در آیینه خشت خام
یزدفردا :حسین مسرت:درسال 1384 کتابی با نام در آیینۀ خشت خام ، نگارش این جانب از سوی پایگاه میراث فرهنگی یزد چاپ شد. در آن کتاب بنا بر درخواست پایگاه ، بخش فنّی آن حذف شد . در این چند ساله بسیاری از پژوهشگران حوزۀ معماری که در روند کار این کتاب بودند ، درخواست چاپ آن را داشتند که اکنون برای بهره وری همگان در وبلاگ کاریز یزد، به گونۀ زنجیر وار می آید.
ديباچه
در چشم گران خواب، کتاب است کم از خشت
در دیدۀ بیدار دلان، خشت، کتاب است
صائب تبریزی
به نام معمار هستی، آنکه که گِل وجود ما را سرشت و به کالبد خشتی ما روح آدمیّت دمید. آنکه همه چیز با نام او آغاز می شود و با نام او پایان می پذیرد.
انسان نه تنها موجودی است که از گل سرشته شده بلکه تنها موجودی است که در پویۀ زمان از گاه زادن تا گاه مردن، سر و کارش با خشت است. بر خشت فرود می آید، در خانه های خشتی می آساید و سرانجام سر بر خشت نهاده و راهی دخمه ای خشتی می شود و از پس سالها دوباره خاک شده و در چرخۀ حیات، گیاهی از او می روید و ثمری می دهد و باز به زندگی بر می گردد؛ امّا به گونه ای دیگر. خیّام دستۀ کوزه را دست یاری می داند که روزی به گردن نگاری بوده است. شاعری دیگر خشت ایوان را از تن آدمی می داند و حافظ در پهنای خشت، سر کیقباد و اسکندر را می بیند. چنانکه در کلام پاک ایزد یگانه است: «مِنها خَلقناکُم و فیها نُعیدُکم و مِنها نُخرجُکم تارۀً آُخری» [طه ـ آیه 55]. از آن [خاک] شما را آفریدیم و به آن بازتان می گردانیم و بار دیگر از آن بیرونتان میآوریم. (ترجمۀ خرّمشاهی: 315) و به تعبیر ریاضی دان نامی، خیّام نیشابوریـ از خاک برمیآید و به خاک می رود.امّا انسان کویری، افزون بر دیگر ساکنان این جهان خاکی، در دیاری زیست می کند که باران چون کیمیاست، از اینرو خانه های خشتی و گلی آن نیز می تواند سالیان دراز بپاید و برجا باشد. این انسان همچون فطرت خود، خاکی است و هماره با خاک دمخور است. خانه اش گلی است، در کوزه ای گلی آب می خورد. ظروفش گلی است، دیوار کوچه ها و بناهای عمومی اش خشت و گلی است و هر آنچه دارد، فرآوردهای است از خاک همان دیار (پخته و خام فرقی ندارد). و بدین روست که بیش از دیگر جایها در گفتار و فرهنگ مردم دیار کویر، نشان از خاک و خشت دیده می شود.
خشت برای معمار کویر همواره آشناترین، ارزان ترین و آسان یابترین مصالحی بوده است که از آن بهره می برده است. ابزاری که تنها به کمی خاک رس و آب و اندکی همّت نیاز دارد تا ساخته و آماده شده و در برابر آفتاب سوزان و بخشندۀ کویر چون سنگ شود.
خشت برای مردم کویر که زمستان هایی سرد و خشک و تابستان هایی گرم و سوزان را در پیش رو دارند. همواره بهترین عایق برای در امان ماندن از این سوز زمسان و از گرمای تابستان کویر بوده است، حتّی بهتر از آجر که خشت در زمستانها مانع از نفوذ سرما و در تابستان بازدارندۀ نفوذ گرما به درون بنا بوده است. معمار کویر خود می داند که چگونه در این دو فصل، گرما و خنکی را در درون فضای خانه جاری سازد.
به دیگر سخن، معماری کویری، معماری فروتنی و قناعت و هوشمندی است، هر خشت و هر پی و هر دیوارش، دستاورد و ره آورد اندیشۀ پویای انسانهایی است که می دانند در این گستره چه سان باید زیست و چون ناگزیر به زیستن هستند. چگونه و با چه ابزاری باید این «خشکانه» را به «ترانه» تبدیل کرد. می دانند که اینجا دیاری است کم باران، پس با خشت بنایی می سازد که هزاران سال بپاید.
