روزنامه آرمان - ابراهیم علیزاده – امیر بامه : پروفسور یحیی کمالیپور، رئیس دپارتمان ارتباطات و هنرهای زیبای دانشگاه پوردو ایالت ایندیانای آمریکا و موسس و مدیر انجمن جهانی ارتباطات است.
وی مدتی پیش برای حضور در مراسم رونمایی از کتاب «مسافر دهکده جهانی» که شرح حال زندگی نامه وی است به ایران سفر کرده بود و در این مدت حضورش در ایران ساعاتی را مهمان روزنامه آرمان بود. وی در این گفت وگو از چالشهای شروع تا پایان عمر یک روزنامه در ایران سخن گفت. کمالیپور که سالهاست مراحل تشکیل یک رسانه تا پایان کار آن را بارها تجربه کرده است حالا که در یکه دنیا فعالیت مدیریت رسانهای آن هم از نوع آکادمیک آن را انجام میدهد، اخذ مجوز انتشار توسط رسانهها را يك مسئله پیش پا افتاده و قدیمی میداند و معتقد است در دنیای دیجیتال که هرکس می تواند نظر خود را منتشر و به شور بگذارد ديگر نيازي به مجوز گرفتن نيست.البته وی دلیل این سیاست دولتها را کنترل اطلاعات و غالب ماندن دیدگاه دولتها و جلوگیری از اشاعه نظرات مخالف در جامعه عنوان میکند. با وجود این، باز هم وی تاکید میکند که فضاي ديجيتال به دليل امكانات بالايي كه دارد به سادگي قابل كنترل نيست. وی در ادامه به اهمیت خصوصی شدن رسانهها اشاره و تصریح میکند: رسانههایی که از سوی مردم حمایت میشوند راه بهتری در پیش دارند. اما این استاد دانشگاه در مورد بزرگترین دغدغه خود میگوید: دغدغه اصلی من در این حوزه ضعف بزرگ در سواد رسانهای مردم است. به طوری که در حال حاضر مردم در فضای رسانهای زندگی میکنند اما هیچ درک و آگاهی از رسانهها و چگونگی فعالیت آنها ندارند و مردم نمیدانند کار یک خبرنگار چیست و و ظایف رسانهها و تاثیرات آنها بر روی جوامع و افراد چیست؟ به همین دلیل وی پیشنهاد میدهد که در تمامی دانشگاهها و دبیرستانها واحدهای درسی سواد رسانهای ایجاد شود. متن کامل این گفت وگو را میخوانید:
- آقاي دكتر اگر از شروع کار یک رسانه که مجوز گرفتن باشد بحث را آغاز کنیم موضوع مدنظر مجوز گرفتن است. از این نظر ایران با کشورهای دیگر چه تفاوتی دارد؟ دلیل این موضوع چیست؟
يكي از چالشها و ضعفهاي بزرگ رسانهاي در ايران مسئله اخذ مجوز است، در عصر امروز و در دنياي ديجيتال كه هر كس ميتواند حرفش را از كانالهاي مختلف بزند، عكس و ويدئوی مورد علاقهاش را منتشر كند و حتي امكانات راديو و تلويزيوني داشته باشد به نظر نميرسد كه نيازي به دريافت مجوز باشد كه نمونه آن در آمريكا و كشورهاي پيشرفته دنيا وجود دارد. به عنوان مثال بنده براي راهاندازي مجله جهاني ارتباطات از هيچ ارگاني اجازه نگرفتم و تنها اقدام، دريافت شماره ثبت از كتابخانه ملي كشورهاست؛ به طوري كه فرمي درباره نوع مجله، زمان چاپ، زمان اتشار اولين نسخه و مديرمسئول پر ميشود. مجله جهاني ارتباطات كه در نوع خود بينظير است تاكنون 18 شماره از آن در 18 كشور جهان منتشر شده است و شبكه پيوستهاي از مجلات را تشكيل ميدهد.بنابراين در چنين فضايي گرفتن مجوز انتشار يك مسئله قديمي است و ديگر نيازي به آن نيست.
