند را حمل كرده و با سرعت بالاي 80 مايل در ساعت پرواز كند (سرعت متوسط آن، 28 الي 32 است). سرعت در موقع شيرجه ميتواند تا بيش از 200 مايل در ساعت برسد.
رفتار و زيستگاه
عقابهاي طلايي، پرندگاني نيمه مهاجر هستند به گونهاي كه برخي در يك محل باقي مانده و پارهاي ديگر مهاجرت ميكنند. آنها عموماً به صورت انفرادي يا جفت زندگي ميكنند، هر چند كه ممكن است پرندگان جوان غير جفت، در دستجاتي ديده شوند، يا بالغين در آب و هواي نامعتدل يا وجود غذاي بسيار فراوان، به صورت گروههايي مشاهده شوند.
عقاب طلايي در زيستگاههاي باز و نيمه باز و در ارتفاع 3600 متري از سطح دريا يافت ميشود. زيستگاههاي مورد سكونت آن شامل توندراها، بوتهزارها، چمنزارها، بيشهزارها، درختزارها و جنگلهاي مخروطي است. بيشتر اين عقابها در نواحي كوهستاني يافت ميشوند، ولي، در تالابها و زيستگاههاي ساحلي و مصبي نيز لانهگزيني ميكنند. به طور كلي، عقاب طلايي در كوهستانهاي كم گياه و خشك، و گاهي جنگلهاي كوهستاني و صخرههاي ساحلي و دشتها زندگي ميكند.
عقاب طلايي ايران حکمران صخره هاي بلند
در دل صخره اي بلند و نفوذناپذير و ارتفاعات دست نيافتني، شکارچي قهاري حکمراني مي کند که آوازه اش در ابهت و قدرت، از وقتي تاريخ يادش مي آيد، زبانزد داستان ها و محافل بوده است. مهارت بي بديلش در شکار و سيطره اش بر پهنه کوه هاي بلند و دشت هاي وسيع است که «سلطان پرندگان» را لقبي برازنده براي حکمران کوهستان ها، يعني عقاب طلايي کرده است؛ شکارچي تيزبيني که در چشم به هم زدني، طعمه اش را با سرعت و دقتي بي مثال مي ربايد و با چنگال هاي تيز و قدرتمندش، در همان دم اول کار او را يکسره مي کند. عقاب طلايي با نام علمي Aquila chrysaetos، در کنار عقاب دريايي دم سفيد، عقاب دريايي و عقاب شاهي (شاه باز)، در دسته عقاب هاي بزرگ جثه قرار مي گيرد؛ همان هايي که بزرگ ترين عقاب هاي ايران هستند. در ميان اين دسته، عقاب طلايي يک فرق اساسي با سه عقاب ديگر دارد؛ آنها بيشتر در تالاب ها و درياها زندگي مي کنند اما عقاب طلايي، در کوهستان ها، تپه ماهورها و دشت هاي پهناور روزگار مي گذراند و حکمران بي چون و چراي صخره هاي بلند ايران است.
اگر داستان ربودن يک کودک سه ساله اصفهاني توسط پرنده اي غول پيکر را شنيده ايد و ماجراي از زمين بلند کردن گوسفند يا بزي توسط پرنده اي به گوشتان خورده، منظور گوينده آنها از آن پرنده همين عقاب طلايي است. شايد آنهايي که از نزديک قد و قامت عقاب طلايي را ديده اند، حق داشته باشند که اين گونه بينديشند؛ چشم هاي پرنفوذ، چنگال هاي بلند و تيز، منقار داس مانند و بال هايي که وقتي باز مي شوند از طول بدن انسان هم بلندترند، باعث مي شود تا باور همه اينها را ممکن کند. از بين 12 گونه عقاب بزرگ يا کوچک جثه اي که در ايران زندگي مي کنند، عقاب طلايي بعد از عقاب دريايي دم سفيد، بزرگ ترين است. همين است که اين گونه بي رقيب در پهنه سرزمين مي پروراند؛ پرنده اي که آسمان همه جاي ايران را در مي نوردد و فقط کويرهاي مرکزي و جنوب شرقي ايران پرواز اين پرنده باشکوه را نمي بيند، آن هم به اين خاطر که ارتفاعات مناسبي براي لانه سازي آنها وجود ندارد. عقاب طلايي، حد و مرز نمي شناسد و در تمام ايران به جز اين مناطق زندگي مي کند.
