زمان : 02 Farvardin 1391 - 01:39
شناسه : 48409
بازدید : 4970
چرا آخرین روز سال تعطیل شد؟ چرا آخرین روز سال تعطیل شد؟

چرا آخرین روز سال تعطیل شد؟

نویسنده: دکتر عباس سرافرازی دانشیاردانشگاه فردوسی مشهد -قدس انلاین

 


هر سال آخرین روز اسفندماه تعطیل است شاید بسیاری از جوانان ما فقط می‌دانند که در این روز صنعت نفت در ایران ملی شده و کار مهمی صورت پذیرفته است، در حالیکه روز 29 اسفند 1329 تاریخی مهم در اوج مبارزات ضد استعماری مردم ایران تلقی می‌شود حادثه و رویداد 29 اسفند حاصل چندین سال مبارزات مردم ایران بود که منجر به خلع ید انگلیسی‌ها از نفت ایران شد.


مساله نفت شمال و رقابت در خصوص آن


در سال 1323 شرکت داچ شل و دو شرکت دیگر آمریکایی برای گرفتن امتیاز نفت به ایران آمدند، اعضای حزب توده با امتیاز نفت به آن‌ها مخالفت نمودند، دولت شوروی نیز هیاتی را برای بدست‌آوردن امتیاز نفت شمال به ایران فرستاد که مورد استقبال حزب توده نیز واقع شد، از این زمان دعوا بر سر به دست آوردن امتیاز نفت بین قدرت‌های خارجی در ایران بالا گرفت که سرانجام با تدبیر دکتر مصدق با تصویب قانونی در مجلس مبنی بر ممنوعیت دولت در مذاکره با نمایندگان رسمی وغیررسمی دولت‌ها برای امتیاز نفت بدون تایید مجلس بحران اندکی فروکش کرد.


پس از خاتمه جنگ آمریکائیان و انگلیسی‌ها نیروهای خود را در ایران کاهش دادند اما روس‌ها حاضر به تخلیه ایران نبودند و می‌خواستند با ایجاد ناامنی در آذربایجان و کردستان دولت ایران را وادار سازند نفت شمال را در اختیار آنان قرار دهد.


در سال 1993 م / 1328 هجری قرارداد نفتی ایران و انگلیس رو به اتمام بود و لازم بود که مجدداً قرارداد تنفیذ شود که این مساله با توجه به حساس‌شدن بحث نفت به یک معضل برای دولت و شرکت نفت انگلیس تبدیل شد، چون دولت انگلیس از محصول نفت ایران درآمد خوبی داشت نماینده خود به نام «نویل گس» را در چند مرحله به ایران فرستاد تا قرارداد را با پرداخت چند هزار لیره اضافی تنفیذ نماید در زمانی که چند روز بیشتر از عمر مجلس پانزدهم باقی نمانده بود تمدید قرارداد با قید دو فوریت به مجلس ارائه شد که اقلیت مجلس با آن به مخالفت برخاستند.


گلشائیان وزیر دارایی محمد ساعد این طرح را به مجلس آورده بود ولی مخالفین با نطق‌های مفصل و پرکردن وقت مجلس مانع تصویب طرح شدند با وجود اینکه سردار فاخر حکمت رئیس مجلس حتی شبها نیز جلسه گذاشت این طرح تصویب نشد، دولت ساعد به دلیل عدم تصویب قرارداد الحاقی «گس ـ گلشائیان» استعفا کرد و علی منصور به نخست‌وزیری رسید اما جبهه ملی در انتخابات پیروز شده بود و در مجلس شانزدهم برنامه خود را در مخالفت با طرح قرار داده بود. آنان یک فراکسیون هشت نفره در مخالفت با قرارداد نفت تشکیل داده بودند.


در این زمان مرحوم آیت‌الله سید مصطفی کاشانی پس از یک سال تبعید در میان استقبال باشکوه مردم به ایران بازگشت ایشان به حمایت از مصدق برخاست و نیروهای مذهبی نیز وارد عمل شدند.


در این زمان نهضت ملی و ضد استعماری با شعائر اسلامی شکل گرفت و از طرف دیگر سپهبد حاج علی رزم‌آرا به نخست‌وزیری منصوب شد، مجمع مسلمانان مجاهد و جمعیت فدائیان اسلام مبارزات ضد استعماری و ضد استبدادی گسترده‌ای را تدارک دیدند و احمد کسروی در کاخ دادگستری و عبدالحسین هژیر مورد هدف قرار گرفتند که این امر در ارکان حکومت وحشتی را ایجاد کرد به دنبال این مسائل محمدرضا پهلوی نیز در مقابل دانشکده حقوق توسط ناصر فخر آرا که خبرنگار روزنامه پرچم اسلام بود مورد سوءقصد قرار گرفت. این مساله باعث گردید شاه سخت‌گیری‌هایی را اعمال کند وی حکومت نظامی برقرار کرد. حزب توده را منحل کرد، مرحوم کاشانی را تبعید به لبنان نمود و جناح مذهبی را مورد حمله قرار داد.


