یزدفردا :محمد رضا شوق الشعراء:توقف مینی بوس دانش آموزان از اردو برگشته در پاسگاه پلیس راه تفت باعث می شود تا دانش آموزی ناخواسته و یا نادانسته بخود اجازه دهد تا با ماموری که در جاده ایستاده سلام بگوید و شوخی کند، حرکتی که موجب می شود تا ماموران بجای تذکر به سرپرست گروه، دانش آموز را همچون خلاف کاران از مینی بوس پائین آورده و بداخل پاسگاه ببرند! و اما بعد از برگشتن دانش آموز، مربی وظیفه شناس و دلسوز ساده دلی که در هفته معلم! بعضی از شعارها را باور کرده، برای دفاع از حق قانونی دانش آموز و پرسیدن دلیل این عمل خلاف قانون ماموران بدرون پاسگاه می رود، که توسط دو نفر از ماموران و در روبروی چشم دانش آموزان مورد ضرب و شتم قرار می گیرد.
اینکه ماموران پلیس راه حق دارند و می توانند در انظار عمومی و جلوی چشم دیگر مسافران، یک مسافری را کتک بزنند، سوالیست که جوابش در کتاب قانون است، و اما دانش آموزی که دیده یک مربی در دفاع از شخصیت یک دانش آموزش چگونه کتک می خورد، چه نگاه مثبتی می تواند به قانون و پلیس و ماموران نیروی انتظامی داشته باشد!؟
ماموران پلیس راه بر اساس کدام قانون و به چه دلیل، دانش آموزی را که به سن قانونی نرسیده بوده، بدون معلم و مربی و همراه به داخل پاسگاه برده اند!؟ مگر آن دانش آموز چه گناه بزرگی را مرتکب شده بوده است!؟ و حتی در صورتیکه گناه و خطای بزرگی هم مرتکب شده باشد، مگر ماموران پلیس راه حق دارند تا خود بدون اذن قاضی و قانون، حکم صادر و اجراء نمایند!؟ آیا یک مامور راهنمایی و رانندگی حق دارد به گوش راننده ای که خلاف کرده سیلی بزند!؟
متاسفانه در مرکز ایران اسلامی و در روز روشن و تنها چند روز پس از روز معلم، معلمی روبروی چشم هراسان دانش آموزان مورد ضرب و شتم قرار می گیرد، و آب از آب در شهر و استان تکان نمی خورد، مگر معلم کیست که کسی از او دفاع کند!؟ آیا اگر یک پزشک اینگونه مورد ضرب و شتم قرار گرفته بود، جامعه پزشکی ساکت می نشست!؟
یک مامور از میان صدها و هزاران مامور زحمتکش نیروی انتظامی استان یزد، ناخواسته یک خطایی را مرتکب می شود، حرکت او را به پای دیگر ماموران نمی توان نوشت، همچنان که ممکن است معلمی نیز در مدرسه دانش آموزی را تنبیه کند.
اینکه یک فرد ایرانی، یک معلم، از دست یک پلیس ایرانی کتک خورده زیاد مهم نیست، اما اینکه یک مامور قانون در روبروی چشم دهها جوان و نوجوان دانش آموز قانون را نادیده گرفته و شکسته و زیر پا بگذارد بسیار مهم می باشد.
پلیس نیز برای دانش آموزان همچون معلم می ماند، معلمی که حافظ امنیت در جامعه است و حال وقتی پلیسی خود قانون را می شکند، ناخودآگاه به دانش آموزان یاد می دهد که قانون برای شکستن است!
در هفته معلم و یکروز پس از برگزاری صبحگاه سپاس
◄ ضرب و شتم معلم تربیتی آنهم توسط پلیس راه تفت در استان یزد !!!!!
آیا اگر حتی معلم خطا کار هم بود، پلیس حق برخورد فیزیکی با او را داشت!؟
پلیس حق محاکمه و اجرای حکم را هم دارد!؟
خطا و اشتباه یک پلیس را به نام همه پلیس ها نمی نویسیم، همچنان که خطا و اشتباه یک معلم را به نام همه معلمان نمی نویسند.
آیا این برای اولین بار است که چنین حادثه و برخوردی در پلیس راه تفت اتفاق افتاده است!؟
پی نوشت:آقای استاندار آسوده بخوابید، شهر امن و امان است!