عبدالله الماسی
دقایقی پس از پایان دور سوم مذاکرات نمایندگان جمهوری اسلامی ایران و گروه ۱+۵ در استانبول، تقریبا همه رسانههای خبری مدعی شدند که «گفتوگوها بینتیجه بوده و شکست خورده است.»
شاید آنچه از ظاهر موضع گیری مذاکره کنندگان و برخی اخبار محتوای گفتوگوها مشخص بود هم این نتیجه گیری را تایید میکرد اما واقعیت مذاکرات غیر از این بود.
در واقع گفتوگوهای استانبول چند نتیجه روشن به همراه داشت و تقریبا ابهامی در صحنه مذاکرات باقی نگذاشت به طوری که تکلیف هرگونه «تعامل» یا «تقابل» را در آینده مشخص خواهد کرد.
این نتایج روشن که دستاورد بزرگ گروه ایرانی قلمداد شده، محصول پیشنهادهای ابتکاری دکتر سعید جلیلی و تیم همراهش بود که ۱+۵ را چندین بار شوکه کرد.
دبیر شورای عالی امنیت ملی در روز اول مذاکرات استانبول، اولین بسته ابتکاری ایران را با عنوان «الزامات و منطق همکاری و گفتوگو» روبروی چشمان بهت زده ۱+۵ گذاشت.
تبیین الزامات همکاری شاید تعبیر عملی و ضروری توافق پایانی مذاکرات ژنو۳ بود که در آن توافق شده بود گفتوگوها در استانبول درباره همکاری حول نقاط مشترک باشد.
در این بسته ابتدا «حقوق ایران» از جمله «حق غنی سازی» از موارد غیر قابل مذاکره عنوان شده بود. پیشنهاد گروه مذاکره کننده ایرانی در بخش دوم به بیان فرآیندهای تخریب کننده همکاری و منطق گفتوگوی ایران و غرب پرداخته بود.
بنابر تاکید گروه ایرانی، خودداری جدی از اقداماتی همچون قطعنامههای ضد ایرانی شورای امنیت، تهدیدهای مکرر، ترور دانشمندان هستهای ایران و خرابکاریهایی مانند ویروس «استاکس نت» از دیگر لازمههای جدی و منطق همکاری است.
فرار از اتهام «رویکرد تقابلی»
«ما همچنان گزینه تحریم را در کنار مذاکره و تعامل با ایران روی میز خواهیم داشت»؛ این جملهای است که بارها و با عناوین مختلف از سوی سران کشورهای غربی به عنوان اصول قطعی آنان در برخورد با ایران بیان شده به طوری که این موضع در فضای ***** و رسانهای به موضوعی بدیهی تبدیل شده بود.
آنچنان که کشورهای غربی عنوان میکردند حاضر نیستند از تحریم، تهدید و اقدامات ضد ایرانی و به طور کلی اهرم «فشار» چشم پوشی کنند اما همزمان طالب بهره برداری از گزینه «مذاکره» هم هستند تا خود را از اتهام «بیمنطق» بودن رها کنند و همچنان ژست «اهل گفتوگو بودن» را حفظ کنند.
در راستای اجرای این رویکرد متناقض بوده که غرب همزمان با صدور قطعنامههای پی در پی علیه ایران، حمایت از رژیم صهیونیستی به عنوان عامل اصلی ترور دانشمندان هستهای ایران، طراحیهای برنامههای نرم افزاری مثل استاکس نت برای خرابکاری هستهای در ایران و تبلیغات گسترده ضد ایرانی از محافل تبلیغاتی خود، از مذاکره با ایران هم دم میزند و همواره پای میز گفتوگو حاضر نیز میشود.
جالب آنکه رویه سوال برانگیز غرب در عین حال که «تقابل» را پیش گرفته از «تعامل» هم سخن میگوید؛ درست تعبیر همان مفهومی که در علم منطق از آن با عنوان «اجتماع نقیضین» یاد میشود؛ یعنی دو عبارت کاملا متضادی که اجتماع آنها در یک جا محال است.
این محال سال هاست که در میان سکوت تامل برانگیز دنیا، رویکرد محوری غرب علیه ایران قرار گرفته است.
