امام علي (ع): گروهی ، منکر را با دست و زبان و قلب انکار می کنند ، آنان تمامی خصلت های نیکو را در خود گرد آورده اند . گروهی دیگر ، منکر را با زبان و قلب انکار کرده ، اما دست به کاری نمی برند ، پس چنین کسی دو خصلت از خصلت های نیکو را گرفته و دیگری را تباه کرده است . بعضی منکر را تنها با قلب انکار کرده و با دست و زبان خویش اقدامی ندارند ، پس دو خصلت را که شریف تر است تباه ساخته و یک خصلت را به دست آورده اند و بعضی دیگر ، منکر را با زبان و قلب و دست رها ساخته اند که چنین کسی از آنان ، مرده ای میان زندگان است ....(نهج البلاغه، حكمت 374: محمد دشتي)
برپايي جامعهاي صالح، اخلاقگرا، مردمي و كارآمد، يكي از اهداف بعثت پيامبران الهي و امامان معصوم عليهمالسلام بوده تا سعادت دنيا و آخرت را براي آحاد جامعه در برداشته باشد.
لزوم وجود چنين جامعهاي ، حاكميت يافتن صالحان و لزوم حفظ و بقاي آن ، وجود و فعال بودن ساز و كارهاي نظارتي اثربخش است.
«امر به معروف و نهي از منكر» يكي از مترقيترين نظامها و ساز و كارهاي كنترل و نظارت اجتماعي است كه مشاركت عمومي و نظارت همگاني را برميانگيزد تا از انحراف جامعه و حاكمان پيشگيري شود.
در جامعهي اسلامي، عمل به «امر به معروف و نهي از منكر» به اندازهاي اهميت دارد كه بر اساس آيات و روايات به عنوان فريضهي واجب ديني كه به مراتب بالاتر از فرايض ديگر است، معرفي گرديده تا جايي كه امام حسين(ع) هدف از قيام خود را امر به معروف و نهي از منكر اعلام ميفرمايد.
حال پرسش جدّي اين است كه فريضهاي با اين اهميت كه اسلام بر آن تاكيد بسيار دارد، چگونه بايد اجرا گردد؟
آيا اجراي اين فريضهي مهم را صرفا بايد به نهي از بيرون آمدن چند تار موي سر برخي از خانمها يا برخورد با پوشش نامناسب آنان تنازل بخشيد؟
آيا بزرگترين و مهمترين منكري كه در جامعهي ما رخ ميدهد، همين چند منكر عمومي و دم دستي و درجه دوم و سوم و تذكر لساني به چند دختر جوان بدحجاب و سهلانگار است؟
هيچ ترديدي در منكر بودن بدحجابي، مزاحمتهاي خياباني، نوارهاي مبتذل، پوشيدن لباسهاي نامتعارف و مواردي از اين دست نيست، اما آيا نبايد براي اجراي امر به معروف و نهي از منكر در جامعه، اولويت بندي در نظر گرفت و صرفا در چند جنبهي عوام پسند و ظاهري محدود نشد؟
آيا كاركرد امر به معروف و نهي از منكر صرفا منحصر به همين چند موضوع ساده است كه ريشه در منكرهاي بزرگتر دارد؟
به نظر شما امر به معروف و نهي از منكر حاكمان و افراد صاحب منصب و مسئوليت در بخشها و ردههاي گوناگون سلسله مراتب قدرت، كه عملكرد آنان در اجتماع داراي تاثير گستردهاي است، اولويت بيشتر و بالاتري دارد يا برخورد با چند تار موي يك دختر جوان؟!
آيا امر به معروف و نهي از منكر در حوزهي حاكمان و مسئولان و دستاندركاران و قدرتهاي سياسي و اقتصادي را بايد به بوتهي فراموشي سپرد؟ و به اين نوع اقدامات آن هم با شيوههاي تحكمآميز و نامناسب اولويت داد؟!
توجه به اين امر تا آنجا اهميت دارد كه حتي مقام رهبري در اين خصوص تاكيد دارند: «امر به معروف و نهي از منكر حوزههاي گوناگون دارد كه باز مهمترينش حوزهي مسئولان است، يعني شما بايد ما را به معروف امر و از منكر نهي كنيد»[1]
آيا ما به عنوان يك مسلمان تا چه اندازه براي امر به معروف و نهي از منكر در حوزهي مسئولان رغبت نشان ميدهيم و آيا هنگامي كه امر به معروف و نهي از منكر ميكنيم اولويتها را مدّ نظر قرار ميدهيم؟
آيا حاكمان و مسئولان، فضاي مناسب و امني را براي رغبت و گرايش آحاد جامعه به امر به معروف و نهي از منكر، اين ساز و كار مترقي اسلامي نظارت اجتماعي ايجاد كردهاند تا آحاد جامعه بدون هراس از تنگ حوصلگي و خودپسندي حاكمان و مسئولان، بدون لكنت زبان نظر خود را مطرح سازند يا حق خود را بازستانند؟
در پايان براي حسن ختام، فرازي از كلام مولاي متقيان امير مومنان علي (ع) را به رهپويان حضرتش تقديم ميكنم، باشد كه امر به تأسي به سيرهي آن حضرت نيز به عنوان عمل به فريضهي امر به معروف و نهي از منكر مورد قبول و رضايت حق تعالي و مرد توجه مخاطبان اصلي آن قرار گيرد:
امام علي (ع): «براى کسانى که به تو نیاز دارند ، زمانى معین کن که در آن فارغ از هر کارى به آنان پردازى . براى دیدار با ایشان به مجلس عام بنشین، مجلسى که همگان در آن حاضر توانند شد و ، براى خدایى که آفریدگار توست ، در برابرشان فروتنى نمایى و بفرماى تا سپاهیان و یاران و نگهبانان و پاسپانان به یک سو شوند ، تا سخنگویشان بى هراس و بىلکنت زبان سخن خویش بگوید . که من از رسول الله ( صلى الله علیه و آله ) بارها شنیدم که مى گفت : پاک و آراسته نیست امتى که در آن امت ، زیردست نتواند بدون لکنت زبان حق خود را از قوى دست بستاند . پس تحمل نماى ، درشتگویى یا عجز آنها را در سخن گفتن . و تنگ حوصلگى و خودپسندى را از خود دور ساز تا خداوند درهاى رحمتش را به روى تو بگشاید و ثواب طاعتش را به تو عنایت فرماید . اگر چیزى مى بخشى ، چنان بخش که گویى تو را گوارا افتاده است و اگر منع مى کنى ، باید که منع تو با مهربانى و پوزشخواهى همراه بود .»[2]
[1] خطبههاي نماز جمعه رمضان سال 1379
[2] نهج البلاغه، نامه 53(عهدنامهي مالك اشتر)