-كشورهای دیگری هم مانند ايران این اقدام را انجام میدهند؟
بله! ايران تنها كشوري نيست كه براي چاپ مجله يا روزنامه در آن نياز به دريافت مجوز است. در بسياري از كشورهاي در حال توسعه جهت انتشار مجلات بايد مجوز دريافت شود. حتي كشوري مانند چين كه يك كشور پيشرفته هم محسوب ميشود به اين شكل است اما امكاناتي كه تكنولوژيهاي نوين ايجاد كردهاند موجب زايش رسانههايي شده كه آن چنان وابسته به كاغذ نيست؛ به طوري كه ميتوان نشريهاي را به صورت ديجيتال منتشر كرد كه در ايران هم اين فناوري رشد قابل توجهي كرده است. در حالي كه با خط قرمزها و موانعي هم مواجه است. البته فكر ميكنم چنانچه بخش خصوصي بتواند راديو، تلويزيون، روزنامه و مجله راهاندازي كند يك تحول بزرگ در اين زمينه ايجاد خواهد شد كه مهمترين آن ايجاد فضاي رقابتي است تا در نهايت منجر به توليد محتواي بهتر شود.
-عموما دليلي كه از سوی دولتها براي اخذ مجوز انتشار آورده ميشود اعمال كنترل بيشتر است؟ فکر میکنید آیا واقعا در عمل این هدف محقق میشود؟
در فضاي ديجيتال كنترل، بسيار کار مشكلي است؛ با توجه به تحولات تكنولوژي و دسترسي آسان مجلات و روزنامهها از طريق رسانههاي ديجيتال و ماهوراهها و از سوي دیگر توليد آسانتر به وسيله این ابزار اعمال كنترل به سختي صورت خواهد گرفت. به طور كلي يكي از محاسن فضاي ديجيتال اين است كه تحولي در حوزه ارتباطات و آزادي بيان ايجاد كرده است كه هر كس ميتواند حرف خود را بزند؛ همانطور كه خيلي از مردم در وبلاگهاي شخصی خود درد و دل خود را نوشته و حتي شكايت خود نسبت به موضوعات مختلف را مطرح ميكنند اما اين امكانات در فضاي مكتوب وجود ندارد. در حالي كه چنانچه حتي يك درد و دل ساده هم اگر به صورت مكتوب و به صورت يك اعلاميه منتشر شود مطمئنا منجر به ایجاد دردسر خواهد شد اما فضاي ديجيتال به دليل امكانات بالايي كه دارد به سادگي قابل كنترل نيست. از سوي ديگر مطلبي هم که در اينترنت منتشر میشود اگر از سايت منتشر شده حذف شود براي هميشه ماندگار خواهد شد.
-توجيه ساير كشورها براي اخذ مجوز انتشار چيست؟
به طور كلي بحث كنترل و سانسور با يكديگر مرتبط هستند اما پاسخ اين سوال بسيار ساده است. معمولا دولتها دوست ندارند يك ملت آگاه داشته باشند. چرا که در صورت آگاهی مردم با مشکلات زیادی مواجه خواهند شد. از این رو مردم هر چه ناآگاه باشند بهتر میتوانند اهداف دولت را پیش ببرند و دلیل خطوط قرمز، کنترل و اعطای مجوزها این است که با کنترل بیشتر دیدگاه دولت غالب بوده و رقابتی وجود نخواهد داشت. به عنوان مثال قبل از فروپاشی شوروی کنترل شدیدی بر روی رسانهها وجود داشت و تمامی رسانهها تحت نظارت دولت بودند. حتی ماموران دولتی در هر رسانه حضور داشتند و باید مطالب قبل از چاپ به تایید این افراد میرسید.این فضا در بسیاری از کشورهای در حال توسعه هم مشاهده میشود.
