زمان : 07 Ordibehesht 1391 - 12:47
شناسه : 50003
بازدید : 3746
داستان پول ایران ، داستان بیم مردم و حقوق بگیران از آینده و سرگشتگی بانک مرکزی(قسمت نهم) داستان پول داستان پول ایران ، داستان بیم مردم و حقوق بگیران از آینده و سرگشتگی بانک مرکزی(قسمت نهم) محمد سعید صالحی فیروزآبادی - تراز بازرگانی خارجی میدانی برای رقابت بین کشورها است. تلاش کشورها سربلند بیرون آمدن از این رقابت می باشد. حال چنانچه تلاش برای ایجاد جامعه آرمانی باعث ناتوانی کشور ما در این رقابت شود ، چگونه بایستی هدف و راه را با یکدیگر بیامیزیم ؟ آیا فقه می تواند راهی را به ما نشان دهد؟

                                                    تراز مثبت بازرگانی خارجی  یا ایجاد جامعه ای آرمانی به هر قیمت؟

- تراز بازرگانی خارجی یکی از مباحث مهم در تعیین قدرت و اعتبار پول ملی کشورها می باشد. تراز بازرگانی خارجی تعریفی بسیار ساده دارد : هر کشور بایستی در برابر  خدمتی که از کشور های دیگر دریافت می کند ، خدمتی برابر با آن را  ارائه نماید. در دراز مدت چنانچه کشوری نتواند در برابر خدماتی که دریافت می دارد ،خدمتی ارائه نماید تراز بازرگانی آن کشور منفی می شود. کشوری که تراز بازرگانی آن منفی می شود دیگر پولی برای خرید خدمت جدید ندارد.

خدماتی که کشورها به یکدیگر ارائه می دهند بسیار گوناگون است. از صادرات نفت ، مواد خام ، کالاهای صنعتی و صدور دانش فنی گرفته تا ارائه جاذبه های گردشگری  که شامل گردشگریهای زیارتی ، بوم گردشگری ، درمان گردشگری و گردشگری قبیحانه  می شود. طبیعی است که هر کشوری متناسب با باورها و ارزشهای خود سعی می نماید تا بیشترین جاذبه را برای ارائه خدمت به کشورهای دیگر ایجاد نماید تا بتواند نیازهایی که خود ناتوان از خلق آن است ، برآورده سازد. شاید برخی برنامه ریزان اجتماعی بگویند ، بایستی به شکلی برنامه ریزی کنیم تا تمامی نیازهایمان در داخل کشور تولید شود. اما یک مشکل در این نوع نگرش وجود دارد : به تعداد جمعیت انسانهای کره خاکی می تواند خلاقیت وجود داشته باشد. اهمیت برخی از این خلاقیتها  در زندگی ما به حدی است که نمی توانیم از آن چشم پوشی کنیم.

- یکی از اهداف نظام جمهوری اسلامی ایران ایجاد جامعه آرمانی اسلامی است. جامعه ای که همه  دستورات خداوند در آن حاکم باشد. جامعه ای که اگر انسانها آمر به معروف و نهی کننده منکر نیستند ، دست کم مطیع  به معروف و متنفر از منکر باشند.

از سوی دیگر در جهانی زندگی می کنیم که  مکاتب و نحله های فکری برای معروف کردن ارزشها و باورهای خود در حال نبرد هستند . عمر این نبرد به درازنای تاریخ است . در تاریخ اسلام نیز شواهدی از نبرد برای جانشین سازی و تغییر عرف  سراغ داریم .  تحریم  متعه نسا که در زمان خلیفه دوم صورت گرفت  می تواند نمونه ای از  تغییر در نگرش و عرف باشد. بنظر میرسد در تشیع نیز اجتهاد ابزاری در دست فقیه برای نوسازی درک جامعه دینی از دین ، شناخت و ساماندهی عرفیات جدید و درنهایت آشتی دهی فهم دینی با تغییرات جامعه بشری  باشد. همچنانکه در قسمت هشتم  گفته شد به نظر می رسد علتی که  بسیاری از مراجع ، بقای بر تقلید را جایز نمی دانند همین ناتوانی از درک شرایط جدید از سوی مجتهدین پیشین باشد.

مشکل دیگری نیز وجود دارد. این مشکل متفاوت بودن درک  و مقدار باور و ایمان  آدمیان به شرع و عرف می باشد .حال چنانچه نظامی که بر اساس ایمان و باورها شکل گرفته است بخواهد نظم  مبتنی بر  باورهای  خود را به زور بر افراد کم باور بقبولاند ، مشکلات بزرگی پدیدار می شود. این مشکلات اقتصاد را به حوزه های دینی پیوند می دهد. در اینجا نیز کاری از دست اقتصاد دانان بر نمی آید . تنها و تنها حوزه های دینی هستند که می توانند با نظریه پردازی و شناخت مشکل راهکارهای خود را ارائه نمایند.

