زمان : 09 Farvardin 1391 - 00:21
شناسه : 48654
بازدید : 6747
قائم مقام سابق شرکت ملی نفت‎ لب به سخن گشود!!! افشاگری مستدل و تلخ قائم مقام سابق شرکت ملی نفت‎ لب به سخن گشود!!! در حالیکه پس از چند سال که از طرح شعار انتخاباتی مافیای نفتی توسط احمدی نژاد گذشته است، اکنون وزیر دولت وی نیز وجود مافیای نفتی را مردود اعلام و معتقد است که این تنها یک شعار انتخاباتی بوده است.
به گزارش عبرت نیوز در حالیکه  پس از چند سال که از طرح شعار انتخاباتی مافیای نفتی توسط احمدی نژاد گذشته است، اکنون وزیر دولت وی نیز وجود مافیای نفتی را مردود اعلام و معتقد است که این تنها یک شعار انتخاباتی بوده است.
پس از گذشت دو دوره از دولت مدعی عدالت گستری و پاک دستی و بی آبرو کردن بسیاری از مدیران پاکدست و ارزشمند وزارت نفت و استفاده ابزاری از شعار مافیای نفتی و در آمدن فساد و مافیا از آستین شبکه بانکی منتسب و نزدیک به دولت دهم و متهم شدن افراد نزدیک به احمدی نژاد به فساد مالی و علیرغم فعالیت جریان انحرافی، اکنون وزیر نفت سابق می گوید که مافیای نفتی فقط شعاری انتخاباتی بوده است
 
در عین حال در شرایطی که احمدی نژاد می خواست مافیای نفتی را افشا کند، مافیای بانکی از درون تشکیلات منتخب و مورد اعتماد خودش در آمد و در حقیقت فساد کلان از آستین کسانی خراج شد که خود را مبری از هر گونه ناپاکی می دانستند.
سید کاظم وزیری هامانه اولین وزیر نفت احمدی‌نژاد که ازسوی او از وزارت خلع شد، بعد از گذشت ۶ سال طرح مافیای نفتی از سوی احمدی‌نژاد را تنها یک شعار انتخاباتی خوانده و گفته است: او با این شعار انتخاباتی همه کارکنان نفت را زیر سوال برد. 

او گفته است: بعد از انتخابات سال ۸۴ یکی از شعارهای انتخاباتی، مافیای نفتی بود که مشکل زیادی برای بخش داخلی ایجاد کرد. چون وقتی کسی با شعار مافیای نفتی در انتخابات شرکت کند، خطابش به نفت است، به همین دلیل همه کارکنان نفت با این شعار زیر سوال می‌رفتند و می‌روند. طبیعتاً برای همه این سوال مطرح بود که منظور از مافیای نفتی چه کسی است.
 در عین حال  مسعود میرکاظمی وزیر محمود احمدی نژاد در دولتهای نهم و دهم که بهار گذشته در پی ادغام وزارتخانه ها مجبور به ترک وزارت نفت شد و ولی وقتی که بنا شد وزارت نفت و نیرو در یکدیگر ادغام نشوند ، محمود احمدی نژاد بجای میرکاظمی ،‌رستم قاسمی را به عنوان وزیر نفت خود معرفی کرد .

اینک میرکاظمی که قصد رفتن به مجلس را کرده است ،‌در گفت وگو با جبهه متحد اصولگرایان زبان به انتقاد از عملکرد احمدی نژاد و همچنین سفارشات جریان خاص (‌انحرافی) به وی کرده است  و گفته :پس از انتخابات شورای شهر دوم بود که دوران گفتمان توسعه سیاسی تمام شده بود و مردم به سمت اصولگرایی آمده بودند، من آن موقع به دوستان گفتم که رئیس‌جمهور بعدی اصولگراست . آیا او برنامه‌ای دارد؟ ارز را می‌خواهد چه کار کند؟ توسعه‌ی علمی را می‌خواهد به چه سمت و سویی ببرد؟ صنعت و تجارت را چگونه می خواهد اداره کند؟ ذره‌ای بد عمل شود به پای اصولگرایی خواهد بود و آسیب آن در جامعه بیشتر، مشخص می‌شود، باید با امور اجرایی آشنا بود. حزب که نیست باید چه کار کنیم؟ باید برنامه و تیم داشته باشیم. من بودم، آقای دکتر زاکانی، آقای زارعی بسیج اساتید، آقای دانش جعفری و چند تن از دوستان. گروهی شکل گرفت.
 