-چنانچه از امروز اعلام شود که دیگر نیازی به دریافت مجوز جهت انتشار نیست آیا این موضوع امکانپذیر خواهد بود که نشریات بدون مجوز کار را شروع کنند یا اینکه این اقدام یک سری ملزوماتی را میخواهد؟
قطعا پیش نیازهایی لازم است. به هر حال ما تابع ذهنیتها و عادات هستیم. بنابراین اگر عاداتی هم نهادینه شود تغییر آن بسیار مشکل است. چرا که نهادینه شدن آن هم به مدتها زمان نیاز دارد.از این رو اگر یکدفعه اعلام شود که هیچ کس نیاز به اخذ مجوز جهت انتشار ندارد احتمالا اتفاقاتی رخ خواهد داد که قابل پیشبینی نیست. بنابراین باید زمینه فکری، هماهنگی و برنامهریزی اجرای چنین اقدامی فراهم شود.البته تقویت بخش خصوصی حتی در صورت اخذ مجوز و یا لغو اخد مجوز بسیار حائزاهمیت است.
-آقای دکتر ، معمولا بخش خصوصی هم به دنبال منافع خود و یا جناح تحت حمایت می تواند گام بر دارد؟
بله، اما اگر به شکل نیمه خصوصی و یا مردمی باشند عملکرد بهتری خواهند داشت که نمونه آن شبکهBBC است که جای خود را در دنیا باز کرده است. حتی در کشور آمریکا اخبار این شبکه را پوشش میدهند و به نظر میرسد رسانههایی که از سوی مردم حمایت می شوند راه بهتری در پیش دارند.
-در حال حاضر اکثر کشورها دارای رادیو و تلویزیونی خصوصی و شبکههای متعدد رسانهای هستند. به نظر شما چرا در ایران شبکههای رادیو و تلویزیونی خصوصی راهاندازی نشده است؟
این سوال را باید از دولتمردان پرسید اما احتمالا به نفع آنها نبوده که مجوز راهاندازی شبکه های خصوصی را بدهند و مسلما دولتمردان راحتر هستند که شبکههای خصوصی راندازی نشود تا بتوانند کنترل بیشتری بر روی اطلاعات داشته باشند. چرا که رادیو و تلویزیون نسبت به رسانههای مکتوب فراگیرتر هستند و پوشش سراسری دارند و استفاده از آنها نیاز به سطح بالایی از دانش ندارد. البته در حال حاضر روزنامه و مجلات خصوصی زیادی در کشورهایی که رادیو و تلویزیون خصوصی ندارند فعالیت میکنند اما این رسانهها مخاطب زیادی نداشته و اهمیت چندانی هم برای دولت ندارد اما مسئله اصلی در راهاندازی رسانههای فراگیر خصوصی است.
- خیلی ها معتقد هستند که باید آنقدر اطلاعات به مردم داده شود که آگاه شوند تا بین بدی و خوبی تمیز قائل شده تا خلاف اهداف دولت گامی برداشته نشود.
مسلما با آگاهی دادن و افزایش آگاهی مردم این مشکلات حل میشود اما مسئله اساسی این است که آگاه شدن مردم برای دولتها مشکل آفرین است. البته این مشکل در همه کشورها حتی آمریکا هم وجود دارد؛ به طوری که اینکه مردم آمریکا توجهی به مسائل بینالمللی و سایر کشور ندارند و تحت تاثیر رسانهها هستند. اما فرق اساسی در این است که اگر کسی در این کشورها بخواهد اطلاعات را بهدست بیاورد و دنبال آگاه شدن باشد با مشکلی مواجه نیست و به هر نوع اطلاعاتی، دسترسی امکانپذیر است. از سوی دیگر نباید انتظار داشت که دولت اطلاعات را در اختیار عموم مردم بگذارد بلکه رسانههای حرفه ای وظیفه دارند که مردم را نسبت به مسائل مختلف آگاه کنند.نکته حائز اهمیت دیگر این است که برخی تصور میکنند که رسانه جدای ساختارهای فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی است. در حالی که رسانهها در هیج جا در یک فضای جدای از این ساختارها عمل نمیکنند و با یکدیگر مرتبط هستند. با این تفاوت که در کشورهای توسعه یافته رسانهها در انحصار شرکتهای تجاری جهانی هستند اما در کشورهای در حال توسعه رسانهها در انحصار دولت هستند.