معمار کویر بر این ریگزار سوزان که خورشید چونان تیغی برنده امان آدمی را می برد، بر پایۀ اندیشۀ هوشمند و دستان توانمند خود در این آتشدان با خشت و توده ای ساروج و انبوهی ملات همّت، آب انباری می سازد که با آب خنک خود، «سقّای لب تشنه کامان کویر» باشد.
معمار کویری به گفتۀ زنده یاد پیرنیا بر پایۀ پنج اصل معماری ایران1ـ مردم ـ واری 2ـ خودپسندگی 3ـ پیمون 4ـ درون گرایی 5ـ گنج و بنار[1]، در همیشۀ تاریخ آسایش و آرامش را برای ساکنان کویر فراهم کرده است.
و براستی که «منظومۀ بلند معماری سنّتی، با واژه هایی از آجر و خشت، سرودۀ شاعرانی است که با لبانی فرو بسته، کار سرودن را با دست های هنرمندشان واگذار کرد و اگر لب گشوده اند، ترنّم نغمه ای در حصار ناپایان عمارتی بوده است. بر داربستی، بر کنار دیوار ستبری و یا در زیر گنبدی که بوی مناجات می دهد»[2] و این هنر یغما شاعر خشتمال نیشابوری بوده که سطر سطر اشعارش بوی خاک و خشت می دهد:
می نویسم شعر با انگشت اندر خشت خام
!!!
!!!!!
از هنگامی که نخستین مجمع جهانی برای حفاظت بناهای خشتی در آبان 1351 در شهر یزد برگزار شد و آن گاه از 16 تا 21 اسفند 1355 دومین همایش آن باز در یزد برگزار گردید، توجّه مسؤلان و برنامه ریزان شهرسازی و معماری جهان بیش از پیش به توانمندیهای خشت و بایستگی نگهداری بافتها و بناهای خشتی جهان جلب شد. و هر چند تاکنون نیز حرکاتی در برابر این رویکرد به چشم می خورد و گاه به گاه دیده می شود بناهایی فاخر و ارزشمند، مانند بقعۀ سلطان رشید میبدی بر اثر ندانم کاری به یک باره ویران می شود. امّا باز گامهایی ارزشمند در راه حفظ بافتهای تاریخی به ویژه در شهر تاریخی یزد برداشته شده است. چنانکه همگان شاهدند بخش گسترده ای از بافت کهن یزد، دست نخورده و سالم مانده و بوسیلۀ سازمانهای فرهنگی دولتی به شدّت نگهداری می شود. به سلامت ماندن بافت کهن یزد از دست اندازی سودجویان، شاید سبب برگزاری دوبارۀ این همایش با عنوان نهمین کنفرانس بین المللی مطالعه و حفاظت معماری خشتی از 8 تا 11 آذر 1382 در شهر یزد شد.
پدیدۀ از خود بیگانگی مردم به ویژه برخی مهندسان معمار و عمران نسبت به گنجینه های گران سنگ هنر و معماری ایران و دلباختگی تام و چشم بسته نسبت به مصالح روز مانند سیمان، تیرچه بلوک، بتون و غیره باعث شده است که برخی کلنگ ها را به قصد تخریب بناهای قدیمی تیز کرده و به جان این بناها بیفتند. انگاری این بناها سد راه پیشرفت شهر و کشور هستند. عدم توجه به مسائل و ویژگیهای اقلیمی و بومی هر منطقه باعث شده که همان نقشه و مصالحی که در شهر سردسیر تبریز به کار می رود در یزد و زاهدان و بندرعبّاس هم به کار رود.
هم اکنون به همّت پژوهشکدۀ حفاظت و مرمّت آثار خشتی دوره های کارآموزی برای علاقمندان این حرفه برگزار شده و جزوه هایی در ارتباط با آن چاپ شده است. همچنین علاقمندان می توانند با مراجعه به این پایگاه به اطلاعات مورد نیاز دست یابند: www.rcccr.org
1ـ قزلباش، محمّدرضا و فرهاد ابوالضیاء: الفبای کالبد خانه های سنّتی، تهران: برنامه و بودجه، 1364: 8ـ 7.