گروهی که حالت NGO داشت. این به دلیل شکل گیری مجلس و عدم حضور برخی دوستان تاکنون رها شده بود که چندی ات این NGO را مجددا راه اندازی کردیم. یک جمع دانشگاهی است که عده‌ای از اساتید جمع شده‌اند و روی مسائل اساسی کشور مطالعه می‌کنند که برای آینده کشور برنامه ارائه کنند. برای هر کسی که رئیس جمهور شد، که دستش خالی نباشد. در حال حاضر دانشگاه حرف برای گفتن دارد اما نمی‌داند به کجا باید متصل شود و حرفش را بزند. ما زمینه‌ای برای این کار فراهم کردیم. آن زمان، کار ناتمام ماند و هم اکنون دوباره بنده چند ماهی است شروع کرده‌ام.


* در مورد آخرین جلسه ای که با آقای احمدی نژاد داشتید مطالبی نقل می کنند اکنون می خواهیم از زبان شما بشنویم.

بله، روز آخر سال 89 بود و بودجه را بسته بودند. من به آقای احمدی نژاد گفتم که روز به روز وابستگی به نفت بیشتر می‌شود. مشکلی که هست اینجاست که مجلس زیاد روی عملکرد ریز نمی‌شود. گزارش‌هایی هم که بعضا داده می شود بر اساس بودجه مصوب است. در حالی که عملکرد مهم است. یعنی نه بودجه نویسان در دولت و نه در مجلس به این موضوع توجه نمی کردند.


*محتوای گزارشتان به آقای احمدی نژاد چه بود؟


بله اختلاف ما بخشی به دلیل بحث های کلان اقتصاد بود. و نفت و نگاه به درآمد و هزینه کشور. گزارشی که من سال 88 تهیه کردم تراز عرضه کشور را گزارش کردم که ایشان توجهی نکردند و گفتند که این طور نیست. من براساس درآمدهای نفتی که ارز اصلی کشور را تشکیل میدهد شبیه سازی کردم 5 تا 10 سال آینده را. که ارزی که به دست می آوریم و ارزی که جامعه نیازدارد طی چند سال آینده چه می‌شود؟ اگر روند سرمایه گذاری این باشد، چه به روز درآمد ما و اقتصادمان خواهد آمد. در آن روز به آقای احمدی نژاد دادم و ایشان توجهی نکردند. گزارش را تکمیل کردم و به برخی مقامات دادم که خیلی توجه کردند مقرر شد به دلیل حساسیت مطلب، این گزارش را با نمایندگان مجس در میان بگذاریم. فکر میکنم فکر میکنم نوزده اردیبهشت سال گذشته بود که در جلسه ی غیرعلنی مجلس مطرح کردم. در آن جلسه یک ساعت وقت من بود.
آنقدربرخی از سخنرانیها را طول دادند که به من 25 دقیقه وقت رسید. به آقای ابوترابی گفتم که وقت نمیشود و ایشان گفتند حالا صحبت کنید. من شروع به صحبت کردم. در آن مقطع مجلس توجهی به آن نداشت لیکن در بودجه سال بعد قدری این موضوع اصلاح شد. من گزارش را مجددا به مقامات دادم. لیکن آقای احمدی نژاد خیلی ناراحت شدند که چرا گزارش دولت را داده است. که این موضوع مصادف شده بود با خانه نشینی ایشان.


* ظاهرا در همین مقطع هم خواستار خروج از دولت شدید؟


پایان دولت نهم من گفتم که می خواهم برگردم دانشگاه. گفتم که دیگر نمی‌خواهم ادامه همکاری بدهم. دو جلسه با آقای احمدی‌نژاد داشتیم که گفت باید بیایی وزارت نفت به هر حال نفت به شما نیاز دارد. چونکه من رشته ام مهندسی صنایع است و در دانشگاه تدریس میکنم. علت اینکه بازرگانی هم رفتیم به دلیل سبقه ی لجستیکی بود که در سپاه داشتم و تشکیل زنجیره های علمی در کشور بود. که دوستان تعجب میکردند و می گفتند تو رشته ات فنی است. بعد که نفت میخواستم بروم گفتند تو که بازرگانی بودی چرا آمدی نفت؟ نمی دانستند که من صنایع خواندم. آقای احمدی نژاد گفت که ما به نتیجه ی قطعی رسیده ایم که تو باید بیاییی نفت. من گفتم که نمی‌توانم و عذر خواهی میکنم میخواهم برگردم دانشگاه. و حتی آقای شیخ الاسلام که مسئول دفتر ایشان بود فرم هایی را می فرستاد و وزرایی را که کاندیدای وزارت خانه ها بودند. آنها را پر میکردند با برنامه هایشان. من این را خالی برگرداندم. کسی هم اینها را نمی داند. آقای احمدی نژاد با من جلسه ای گذاشتند و گفتند که بیا و من گفتم نمیتوانم با شما کارکنم و نمی‌توانم این و آن را به دستور شما عوض کنم. در وزارت بازرگانی که شما می‌گویید عوض کن. خب بی عدالتی ست بچه هایی متعهد هستند که خوش فکر هستند و خوب کار میکنند چرا باید عوض کنم؟ نمی توانم البته تا آخر هم این دعوای ما ادامه داشت. در هرصورت ایشان خیلی اصرار داشت که من به نفت بروم. حتی در جلسه ی آخر هم به من گفت که شما داری مرا دراین فتنه تنها میگذاری و نامردی میکنید. من و آقای احمدی نژاد از سال 57 با هم در علم و صنعت بودیم. من گفتم اگر فکر میکنید این طور است من حاضرم هر کمکی را انجام دهم ولی پست نمی خواهم. هم از دولت از یک طرف و هم از سوالات بی منطق و باج خواهی برخی نمایندگان مجلس از یک طرف احساس می کردم در محیط دانشگاه، موثرتر هستم. با اصرار بیشتر ایشان، گفتم: اگر فکر میکنی میخواهم شانه خالی کنم هرکاری تشخیص می دهید بکنید. اگر یادتان باشد اسم من جزو نفرات آخر اعلام شد. بالاخره رفتیم وزارت نفت و پس از چند ماه دوباره اختلافات شروع شد. و گاهی نامه های من 4 ماه جواب داده نشد. یکبار هم استعفا دادم.


