زمان : 02 Farvardin 1391 - 02:48
شناسه : 48450
بازدید : 4148
ریشه های جنگ دو سودان ریشه های جنگ دو سودان

ریشه های جنگ دو سودان

  
قاسم غفوری: سودان جنوبی در 19 اسفند ماه 1389 همه پرسی جدایی طلبی از سودان واحد را برگزار کرد.

 

همه پرسی که از ابتدا در آن ابهامهای بسیاری بود، بویژه اینکه همزمان با اعلام نتایج همه پرسی صهیونیستها، پرچم خود را آنجا برافراشتند و آمریکا از اعزام نظامیان به منطقه و اروپا از کمک 200میلیون دلاری برای حمایت از استقلال این منطقه خبر دادند.
سرانجام در اوایل تیر ماه 1390 رسماً منطقه جنوبی از شمال جدا شد و سیلواکر به عنوان اولین رئیس جمهور معرفی شد. وی در حالی به این سمت رسید که در کارنامه خود جدال با سودان واحد (عمر البشیر) و همگرایی گسترده با صهیونیستها و غرب را دارد.
هر چند که بانیان جدایی جنوب سودان بر این ادعا بودند که برای بهبود شرایط این منطقه گام برداشته اند اما روند تحولات فضایی دیگر را آشکار کرد.
در این چارچوب دو محور قابل توجه است. نخست آنکه بحران انسانی در منطقه جنوبی که 9میلیون جمعیت دارد، جان هزاران نفر را تهدید کرده است. دوم آنکه، به رغم ادعاهای سیلواکر که جدایی را پایان تقابل با دولت مرکزی سودان عنوان می کرد این تقابلها ادامه یافته است.
چنانکه پیش بینی می شد، محور تقابلها میان شمال و جنوب سودان بر سر منطقه نفت خیز «ابیی» بود. منطقه ای که 85 درصدی نفت سودان را در بر می گیرد. نکته قابل توجه در این منطقه آن است که بخش نفتی در سودان جنوبی و بخش پالایشگاه ها در شمال می باشد.
نزاع طرفین به جایی رسیده که هر کدام دیگری را تهدید به تقابل نظامی می کند و بعضاً به فضابندی در برابر یکدیگر پرداخته اند. با توجه به شرایط حاکم بر سودان و تحرکاتی که بازیگران خارجی از جمله برخی کشورهای عربی نظیر قطر و عربستان و غربی ها انجام می دهند تقابلهای ایجاد شده میان سودان شمالی و جنوبی از چند زاویه قابل توجه است.
الف) برخی بر این نظریه تأکید دارند که این تقابلها برگرفته از نگاه منفی طرفین به منطقه نفت خیز «ابیی» است . هر کدام حیات خود را بر تسلط بر این منطقه می دانند و تلاش دارند با حفظ آن، بقای خود را تضمین کنند. این منطقه برای جایگاه منطقه ای و بین المللی آنها نیز دارای اهمیت است.
ب) برخی ناظران سیاسی با اشاره به اینکه سیلواکر به تعهدات خود با البشیر پایبند نبوده و تقابل را آغاز کرده بر این عقیده اند که سیلواکر با تقابل چند اصل را اجرایی می کند.
نخست آنکه، به مشکلات داخلی بویژه خشم و گرسنگی شدید حاکم بر سودان جنوبی سرپوش گذارد.
دوم آنکه، با این بحرانها خریدهای تسلیحاتی و دریافت کمک از غرب را اجرایی می کند.
سوم آنکه، زمینه را برای حضور نظامیان و دستگاه های اطلاعاتی صهیونیستها و غرب فراهم می نماید.
چهارم آنکه، با ادعای حافظ منافع غرب بودن به باج گیری از این کشورها می پردازد تا از وی در برابر تحرکات قبیله ای و جویندگان قدرت حمایت شود.
ج) بسیاری از ناظران سیاسی نیز بر این امر تأکید دارند که تحرکات سیلواکر علیه البشیر برگرفته از سناریوهای غربی برای رسیدن به منافع گسترده در سودان و کل منطقه است. این سناریو زمانی تقویت می شود که غربها همزمان اتهامهایی را در مورد نسل کشی به وزیر دفاع البشیر وارد کرده اند و پرونده اتهامهای البشیر در دادگاه لاهه را نیز مفتوح دارند.
با توجه به سابقه رفتاری غرب می توان گفت، آنها با این تحرکات برآنند تا اهدافی همچون حضور نظامیان در سودان جنوبی، سلطه بر منافع نفتی شمال و جنوب سودان، زنده نگاه داشتن آتش جدایی طلبی و بحران در سودان شمالی برای تجزیه دارفور و مناطق مرزی سودان جنوبی در سواحل دریای سرخ، استفاده از سودان برای سلطه و نظارت بر کل آفریقا را اجرایی کنند. راهبرد آمریکا در آفریقا تأسیس پایگاه های متعددی است که از لیبی گرفته تا سودان و کنیا، اریتره، سومالی، نیجر و نیجریه و... شامل می شود. آنچه در رفتار غرب مسلم است، آنکه آنها تجزیه سودان به چند منطقه دیگر را در دستور کار دارند که دارفور اولویت آنهاست.
نتیجه گیری
در یک کلام برآیند تحولات سودان می توان گفت، رویکرد سودان جنوبی به تخاصم با سودان شمالی با هر انگیزه ای که باشد در نهایت هر دو سودان بازنده آن هستند؛ زیرا نتیجه آن گسترش فقر و بحران انسانی در این کشورها و بهانه تراشی برای سلطه غرب بر آنهاست. غربی که به هیچ کشوری رحم نکرده و برای منافع خود بهترین دوستانشان را قربانی می کنند؛ چنانکه در لیبی و عراق این سیاست را پیاده کرده اند.