درست است که زيستگاه اصلي اين پرنده در ايران، پارک ملي گلستان و منطقه حفاظت شده ارسباران است اما ارتفاعات کوهستاني رشته کوه هاي البرز، از شمال شرق تا شمال غرب و ارتفاعات زاگرس از شمال غرب تا جنوب غرب و حتي ارتفاعات استان هاي جنوبي هم در تمام فصول سال، شرايط ايده آلي را براي زندگي و مکاني مناسب براي لانه سازي و جوجه آوري عقاب طلايي فراهم کرده اند. در کل عقاب ها در همه جاي دنيا، پرنده هايي سختگير نيستند و کافي است مکان مناسبي براي لانه سازي و طعمه اي براي شکارشان باشد تا آنها هم باشند. براي همين هم در سراسر آمريکاي شمالي، اروپا، آسيا و شمال آفريقا زيستگاه هاي عقاب طلايي ديده مي شوند.
شکارچي سريع
50 کيلومتر در ساعت، سرعت عادي عقاب طلايي است؛ يعني وقتي هنوز تصميم به حمله نگرفته، کافي است شکارش را با آن چشمان تيزبينش پيدا کند تا در چشم برهم زدني، سرعتش را تا 320 کيلومتر در ساعت بالا ببرد؛ سرعتي باور نکردني که عقاب طلايي در حال شيرجه به سمت شکار به آن مي رسد و مديون ماهيچه هاي سينه و بال بسيار قوي خود است. بافت عضلاني قرمز شينه و بال هايي که داراي ذخيره چربي و خون زياد هستند، فعاليت مداوم و سريع آنها را ممکن مي کند. پرنده اي که با اين سرعت زياد پرواز مي کند، بايد هم قلمرويي به وسعت زياد گاهي تا 155 کيلومتر مربع و حتي بيشتر هم داشته باشد.
شايد عقاب هاي طلايي را تا به حال از نزديک در باغ وحش ديده باشيد و بتوانيد طول 76 تا 96 سانتي متري بدنش را تصور کنيد اما در حال پرواز، گويي پرنده ديگري است؛ پرنده اي که فاصله بين دو سر بالشان، وقتي آنها را براي پرواز باز مي کند، به يک متر و 80 تا دو متر و 30 سانتي متر مي رسد. عقاب طلايي (Golden Eagle) که نامش را به خاطر رنگ قهوه اي روشن همراه با جلاي طلايي پرهاي سر و پشت گردنش گرفته، در تمام بدن پر و بال يکدست قهوه اي تيره يا سياه روشن دارد. اين عقاب با ديگر عقاب هاي بزرگ تفاوت هايي دارد؛ عقاب شاهي پرهاي سفيدي روي شانه دارد و رنگ پشت بال هايش يکدست تيره است. عقاب طلايي هنگام پرواز بال هايش را به شکل V و کاملا روبه جلو درمي آورد که از اين طريق هم از شاهي ها متمايز مي شود. عقاب طلايي از نابالغ يک عقاب دريايي دم سفيد هم وقتي که نشسته است، از روي منقار کوچک تر و پاهاي پردارش مشخص مي شود و در جال پرواز، از روي دم دراز و چهارگوش تر و نوع پروازش، جوجه هاي عقاب طلايي خيلي زود به اندازه والدين خود بزرگ مي شوند و از روي پرهاي سر و پس گردنشان که به رنگ زرد مسي با قاعده سفيد بي رنگ است و نوار سفيد رنگي در طول شاهپرهاي بال و دم سياه و سفيدشان، مشخص مي شوند. اين جوجه ها با افزايش سن از مقدار سفيدي پرهاي بدن شان کاسته مي شود و در چهار تا پنج سالگي همرنگ والدين خود مي شوند.