-آقای دکتر به طور کلی نوع مواجه با پدیدههای جدید رسانهای مانند فیس بوک، توئیتر و غیره چگونه باید باشد؟
به طور کلی رسانههای جدید مانند فیس بوک چالشهای زیادی را در سراسر دنیا ایجاد کردهاند و این موضوع منحصر به ایران نیست. به طوری که نقش رسانههای دیجیتال نوظهور در اعتراضات معروف به وال استریت در آمریکا و بحرانهای اقتصادی در اروپا بسیار قابل لمس است. چرا که در این کشورها دولتها دوست ندارند مردم با آمدن در خیابانها اعتراض کنند. از این رو پلیس مانع آنها میشود اما اعتراضات در فضای مجازی ادامه دارد. رسانههای جدید و دیجیتال این امکان را فراهم کردهاند که هرکس در هر مکانی بتواند حرف خود را بزند و ارتباطات جهانی با این امکانات تعاملی دو سویه دارند که کاملا مثبت است اما دلیل اینکه دولتها سعی میکنند راه حلی برای مقابله با رسانههای جدید پیدا کنند این است که نمیخواهند کنترل از دست آنها خارج شود.
- برخورد حذفی و فیلتر کردن گزینه مناسبی برای مواجه با این پدیدههای جدید رسانه ای است؟
فیلتر کردن به نوع فیلتر و محتوا بستگی دارد. فیلتر کردن سایتهای غیراخلاقی از نظر من اشکالی ندارد اما در این موارد هم راه حل کاملی نیست. چراکه فیلتر شکن وجود دارد. با ایجاد رسانههای جدید فضای پیچیدهای به وجود آمده است که راه سادهای هم برای حل آن وجود ندارند. این موضوع برای همه به خصوص دولتهاٰ محققان و حتی رسانهها به شکل یک معما در آمده است که مطمئنا پیچیدهتر هم خواهد شد.
-البته از طرف دیگر امکانات جدید ارتباطی در سالهای اخیر منجر به ایجاد پدیدهای به نام روزنامه نگاری شهروندی شده که در ایران هم بسیار مورد توجه قرار گرفته است. نوع برخورد با این پدیده باید چگونه باشد؟
این پدیده در همه جای دنیا وجود دارد و به طور کلی با ایجاد چالشهایی در حوزه خبرنگاری و تواناییهایی که رسانههای دیجیتال به مردم دادهاند منجر به طرح دیدگاههای مثبت و منفی زیادی شده است. از دیدگاه منفی صحت و سقم اخبار و عکسهای منتشر شده در فضای مجازی با عنوان روزنامهنگاری شهروندی مورد تایید نیست. چرا که در فضای دیجیتال هر چیزی را میتوان تغییر داد.اما به عنوان یک نمونه بارز رشد ابزارهای دیجیتال و رسانههای جدید نقش اساسی را در انعکاس انقلابهای کشورهای عربی و اعتراضات وال استریت آمریکا داشت و حتی رسانههای قدیمی بسیاری از گزارشهای خود را بر اساس عکسها و ویدئوهای منتشر شده در فضای مجازی منتشر کردند. البته در برخی اوقات به دلیل کنترل نکردن اشتباه از آب درآمد اما در اکثر اوقات با واقعیت همخوانی داشت.
-یکی دیگر از چالشهای رسانهای در ایران بخش آموزش است. در حال حاضر آموزشهای آکادمیک رشته ارتباطات را چگونه ارزیابی می کنید و تفاوت آن با سایر کشورها در چیست؟
اطاعات دقیقی ندارم اما بر اساس آنچه که شنیدهام یک تحولاتی ایجاد شده و قدمهای مثبتی در رشته روابط عمومی و خبرنگاری در دانشگاههای ایران برداشته شده است اما مطمئنا کافی نیست. زمانی تنها دانشگاه علامه طباطبایی این رشتهها را داشت اما در حال حاضر دانشگاه تهران ، آزاد اسلامی و امام صادق (ع) اقدام به راهاندازی این رشتهها کردهاند.اما دغدغه اصلی من در این حوزه ضعف بزرگ در سواد رسانهای مردم است. به طوری که در حال حاضر مردم در فضای رسانهای زندگی میکنند اما هیچ درک و آگاهی از رسانهها و چگونگی فعالیت آنها ندارند و مردم نمیدانند کار یک خبرنگار چیست و و ظایف رسانهها و تاثیرات آنها بر روی جوامع و افراد چیست؟ پیشنهاد من این است که در تمامی دانشگاهها و دبیرستانها واحدهای درسی سواد رسانهای ایجاد شود.
