روزهای ولادت یا شهادت حضرات معصومین (علیهم السلام) فرصت خوبی است برای این که ما اهل بیت را بیشتر بشناسیم و به این مطلب فکر کنیم که آیا ائمه اطهار برای ما الگو هستند یا خیر؟ اگر الگو هستند در چه زمینههایی از زندگی ما به عنوان الگو و نمونه یک انسان کامل مطرح میشوند؟
آیا اساساً ما به این موضوع توجه داریم که انسان برای رسیدن به هدف عالی و نهایی خلقتش باید راهنما و راه بلد داشته باشد و در این میان تنها کسانی که لیاقت و شایستگی این راهنمایی را دارند حضرات معصومین هستند؟
یکی از آسیبهای محتوایی مجالس عزا و شادی اهل بیت (علیهم السلام) طرح یک جانبه سیمای پیامبر اکرم و اهل بیت (علیهم السلام) و بیان جنبه قداست و ملکوتی امامان است.
پیامبر و امامان دو جنبه دارند یکی جنبه ملکوتی که در این نگاه معصومند ، علم غیب دارند ، ولایت تکوینی دارند و ... و دیگر جنبه مُلکی و زمینی: قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ (1).
آنها الگوی زندگیاند و باید جنبههای الگویی زندگی اهل بیت مطرح شود. اهل بیت با خدا انس داشتند ،با مردم ارتباط صمیمی داشتند ، از کار مردم گره گشایی میکردند و دهها مورد دیگر. قرآن و روایات حتی ابراز محبت به اهل بیت را مقدمه عمل میدانند.
چند شاهد قرآنی:
در سوره شوری چنین میخوانیم: قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی (2) .
در سوره سبأ میخوانیم: قُلْ ما سَأَلْتُکُمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَکُمْ إِنْ أَجْرِیَ إِلاَّ عَلَی اللَّهِ (3).
هم چنین در سوره فرقان میخوانیم: قُلْ ما أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ إِلاَّ مَنْ شاءَ أَنْ یَتَّخِذَ إِلی رَبِّهِ سَبیلاً(4).
مولا علی (علیه السلام) میفرمایند:
انْظُرُوا أَهْلَ بَیْتِ نَبِیِّکُمْ فَالْزَمُوا سَمْتَهُمْ وَ اتَّبِعُوا أَثَرَهُمْ فَلَنْ یُخْرِجُوکُمْ مِنْ هُدًی وَ لَنْ یُعِیدُوکُمْ فِی رَدًی فَإِنْ لَبَدُوا فَالْبُدُوا وَ إِنْ نَهَضُوا فَانْهَضُوا وَ لَا تَسْبِقُوهُمْ فَتَضِلُّوا وَ لَا تَتَأَخَّرُوا عَنْهُمْ فَتَهْلِکُوا(5).
به اهل بیت پیامبرتان بنگرید، از آن سو که گام بر میدارند بروید، قدم جای قدمشان بگذارید. آنها شما را هرگز از راه هدایت بیرون نمیبرند و به پستی و هلاکت باز نمیگردانند . اگر سکوت کردند سکوت کنید ،اگر قیام کردند قیام کنید. از آنها پیشی نگیرید که گمراه میشوید و از آنان عقب نمانید که نابود میگردید.
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) میفرمایند:
اجْعَلُوا أَهْلَ بَیْتِی مِنْکُمْ مَکَانَ الرَّأْسِ مِنَ الْجَسَدِ، وَ مَکَانَ الْعَیْنَیْنِ مِنَ الرَّأْسِ، فَإِنَّ الْجَسَدَ لَا یَهْتَدِی إِلَّا بِالرَّأْسِ، وَ لَا یَهْتَدِی الرَّأْسُ إِلَّا بِالْعَیْنَیْنِ(6). اهل بیتم را همانند سر در پیکره زندگی قرار دهید و همانند دو چشم از سر. همانا جسد جز با سر راه به جایی نمیبرد. هدایت سر هم با چشمهاست.
استادی داشتیم که میگفت دو جور نگاه میتوان به اهل بیت داشت، یکی نگاه عتیقهای است و دیگری نگاه استفادهای ، نگاه عتیقهای یعنی این که ما ظرف عتیقه را فقط در گنجه نگهداری میکنیم و هر از چند گاهی نیز گرد و غبار از روی آن میزداییم و از دیدنش لذت میبریم و بس، اما در عمل این ظرف عتیقه هیچ کمکی به ما نمیکند. اما نگاه استفادهای یعنی ان که ما از ظروف معمولی در خوردن غذا و آب استفاده میکنیم و مدام با آنها سر و کار داریم.