عقاب طلايي پرنده قدرتمندي است؛ نرهاي 3 تا 5 کيلوگرمي و ماده هاي 4 تا 5/6 کيلوگرمي آنها قادرند طعمه هاي هم وزن خود را از روي زمين بلند کرده و تا لانه هايشان در ارتفاعات بلند حمل کنند، اما طعمه هاي سنگين تر از خود را نمي توانند بلند کنند و آنچه در مورد شکار گوزن و گوسفند و کودک گفته مي شود، افسانه هايي است که وجودشان را از هيبت و بزرگي جثه عقاب طلايي وام گرفته اند. درست است که در
کشورهاي آسياي مرکزي - قزاقستان، تاجيکستان،... - و چين، عقاب طلايي را براي شکار گوزن، گرگ، روباه و بزکوهي تربيت مي کنند اما آنها فقط از چنگال هاي قدرتمند اين پرنده استفاده مي کنند؛ چنگال هايي که به راحتي در پوست و گوشت طعمه فرو مي رود و آن را زخمي يا در مواقعي مي کشد. چنگال هاي عقاب طلايي بين 13 تا 18 سانتي متر طول دارند و با قدرتي که از پاهاي پوشيده از پر مي گيرند به راحتي بدن طعمه را مي درند. منقار محکم و قلاب مانند آنها هم به راحتي گوشت را پاره و از استخوان طعمه جدا مي کند.
از ديگر خصوصيات ويژه عقاب ها، پرواز بدون بال زدن است. اگر تا به حال از روي زمين عقاب ها را در حال پرواز ديده باشيد - همان نقطه هاي سياهي که به خاطر ارتفاع زياد به سختي سر و بالشان قابل تشخيص است - بي حرکت بودن بال هايشان را هم در آن حال ديده ايد. اين خصوصيت همه عقاب هاست که مي توانند مسافت زيادي را در يک محيط دايره اي بدون بال زدن بپيمايند. اين ويژگي در عقاب هاي درشت جثه به خصوص عقاب دريايي دم سفيد، بارزتر از همه است. آنها گاهي مجبورند ساعت ها بدون داشتن جايي براي نشستن پرواز کنند، پس لازم است انرژيشان را ذخيره کنند؛ همان خصوصيتي که هواپيماهاي پرسرعت و جنگي را با الهام از آن طراحي مي کنند. عقاب ها اين ويژگي را مديون حالت بال ها و بدنشان و جريان هاي هواي گرمي هستند که پس از گرم شدن در سطح زمين به سمت جو حرکت مي کنند.
بقاي نسل در بلندي هاي دست نيافتني
حمله هاي نمايشي دو عقاب به يکديگر، پروازهاي موجي يک يا دوتايي، شيرجه هاي که به يک مانور مي ماند و در نهايت شاهکار بي بديل و حيرت انگيز خلقت اين پرنده؛ دو عقاب با قفل کردن چنگال هاي يکديگر به هم در حال پرواز، به سمت پايين مي چرخند. اين حرکات اعجاب انگيز را هميشه نمي توانيد در عقاب طلايي ببينيد، فقط اواخر زمستان تا وايل بهار، يعني همان آغاز زمان جفت گيري است که پرنده هاي نر و ماده چنين به وجد مي آيند. جفت گيري که تمام مي شود، وقت لانه سازي است. روي لبه پرتگاه ها و شکاف صخره ها و گاهي روي شاخ و برگ درختان بلند؛ اينها جاهايي است که نر و ماده با کمک هم و با استفاده از شاخه هاي ضخيم و تکه هاي چوب، لانه اي مي سازند و اغلب داخل آن را با گياهان نرم، علف، برگ و پوست درختان، خزه و گل سنگ آستر مي کنند تا بستر آسايش جوجه هايشان نرم و راحت باشد. گاهي هم لانه هاي متروک بزرگ ترين کلاغ ايران يعني غراب و ديگر پرندگان را تعمير و بازسازي مي کنند و مي شود خانه ديگرشان. جالب تر آنکه هر جفت عقاب در قلمرو پهناورشان، چندين لانه مي سازند و هر از گاهي در هر کدام از آنها مستقر مي شوند اما از اواخر بهمن تا اواسط ارديبهشت ماه که وقت گذاشتن تخم مي شود، امن ترين و راحت ترين آنها را انتخاب مي کنند. معمولا دو تخم که البته اين تعداد مي تواند بين يک تا چهار تغيير کند، ضامن بقاي نسل زوج عقاب در هر سال است؛ تخم هايي به رنگ سفيد کدر با لکه هاي قهوه اي مايل به قرمز که بعد از 43 تا 45 روز که زير پدر و مادر و بيشتر مادرشان ماندند، ديگر خانه جوجه ها نخواهند بود.