-آقای دکتر همان طور که اطلاع دارید در حال حاضر شیوه تدریس در دانشگاههای ایران بیشتر مبتنی بر تئوری است. در سایر کشورهای پیشرفته چه اقداماتی انجام میشود که ما شاهد رشد این رشتهها و رسانه هستیم؟
در رشته ارتباطات بخشهای تئوری و عملی به یکدیگر وابستهاند اما دلیل از هم گسیختگی این دو بخش نبود تعامل بین دانشگاهها و استادان این رشته و نبود ارتباط بین رسانهها و دانشگاهها در کشور است. به عنوان مثال در دانشکده ارتباطات «البیان کالج» در عمان که بنده آن را راهاندازی کردهام یک ماهنامه منتشر میشود که دانشجویان رشته روابط عمومی و روزنامهنگاری آن را مدیریت و به طور مستمر آن را به صورت چاپی و الکترونیکی منتشر میکنند. حتی در دانشکده ارتباطات و هنرهای زیبای دانشگاه پرودو آمریکا هفتهنامهای توسط دانشجویان این رشته منتشر میشود که محلی برای تمرین درسهای آموزش دیده آنهاست. همچنین دانشجویان رشته رادیو و تلویزیون هم کار عملی دارند؛ به طوری که دانشجویان سال آخر این رشته هر هفته برنامه نیم ساعته جهت پخش در شبکه تلویزیونی آمریکا تولید میکنند. من به عنوان مدیریت دانشکده وظیفه تامین امکانات را دارم؛ به طوری که استودیوی دانشجویان رشته رادیو و تلویزیون از استودیوهای محلی مجهزتر است. البته باید هم به این شکل باشد. چرا که دانشجویان فارغالتحصیل این رشته باید با پیشرفتهترین ابزارها آشنا باشند و تنها راه موفقیت دانشجویان این رشته تمرین عملی است.البته دورههای کارآموزی هم میتواند بسیار موثر باشند که حضور دانشجویان در رسانهها جهت گذراندن دورههای کارآموزی بستگی به تعاملات دانشگاه و رسانه دارد که در آمریکا این موضوع یک واقعیت جا افتاده است و رسانهها هم از حضور دانشجویان این رشته استقبال میکنند.
-آقای دکتر این در حالی رخ میدهد که در ایران دورههای کارآموزی به شکل فرمالیته برگزار میشود، راه حل آن چیست؟
باید مدیریت دانشگاهها در تعامل با رسانهها زمینههای حضور دانشجویان رشته ارتباطات را در رسانهها جهت انجام کارآموزی موثر فراهم کنند. من به عنوان رئیس دانشکده ارتباطات و هنرهای زیبا در دانشگاه پرودو آمریکا وظیفه دارم که آنچه استادان نیاز دارند فراهم کنم. از این رو باید امکاناتی را فراهم کنم تا زمانی که دانشجویان از این دانشگاه فارغ التحصیل میشوند توشه و بار علمی و تئوری مناسبی داشته باشند تا در رسانه موفق باشند. چرا که قرار نیست دانشجویان در یک بنگاه تبلیغاتی آموزش ببینند.
-با ادامه روند تشکیل یک نشریه، آموزش کادر آن و چالشهای این حوزه به بحث خاتمه فعالیت رسانهها میرسیم. آیا فکر میکنید با یک تخلف باید رسانه توقیف شود؟
خیر! توقیف رسانه بستگی به نوع تخلف دارد که باید از سوی هیاتی متشکل از متخصصان رسانهای تایید شود. البته ضعف فرهنگی هم در این حوزه بیاثر نیست. چون همیشه برخوردهای ما تهاجمی است. در حالی که باید مدارا را هم چاشنی کار کرد و واقعیتها را پذیرفت و منصفانه با رسانهها برخورد کرد.