پس از روی کارآمدن‌ رزم‌آرا مجدداً لایحه گس گلشائیان برای تنفیذ قرارداد نفت در مجلس مطرح شد که اقلیت مجلس به مخالفت برخاستند و اکثریت مجلس رای سکوت داد و رزم‌آرا بر جای باقی ماند، دولت رزم‌آرا که مورد حمایت انگلستان و آمریکا بود اتحاد نیروهای ملی و مذهبی افزایش یافت، آیت‌الله کاشانی و جبهه ملی اعلامیه علیه رزم‌آرا صادر کردند و تشکیل دولت او را شبه کودتا نامیدند، رزم‌آرا شدت عمل به خرج داد و حتی تصمیم داشت برخی مخالفین ملی و مذهبی خود را از بین ببرد اما خود وی در 16 اسفند 1329 توسط خلیل طهماسبی از فدائیان اسلام در صحن مسجد سپهسالار در مراسم ارتحال آیت‌الله فیض ترور شد، مرحوم کاشانی اعلام کرد که ضارب بایستی آزاد شود چون اقدام او در راه خدمت به ملت ایران بوده است، بدون شک پیامد ترور رزم‌آراء ملی شدن صنعت نفت بود چون بسیاری از مخالفین زنگ خطر را شنیدند.


دکتر مصدق رهبر جبهه ملی که در این زمان رورئیس کمیسیون نفت بود اعلام داشت قرارداد 1933 میلادی چون در زمان دیکتاتوری به تصویب رسیده که آنان نمایندگان حقیقی ملت نبوده‌اند از اصل باطل است. البته طرح الغاتی ماده واحد نفت جنوب را قبلاً غلامحسین رحیمیان نماینده قوچان در مجلس مطرح ساخته بود. در این زمان رادیوهای لندن و مسکو به مخالفت با مصدق و تجلیل از رزم‌آرا پرداختند چون رزم‌آرا در زمان روی کارآمدن خود چراغ سبزی نیز به شوروی نشان داده بود، به هر صورت دکتر مصدق با کمک نمایندگان اقلیت مجلس طرح ملی شدن صنعت نفت را به مجلس شانزدهم ارائه کرد و در 24 اسفند 1329 در مجلس شورای ملی تصویب شد و 5 روز بعد در 29 اسفند 1329 مجلس سنا همان مصوبه را تایید و محمدرضا پهلوی نیز آن را امضاء کرد.


دولت انگلیس که منافع خود را در خطر می‌دید شاه را تحت فشار قرار داد که حسین علاء را به نخست‌وزیر انتخاب نماید، اما وحدت و یکپارچگی مردم ایران در مقابل عوامل ا ستعمار باعث شد آنان نتوانند کاری از پیش ببرند، دولت انگلیس برای مقابله با ملی شدن نفت دست به کار شد و عاقبت با حیله حسین علاء به مدت یک ماه و نیم نخست‌وزیر شد که مجبور به استعفا شد.


انگلیسی‌ها از آمریکائیان کمک خواستند، انها که چشم به نفت ایران داشت اما سیاست موازنه منفی آنان را محروم ساخته بود، نیم نگاهی به منافع خویش نیز داشتند، در این زمان انگلیسی‌ها می‌خواستند منافع اقتصادی آنان پس از ملی شدن نفت حفظ شود، استخراج نفت توسط آنان ادامه یابد و از نفوذ کشورهای دیگر در ایران جلوگیری بعمل آید، در نتیجه کنفرانس در واشنگتن تشکیل شد که این کنفرانس از جمعی آمریکائیان و انگلیسی‌ها تشکیل شد و پیشنهاداتی به دولت ایران دادند، آنان پس از ملی‌شدن صنعت نفت حاضر شده بودند یک شرکت جدید تشکیل شود که با انصاف بین ایران و شرکت سابق رفتار کند، پخش نفت در داخل ایران به یک شرکت ایرانی واگذار شود و کارمندان ایرانی جای کارمندان خارجی را بگیرند ولی این پیشنهادات مورد قبول دولت ایران قرار نگرفت و درگیری‌هایی بین ایرانیان و انگلیسی‌ها در شرکت نفت جنوب بوجود آمد که در نتیجه این کشمکش سه نفر انگلیسی و جمعی از ایرانیان کشته شدند، پیامد این ناآرامی اعلام حکومت نظامی در جنوب بود که انگلیسی‌ها ناوهای جنگی خود را به ایران فرستادند اما در نهایت سودی به دست نیاوردند و کابینه حسین علاء سقوط کرد و رهبر جناح اکثریت مجلس جمال امامی که فرزند امام جمعه خویی بود، دکتر مصدق را برای نخست وزیری معرفی نمود، مصدق قبول این مسئولیت را منوط به تصویب لایحه 9 ماده‌ای ملی شدن صنعت نفت نمود.