* در چه مقطعی؟


اوائل 89 بود. البته کسی نمی‌دانست. بعد از مذاکرتی به نتیجه رسیدم که برای ماندن در نفت، تکلیف دارم.


* در مورد فشارهایی هم که از سوی جریان انحراف به شما می آمد با آقای رییس جمهور صحبت کردید؟


در مورد جریان انحرافی باید بگویم که وقتی افرادی را معرفی می‌کردند ،‌ مطمئنا از آن جبهه هستند ، شک نکنید. بعضی از افراد را شاید اصلا نشناسد. ولی تایید و رد می‌کنند. برخی از افراد بودند که تایید می‌شدند و ظرف یک هفته رد می‌شدند یا بالعکس. خُب چطور ممکن است؟ با مقومتهایی که داشتیم جریان انحرافی نمی‌توانست با بنده ارتباط برقرار کند.
 
اما این نکات هیچکدام به تلخی مطالب عنوان شده از سوی قائم مقام شرکت ملی نفت ایران نیست که در یادداشتی عنوان کرده است
 
به گزارش عبرت نیوز و اینک محمد جواد عاصمی پور قائم مقام سابق شرکت ملی نفت ایران نیز لب به بیان گشوده و  در یادداشتی  از خسارات وارده در دوره مدیریت دولت احمدی نزاد بر صنعت مهم و کلیدی نفت ایران پرده برداشته و نوشت:
 
صنعت نفت در سال گذشته را می‌توان از زوایای متفاوتی به تحلیل کشاند. عوامل داخلی قوت و ضعف‌ها در صنعت، عوامل محیطی داخل ایران و عوامل منطقه‌ای و جهانی و فرصت‌ها و تهدیدات ناشی از این شرایط. سعی می‌کنم در این چارچوب وضع صنعت در سال 90 و راه آینده پیشنهادی در آغاز سال 91 را به تصویر بکشانم و بیشترین تمرکز من بر شرکت ملی نفت خواهد بود. ‌اگرچه هر آنچه در مورد این شرکت گفته می‌شود، قابل تعمیم به هر چهار شرکت اصلی و شرکت‌های فرعی و سازمان‌های وابسته است.
 

1- وضع صنعت نفت به لحاظ مدیریت چند سال گذشته به ویژه دو ساله وزارت قبلی در داخل صنعت با اضمحلال سازمان کارشناسی و تخصصی نفت و کنار گذاشتن بنیه تخصصی و حاکمیت فردی و گروهی روبه‌رو شد. به‌ویژه شرکت ملی نفت ایران منفعل‌ترین دوران خود را در یکصد سال اخیر تجربه می‌کرد. حاکمیت و دخالت‌های فردی و متأسفانه انفعال هیأت‌مدیره شرکت ملی نفت و مدیریت‌های ستادی آن (مانند برنامه‌ریزی تلفیقی، امور اداری، امور مالی، مدیریت نظارت بر تولید،‌ حقوقی و امور بین‌الملل) که ارکان اساسی مدیریت‌های ستادی شرکت ملی نفت که همواره از ستون‌های اساسی اداره شرکت بوده‌اند، برنامه‌ریزی - خط مشی‌گذاری و اداره شرکت براساس نظریات کارشناسی را به حاشیه کشاند.
 
سند چشم‌انداز برنامه 5 ساله، برنامه‌ریزی‌های سالانه، تصمیمات قبلی و قرارداد‌های قبلی همگی مورد سؤال قرار گرفته و روش فردی و حاکمیت معاونت‌های وزارت نفت و کمیته انتصابات، ارکان اساسی و مسئول این به هم ریختگی سیستم بودند و درواقع یک نظام کارآمد مدیریتی نفت که‌ کار‌آمد‌ترین سیستم اداری و تکنوکراسی در کشور بود و طی صد سال از تاریخ این صنعت شکل پیدا کرده بود، مورد هجوم قرار گرفت که کماکان اقدام جدی برای تغییر این وضعیت تا به امروز شاهد نبوده‌ایم. این امر در هر چهار شرکت اصلی و شرکت های فرعی به ویژه در بخش تولید تصویر مشابهی را ارائه می کند.
 