2ـ فصل نامۀ هنر، ش 9 (پاییز 1364): 76.
3ـ محقّق نیشابوری، جواد؛ شاعر خشتمال، ص 97.
4ـ سیری در غزلیات یغما: 18.
|
هر كجا آثاري از خشت و گل است
ايـــده آل مـردمِ صـاحب دل است |
« نادم يزدي»
بشر نخستين، از سپيدهدم روزي كه دامنهي كوهها، دل غارها و فراز درختان را رها كرد و خود را به زمين هموار سپرد، نياز به پناهگاهي پيدا نمود كه هم از گرما و سرما در امان باشد و هم از گزند حيوانات وحشي بر كنار. آنان كه در كنار جنگلها ميزيستند از چوب بهره ميبردند و آناني كه در زمينهاي خشك و باير بودند به سراغ سنگ و خاك رفتند.
براي انسان نخستين، خاك دست يابترين مصالحي بود كه درهمه جا به فراواني يافت ميشد. از تاريخ نخستين آثار خانه سازي بشر، اطلاع دقيقي در دست نيست، امّا بنابر نوشتهي مهدي فرشاد، نخستين آثار خانه سازي در ايران پيرامون ده هزار سال پيش است. همو آغاز «روش خانه سازي با گل بي شكل چينه» را در ايران مربوط به هزارهي پنجم پيش از ميلاد ميداند.(2)
راجع به تاريخ استفاده از گل، اطّلاعاتي وجود دارد، امّا همواره باستان شناسان در حفّاريهاي خود قدمت آن را بيشتر تخمين ميزنند، بنابراين نميتوان تاريخ دقيقي ارائه داد.
بشر نخستين پس از آگاهي از آميختگي آب و خاك، براي كاربرد بهتر گل، اين عنصر انعطاف پذير، نخستين خشت گونهها را به صورت تودهاي بيضي شكل درآورد و آن گاه براي درگير شدن آن با ملات گل، در سطح زيرين آن چهار فرورفتگي ايجاد كرد كه نخستين نمونههاي اين گونه خشتها در كاوشهاي تپّة سيلك كاشان (هزارة سوم پيش از ميلاد) و چغاميش ديده ميشود. سپس خشتهاي مستطيل و مربع با دست ساخته شد و سرانجام خشت قالبي به دست آمد.(3) تاكنون مدركي مستندي كه گواهي دهد نخستين بار كدام قوم و در كدام سرزمين، خاك رس را به قالب ريخته و خشت زده، به دست نيامده، امّا بسياري بر اين باورند كه نخستين بار «سومريها در خاك رس، خصوصياتي يافتند كه ميشد از آن به جاي سنگ و ني استفاده كرد. آنها توانستند خشت بسازند.(4)
از كاوشهاي باستانشناسي سدههاي اخير و بررسي الواح گلي به دست آمده آشكار شده است كه سومريان جزء نخستين اقوامي بودند كه به ساخت خشت مبادرت كردند و براي تاريخ پيدايش آن حدس و گمانهايي زدهاند، از جمله آنكه: سومريها با ديدن تركهاي كرانههاي رود دجله و فرات كه انباشته از خاك رس بود، به اين ويژگي پيبردند و به ساخت مكعبهاي گلي براي كارهاي ديوار و خانهسازي پرداختند.
در كنار تمّدن بين النهرين كه برخي آن را آغاز تمدّن بشري ميدانند، نبايد از نقش تمدّنهاي كنارهي رود نيل غافل شد زيرا آنها نيز بايد به ويژگيهاي اين عنصر خاكي پي برده باشند.