سالهاست که ثروتهای زیادی  توسط افراد کم باور یا بی باور از کشورمان بیرون میرود و بر باد می رود. بخش بزرگی از اقتصاد کشورهایی مانند تایلند ، امارات ، ترکیه ، ترکمنستان با پول  جوانان یا افراد میانسال کشورما در حال آبیاری شدن است. به مصداق ضرب المثل عربی الانسان حریص علی ما منع، با اندکی سخت گیری بیشتر سیل خارج شدن این ثروت شگرف نیز صد چندان می شود. شکل ثروتی نیز که بیرون میرود ارز است. ارز یکی از مهمترین پشتوانه های پولی  است که باعث پایداری و دوام ارزش پول ملی کشورها می شود. این یکی از مشکلات بزرگی است که باعث برهم خوردن موازنه بازرگانی خارجی کشور می شود. به علت کسری موازنه بازرگانی  دولتها مجبور می شوند برای جلوگیری از فلاکت گروههای فرودست اجتماعی حجم بیشتری از نقدینگی را به اقتصاد کشور تزریق کنند.

آیا می توان با هر قیمتی جامعه آرمانی ایجاد کرد؟ آیا می توان در هدایت انسانها به جامعه آرمانی قدرت انتخاب و اختیار آنها را نادیده گرفت ؟ به نظر می رسد بخشی از پاسخ به این موضوع را می توان در سخنان آیت الله استاد محمد تقی مصباح  پیدا نمود. آقای مصباح  در مورد شبهه ای که به مدیریت پیامبران خرده گیری می کند می گویند:

"شاید برخی از افراد ساده‌لوح گمان كنند كه ـ‌العیاذ بالله‌ـ در مدیریت انبیا و یا اهل‌بیت(ع) نقصی بوده است كه علی‌رغم برنامه خوبی كه خداوند تعیین كرده بود، نتوانستند به همه اهداف خود برسند و حكومت الهی را در جامعه بر پا كنند. اما ما بر اساس معتقداتمان می‌دانیم كه انبیا در مدیریت و برنامه‌ریزی نقصی نداشتند؛ پس چرا به اهداف خود نرسیدند؟
    علامه مصباح یزدی در پاسخ به این سؤال مقایسه سردمداران حكومت‌های دنیوی و رهبران اخروی را اشتباه دانسته و ادامه می دهند: هدف نهایی سران حكومت‌های دنیوی كسب موفقیت در زمینه‌های اجتماعی و سیاسی است؛ اما وظیفه اصلی انبیا و رهبران معنوی هدایت افراد بشر با نشان دادن راه درست و غلط است، تا هركسی با خواست و اراده خود راه حق یا باطل را انتخاب كند.
ایشان اضافه می نمایند: حاكمان دنیوی هرگز مردم را برای شناساندن خوب و بد امتحان نمی‌كنند و در هیچ یک از مكاتب سیاسی نیز آزمودن افراد جامعه به عنوان هدف حكومت بیان نشده است؛ اما هدف انبیا مشخص كردن راه حق و باطل است تا مردم آزموده شوند و هر كس خواست راه هدایت و هر كه خواست راه باطل را در پیش گیرد و اصولا عالم خلق شده تا مردم امتحان شوند و وظیفه انبیا نشان دادن راه و بی‌راهه است.
علامه در ادامه می فرمایند: بنا بر این دلیل این‌كه چرا همه اهداف انبیا محقق نشد این است كه انبیا قصد نداشتند به هر قیمتی جامعه‌ای خداپرست ایجاد كنند؛ زیرا هدایت انسان‌ها وقتی ارزش دارد كه با اختیار و انتخاب آگاهانه باشد. با این نگاه همه انبیا در انجام رسالت خود موفق بوده‌اند؛ زیرا به بهترین شكل راه سعادت و شقاوت را به مردم نشان دادند و این مردم بودند كه به اختیار خود بعضی راه سعادت و گروهی مسیر شقاوت را انتخاب كردند."

  به موضوع  بر می گردیم. دولتها مجبورند برای مثبت کردن موازنه تراز بازرگانی ، جلوگیری از روند خروج ثروت از کشور ،ایجاد جذابیت برای ورود سرمایه به کشور و نیز امیدوار ساختن جوانان و افرادی که به ارزشهای دینی کم باور و یا بی باور هستند ،دست به اقداماتی بزنند و یا سخنانی بگویند که بوی تساهل و تسامح نسبت به آرمانها را داشته باشد. از طرفی دیگر ، افراد آرمانگرا  نیز  از اینکه ممکن است جامعه روندی غیر آرمانی را طی کند ، واکنش نشان می دهند.  مراجع معتبر حوزوی بایستی در مورد چگونگی رسیدن به جامعه آرمانی و چگونگی تلفیق آرمانگرایی و واقعیات جوامع نظرات جامع و شفافی  را ارائه نمایند . هرگونه سهل انگاری و دیر انجامی  در تدوین نظرات راهبردی به معنی  پیشروی  تفکر غیر دینی  خواهد بود. تا آن زمان مراجع معتبر حوزوی بایستی  به علت تدوین نشدن برنامه ای که بتواند آرمانگرایی را با واقعیات انسانی جوامع در هم بیامیزد  ، صادقانه سهم خود را در کاهش ارزش پول ملی  بر دوش کشند.


در قسمت دهم سهم و نقش دولتها در کاهش ارزش پول ملی زیر ذره بین قرار می گیرد.