جوجه عقاب ها عريان و چشم بسته اند و به خاطر مدت زيادي که طول مي کشد تا از تخم بيرون بيايند، به آنها جوجه هاي ديررس (Altritial) مي گويند. از آنجا که اين جوجه ها پس از تولد هم تا مدتي توسط والدينشان تغذيه و مراقبت مي شوند، جوجه هاي لانه پا هم لقب مي گيرند. چند هفته اول، اين پرنده نر است که غذاي جوجه ها را مي آورد و دهانشان مي گذارد و ماده بيشتر در لانه کنار آنهاست و در مقابل سرما و خطر دشمنان، مراقبتشان مي کند. پس از طي حدود 72 تا 84 روز، جوجه ها توانايي پرواز پيدا مي کنند و 32 تا 80 روزي هم بعد از پرواز به همراه والدين به شکار مي روند تا هم شکار ياد بگيرند و هم از خطر در امان باشند. آنها اواخر تابستان و پاييز را به يادگيري راه و رسم شکار و بقا مي گذرانند و از آن به بعد، زندگي مستقلي را تجربه مي کنند. تقريبا در 15 - 10 سالگي هم بالغ مي شوند و 44 تا 50 سال هم عمر مي کنند. آنچه باز هم شگفتي مي آفريند، اين است که عقاب هاي طلايي در تمام طول عمر خود با همان جفتي که اول اختيار کرده اند، زندگي مي کنند.
عقاب طلایی در اساطیر
ابوريحان بيرونی مینويسد که عقاب بال گشوده را که پرچم ايرانيان بود بر سر نيزه بلندی در پيشاپيش سپاهيان میگرفتند. گزنفون تاريخ نويس يونانی می گوید: «پرچم ايرانيان عقابی بود از زر ناب که بر سر نيزه میافراشتند.» و در پيوند با به فال نيک گرفتن آن و اينکه نمادی از بهروزی و پيروزی بوده است، داستانی درباره کوروش بزرگ نوشته است که هنگامی که وی با سپاهيان خود به جنگ آشور میرفت پدرش او را تا مرز کشور پارس همراهی کرد و در آنجا عقابی ديد که پيشاپيش آنان در پرواز است. پدر کوروش آن را به فال نيک گرفت و با خود گفت که پسرش در اين جنگ پيروز خواهد شد.
بر روی يک قطعه کاشی که در کاوشهای باستان شناسی در تخت جمشيد يافت شده، نقش شاهينی با بالهای گشاده ديده میشود که در چنگال خود گويی را گرفته و گوی ديگری نيز بر سر دارد. به گمان پژوهشگران اين عقاب بال گشوده نمادی از خداوند است که بر روی پرچم هخامنشيان نيز نقش میشده است. زيرا بيشتر تاريخ نويسان گذشته يادآوری کردهاند که بر پرچم ايران عقابی نقش بسته بوده است که آن را پيشاپيش سپاه می گرفتند، و اين خود نمادی از پيروزی بوده است.
