زمان : 19 Tir 1403 - 10:32
شناسه : 52471
بازدید : 6392
طلبه شهيد مهدي ابوطالبي برگزيده بخش ويژه چهارمين جشنواره روابط عمومي هاي تفت    طلبه شهيد مهدي ابوطالبي برگزيده بخش ويژه چهارمين جشنواره روابط عمومي هاي تفت در چهارمين جشنواره روابط عمومي هاي شهرستان تفت،طلبه شهيد مهدي ابوطالبي به عنوان برگزيده بخش ويژه اين جشنواره معرفي شد.

به گزارش روابط عمومي فرمانداري تفت،هيات داوران چهارمين جشنواره روابط عمومي هاي شهرستان تفت،در بخش ويژه اين جشنواره ضمن گراميداشت ياد و خاطره 400 شهيد والامقام و 14 شهيد طلبه ي اين شهرستان تنديس جشنواره و لوح تقدير را به دليل فعاليت هاي ويژه تبليغات و اطلاع رساني ، پيگيري و خدمت صادقانه در اين عرصه در طول دفاع مقدس به خانواده طلبه ي شهيد مهدي ابوطالبي اهدا كرد.

روحاني شهيد مهدي ابوطالبي فرزند محمد و عصمت غضنفري در تاريخ2/5/1337 درروستاي نصرآباد دريك خانه اي كوچك چشم بدنيا گشود. وي دردوران كودكي در دامن مادري همچون فاطمه وار پرورش يافت و سپس در سن شش سالگي به مدرسه رفت. وي از آن موقع تحصيلات خويش را با فكري عجيب شروع كرد و پس از پايان يافتن دوره ابتدايي در مدرسه سعدي نصرآباد به تحصيل ادامه داد و در آنجا با هرگونه منكرات و فحشا مبارزه نمود و مخالفت مي ورزيد و سپس براي ادامه تحصيل به دبيرستان ايرانشهر يزد رفت و تحصيل خود را ادمه داد و پس از گذراندن يكسال به دبيرستان رسوليان رفت شهيد عزيز بعد از يكي دوسال دست از تحصيلات پي در پي برداشت و از آنجا فعاليتهاي خود را بر عليه رژيم پليد و خونخوار پهلوي شروع كرد در آن هنگام او با دوستان خود با عزمي راسخ و قلبي سرشار از ايمان مبارزه مي كردند اولين فعاليتشان پخش و انتشار اعلاميهاي امام كه از نجف اشرف مي آمد بود و بعد در روستاي نصرآباد با تشكيل كتابخانه اي در مسجد مهديه مبارزه خود را ادامه ميدادو در اين مكان شبها جلساتي بود كه در آن جلسه ها اعلاميه هاي امام پخش ميشد و او در اين هنگام سلاحهاي مختلفي را از اين شهر به آن شهر ميبرد هنگامي كه در مدرسه رحاني قم مشغول تحصيل بود حادثه اي برايشان اتفاق افتاده بود كه از زبان خودش نقل كرده يك روز در مدرسه مشغول مباحثه بوديم كه ناگهان مزدوران پهلوي به آن مكان حمله ور شدند هركس از گوشه و كناري فرار مي كرد من هم چون راه فراري را نديدم به يكي از اطاقها رفتم در آن اطاق تعدادي كارتن خالي بود خودم را بزير كارتن خاليها انداختم تا از چشم دژخميان مخفي بمانم قلبم به تپش افتاده بود كه ناگهان وارد شدند ولي به حول و قوه الهي با اين كه باطوم به كارتنها مي زدند باز مرا نديدند خلاصه بعد از درگيري بيرون آمدم و از ديوار مدرسه بيرون پريده و از دستشان فرار كردم شهيد ابوطالبي در دوران پهلوي از جانش مايه گذاشت تا مبارزه را بهتر و كفر ستيزتر ادامه دهد در دوران انقلاب در اكثر تظاهرات شركت مي كرد تا انقلاب به همت امت و با ياري خدا و رهبري امام عزيزمان پيروز شد بعد از پيروزي انقلاب و در همان اوايل در بنياد مسكن و بنياد مستضعفان در تهران مشغول بكار شد و از اين راه به انقلاب و امت شهيد پرور و مستضعف خدمت كرد اين شهيد عزيز با شروع جنگ تحميلي به جبهه عزيمت نمود و فعاليتهاي خود را در آنجا ادامه داد در همان موقع بود كه به تهران رفته و ازدواج نمود و دوباره به جبهه بازگشت از آن ازدواج يك دختر به نام زينب دارد تا سرانجام با شروع شدن حمله پيروزمند فتح المبين در دوم فروردين ماه 1361 به درجه رفعيه شهادت نائل آمد و از اين دنياي تنگ و تاريك به سوي خداي خود رجعت روحش شان شاد و راهش پررهرو باد