بسم الله الرحمن الرحیم
مى خواهند نور خدا را با دهانهايشان خاموش كنند وحال آنكه خدا نور خود را كامل خواهد گردانيد گر چه كافران را ناخوش افتد...سوره مباركه صف آيه ۸
امام علی النقی علیه السلام:
ألْحِكْمَةُ لاتَنْجَعُ فِىالطِّباعِ الْفاسِدَةِ؛
حكمت در سرشتهاى فاسد تأثيرى ندارد
(بحارالأنوار، ج ۷۸ ص ۳۷۰)
تمسخر و وهن پیام ادیان و دیانت مردمان کهنه ترین و هرزترین ابزار دین ستیزانی است که کاری جز این در برابر هیمنه ادیان از آنها بر نمی آید. پشت صحنه البته , همیشه عروسک گردانانی هستند که دین ستیز های لوده را می آرایند و به میدان میفرستند و به تماشا می نشینند تا شاید از آزار و اذیت و تمسخر مومنان بهره ای هرچند کوتاه ببرند .
دین ستیزان مطلع تر می دانند که این روش یک رویه ارتجاعی است که از هزارها سال پیش به قدمت پیام ادیان مورد استفاده ایشان بوده و البته کمترین تاثیرگذاری را هم در تقابل با ادیان دارد . اما عده ای از همراهان آنها هستند که جز لودگی و تمسخر کاری از انها برنمی آید و از قضا قربانی کردن انها مفید تر از حضور آنها است !
کمتر پیش می آید که این دو با هم یکجا دیده شوند .اما در مصاحبه هاي ( بخوانید مدافعه ها ) اخیر بی بی سی فارسی با "شاهین نجفی " این پدیده قابل رویت بود . شاهین نجفی خواننده ای است که چندی پیش در هجو انتظار و ظهور ترانه ای بنام "مهدی" خواند . اما شهوت شهرت وی از بازخوردهای این ترانه توهین آمیز سیراب نشد و اقدام به خواندن ترانه ای دیگر به نام "نقی " نمود که در آن از هیچ تلاشی برای پاشیدن خاک به آفتاب دریغ نکرده است . وبرای اینکه اطمینان یابد بازخودرهای این توهین ها به اندازه کافی شديد خواهد بود پوستر این ترانه را هم وهن گنبد طلایی ائمه با نصب پرچم همجنسگرایان بالای گنبد و پرواز کلاغها بجای کبوترها و تشبیهی که ادب قلم مانع توصیف آن است قرارداده است .
شاهین نجفی قبل از هرچیز یک قربانی است .قربانی سیاست های دین ستیزی و اسلام هراسی دشمنان مردم است که سالهاست در فضای مجازی و رسانه ای غربی به زبانهای مختلف تدارک دیده شده است . شاهین نجفی یک قربانی رقت انگیز است . تراوشات ذهنی وی که برخی نام هنر بر آن می نهند ناشی از عدم درک و هضم روابط و معلول ها میان پنداشته هاي ذهن مجازی اش با گذاره های واقعی در دنیای حقیقی است . در پس سطور و تصویرسازی توهین آمیز و تاریکی نفرت وی از مردمش گره های ذهنی رقت انگیزی نمایان است . ذهنی که نتوانسته با مردم و دیانت مردمان دیار خویش کنار بیاید . و به زعم خود به جنگ آنها رفته است .
در این میان همانها ( همان عروسک گردان ها ) که سالهاست اتش تهیه اسلام هراسی و اشاعه شبهه و تردید بر ایمان جوانان ریخته اند آش را شورتر از آنچه باید یافته اند و تقلا می کنند که این زیاده روی را چاره ای جویند . بی بی سی فارسی که در غایله قران سوزی تری جونز هم به دفاع از وی گریبان دریده بود , بلافاصله تلاش کرد شاهین نجفی را از ننگ اهانت به ائمه تبرئه کند . در این مصاحبه اینترنتی مجری بی بی سی فارسی تلاش می کند ادعای عدم توهین به ائمه علیهم السلام را در دهان شاهین نجفی بکارد اما وی انقدر باهوش نیست که درک کند چه اتفاقی در حال رخ دادن است. گردانندگان بی بی سی فارسی که از وی نا امید می شوند روی مولفه دیگر خبر یعنی صحت و سقم فتوای صادر شده متمرکز می شوند .
همکاران بی بی سی فارسی در صدای آمریکا و رادیو اروپای آزاد گویا بعد از توجیه شاهین نجفی در مصاحبه با وی نقش تکمیلی را ایفا می کنند تا جایی که در ادعای مضحکی , وی به توصیه دوستانش اتها م توهین به ائمه علیهم السلام را رد می کند اما در موضعی کودکانه و لجوجانه باز بر همان توهین ها اصرار می ورزد و اين بار جامعه ایرانی معترض را نیز از توهین های خود بی نصیب نمی گذارد و آنها را دگم و نادان نسبت به هنر می داند . وی هنوز متوجه نشده است ادامه این رویه و اصرار بر توهین و تمسخر اعتقادات مردم میتواند نقطه پایانی رقت انگیز بر فعالیت به اصطلاح هنری اش باشد .
فهم چرایی این عملکرد چندان سخت نیست . دین ستیزان مطلع تر نقش تندروی ها و توهین های اینچنینی در اتحاد و یکپارچگی جامعه مذهبی را می دانند و روش استحاله تدریجی پای آهنگ های رپ اباحه سرا یا رپ های پرسر و صدای جنبش سبز یا دستنوشته های شیک لائیک و سکولار را موثرتر می پندارند.