سلطان صخره ها در خطر است
«کلياک (kliak)، کلياک کلياک. کلياک» اهالي کوهستان اين صدا را خوب مي شناسند؛ صدايي که گاهي سکوت سرشار کوهستان را مي شکند و تمام فضاي بين کوه ها را با پژواکش پر مي کند. اين يعني يک عقاب طلايي براي پيدا کردن غذاي امروزش، از لانه بيرون آمده و شکاف دره ها را به دنبال طعمه مي گردد.
هر موجود زنده اي که گوشت داشته باشد و وزنش از وزن عقاب کمتر، مي تواند خوراک عقاب شود. درست است که غذاي اصلي عقاب طلايي، پستانداران کوچکي مثل خرگوش، سنجاب، راسو و انواع موش است اما از لاک پشت و مار و سوسمار هم بدش نمي آيد و گاهي هم بره ها و روباه هاي کوچک را شکار خود مي کند. بين اين موجودات زنده، شکار لاک پشت براي عقاب ها حکايتي دارد. با اينکه عقاب ها قادر نيستند با چنگال هايشان لاک لاک پشت را بشکنند و از گوشتش بخورند، از شکار آنها نمي گذرند؛ لاک پشت را به چنگ مي گيرند و بالا مي پرند و از ارتفاع زياد روي سنگ مي اندازند، به اين ترتيب لاک مي شکند و عقاب ها به راحتي گوشت حيوان را مي خورند. هر چند پرندگان کوچک مثل کبک و کبوتر و کلاغ هم غذاي لذيذي براي عقاب طلايي هستند.
عقاب هاي بزرگ، گوشتخواراني قهارند و دشمني در طبيعت ندارند؛ زندگي در ارتفاعات بلند، پرواز در آسمان دست نيافتني، سرعت بسيار زياد و قدرت تهاجمي بالا، جايي براي دشنان طبيعي باقي نمي گذارد. فقط ممکن است گاهي جوجه هايشان توسط ساير پرندگان شکاري خورده شوند. متاسفانه اين پرنده زيبا تنها يک دشمن واقعي دارد؛ انسان. بارها و بارها اتفاق افتاده که به خاطر خوردن پستانداران کوچکي که قبلا با سموم شيميايي مثل د.د.ت مسموم شده اند، مرده اند. نابالغ ها هم که بي تجربه ترند، هنگام شکار و حمله، سيم هاي برق قاتلشان مي شود؛ در هنگام حمله براي شکار به سيم هاي انتقال برق يا لبه صخره ها برخورد مي کنند و چون استخوان هايشان حالت اسفنجي دارد و توخالي است در اثر ضربه مي شکند و ديگر جوش نمي خورد. در اين حالت پرنده يا مي ميرد يا براي هميشه قدرت پروازش را از دست مي دهد. جاده کشي هاي کوهستاني هم بلاي جان ديگري براي عقاب طلايي است. اين جاده ها، مکان هاي بکر لانه سازي عقاب طلايي را به هم زده، دسترسي انسان به مکان هاي جوجه آوري آن را آسان کرده و آواره شان کرده است. هرچند عقاب طلايي تا حدودي از پس اين يکي برآمده و استراتژي جالبي به کار مي برد؛ آشيانه هاي متعددي در قلمرو بزرگ خود مي سازد و گاهي به صورت دوره اي از آنها استفاده مي کند.