پس اولین نقطه ضعف داخلی در صنعت، اضمحلال سازمان و منفعل کردن چهار شرکت اصلی و شرکت‌های فرعی به‌ویژه در بخش تولید و نفی نظام کارشناسی و تخصصی صنعت نفت بوده است.

2- نقطه ضعف دیگر صنعت نفت که به دنبال اقدامات دو سال گذشته صنعت ایجاد شد، از دست دادن منابع انسانی تخصصی و مدیریتی است که بیشترین نقطه ضعف را برای صنعت به ارمغان آورد. مجموعه تحلیل‌ها، گفتار‌ها و مواضع‌ رسانه‌ای و تخصصی و کارشناسان در مدیریت دو سال گذشته وزیر نفت قبلی و توافق جمعی این رسانه‌ها در این مورد خود صحت این روایت را نشان می‌دهد، که متأسفانه هنوز هیچ اقدام جدی برای تغییر وضعیت صورت نگرفته است. نیروی انسانی به عنوان مهم‌ترین منابع صنعت نفت آسیب جدی دید و این به لطف معاونت سابق نیروی انسانی، وزارت، کمیته انتصابات و انفعال کامل مدیران شرکت‌های اصلی و فرعی بوده است. این امر نا‌امیدی و بی‌انگیزگی در بدنه نفت ایجادو کاهش بهره‌وری‌ها و کاهش اعتماد را به همراه داشته است.

پس دومین ضعف ایجاد شده ناشی از وزارت گذشته نفت که هنوز هم ادامه دارد، کاهش سطح کارشناسی و مدیریتی و تکنوکراسی و اعتماد به مدیریت صنعت نفت به عنوان مهم‌ترین منابع سازمانی است.

3- ضعف سوم، عدم توجه و تمرکز بر تولید و حرکت در جهت عکس بوده است. میزان تولید در آغاز وزارت وزیر قبلی در مرز 000/200/4 بشکه در روز بوده که در سال‌های 88 و 89 به رقم متوسط روزانه حداکثر 000/900/3 بشکه، یعنی کاهش 000/300 بشکه در روز، در سال 90 نیز در مرز 000/800/3 بشکه با آمار منتشره رسیده است. آن هم در حالی که پروژه‌های تحویلی در اواخر زمان مدیریت ‌آقای نوذری مثل فاز دوم دارخوین به میزان 110 هزار بشکه و 50 هزار بشکه‌ای تولید زود‌هنگام آزادگان جنوبی که توسط مناطق نفت‌خیز جنوب تحقق یافت و سایر حوزه‌های کوچک مثل پروژه مسجدسلیمان به حوزه تولید اضافه شدند و بایستی قاعدتاً تولید را به حدود 350/4 هزار بشکه می‌رساند. روند کاهشی همچنان ادامه و حتی در اظهار‌نظر اخیر وزیر قبلی و در آستانه انتخابات پیشنهاد کاهش بیشتر تولید را برای مقابله با تحریم داده است و این امر در زمانی است که قیمت‌های نفت جهانی بهترین وضعیت را داشته که همه شرکت‌های نفتی دنیا با افزایش قیمت، سعی بر افزایش تولید به لحاظ اقتصادی بودن را دنبال می‌کنند.
 
اگر مبنای 350/4 هزار بشکه را با تولید واقعی و قیمت‌های میانگین در نظر بگیریم، به مدت حدود 1100 روز و روزی 000/300 بشکه به قیمت میانگین 90 دلار می‌شود. حدود 30 میلیارد دلار فرصت از دست رفته ماست. معادل ده برابر اختلاس اخیر در سیستم بانکی کشور این امر اهمیتش از این جهت است که هزینه حفظ توان تولید، کمتر از هزینه ظرفیت‌سازی و احیاء مجدد ظرفیت‌های قبلی است. این امر با کاهش تزریق گاز جهت صیانت از مخازن و افزایش بهره‌وری و کاهش سایر خدمات تعمیر و احیاء چاه‌های نفت مثل تزریق اسید و نیتروژن، به کارگیری پروژه تلمبه‌های درون‌چاهی، کاهش حفاری‌های تعمیراتی، باز‌سازی و تعمیر تأسیسات و ده‌ها فعالیت دیگر و ضروری برای حفظ تأسیسات، کاهش مطالعات میادین و مخازن نفتی و گازی بوده است. ضمن آنکه شاهد روند کاهشی در پیشرفت فیزیکی مجموعه پروژه‌های در بخش بالادستی نفت و گاز بوده‌ایم. توجه کنیم که دو عامل اساسی در اوپک میزان ذخایر، اکتشافات و ظرفیت تولید در تعیین سهمیه کشور‌ها است و نقش مهمی در دیپلماسی انرژی ایفا می‌کند.