مسئله نفت در دوره نخست‌وزیری مصدق:


دکتر مصدق که در این زمان با مرحوم کاشانی همکاری نزدیک داشت و از حمایت ایشان برخوردار بود، در اردیبهشت ماه 1330 مامور تشکیل کابینه شد، طبق لایحه 9 ماده‌ای که مجلس شورای ملی و مجلس سنا آن را تایید کردند می‌بایست مساله خلع ید شرکت نفت انگلیس از صنایع نفتی صورت می‌پذیرفت و نفت ایران به مشتریان به نرخ عادلانه به فروش می‌رسید، انگلیسی‌ها چون ملی شدن نفت ایران را نمی‌توانستند بپذیرند چند اقدام انجام دادند:


1ـ سعی کردند داوری مشخص نمایند و اختلاف را به داور ارجاع دهند که د ولت ایران پاسخ دار اصل ملی شدن صنعت نفت ناشی از حق حاکمیت ایران است و هیچ دادگاه بین‌المللی حق دخالت ندارد.


2ـ انگلیسی‌ها به نیروی نظامی متوسل شدند و تهدید کردند که نواحی نفتی جنوب را تصرف می‌کنند، چتربازان خود را به حال آماده‌باش در آوردند و چندین ناو به آب‌های ایران فرستادند.


3ـ آمریکا را واسطه قراردادند تا با دولت ایران مذاکره شود.


4ـ انگلیس به دیوان دادگستری لاهه شکایت نمود.


در این زمان ایت‌الله کاشانی اظهار کرد که اعلام جهاد خواهد نمود، انگلیسی‌ها یک هیات به ریاست ویلیام جاکسون به ایران فرستادند که وی از 21 تا 29 خرداد 1330 در تهران بود و مذاکراتی با مقامات ایرانی داشت ولی کاری از پیش نبرد وی اعلام کرد ایرانیان به علت نداشتن متخصص به تنهایی قادر به استخراج و صدور نفت نیستند اما دولت ایران خواهان آن بود که این هیات «اصل ملی شدن نفت» را بپذیرد و حتی ایران حاضر شد غرامت 25 درصدی شرکت را بپذیرد، در این زمان هیات جاکسون یکی از مهم‌ترین و عجیب‌‌ترین پیشنهادات شرکت نفت انگلیس را عنوان نمود و آن پرداخت ماهانه سه میلیون لیره بود، در این زمان ایرانیان متوجه شدند که سال‌ها چقدر نفت ایران را غارت کرده‌اند و با جهای اندک اندک برده‌اند که در این زمان حاضر به پرداخت این چنین مبلغ گزافی هستند این امر دولت و مردم ایران را در ملی شدن نفت و عملی ساختن آن مصمم‌تر ساخت.


پیشنهادات پنج گانه هیات جاکسون

1ـ پرداخت مبالغی فوری به دولت ایران

2ـ پرداخت ماهیانه سه میلیون لیره تا توافق نهایی

3ـ واگذاری تاسیسات شرکت نفت به یک شرکت ملی نفت ایران

4ـ واگذاری استخراج نفت توسط آن شرکت ایرانی به شرکت نفت انگلیسی

5ـ واگذاری پخش نفت مصرفی در ایران به یک شرکت ایرانی.


با این پیشنهاد شرکت نفت انگلیس موجودیت خود را حفظ می‌کرد. اما در این زمان مسئله خلع ید جدی شده بود.