همه اين مشکلات باعث شده تا تعداد عقاب هاي بزرگ ايران که عقاب طلايي که يکي از آنهاست رو به کاهش رود. سرشماري عقاب هاي طلايي کار مشکلي است، مطالعات کاملي هم در ايران براي آن انجام نشده؛ براي همين هم تعداد دقيق آنها مشخص نيست اما آن قدر نقش پررنگ و مهمي در زنجيره غذايي کوهستان ها بازي مي کنند که در فهرست گونه هاي در خطر انقراض ايران قرار گرفته اند. هرگونه کاهش در جمعيت پرنده اي مثل عقاب طلايي که در بالاي زنجيره غذايي است، تأثير مستقيم روي اکوسيستم منطقه مي گذارد. اين اهميت در دنيا هم پررنگ است، آن قدر که عقاب طلايي در فهرست سرخ اتحاديه جهاني حفاظت قرار گرفته است؛ يعني بايد برنامه هاي پيوسته اي براي حفاظت از آنها و زيستگاهشان درنظر گرفته شود. عقاب هاي بزرگ ايران، به خصوص عقاب طلايي در خطر است؛ سلطان بلندي ها که همه در اوج بودنش را ستايش کرده اند؛ پرنده اي که مرزهاي زميني برايش بي اهميت است و آسمان تمام جهان براي او محل پرواز است.
توليدمثل و رشد
سن بلوغ جنسي در نر و ماده، 4 - 7 سالگي است. اين پرنده در هر سال، يك بار زاد و ولد ميكند. فصل توليدمثل، بسته به موقعيت جغرافيايي، از ماه اسفند و مرداد است. اين عقابها تك همسر بوده و ممكن است چندين سال، روابط جفتي خود را حفظ كنند. در جمعيتهاي غير مهاجر، جفتها در تمام طول سال، با هم ميمانند. در انواع مهاجر، جفتگزيني و روابط جنسي، زماني آغاز ميشود كه آنها به نواحي توليدمثلي بر ميگردند. فعاليتهاي جفتگيري شامل پرواز موجوار يك يا هر دو جفت، تعقيب، شيرجه رفتن، حمله كردنهاي ظاهري، نمايش چنگالها، با هم اوج گرفتن و چرخيدن است.
عقاب طلايي، اغلب در لبه پرتگاهها يا نوك صخرهها و هم چنين، روي درختان بلند يا عمارتهاي ساخته بشر، نظير آسياب بادي، برج ديدباني و دكل برق، آشيانه ميسازد. نر و ماده، در بهار، با كمك تكههاي چوب و شاخههاي ضخيم، لانهاي سكو مانند با عرض بيش از 2 متر، در ارتفاع تا 107 متري ساخته و داخل آن را با گياهان نرم، علف، برگ و پوست درختان، خزه و گلسنگ آستر ميكنند. جفتهاي نر و ماده ميتوانند در منطقه توليدمثلي خود، چندين لانه داشته باشند كه اغلب، از سالي به سال ديگر و قبل از هر فصل جفتگيري، آنها را بازسازي كرده و مجدداً به كار ميگيرند. نر و ماده، در ساخت يا مرمت لانه شركت ميكنند.
در فصل توليدمثل، 1 الي 4 تخم (به طور متوسط، 2 تخم) به رنگ سفيد كدر با نقاط يا لكههاي قهوهاي يا قهوهاي مايل به قرمز، به فواصل 3 تا 4 روز، گذاشته ميشود. وظيفه اصلي خوابيدن روي تخمها، بر عهده ماده است هر چند كه نر نيز اغلب در اين كار مشاركت ميكند. 35 تا 45 روز (متوسط 42 روز) طول ميكشد تا جوجهها از تخم بيرون آيند. والدين، به تغذيه جوجهها ميپردازند، هر چند كه جنس نر، به ويژه در چند هفته نخست، بخش عمده غذا را فراهم ميكند. 45 تا 81 روز وقت لازم است تا جوجهها پر در بياورند. در اين زمان، آنها از طريق راه رفتن، جست و خيز يا افتادن از لانه، آن را ترك ميكنند. آنها پرواز را در سن 10 هفتگي شروع كرده و 80 - 32 روز بعد از پر درآوري، زندگي مستقلي را آغاز ميكنند. عقاب طلايي، در حالت وحشي، بالاي 30 سال و در اسارت، بيش از 46 سال عمر ميكند.