بنابراین ضعف سوم کاهش جدی تولید نفت و گاز و عدم توجه به صیانت مخازن و از دست دادن این عنصر اساسی دیپلماسی انرژی است.

4 - ضعف دیگر نادیده گرفتن نظام ایمنی و بهداشت صنعتی در صنعتی است که اساساً به لحاظ شرایط بسیارخاص و خطرات بالقوه موجود در این صنعت بر اصل ایمنی و بهداشت (HSE) بایستی پایه‌گذاری شود. ایمنی فدای بی‌تخصصی، تصمیمات عجولانه و شتاب‌زده و فردی گردید و نتیجه‌اش ده‌ها حادثه، میلیون‌ها دلار آسیب به تأسیسات، و از همه مهم‌تر ده‌ها کشته در این رابطه بوده است.

بنابراین ضعف چهارم نادیده گرفتن اصل HSE به عنوان مرکز ثقل صنعت نفت و به حاشیه رفتن آن است.

5- تشنج، بی‌برنامگی، روز‌مرگی و تصمیمات فردی در اجرای پروژه‌های صنعت نفت از مهم‌ترین آسیب‌های وارده به صنعت محسوب می شود که هنوز اقدام جدی برای تغییر در این وضعیت مشاهده نکرده‌ایم. نتیجه‌ این اقدامات تصمیمات فردی در واگذاری پروژه‌ها و افراط‌گرایی در شروع کار با سیستم بانکی و نه به عنوان تأمین‌کننده مالی بلکه به عنوان اپراتور و پیمانکار و توقف قرارداد‌‌های موجود و سردرگمی پروژه‌ها با کمبود شدید مالی، بود. عملاً شاهد توقف و کاهش پیشرفت فیزیکی پروژه‌ها بوده‌ایم.

نتیجه کار بی‌اعتمادی مجموعه پیمانکاران داخلی و ضرر و زیان آنان، سازندگان داخلی تجهیزات و در مجموع بخش خصوصی بودکه سعی بر رفع این مساله در وزارت جدید شد لیکن هنوز اثر نگذاشته است، ضمن آن‌که بحث واگذاری فردی پروژه‌ها و عدم ارزیابی صلاحیت پیمانکاران موجب جایگزینی پیمانکاران جدید به جای پیمانکاری با صلاحیت قبلی شده است و عدم برگشت به سیستم تخصصی و مقرراتی صنعت در واگذاری پروژه‌ها هنوز هم متأسفانه ادامه دارد و بنابراین ضعف چهارم عدم تمرکز جدی بر پروژه‌ها که به حفظ و افزایش تولید می‌انجامد بوده و بی‌اعتمادی بخش خصوصی و ساختار پیمانکاری با صلاحیت در صنعت نفت بوده است.

5- بی‌برنامگی در امور بین‌الملل و عدم اتخاذ سیاست‌های انعطاف‌پذیر از نظر جغرافیایی، مکانیسم بازار و قیمت، تنوع در نوع قراردادها، تعامل با خریداران و شرکت‌های بزرگ نفتی، بحث و توجه استراتژیک به این مطلب و انفعالی بودن مدیریت امور بین‌الملل به عنوان ضعف پنجم سازمان تلقی میشود. (به دلیل دخالت‌ها و دستورات فردی به این امور که همیشه یکی از واحدهای تخصصی و پاک و شفاف در صنعت نفت کشور بوده است.)

6- ضعف دیگر بی‌اعتمادی سیستم‌های بیرونی نفت به صنعت‌نفت، به دلیل عدم تعامل صحیح مدیریت گذشته نفت با مجلس و به ویژه کمیسیون انرژی، رسانه‌ها و سازمان‌های بازرسی و نظارت و ارائه آمارهای متناقض و خلاف‌واقع نیز به‌عنوان یک ضعف جدی بوده و موجب عدم همراهی این سیستم‌ها با صنعت بوده است حتی در داخل دولت این تعامل نیز برقرار نگردید و شاهد بیشترین تقابل رسانه‌ای و سازمان‌های دولتی و غیردولتی و بخش خصوصی با مدیریت گذشته صنعت نفت در کل تاریخ صنعت بوده‌ایم. بنابراین ضعف ششم استقرار بی‌اعتمادی، عدم تعامل که آثار روانی و فیزیکی زیادی بر مدیریت صنعت گذاشته است که هنوز رفع نشده است و موجب ایجاد فضای عدم اطمینان مدیران برای تصمیم‌گیری و نداشتن حاشیه قضایی و امنیتی است.

