یزدفردا "رضا بردستانی :این روزها دوباره چالش های مدیریتی در استقلال بالا گرفته است. با آن که شخص اول ورزش، هرگونه تغییر در رأس هرم دو باشگاه سرخآبی را رد کرد اما از گوشه و کنار کم نیستند کسانی که می خواهند شولایی معتبر به نام مدیریت در باشگاه استقلال را بر شانه های خود ببینند و مصاحبه های آن چنانی با رسانه ها که؛«چنین است رسم سرای درشت...» و این استقلال خسته تر از همیشه دیگر توانِ بازی های مدیریتی را ندارد.
این روزها «واعظ آشتیانی» که با کمتر از 24 ماه مدیریت بر استقلال بیشترین ادعا را با خود همراه دارد تمامِ سعی خود را به کاربسته است تا عهدی که بعد از رفتن از استقلال با خود بست همچنان معتبر باقی بماند: «دیگر در مورد ورزش(بخوانیداستقلال)مصاحبه نخواهم کرد! تا اینجا مردانه ایستاده است و جز در مورد استقلال اساساً حرفی نداشته است تا تیترِ یک رسانه های تشنه ی خبر و حاشیه شود.
این روزها رفت و آمدهایی صورت خواهد پذیرفت که استقلال مدل 92-91رونمایی خواهد شد. رفتنی ها خودشان هم می دانند و رایزنی ها برای آنان که خواهند آمد مدت ها است که شروع شده است. در بسترِ احساسی ترین لیگ فوتبالِ جهان که تیمی برای یک برد تا 400میلیون تومان حاضر است هزینه نماید و تیمی دیگر برای قهرمانی 4میلیارد تومان، استقلال باید به افق های پیشِ رو فکر کند. استقلال اگرچه در جام های داخلی از رقیب دیرینه ی خود کمی عقب است اما با یدک کشیدنِ عنوانِ یکی از پرافتخار ترین تیم های قاره کهن، که کم عنوانی هم نیست، باید اندکی بین المللی تر بیاندیشد.
این روزها استقلال باید بداند زمستانِ پیش ِرو، زمستانِ سختی خواهد بود. زمستانی که تیم ملی درگیر رسیدن به جام جهانی است، جام های متعددی در شُرُف برگزاری است و آسیا منتظر هنرنمایی پسرانِ آبی دل. آن چه این روزها استقلال را آزار می دهد؛ محرومیت ها و مصدومیت ها نیست بلکه علیرغم ذهنیت همگان که استقلال را کهکشانی می دانند بسته شدنِ این تیم در حد یک تیم معمولی در مقایسه با جام هایی که در آن درگیر بوده است، می باشد. این تیمِ کهکشانی تنها یک دروازه بان مطمئن دارد، این تیم در خط دفاعی به ترکیبی شناخته شده با ضعف هایی آشکار جان می کند. این تیم خط هافبکی بیمار و پیکان حمله ای کم خطر دارد. این تیم نیمکتی کم فروغ و کادری به شدت محتاط و انفعالی دارد اما این شانس را هم داشته است که این تیم یک مدیر کاربلد و محبوب را در سخت ترین اوقات و شرایط بالای سر خود ببیند.