اما نگاه تیزبینانه گروه ایرانی در استانبول در تبیین «لازمههای همکاری» و تعامل، ماهیت متناقض رویکرد ۱+۵ در قبال ایران افشا کرد و چشم دنیا را بر این موضع غیرمنطقی و ناعادلانه کاملا باز کرد تا «فتح الفتوح» مذاکرات استانبول معرفی ملموس این تناقض آشکار لقب بگیرد.
در واقع نمایندگان ایران این واقعیت مهم را به روشنی بیان کردند که نمیتوان از همکاری و تعامل سخن گفت و در عین حال حقوق طرف مقابل را به رسمیت نشناخت و حتی همزمان ضمن صدور قطعنامههای پی در پی علیه او، توطئه هم کرد.
مذاکره کنندگان ایرانی البته به همین ابتکار هم بسنده نکردند. آنان در دور دوم گفتوگوها یک «مدالیته» یا «مکانیسمی اجرایی» برای عملی شدن الزامات منطق گفتوگو ارائه و آن را «شروط همکاری» مطرح کردند تا گروه ۱+۵ را که همچنان از پاسخ به پیشنهادهای دور اول عاجز مانده بود، کاملا خلع سلاح شود.
دستهای خالی نمایندگان ۱+۵ البته پیشتر نمایان شده بود، آنجا که در مقابل بسته اولیه ایران هیچ چیزی برای ارائه نداشتند.
۱+۵ که به گفته خود برای مطالبه خواستههایش از ایران به استانبول آمده بود، پس از فتح الفتوح دکتر جلیلی و تیم همراهش در افشای تناقض محتوایی رویکرد غرب و تاکید بر «الزامات و منطق گفتوگو»، اکنون باید برای رهایی از شرایط نامطلوب کنونی، پاسخ این سوال مهم افکارعمومی دنیا به روشنی بیان کند که «اگر ۱+۵ به دنبال تعامل و مذاکره منطقی و عادلانه با ایران است، چرا حاضر به دست کشیدن از اقدامات تقابلی خود همچون تحریمها و اقدامات ضد ایرانی نیست و همزمان با سخن گفتن از تعامل و گفتوگوی منطقی دست از تقابل بر نمیدارد؟
واقعیت آن است که دادن پاسخی واقع بینانه و روشن به این سوال مهم، تعقیب و پیگیری همان لوازم گفتوگو و همکاری است که از سوی ایران مطرح شده است. تنها در صورت پیگیری و تن دادن به الزامات مذاکره است که میتوان به آینده گفتوگوها و منطقی بودن آن امیدوار بود.
دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران این موضوع را در کنفرانس خبری پس از مذاکرات این گونه توضیح داد و از لزوم جبران اشتباهات غرب سخن گفت: در گفتوگوهای استانبول اعلام کردیم که روند غلط مقابله با حقوق ملتها که در گذشته جریان داشت باید اصلاح شود و ما آمادگی داریم که در این بستر گفتوگوها را ادامه دهیم.
سعید جلیلی اظهار داشت: ما دو نکته را در این گفتوگوها تاکید کردیم و خوب است جامعه جهانی روی این موضوعها قضاوت کند. این دو نکته، احترام به حقوق ملتها و اجتناب از مقابله با حق ملتها است. آیا اینها اسمش شرایط است؟، اینها لازمه منطق گفتوگو است.
جبران ناکارآمدی رویکرد دولت اصلاحات
اما دستاورد دیگری که در مذاکرات استانبول برای ایران رقم خورد، تفکیک مذاکرات از بحث فعالیتهای فنی بود. سعید جلیلی و همراهانش در این راستا اقدامی را حسن روحانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی دولت اصلاحات و تیمش قادر به انجام آن نبود عملی کردند و اجازه ندادند سایه مذاکرات بر بحث فنی فعالیتهای هستهای سایه اندازد و به خوبی این دو موضوع را تفکیک کردند. ۱+۵ هم راهی جز پذیرش این واقعیت برای خود ندیده است چنانکه ابوالفضل ظهرهوند، معاون رسانهای دبیر شورای عالی امنیت ملی در این باره گفت: تفاوت این دور از مذاکرات با مذاکرات پیشین این بود که کاترین اشتون و اعضای هیئت مقابل، حقوق هستهای ایران را به رسمیت شناختند، در حالی که پیش از این درباره دستیابی ایران به فناوری هستهای سخن میگفتند.
فتح الفتوح ایران در مذاکرات استانبول چه بود؟