همواره درخشان و پر رونق
گذري کوتاه بر تحولات اقتصادي يزد
هادي حكيميان: شهر يزد در بيشتر دورههاي تاريخي پيش از آنکه از لحاظ سياسي پراهميت جلوه کرده باشد به سبب رونق و شکوفايي اقتصاد و تلاش و سختکوشي مردمانش مورد توجه بوده است و البته که در اين ميان صنعت نساجي يزد حرف اول را ميزده است.
اوج هنر و افتخار يزديها در قرون ميانه برميگردد به دوره تيموري يعني زماني که هر ساله پوشش خانه کعبه به وسيله دستان هنرمند طراحان و نساجان يزدي فراهم ميآمد. به گفته مؤلف کتاب احسنالتواريخ در سال 847ق شاهرخ نمايندهاي به نام سيدمحمد زمزمي به مصر فرستاد تا نظر خود را در مورد جامه پوشاندن کعبه به سلطان مصر اعلام کند و چون سلطان مصر با اين پيشنهاد موافقت کرد، شاهرخ سال بعد هيئتي را مرکب از شمسالدين محمد ابهري و شيخنورالدين محمد مرشدي به اين کار نامزد کرد و جامه کعبه را که در يزد تهيه شده بود به آنها سپرد. اين گروه مورد احترام و استقبال سلطان مصر قرار گرفت و سپس طي مراسم شکوهمندي جامه کعبه را که سند افتخار هنرمندان يزدي بود به خانه خدا پوشاندند.
و اما به غير از اين دوران عمده رشد و توسعه صنعت پارچهبافي يزد مربوط ميشود به دوره صفويان يعني زماني که شاه عباس اول صفوي حمايت و تشويقهاي بيدريغش را نثار هنرمندان ايراني نمود. در اين دوران همچنين قاليبافي از سطح يک صناعت روستايي تا حد هنرهاي ظريفه ارتقاء يافت.
منسوجاتي که در زمان شاه عباس کبير در يزد تهيه ميشد هرگز در درخشندگي و طرح نظيري نيافت. در اين زمان علاوه بر رنگهاي معمول، طيف وسيعي از خاکستري دلنشين، ارغواني روشن، بنفش و بادمجاني در طراحي پارچهها به کار برده ميشد.
موضوعات طرحها اغلب گرفته شده از جهان حيوانات و گلها اغلب متنوع بود. پلنگ، غزال و خرگوش به وفور وجود داشت و طوطي رايجترين پرنده بود. از ميان گلها، لاله، رز، سنبل و سوسن بيشتر ديده ميشد اما انواع ديگري هم مورد استفاده قرار ميگرفت. پس شگفتآور نيست که در اين زمان در اروپا بازارهاي پررونقي براي مخمل، ابريشم، حرير، اطلس و تافتههاي يزد وجود داشت. در اين زمان پارچههاي زربفت يزد به ويژه ترمه هميشه و همه جا استفاده ميشد. اما اين دوران طلايي در اقتصاد يزد سرانجام به سبب هجوم افغانها و سقوط صفويان رو به افول نهاد. در ادامه نيز جنگها و لشکرکشيهاي متعدد در عصر نادر افشار هرگونه فرصتي را براي رونق تجارت و امور اقتصادي از بين برده بود تا اينکه دوباره در دوران کريمخان زند و به دليل آرامش و امنيت ايجاد شده توسط وي يزد نيز آن جايگاه گذشته خود را در عرصه تحولات اقتصادي بازيافت.
در زمان حکومت کريمخان زند شهر يزد با جمعيتي حدود 000/50 نفر و درآمد سالانه 12000 تومان بزرگترين مرکز شهرنشيني در ايران به حساب ميآمد. گفتني است در اين دوران اصفهان 000/40، کرمان 000/30، رشت 12000، شيراز 000/40، تهران 000/20 و تبريز 000/30 نفر جمعيت شهرنشين داشتند و همين آمار نشان دهنده جايگاه و اهميت يزد در نزد صاحبان قدرت ميباشد. چنانکه در نهايت هم، آغامحمدخان قاجار با جلب حمايت محمدتقي خان بافقي حاکم يزد بود که توانست بر کل نواحي جنوبشرقي ايران سيطره يافته و به حکومت زنديان خاتمه دهد.
با قدرتگيري قاجارها اقتصاد يزد وارد مرحله جديدي از حيات خود گرديد. در اين دوران در شهرهاي بزرگ و من جمله يزد يک ملکالتجار وجود داشت که از جانب حکومت منصوب ميشد. در فرماني که محمدشاه قاجار در جماديالاول 1260ق/ ژوئن 1844م خطاب به حسين خان، حاکم يزد صادر نمود اعلام کرد که در هر جايي که تجارت و بازرگاني رونق دارد وجود يک ملکالتجار ضروري است.