این روزها زمزمه هایی می گویند «عنایتی» می خواهد به استقلال بازگردد، «حسین کاظمی» هم ، «اکبرپور»، «صادقی»،«قربانی» و حتی «طالب لو»... این روزها حرف آمدن و نیامدن «قلعه نوعی» هم هست حتی شاید استقلال هوس کرد «جان واریو» را هم بازگرداند اما این ها دردی از استقلال بزرگ را دوا نخواهند کرد. این ها سال ها با استقلال بوده اند و می دانند این تیم حالا یک سرو گردن از روزهایی که در آن توپ می زدند بزرگتر شده است و آن ها پا به سن گذاشته، فوتبالشان تحلیل رفته است. این استقلال به شریان هایی قوی تر از گزینه های احتمالی نیاز دارد. این استقلال حتی با پرویز خان مظلومی که هر چه زد به در بسته خورد هم باید خداحافظی کند. اگر دینی بوده دو طرف به هم ادا نموده اند و اگر طلب و طلبکاری بوده است یقیناً پرداخت شده است. در این وانفسای درگیری علم و عاطفه؛ استقلال باید علمی و هوشمندانه بیاندیشد و در این تفکر «دکتر علی فتح الله زاده ی خویی» مدیری که با 54 سال سن سابقه ی سی و چند ساله ی مدیریتی دارد به خوبی خواهد توانست افسار حوادث را در دستانِ خود نگه دارد.
فتح الله زاده با سابقه ای 30 ساله در مطبوعات و 10 ساله در مدیریت ورزشی(مدیرعاملی در استقلال در سه مقطع) به خوبی در نبرد های رسانه ای پیروزِ بلامنازع بوده است اما عدم مدیریت بر ثانیه های سرنوشت ساز باعث شده است او نیز گاه پایش بلغزد. پای مدیر استقلال اگر نلغزیده بود «جاسم کرار» به استقلال نمی آمد، «مجیدی» نمی رفت، چندین و چند بازیکن حالا نامشان در پرونده ی قطورِ استقلالی ها ثبت شده بود حتی اگر به گذشته بازگردیم «هاشمی نسب» به استقلال نخواهد آمد، «حجازی» نخواهد رنجید و «قلعه نوعی» برگُرده ی استقلال تکیه نخواهد زد! آن چه ما را امیدوار نگاه می دارد اطمینانی است که به آقای مدیر ِ محبوب و دوست داشتنی استقلال داریم. مطمئنیم او با وجودِ این که تمامِ سعی اش را برای سربلندی آبی های پایتخت کرده است اما انتظارها همچنان برآورده نشده است.
این روزها استقلال کم کم قدم در هفتاد سالگی می نهد(1394 پسرانِ آبی هفتاد ساله می شوند) هشت مدیر سکانِ سهمگین و پر تنشی به نامِ مدیریت در استقلال را در دست داشته اند؛ دو مدیر قبل از پیروزی انقلاب اسلامی و شش مدیر بعد از سال 1357با این تفاوت که مدیرانِ پیش از انقلاب هرگز رنگِ چالش و استرس به خود ندیدند. مدیران پس از انقلاب اما خود حکایتی دارند. از مدیریت شش ماهه ی «نجف نزاد» که به قول «مهران مدیری»در «مردِ هزار چهره»کلاً اشتباهی بود تا مدیریت ده ساله و هشت ساله ی «فتح الله زاده» و «اولیایی» در مقاطع مختلف. از «دکترقریب» آرام و کم حاشیه گرفته تا «واعظِ» عاشق مصاحبه و افشاگری، از «عبداللهی» ساکت و آرام گرفته تا «اولیایی» به شدّت انفعالی و همیشه طلبکار از تمامی این ها که بگذریم «فتح الله زاده» پرونده ای پُر و پیمان تر دارد. او اصول نبردهای داخل و خارج میدان را می داند. اهل تسامح و تساهل است. رایزنی هایش بد نیست. ارتباطات بین المللی خوبی دارد. بالاخره با مدیران بوندسلیگایی نشست و برخاست کرده است و می داند تیم داری چه پیچ و خم هایی دارد. این روزها استقلال قبل از به خدمت گرفتن ستاره های کاغذی و بی مصرف سالیان گذشته