7- عدم تمرکز جدی و رشد بخش خارجی برای اجرای پروژه‌ها و تمرکز بیش از حد جغرافیایی به چین و عدم توجه به تنوع‌گرایی در این زمینه.

8- عدم تمرکز جدی و حمایت از بخش داخلی در ساخت و ساز داخلی با توجه به رشد صنعت داخلی و پیمانکاری داخلی طی سی سال گذشته.

9- عدم بهره‌گیری از سیستم تأمین مالی خارجی به ویژه نیکو که امروزه تنها نماینده صنعت نفت در خارج از کشور است به طور کامل و برعکس برخورد شخصی با این مجموعه در مدیریت قبل که خوشبختانه در وزارت جدید حرکت مثبت در به کارگیری آن آغاز گردیده است، لیکن نه به اندازه ظرفیت بالقوه‌ این شرکت نیست.

10- عدم فعال بودن به‌عنوان یکی از پایه‌گذاران سازمان اوپک و حضور در کمیته نظارت بر بازار و جلوگیری از انحراف اعضا از سهمیه‌ها و فعال بودن در صحنه دیپلماسی انرژی
11- عدم فعال بودن در صحنه بین‌الملل به طور مستقل و نه به عنوان تابع از ضعف‌های جدی است که نتوانسته با برگزاری کنفرانس جذب سرمایه‌گذاری در صنعت در خارج از ایران هیچ‌گونه فعالیتی را دنبال کند.

12- عدم فعال بودن در بازارهای مالی جهانی برای تأمین مالی، سازندگان تجهیزات و تأسیسات نفتی و جامعه پیمانکاری جهانی.

13- عدم تمرکز بر حوزه‌های مشترک تولید و پروژه‌های مربوطه، عدم تمرکز جدی در پارس‌جنوبی و کاهش جدی فعالیت‌ها در این حوزه به‌عنوان مهم‌ترین حوزه گازی بین‌المللی کشور.
14- وجود محدودیت‌های محیط قانونی و مقرراتی به‌عنوان یک محدودیت بر تصمیم‌گیری و مدیریت به‌عنوان یک ضعف باید دیده شود.

15- در کنار این چند ضعفی که اشاره کردیم، بزرگترین قدرت و قوت صنعت نفت به لحاظ ساختار محکم آن و نیروی انسانی و ساختار کارشناسی آن است که بایستی به‌عنوان مهم‌ترین منبع به آن پرداخته شود.

16- قوت دیگر صنعت نفت ساختار ساخت و ساز داخل، پیمانکاران داخلی، منابع داخلی مالی و همراهی مجلس با صنعت است که باید به عنوان منبع جدی قوت صنعت دیده شود.

17- قوت دیگر صنعت نفت امکان جذب سرمایه‌گذاری و همکاری بین‌المللی است در صورتی که مستقل از سایر وزارتخانه‌ها و دولت در صحنه بین‌المللی وارد شود و از همه ابزارها استفاده کند.

18- با توجه به ضعف‌های ایجاد شده در صنعت که وزیر فعلی وارث آن است،‌ تهدید جدید محیطی شامل تحریم صادرات نفت خام و حمل‌ونقل نفت و تحریم بانک مرکزی نیز از چالش‌های اساسی است که در اواخر سال 90 اتفاق افتاد و قطعاً صنعت نفت به لحاظ نقل و انتقالات مالی و ضرورت صادرات در مراکز این تحریم‌هاست.

چه باید کرد؟

1- شاه‌کلید حرکت وزیر جدید برای سال 91 شنا در جهت خلاف حرکت وزارت قبلی باید باشد. چند اقدام جدی و سریع وزیر می‌تواند ضعف‌ها و تهدیدات را به قوت‌ها و فرصت‌ها تبدیل کند.

الف – برگشت وزارت نفت به حاکمیت و جدایی از تصدی‌گری و دادن اختیارات کامل اساسنامه‌ای به شرکت‌ها و کاهش دخالت‌های معاونت‌ها در امور شرکت‌ها به‌ویژه معاونت‌های برنامه‌ریزی، نیروی انسانی و فعال کردن مدیر تیم‌های 4 شرکت اصلی و هیأت‌مدیره شرکت ملی نفت ایران.

ب- استقرار مدیریت‌های کارآمد در بخش تولید با استفاده از منابع داخل صنعت و تغییر رویکرد خارجی به نیروی انسانی به‌ویژه تأکید بر مناطق نفت‌خیز جنوب که هرچه سریع‌تر بایستی یک حرکت منطقی و صحیح و ارزیابی شده برای استقرار مدیریت کارآمد و اثربخش اقدام کرد.

ج- بازنگری در مدیران و کارشناسان برکنار شده در مدیریت قبل و ایجاد مجمع این متخصصین و تغییرات جدی در مدیریت‌های صنعت نفت به‌ویژه در سطح وزارت، مدیریت‌های ستادی شرکت نفت و شرکت‌های فرعی این شرکت به ویژه در بخش تولید.