نگاه غالب افراد به اهل بیت (علیهم السلام) یک نگاه عتیقهای است یعنی مردم در ایام جشن یا عزای اهل بیت برای آنها مراسم میگیرند که البته شایسته و لازم است اما همان افرادی که در برپایی بهترین و با شکوه ترین مجالس برای اهل بیت تلاش میکنند از ابتداییترین اصول زندگی اهل بیت بی اطلاع یا غافل هستند.
برای این ادعا نمونههای فراوانی را میشود ذکر کرد اما برای جلوگیری از طولانی شدن سخن فقط توجه همه را به این روایت ناب از سیره زندگی خانوادگی مولا علی و حضرت زهرا (سلام الله علیهما) جلب میکنم:
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: کَانَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ یَحْتَطِبُ وَ یَسْتَقِی وَ یَکْنُسُ وَ کَانَتْ فَاطِمَةُ سَلَامُ اللَّهِ عَلَیْهَا تَطْحَنُ وَ تَعْجِنُ وَ تَخْبِزُ(7).
حضرت صادق (علیه السلام) فرمود:
حضرت امیر (علیه السّلام) هیزم میاورد، آب میاورد، جاروب میکرد فاطمه زهراء (علیها السّلام) آسیا میکرد، خمیر میکرد، نان میپخت.
واقعاً قدری به این روایت فکر کنیم و ببینیم آیا ما به عنوان یک مسلمان شیعه آیا به این کلمات نورانی عمل میکنیم یا خیر؟
آیا زن و شوهر در زندگی مشترک به وظایف خود آشنا هستند و در صورت مثبت بودن پاسخ آیا به آن ها عمل می کنند یا این که به بهانه های واهی از انجام وظایف خود شانه خالی می کنند؟
همین ملاک را می توان در سطح جامعه نیز پیاده کرد و دید که آیا مردم به وظایف خود آشنایی دارند و نسبت به آن ها پایبندی نشان می دهند یا این که هرکسی منافع خودش را در نظر می گیرد و از منافع دیگران غافل است؟
امید آن که از پیروان واقعی اهل بیت عصمت و طهارت به ویژه حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) باشیم.
پی نوشت:
(1) الکهف: 110 قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ یُوحی إِلَیَّ أَنَّما إِلهُکُمْ إِلهٌ واحِدٌ فَمَنْ کانَ یَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً وَ لا یُشْرِکْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً. بگو: «من فقط بشری هستم مثل شما (امتیازم این است که) به من وحی میشود که تنها معبودتان معبود یگانه است پس هر که به لقای پروردگارش امید دارد، باید کاری شایسته انجام دهد، و هیچ کس را در عبادت پروردگارش شریک نکند.»
(2) الشوری: 23 ذلِکَ الَّذی یُبَشِّرُ اللَّهُ عِبادَهُ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی وَ مَنْ یَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فیها حُسْناً إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَکُورٌ. این همان چیزی است که خداوند بندگانش را که ایمان آورده و اعمال صالح انجام دادهاند به آن نوید میدهد! بگو: «من هیچ پاداشی از شما بر رسالتم درخواست نمیکنم جز دوستداشتن نزدیکانم [اهل بیتم] و هر کس کار نیکی انجام دهد، بر نیکیاش میافزاییم چرا که خداوند آمرزنده و سپاسگزار است.»
(3) سبأ: 47 قُلْ ما سَأَلْتُکُمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَکُمْ إِنْ أَجْرِیَ إِلاَّ عَلَی اللَّهِ وَ هُوَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ شَهیدٌ. بگو: «هر اجر و پاداشی از شما خواستهام برای خود شماست اجر من تنها بر خداوند است، و او بر همه چیز گواه است!»
(4) الفرقان: 57 قُلْ ما أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ إِلاَّ مَنْ شاءَ أَنْ یَتَّخِذَ إِلی رَبِّهِ سَبیلاً. بگو: «من در برابر آن (ابلاغ آیین خدا) هیچ گونه پاداشی از شما نمیطلبم مگر کسی که بخواهد راهی بسوی پروردگارش برگزیند (این پاداش من است)»
(5) شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة (للصبحی صالح)، 1 جلد، ص: 143، خطبه 97، هجرت - قم، چاپ: اول، 1414 ق.
(6) طوسی، محمد بن الحسن، الأمالی (للطوسی) ، 1 جلد، ص 482، دار الثقافة - قم، چاپ: اول، 1414 ق.
(7) کلینی، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی (ط - الإسلامیة)، 8 جلد، ج 5؛ ص 86، دار الکتب الإسلامیة - تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق.
(8) چکامههایی در شیوه عزاداری (آسیب شناسی و آفت زدایی مراسم عزاداری سیدالشهداء علیهالسلام) سخنرانی آیت الله سید احمد خاتمی، نشر سوره مهر، چاپ اول: 1384