بیشتر به ثبات مدیریت نیاز دارد. این روزها استقلال باید حساب و کتاب 60بازی برای سال های 91 و 92 را به خوبی داشته باشد. مدیرِ استقلال این روزها باید به این موارد خوب فکر کند؛ دروازه بان مدعیِ جانشینیِ «رحمتی» البته با سعی در حفظِ سیدِ دروازه بانان ایران، دفاع کاربلد و آبدیده با حفظ «منتظری» ، «حمودی» و «حیدری»، هافبک طراح و خلاق و صد البته کم حاشیه و حرفه ای، در کنار «زندی»، «آندو» و «ساموئل»، مهاجمی شش دانگ و تمام کننده بدونِ در نظر گرفتن داشته هایی که برندگی لازم را نداشته اند و نیمکتی قوی و پر انرزی که توانِ رویارویی با تمامی حواشی و متنِ یک باشگاهِ بزرگ را داشته باشد و اهل فرافکنی، ایجاد حاشیه و دامن زدن به تنش های کم اثر و بی ارزش نباشد. این کادر فنی باید در شأن یک باشگاه هفتاد ساله با عنوان های بزرگ و گاه تکرار ناشدنی باشد. استقلال با همین بضاعت و مدیریت با کادر مدیریتِ فنی و مدیریتِ اجراییِ نصفه و نیمه ای که داشته است دهه ی پر افتخاری(1390-1380) را پشت سر نهاده است؛ سه قهرمانی در جام حذفی، دو قهرمانی در لیگ برتر، سه نایب قهرمانی در لیگ برتر چهار حضور در فینال های حذفی دو مقام سومی و یک مقام چهارمی باز هم در لیگِ برتر کارنامه ی قابل قبولی است اما فوتبال؛ صنعتی جهانی و بین المللی است. این تیم باید در قاره ی کهن سرفراز باشد که اگر اندیشه ها بر این استوار نگردد این دورِ باطل سالیانِ سال تکرار خواهد شد. قهرمانی در یکی از دو جام حذفی یا برتر و حضور در مرحله نخست و یا نهایتا حذفی و باز نقطه سر خط.
این روزها استقلال به یک مربی بزرگ نیاز دارد با سبک و کارنامه ی فنی قابل دفاع حتی اگر این مربی هزینه ای برابر با چهار پنج بازیکن طرازِ اول داشته باشد. استقلال این روزها به یک مربی بدنسازِ بین المللی با رعایت استقلالِ کاملِ کاری نیاز دارد. استقلال این روزها ساز و کاری بین المللی طلب می نماید. این روزها استقلال نباید وقت خود را در شانتازهای رسانه ای تلف نماید این روزها باید به دنبال ستاره هایی باشد تا بعد از یکسال آنان را ترانسفر و بازیکنانی بزرگتر را جایگزین کند. حفظ بدنه ی اصلی و افزودن نیروهای باتجربه و جوان تنها دغدغه ی این روزهای مدیران استقلال باید باشد.
این روزها استقلال از هیأت مدیره ی غیرتخصصی خود هیچ انتظاری نباید داشته باشد. این روزها استقلال باید از پوسته ی عاطفه و احساس خارج شود و به قله های علم و تفکر در فوتبالِ روز دنیا چشم بیاندازد. این روزها «فتح الله زاده» باید آرامش داشته باشد. «واعظ» همچنان باید مصاحبه و افشاگری کند و هیأت مدیره تا جایی که می تواند حاشیه ایجاد کند اما «فتح الله زاده» باید با آرامشی مثال زدنی به استقلالِ مدل 92-91بیاندیشد جایی که این تیم باید در چهار یا پنج جبهه بجنگند. مصاحبه و حاشیه را بگذارد برای آنانی که تشنه ی تیترِ یک شدن هستند و خود کارهای مهمتری را دنبال نماید. مربیانی بزرگ را در تیررس انتخاب خود قرار دهد و شاه مهره ها را به هرقیمتی به تیم آبی ها پیوند بزند . استقلال امسال باید حقیقتاً کهکشانی بسته شود. کلام آخر این که در احساسی ترین لیگ حرفه ای جهان؛ نه «عنایتی» و نه «مظلومی»، استقلال باید بین المللی بیاندیشد.