د - اخذ اختیارات کامل و جامع از دولت، شورای‌عالی امنیت ملی که حاشیه امنیتی مدیران و سازمان‌ها را برای اتخاذ تصمیمات افزایش دهد و ترس و بی‌اعتمادی ایجاد شده در وزارت قبل را از بین ببرد.

هـ - تمرکز بر تولید نفت و گاز و تغییرات جدی و اساسی و سریع در مدیریت این بخش که بیشترین آسیب را دیده است. فعال کردن کمیته تولید و دادن اختیارات جامع به این کمیته با محور سرپرستی مدیریت نظارت بر تولید، مشارکت و مدیریت برنامه‌ریزی تلفیقی و تعهد مدیریت امور مالی جهت اجرای تصمیمات آن و مدیران تولید. هدف باید برگشت به تولید حداقل 000/300/4 بشکه در روز نفت و 750 میلیون متر مکعب گاز در روز در سه ماهه اول باشد. انتصاب مدیران در این بخش، براساس التزام و قبول مسئولیت در تحقق این هدف باید باشد. برنامه جامع سه ماهه این بخش شامل همه خدمات، اجرای پروژه‌ها و همه اقدامات باید ظرف ماه اول تهیه شود. این کمیته باید تا اطلاع ثانوی هفته‌ای سه بار تشکیل و کمیته‌های مشابه فرعی در شرکت‌های تولید باید شکل یابد و درعین حال لازم است ستاد مدیریت تولید را ایجاد کرد.

و - برگزاری تجمع‌ها، کنفرانس‌ها و کمیته تعیین‌تکلیف پروژه‌ها و اخذ تصمیمات جدی براساس سیستم فنی نفت در کنار کمیته تولید بایستی با محوریت مدیریت برنامه‌ریزی تلفیقی شرکت نفت و به همین ترتیب در سه شرکت اصلی دیگر باید ظرف سه ماهه اولیه برنامه کامل و جامع براساس برنامه 5 ساله و چشم‌انداز تدوین و پروژه‌ها و قراردادها با رفع موانع تعیین‌تکلیف گردند.

ز - مثل زمان آقای نوذری دو قائم‌مقام، یکی قائم‌مقام در امر تولید و دیگری قائم‌مقام در امور پروژه‌ها و تأمین مالی برای مدیرعامل شرکت نفت باید تعیین شود.

ح - همه شرکت‌های داخلی، پیمانکاران، مهندسین مشاور، سازندگان داخلی و بخش مالی و بانک‌ها جمع و کنسرسیوم‌های 5گانه از(سازندگان، پیمانکاران، مشاوران و بانک‌ها و تأمین‌کنندگان تجهیزات خارجی (شریک خارجی)) تشکیل و تعیین صلاحیت شده و به واگذاری پروژه‌ها اقدام کرد.

در این زمینه استفاده از ظرفیت و جایگاه اتاق بازرگانی و سایر نهادهای بخش خصوصی، مثل اتحادیه‌ها، انجمن‌ها و سندیکاها بهره گیرد.

ط - امور بین‌الملل وزارت نفت موظف گردید تا کنفرانس‌های بین‌المللی در جذب سرمایه‌گذاران و پیمانکاران، سازندگان خارجی را در خارج از کشور به‌طور جدی فعال نماید و در مناطق مختلف جهان به برگزاری آنها اقدام کند. این کار می‌تواند با همکاری شرکت نیکو انجام گیرد.

ی- فعال کردن اداره اوپک و حضور جدی و فعال ایران در صحنه اوپک و تعامل با کشورهای عضو و سازمان‌های بین‌المللی مصرف‌کننده و تولیدکننده و پی‌گیری دیپلماسی انرژی برای جلوگیری از انحراف سهمیه‌ها و همراهی اوپک با ایران در تقابل با تحریم‌ها و همراه کردن کشورها و رایزنی با آنها برای محکوم کردن اصل تحریم برای حفظ امنیت تأمین انرژی در جهان.
ک- اخذ اختیارات کامل از شورای عالی امنیت ملی در رابطه با صادرات نفت‌خام و فرآورده‌ها برای مدیریت انعطاف‌پذیر مدیریت امور بین‌الملل با هدف صادرات 500/2 هزار بشکه روزانه، براساس تنوع جغرافیایی، قراردادی، قیمتی، خریداران، صدور مجدد از سایر مبادی خارج از کشور به‌خصوص از طریق کشورهای غیرعضو اوپک.

ل- تهاتر نفت در مقابل تأمین تجهیزات و تأسیسات موردنیاز صنعت‌نفت - با قراردادهای ساخت و تأمین کالا با بعضی از کشورها که ما قبلاً در نیکو انجام دادیم و وزارت قبل آن را متوقف کرد.