پيشينهي كاربرد خشت در ايران بنا به نوشتة شاهنامة فردوسي به دوران جمشيد پيشدادي باز ميگردد. فردوسي گويد: جمشيد شاه از ديوان خواست كه باخاك خشت بزنند و با بهرهوري از قواعد هندسي، اين ابزار را به كار برند.(5)
به آب انــدر آميختنِ خـــاك را
سبك خـشت را كــالبد سـاختند نخست از بـرش هـندسي كار كرد |
رومن گيرشمن** نشانههايي از خانه سازي خشتي در ايران را متعلّق به حدود هشت هزار سال پيش ميداند. اين خانهها به اندازة 5×3 متر بوده و از خشتهايي تقريباً مستطيلي ساخته شده كه در آفتاب خشك ميشدند.(6)
امّا، طلوع آشتياني، كهنترين نمونهي كاربرد خشت را بر اساس كاوشهاي باستان شناسي مربوط به شهرهاي «اريحا» و «بين النهرين» ميداند كه سابقة آنها به بيش از 8000 سال پيش از ميلاد مسيح ميرسد،(7) امّا اگر ادّعاي باستان شناسان چغامنش درست باشد بايد گفت كه كهنترين آن تاكنون در آنجا كشف شده است.
مهدي فرشاد ذيل بحث معماري تا دورهي هخامنشي مينويسد: «آثاري از ساختمانهاي گلي نخستين در گنج دارا (گنج درّه) نيز يافت شده است. زمان اين ساختمانها را به اواسط هزارة هشتم تا اواسط هزارهي هفتم پيش از ميلاد رسانيدهاند. ديوارهاي بخش زيرين اين آثار از تخته سنگ و خشتهايي صاف يا محدّب به درازاي يكمتر بوده و روي آن ديوارها با گل اندود شده است. نخست، بناها بدون نظم هنري خاص بوده است، امّا در مراحل بعدي ساختمانهاي مكعبي با اجاقهاي خشتي پديد آمدهاند(8) ... .
در بخشهايي از لرستان نيز آثاري از خانهسازي نخستين ديده شده است. چنين به نظر ميرسد كه در شيوة خانه سازي همراه با ديگر جنبههاي زندگي، تحولاّتي در درازناي اواخر هزارة هشتم تا سدههاي آغازين هزارة ششم پيش از ميلاد، پديد آمده باشد كه طيّ آن زاغههاي اوّليّه به تدريج جاي خود را به خـانههاي
خاكبرداريهاي انجام شده در سيلك (نزديك كاشان) كه يكي از كهنترين جوامع اوّلية دشتي و اسكان بشري در ايران به شمار ميرود حاكي از آن است كه روش خانهسازي با گل بيشكل از هزارة پنجم پيش از ميلاد وجود داشته است.(10)
در هزارة چهارم پيش از ميلاد، روش چينه سازي جاي خود را به خشت داد كه ابتدا به صورت تودة تخم مرغي شكل بوده و در اواخر هزارة چهارم پيش از ميلاد به تدريج به خشتهاي راست گوشه كه در كالبدهاي چوبي ريخته و از جمله اختراعات ايرانيان محسوب ميشده، درآمده است.
... در دوران باستان در مرزهايي چون شوش، مصالح سنگي به فراواني يافت نميشده و يا دست كم در دسترس همگان نبوده است و مصالح ساختماني متداول آن زمانها مركب از مصالح خاكي به صورت خشت خام و آجر بوده است.»(11)
از ديگر مناطق مسكوني ايران ميتوان به تپّة حسنلو، متعلّق به هزارة دوم پيش از ميلاد، تپّة باباجان حدود هزارة اوّل پيش از ميلاد، گودين تپّه و نوشيجان تپّة همدان دانست. در اكتشافات باستان شناسي هيئت ايتاليايي به سرپرستي مارتوسيوتوزي در شهر سوختة سيستان واقع در كنارة رود هيرمند، متعلّق به هزارة سوم پيش از ميلاد روشن شد كه طاق پوشهاي ساختمانهاي مسكوني (بيشتر دو اشكوبه) از خشت بوده است.(12) همچنين در بررسي بقاياي نوشيجان از توابع همدان، متعلّق به حدود 2400 سال پيش از ميلاد ديده شده كه مصالح اصلي بنا خشت بوده است.(13) سند ديگري نيز بر خشتي بودن بناهاي تاريخي، لوحة آجري از زمان «ساركن»* مؤسّس امپراتوري اَكاد* در دو هزار و چهارصد سال پيش از ميلاد مسيح است.»(14)