رژيم غذايي
اين پرنده، به عنوان پرندهاي شكارگر، رژيم غذايي متنوعي از حيوانات زنده و مرده، عمدتاً شامل پستانداران كوچكي نظير خرگوش، سنجاب، موش خرما و راسوي بدبو دارد كه به ميزان كمتر، پرندگاني مثل باقرقره، زاغي و كبوتر، خزندگان (لاكپشت و مار) و ماهيان را شامل ميشود. والدين، تا چند ماه بعد از پر درآوردن جوجهها، با تكه تكه كردن غذا، به تغذيه آنها ميپردازند.
دشمنان شكارچي عقابهاي طلايي كم هستند. بعضي مواقع، جوجههي آنها توسط ساير پرندگان شكارگر صيد ميشوند.
پراكندگي جغرافيايي
عقاب طلايي در نيمكره شمالي، در نواحي امريكاي شمالي (عمدتاً در نيمه غربي)، سراسر اروپا، آسيا و شمال افريقا پراكنده است. عقاب طلايي در ايران به صورت بومي و به تعداد فراوان يافت ميشود. اين پرنده، ساكن نواحي كوهستاني و مرتفع غرب و شمال ايران است.
وضعيت حفاظت
عقاب طلایی
این جانور در ایران در امتداد دو رشته کوه البرز و زاگرس و کویرهای مرکزی سکونت دارد. ماده از نر بزرگ تر است و جز این تفاوتی ندارند. در 4 تا 5 سالگی بالغ می شود. عقاب طلایی نام خود را از پرهای طلایی و برنزی تاج، سر و پشت گردنش گرفته است. قهوه ای تیره است و از دور به سیاهی می زند. ساق یا چکمه ای و از هر دو طرف پوشیده از پر است. در هنگام پرواز بالها کمتر به بالا خم شده و تقریبا مسطح است. مناطق صخره ای، چشم اندازهای فراخ را به زمینهای هموار و مناطق جنگلی ترجیح می دهد. عقاب طلایی تنها با یک جفت دیده می شود و تک همسر است و احتمالا تا پایان عمر پیوند جفتها برقرار می ماند.
این جانور برای شکار استراتژیهای گوناگونی دارد. هرکدام قلمرویی به وسعت 90 کیلومتر دارند و می توانند طعمه ای به وزن 6/3 کیلوگرم را طی پرواز حمل کنند. سرعت متوسط عقاب طلایی 50 کیلومتر در ساعت ثبت شده است که می تواند در زمان شیرجه آن را به 320 برساند. این حیوان به طور متوسط روزانه 300 گرم گوشت می خورد که عمدتا از پستانداران تغذیه می کند و پرندگان انتخاب دوم آن است. چند لانه دارند که به طور چرخشی از آن استفاده می کنند و در شرایط لانه می توانند 3 متر قطر و 4 متر ارتفاع داشته باشند. معمولا 2 تخم می گذارند و تا 45 روز روی آنها می خوابند.
انواع عقاب جزء گونههاي جانوري حمايت شده از سوي سازمان حفاظت محيطزيست به شمار مي آيد و زندهگيري و نگهداري آن ممنوع است و متخلفان از اين قانون به پرداخت يك ميليون و 200 هزار تومان (12 ميليون ريال) جزاي نقدي، جريمه خواهند شد.
در گذشته، اين عقيده نادرست كه عقاب طلايي به احشام (گوسفندان) و طيور حمله ميكند موجب شد پرنده مزبور به طور گسترده مورد بيمهري انسان واقع شود. گاهاً اين عقاب را با هدف تربيت آن به عنوان پرنده شكاري، به دام مياندازند. در حال حاضر، اين پرنده در بسياري از كشورها مورد حمايت قرار گرفته و در ايران نيز، در رديف پرندگان حفاظت شده قرار دارد. عقاب طلايي در مناطق حفاظت شده منجمله کوه های بافق با تراكم نسبتاً خوبی يافت ميشود.
تصاویری از درمان و رها سازی عقاب طلا یی حکمران صخره هاي بلند ایران زمین .