بر خلاف جو سازی های رسانه های دروغین ضد اسلامی هنوز هیچ فتوای اختصاصی در مورد این هتاک صادر نشده است و همه آنچه در شبکه های اجتماعی یا رسانه های ضد اسلامی منتشر شده پاسخ به سوالهای عمومی مراجعه کنندگان است
اما موج حماسه ساز برخاسته از جوشش مردمی و غیرت ایرانیان از هر طیفی که توهین و تمسخر آیینشان را برنمی تابند چندان بلند است که که عروسک گردانان را به تلاش برای تصحیح این توهین و تندروی واداشته است . آنان از این بیم دارند که موج این اعتراضات بیش از این به بدنه مذهبی جامعه سرایت کرده و منجر به عکس العمل های جدی جامعه مذهبی ایران و مراجع عظام گردد . پافشاری این رسانه ها بر انتساب دروغین این اعتراضات به نیروهای دولتی و حزب اللهی در این راستا ارزیابی می شود . آنان امیدوارند با مهار و مدیریت این عکس العمل ها زمینه گام های بعدی را فراهم آورند .
آنچه از مجازات این هتاک مهمتر است عدم غفلت از وقایع منطقه و درک ضرورت های این برهه حساس تاریخی است . از زمانی که پای استعمار غربی به این منطقه باز شده است مهمترین دست آویز استمرار سیطره و تسلط آنها بر منطقه تشدید اختلافات مذهبی و قومی و عقیدتی بوده است . گفتگو و توازن و تعادل میان طیف های مختلف فکری و مذهبی در این منطقه به هیچ وجه به نفع آنها نبوده تا جاییکه پیوسته اقدامات آنها در ایجاد کلنی های اختلاف در منطقه و ایران قابل رصد است .
کنار رفتن نقاب همراهی با دین غیر سیاسی سکولاریسم انگلیسی و تشدید دین ستیزی های توهین آمیز و همزمانی آن با رسوایی آشکار وهابیت سعودی و نمونه ترکی در پیشبرد سیاستهای غرب در مقابله با جبهه مقاومت و تلاش آنها برای نجات صهیونیستها در این برهه حساس تاریخی باید ما را از هر طیف فکری با اندک تعلق خاطری به اسلام نبوی (ص) به اتحاد و انسجام بیشتر وادارد .
بر خلاف فاصله های موجود میان ما از گرایشهای مختلف و عناوین و برچسب هایی که ما عادت داریم میان یکدیگر رد و بدل کنیم آنها همه ما مذهبی ها را تا زمانی که اندک تعلق و رنگ و بویی از اسلام داشته باشیم به یک چشم می نگرند . پرده تزویر مسلمان خوب و مسلمان بد یا اسلام سیاسی و اسلام غیر سیاسی در صحنه بین الملل مدتهاست که برافتاده است اما متاسفانه داخل ایران این فرآیند به خوبی تبیین و تشریح نشده است . در جریان اخیر رسانه های فارسی زبان وابسته به اردوگاه غرب تلاش می کنند که مولفه سازی و سپس نهاد سازی رسانه ای کنند . از مولفه های مورد تاکید آنها که هر مسلمان خوبی از دید آنها باید دارا باشد بی تفاوتی مقابل همین توهین هاست به این معنی که هر کس هرگونه خواست می تواند ارزش ها و اعتقادات دیگران را دست آویز و بازیچه سرگرمی و هنر نمایی خود کند و معتقدان به آن ارزشها نیز در جامعه متمدن امروزی نباید متعرض وی شوند وگرنه بلافاصله برچسب های اسلام سیاسی و حزب الهی و دولتی خواهند خورد . این فرایند تا آنجایی پیش می رود که در گزارش یکی از موسسات پژوهشی آمریکایی از میان چند گزینه ای که برای تشخیص اسلام مطلوب از اسلام نا مطلوب به زعم آنها پیشنهاد می شود شاخص برسمیت شناختن حقوق همجنسگرایان است . به این معنی که هر مسلمانی که بتواند بر خلاف نصوص صریح قرآن حقوق همجنسگرایان را برسمیت بشناسد مسلمان مطلوب و در غیر این صورت مسلمان نامطلوب است .
فراتر از نهاد سازی رسانه های بیگانه جامعه ایرانی از مسلمان و غیر مسلمان از مذهبی حزب اللهی و غیر حزب الهی ... متدین دولتی و سنتی ... و حتی غیر مذهبی رپ خوان نیز نسبت به این نوع توهین ها واکنش نشان می دهد و نشانی از هنر و ادب و تمدن در آن نمیابد . در این میان حتی غیرت ورزی دینی کسانی که چندی است میان آنها و نظام فاصله افتاده نباید مستمسک ملامت قرار گیرد بلکه شایسته است دست آویزی برای درخواست همیشگی مردم در جهت تعیین پررنگ تر مرزها با دین ستیزان غریبه با اسلام و انقلاب تلقی گردد.
اگر وهابی "دین مدار" سعودی و رسانه های "دین ستیز" انگلیسی در تخریب گنبد سامرا و وهن تصویری آن به اشتراک می رسند ضروری است ما نیز از هر گرایش و سلیقه ای بدور از هرگونه انفعال و پراکندگی پاسخی مناسب این سناریو تدارک بببینیم . در این راه ضرورتی ندارد اختلاف سلیقه ها و گرایش ها را فراموش کنیم بلکه یک اقدام هماهنگ و در خور جامعه ایران می تواند هزینه این اقدامات را برای هتاکان بسیار بالا ببرد و اجرای مکرر این سناریوی تکراری را ناکام گذارد .