م- پی‌گیری انتشار اوراق قرضه نفت در سطح بین‌الملل از طریق صندوق‌های مالی و مؤسسات مدیریت وجوه و دارایی‌ها. مثل دو میلیارد دلار عرضه شده امروز نرخ بهره اوراق قرضه بین‌المللی حداکثر 5/3درصد است، اعطای بین 7-6 درصد و از طریق نیکو و تضمین مؤسسات مالی انگیزه خوبی را ایجاد می‌کند. مهم این است که باید جدا از بانک مرکزی یا دولت و توسط نیکو انجام گیرد. (زمان مرحوم دکتر نوربخش در بانک مرکزی)، لیکن به جای بانک مرکزی خود شرکت ملی نفت این امر را با همکاری و مرکزیت شرکت نیکو پی‌گیری کند. با مدیریت دارایی و به عنوان تضمین می‌توان تأمین مالی کرد. این کار قبلاً در نیکو انجام شده است.

ن- ایجاد تعامل جدی و حمایت از رسانه‌های بخش انرژی و نفت و برحذر کردن مدیریت‌ها از برخورد و شکایت از رسانه‌های این بخش جهت رشد و بلوغ آنها و اصلاح ساختار روابط عمومی کلیه واحدها و انتصاب نیروهایی با این دیدگاه که رسانه‌های منتقد را تشویق یا از تولد و تقویت رسانه‌هایی صرفاً همراه و فاقد توان کارشناسی جلوگیری شود.

س - همکاری و تعامل با سازمان‌های نظارتی مثل دیوان محاسبات و بازرسی کل کشور برای دادن اطمینان و شهامت به مدیران برای اخذ تصمیم و اقدام.

ع- تقویت جدی شرکت نیکو در سه بخش تأمین مالی، تجارت نفت و سوآپ و تأمین کالا و تجهیزات و گسترش شعبات این شرکت در جهان به صورت جغرافیایی و اعطای اختیارات کامل برای کار با وزارت نفت و همه شرکت‌های وابسته و پیمانکاران پروژه‌ها! سال 91 با همه تهدیدات بین‌المللی و شرایط خاص داخلی پس از انتخابات مجلس و سال استقبال و افزایش رقابت‌های انتخابات ریاست‌جمهوری آینده که قاعدتاً رقابت‌های سیاسی تأثیرش را بر کارکرد وزارتخانه‌ها و سازمان‌ها می‌گذارد و انتخابات اکثر کشورهای غربی و رقابت‌های انتخاباتی در این کشورها که همواره یکی از محورهای رقابت چگونگی مدیریت مسئله ایران است و حوادث سیاسی گسترده منطقه‌ای و جهانی، از جمله برگزاری انتخابات در کشورهای عربی مثل مصر، تونس، لیبی و اتفاقات بحرین، اردن و یمن و بحث هسته‌ای ایران سال خاصی را رقم می زند که قطعاً حوزه امنیت انرژی در جهان و به تبع آن صنعت‌نفت ایران را تحت تأثیر قرار می‌دهد.

مدیریت صنعت‌نفت ایران بایستی ضمن نگاه به این متغیرها و توجه به آنها، مدیریت استراتژیک خود را با تکیه به توان خود و استفاده از همه ظرفیت‌های داخلی و بهره‌گیری از ظرفیت‌های مالی و صنعتی بین‌المللی قدم‌های حساب شده، دقیق و کارشناسی را بردارد و شاه‌کلید آن، جمعی حرکت کردن، جدا شدن از حوزه مغناطیسی سیاسی داخلی و صرفاً تخصصی و فنی حرکت کردن، استفاده از همه نیروها و مستقل از حوزه سیاسی عمل کردن است.

جمع کردن آدم‌ها، گوش کردن به نقدها و صداهای دیگر، استقرار مدیریتی مستقل و کارشناسی ارزشمند داخل صنعت‌نفت، همکاری و اعتماد به مجموعه باسابقه و دارای پرونده کارآمد پیمانکاران، سازندگان قطعات و تجهیزات صنعتی، مهندسین مشاور، سیستم بانکی خصوصی و دولتی و نهادهای خصوصی چون اتاق بازرگانی و صنایع و معادن و انجمن‌ها و نهادهای تشکیلاتی بخش خصوصی و همزمان تعامل و همکاری با پیمانکاران، شرکت‌های بین‌المللی، سازنگان خارجی و مؤسسات مالی جهانی به استقبال مدیریت تهدیدات و فرصت‌ها، قوت‌ها و ضعف برود و بی‌شک چون گذشته 100 سال عمر خود موفق خواهد بود. همان‌گونه که در آغاز سال جدید دعای تحول می‌خوانیم، آرزو می‌کنیم مدیریت نفت با اتخاذ سیاست‌های دولت به تصحیح اشتباهات گذشته پرداخته و دچار تحولی جوهری شود و به اصل خود برگردد. ان‌شاءا...

منبع :   خبر آنلاین