دختر جواني كه بنا به گفته خود از بيتوجهيهاي شوهرش به ستوه آمده، با حضور در دادگاه گفت: شوهرم نسبت به من آنقدر بيتوجه شده كه حتي روز تولدم را فراموش كرده است. از بيتوجهيهاي او خسته شدهام و اكنون طلاق ميخواهم.
اين زن 21 ساله خطاب به قاضي گفت: ديگر علاقهاي به ادامه زندگي با شوهرم ندارم و نميخواهم بقيه عمرم را در كنار مردي بيتفاوت سپري كنم.
وي اظهار كرد: اوايل ازدواج و در دوران نامزدي، توجه شوهرم به من آنقدر زياد بود كه همه اقوام و دوستان به او اعتراض ميكردند اما در جوابشان ميگفت آنقدر به همسرم علاقه دارم كه تا آخر عمر با او همينطور رفتار ميكنم اما بعد از گذشت 3 ماه از شروع زندگي مشتركمان، رفتارش بهكلي تغيير كرده است.
زن جوان افزود: براي مثال از روزي كه من و همسرم با يكديگر نامزد كرديم، هيچگاه اجازه نميداد در خودرو را براي ورود يا خروج باز كنم و اين كار را وظيفه خودش ميدانست، اما به محض اين كه ازدواج كرديم خيلي بيپروا گفت دوران نامزدي تمام شده است و بايد آن عادت را كنار بگذارم.
وي يادآور شد: بيتوجهيهايش آنقدر زياد شده است كه گاهي اوقات كلافه ميشوم. نميدانم چگونه توانست قبل از شروع زندگي مشترك نقش بازي كند و با آغاز زندگي آن نقاب را از چهرهاش بردارد.
اين زن با بيان اين كه ميخواهم تا ديرتر نشده از شوهرم جدا شوم، اظهار كرد: اي كاش هيچوقت ازدواج نميكردم و به تحصيلاتم ادامه ميدادم، اما متاسفانه يك تصميم اشتباه در زندگيام باعث شد اكنون در 21 سالگي و بعد از 11 ماه زندگي مشترك، در دادگاه باشم.
وي با اشاره به شروع دعواهاي ميان خود و شوهرش گفت: شوهرم روز تولدم را فراموش كرده بود. اين فراموشي براي من غيرقابل بخشش بود زيرا يك هفته قبل، تولد او بود و من برايش جشن مفصلي برگزار كردم، اما او حتي يك تبريك هم به من نگفت و زماني كه از او به دليل اين فراموشياش گله كردم، گفت من آنقدر گرفتار هستم كه براي اين لوسبازيها وقت ندارم.
زن جوان ادامه داد: از همان شب به بعد دعواهايمان بيشتر شد. حتي يك بار مرا بشدت كتك زد. ديگر نميخواهم با شوهرم زندگي كنم و خواهان مهريه 300 سكهاي خود هستم.
قاضي دادگاه بعد از شنيدن اظهارات زن جوان به دليل عدم حضور شوهرش در دادگاه حكمي مبني بر طلاق صادر نكرد و رسيدگي به پرونده را به جلسهاي در آينده موكول كرد.