وظيفه ملکالتجار حل اختلافات، رسيدگي به ادعاها و گواهي قدرت پرداخت ديون بود. گفتني است که در اين زمان همه تجار ايراني و تجار خارجي مقيم يزد زيرنظر ملکالتجار بوده، وي بر فعاليتهاي تجاري و بازرگاني ايشان نظارت کامل داشت. بنا به گفته اغلب مورخان اروپايي در سالهاي آغازين قرن 19م شهر يزد يکي از پررونقترين شهرهاي ايران بود و چون بين راههاي شمال به خليجفارس واقع شده بود، يکي از بزرگترين مراکز بازرگاني بين شرق و غرب به شمار ميرفت. چنانکه جيمز بيلي فريزر اظهار ميدارد که کاروانهايي که از کابل، کشمير، بخارا، هرات، مشهد و کرمان به راه ميافتادند در يزد با بازرگاناني که از اصفهان، شيراز و خراسان ميآمدند روبرو ميشدند و کالاهاي زيادي در يزد بين آنها مبادله ميشد. صنايع ابريشمي و مواد ديگر، همچنين نمد، نبات و شيرينيهاي يزد در سراسر ايران بازار فروش آمادهاي داشت. اسکات و ارينگ نيز ذکر ميکند که يزد براي کل تجارت ايران بازار بزرگي به شمار ميرفت، پارچههاي خشن به يزد وارد ميشد و سپس به ازبکها و خراسانيها فروخته ميشدند و بازرگانان نيز هنگام مراجعت از يزد، ابريشم، قالي، نمد و شالهاي کشمير با خود ميبردند.
پلي ديگر مورخ اروپايي است که در سال 1863م اظهار ميدارد که يزد يکي از غنيترين شهرها و از نظر تجارت از پررونقترين آنهاست. عمدهترين راههاي تجاري در اين سالها يکي راهي بود که بندرعباس را به يزد و کرمان وصل ميکرد و ديگري هم راهي بود که بندر بوشهر را در جنوب به شيراز و از آنجا به يزد و اصفهان وصل مينمود. گفتني است در اين سالها حدود 10 بازرگان هندي مقيم يزد بودند. همانطور که گفته شد از دوره صفويه يزد يکي از مراکز عمده صنعت ابريشم گيري و ديگر مشاغل وابسته به تجارت ابريشم بود اما در پي تنزل شديدي که در نتيجه بروز بيماري کرم ابريشم در سال 1864م در توليد ابريشم خام رخ داد، در اوايل دهه 1870م زراعت گندم و جو توسعه يافت و اين پيشرفت با توجه به قيمت گران گندم طي قحطي سالهاي 2-1871م تشديد شد. اما کمکم در سالهاي بعد توليد گندم و جو نيز به سبب رونق کشت ترياک زمينه را از دست داد چرا که کشت ترياک بازدهي و سوددهي بيشتري داشت. ترياک که قبلاً در قرن 11ق/17م هم کشت ميشد تا نيمه دوم قرن 19م همچنان به صورت محصولي فرعي باقي ماند اما از آن پس به دليل سهمي که در صادرات و درآمد ملي داشت يکي از محصولات مهم به شمار ميرفت. افزايش کشت ترياک در ميانه دهه 1850م آغاز شد و در اواخر دهه 1860م ترياک در يزد ديگر به مقدار زيادي کشت ميشد.
در سال 1889م که لرد کرزن از ايران ديدن کرد، يزد هنوز هم يکي از مراکز مهم تجاري به شمار ميآمد. هر چند که تغييراتي هم در ساختار اقتصاد محلي يزد صورت گرفته بود. در اين زمان بسياري از توتستانهاي اطراف يزد که براي صنعت ابريشمگيري پديد آمده بود از بين رفته و جاي خود را به مزارع خشخاش داده بود. چنانکه گفته شده قحطيها و خشکساليهاي متعدد که به ويژه مصادف بود با دوران سلطنت ناصرالدين شاه قاجار لطمات جبران ناپذيري به کشاورزي يزد و به تبع آن صنعت نساجي ابريشم و تجارت ابريشم وارد ساخت.
در اين سالها عده زيادي از پيشهوران و کشاورزان يزدي دست به مهاجرت زده به نواحي شمال شرقي و به ويژه شهري همچون کاشمر در استان خراسان کوچيدند.
اما عليرغم تمامي اين مشکلات و مصائب اقتصاد يزد هنوز هم به حيات تاريخي خود ادامه ميداد چنانکه در آستانه انقلاب مشروطيت علاوه بر ابريشم که ميزانش بسيار کاهش يافته بود، صادرات يزد عبارت بود از: پنبه، پشم، قالي، نمد، روناس، حنا، بادام و پسته و اما واردات عمده يزد را کالاهاي انگليسي و هندي از جنوب و کالاهاي روسي از شمال تشکيل ميدادند که در بين اين اجناس، پارچههاي پنبهاي، چيت، مس، قلع، سرب، آهن، دارو، ادويه و چاي هند و چين نيز وجود داشت. روغن، شکر، شمع، خز، بدل چيني و پارچههاي متنوع نيز از روسيه وارد ميشد. عدهاي از ارمنيان صادرات و واردات يزد را برعهده داشتند و تجارت با هند و اروپا نيز بيشتر در دست زرتشتيان بود که به وسيله دو تجارتخانه جهانيان و جمشيديان انجام ميگرفت.
همچنين بخشي از کالاهايي که از يزد عبور ميکرد به مشهد و سبزوار و برخي ديگر نيز به کاشان، اصفهان و تهران ميرفت. لازم به ذکر است که با پايان عمر سلسله قاجاريه و روي کار آمدن پهلوي، اقتصاد يزد نيز مرحلهاي جديد از حيات پرتلاطم خود را آغاز نمود.
منابع:
1. ايران عصر صفوي: راجر سيوري، ترجمه کامبيز عزيزي
2. سيري در تاريخ ايران بعد از اسلام نوشته آن، لمبتون ترجمه يعقوب آژند.
3. ايران عصر قاجار: لمبتون ترجمه سيمين فصيحي
4. تاريخ تيموريان و ترکمانان: حسين ميرجعفري
5. تحقيقاتي در تاريخ ايران عصر صفوي: راجر سيوري، ترجمه محمد باقر آرام.
منبع :روزنامه خاتم یزد
یزدفردا