خلع ید از شرکت نفت انگلیس:

یک هیات بلند پایه مختلط از نمایندگان مجلس شورای ملی و مجلس سنا تشکیل شد و یازده نفر برای خلع ید انتخاب شدند که پنج نفر از مجلس سنا، پنج نفر از مجلس شورای ملی و مهندس حبیبی قائم مقام وزیر دارایی اعضای آن را تشکیل می‌دادند این هیات حدود بیست روز در آبادان به سر برد (23 اردیبهشت تا 11 خرداد 1331) در ابادان هیات با استقبال گسترده مردم و کارکنان ایرانی شرکت نفت روبه‌رو شد، از رئیس شرکت آقای اریک دریک خواستند حساب را تحویل دهد و روز 29 خرداد 1330 روز خلع ید نام گرفت پیامد خلع ید حائز اهمیت بود، چون 450 کارمند خارجی استعفا کردند، دولت‌های آمریکا، هلند، سوئد، بلژیک حاضر به همکاری با ایران نشدند، نفت‌کش‌ها که بیشتر انگلیس بودند از بارگیری امتناع کردند، و پالایشگاه آبادان . اما در برابر اراده مردم ایران کاری از پیش نبردند و روز سی‌ام مرداد 1330 آخرین واحد پالایشگاه هم تعطیل شد.


انگلیسی‌ها تهدید به دخالت نظامی می‌کردند اما امریکا به این خاطر که امکان دارد شوروی مداخله کند و هم اینکه براساس عهدنامه 1921 دخالت نظامی در ایران ممنوع شده بود جلوگیری نمود اما دولت امریکا نیز واکنش اعتراض‌آمیزی در برابر خلع ید داشت و ترومن رئیس‌جمهور امریکا از ضبط اموال شرکت توسط ایران ابراز نگرانی کرد . در این زمان اسنادی در خانه مسترسدان دیپلمات انگلیس که در تهران به سر می‌برد کشف شد این خانه در خیابان حافظ تهران، کوچه ایرج قرار داشت و آقای امین پاکروان از کارمندان شرکت نفت پی برد به خانه این فرد رفت و آمدهای مشکوکی وجود دارد و برخی کارمندان و روسای شرکت نفت به آنجا تردد می‌کنند که این مساله را با صادق هدایت در میان گذاشت و صادق هدایت به مظفر بقایی بیان کرد و خانه سدان توسط مقامات دادگستری مورد بازرسی قرار گرفت اسناد بسیاری به دست آمد و اسناد بسیاری نیز سوزانده شده بود، اسناد به دست آمده حاکی از همکاری عده‌ای رجال خود فروخته با شرکت نفت بود، اسناد مهمی از همکاری روزنامه‌نگاران سناتورها، وزراء، نمایندگان و نخست‌وزیرانی مانند رزم‌آرا و رجبعلی منصور و همچنین متن دست نوشته بعضی سرمقاله‌هایی که برای شخصیت‌ها مانند شاهپور بختیار نوشته شده بود برملا گردید.


دولت انگلیس به دیوان بین‌المللی لاهه و شورای امنیت سازمان ملل شکایت نمود که ایران دیوان لاهه را صالح برای رسیدگی ندانست چون براساس اظهار دولت ایران دیوان لاهه فقط به شکایات دولت‌ها از یکدیگر رسیدگی می‌کرد و ایران مدعی بود ما با یک شرکت خصوصی انگلیسی قرارداد داریم نه با دولت انگلیس، از دوازده قاضی ده نفر به نفع انگلیس رای دادند اما 2 قاضی معتقد بودند اول باید صلاحیت دیوان برای این داوری محرز شود بعد قرار صادر شود که در نهایت رای دیوان لاهه مورد قبول ایران قرار نگرفت.


با شکایت دولت انگلستان از ایران به شورای امنیت سازمان ملل متحد، دکتر مصدق برای پاسخ‌گویی در مورد ملی کردن صنعت نفت و اخراج انگلیس‌ها به نیویورک رفت در این جلسه مصدق اسناد مهمی را از دخالت دولت انگلستان در امور ایران و غارت نفت ایران ارائه داد و سخنرانی طولانی حدوداً چهل صفحه‌ای ارائه داد و چون مساله به نفع ایران بود نماینده فرانسه تقاضای مسکوت ماندن مساله را نمود و مصدق پس از یک ماه و مذاکره با مقامات آمریکایی و ترومن رئیس جمهور آن کشور سعی کرد کمک‌ آن‌ها را جلب کند، در نتیجه رای شورا به نفع ایران تمام شد که به علت قطع صادرات نفت و تحریم‌های اقتصادی و فشارهای دولت انگلیس، درآمد دولت ایران کاهش یافت و کشور دچار مشکلات شدید اقتصادی شد و دولت مجبور شد اوراق قرضه بفروشد اما ملت ایران در مقابل تحریم‌ها و بحران‌های اقتصادی مقاومت کرد و به پیروزی رسید.