بهترین هدیه ای که به عنوان یک خبر نگار گرفتم
سردبیر یزدفردا :روز جمعه گذشته عصر تلفنم به صدا در آمد و بدترین خبری که می توانستم تصور کنم به من داده شد .
یک کلام پسرمان عارف تصادف کرده خودت را برسان !!!!سکوت همراه با حرکت ،آن هم با تمام وجود و توان بود که من را به اورژانس مرحوم کلانتری بیمارستان شهید رهنمون رساند ،در بین راه باز تلفن ،خبری در تکمیل خبر اول به من منتقل کرد و آن هم چیزی نبود جز اینکه کارت ملی و یا شناسنامه فرزندتان را بیاورید ؟؟؟!!!
از وضعیت او که پرسیدم دیگر چشمانم پر از اشک بود ودعا تنها چیزی که به ذهنم می رسید .خبر این بود ،عارف از ناحیه گردن،پاها و مغز آسیب دیده است و زود خودتان را برسانید و رضایت نامه را پر کنید!!!!خلاصه این فاصله کوتاه طولانی تر از یک زندگی به پایان رسید و داخل اورژانس بالای سر فرزند بیهوشم بودم .
تنها یک کلام امیدی نیست وضعیت بحرانی است .
اولین و آخرین چیزی که به ذهنم رسید خدا ، خدا ،خدا بود .
دستم از همه چیز و همه جا کوتاه و تنها به سوی خدا دراز بود ،برای اولین بار در زندگیم می دیدم که درماندگی به تمام معنا یعنی چه ؟اینکه می گفتند و می نوشتیم دستش از همه جا کوتاه بوده ، یعنی چه ؟اینکه می گویند انسان درمانده می شود واقعا چیزی است که تجربه ای تلخ می تواند معنی آن را به انسان بفهماند .
خداوند همیشه راهگشا و مشکل گشا بوده و هست و در بین راه که به اورژانس می رسیدم به هرکس توانستم زنگ زدم و ملتماسانه خواستم که دعا کنند که خدا فرزندم را حفظ کند .
در اورژانس کلانتری متوجه شدم که عزیزان اورژانس (115) به موقع به محل رسیده و خدمات اولیه مناسب از قبیل گرنبند و لوله بازنگهدارنده مجرای تنفسی و جلوگیری از خونریزی خارجی سر را انجام داده و در کوتاه ترین زمان ممکن او را به اورژانس منتقل نموده بودند که قطعا ارائه خدمات عزیزان اورژانس یزد در طول ساعات شبانه روز قابل تقدیراست و در این مورد خاص نجات بخش و خدا می داند که در اولین نگاه برای سلامتی آنها دعا کردم و امید وارم که خداوند متعال در پناه خود محفوظشان دارد و مسئولین محترم نیز برای رفع مشکلاتشان گام بردارند .
خلاصه کلام که پس از مدتی رادیو لژی و سی تی اسکن انجام و ضریب هوشی به ما بالای ده اعلام شد که البته انتظار شنیدن واقعیات در آن لحظات منطقی هم نبود .
انتقال به آی سی یو واقعا مجهز بیمارستان شهید دکتر رهنمون یزد و سپرده شدن فرزندم به تیم زحمتکش آی سی یو آخرین همراهی با فرزند بود و دست به دامن دوست و آشنا برای دعا تنها کاری بود که از دست من درمانده بر می آمد .
در طول زمانی که اقدامات انجام می شد تماس با دکتر آقایی عزیز که همیشه با اولین زنگ پاسخگوی خبرنگاران است ومزاحمت برای گرفتن مشورت از ایشان برای انتخاب بهترین راه نجات فرزندم یکی از راه های محدودم برای انتخاب بود
و خدا می داند که بیش از انتظاری که داشتم همراهیم کردند و شرمنده محبتی که جبرانش برایم غیر ممکن خواهد بود .
در این راه همراهی مسئولین استان در توجه به مشکلم ،بهترین و با ارزش ترین هدیه ای بود که از ابتدای حضورم در عرصه اطلاع رسانی دریافت نموده بودم از برادر ارجمند ،سید عبدالمجید قائم محمدی رییس روابط عمومی استانداری ومحسن آقا ابوترابی مشاور فرهنگی استاندار ، مهندس فاطمی مدیرکل محتر م حوزه استاندار که با ارتباط با جناب دکتر میر محمدی رییس دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی یزد و حضور ایشان در بیمارستان و پیگیری روند درمان که توسط دکتر جوان و متخصص عزیز مهران مرتاض در حال انجام بود زمینه ایجاد اطمینان بیشتر برای تلاشی که می توانستم برای زنده ماندن فرزندم انجام دهم ایجاد نمودند ،تا استاندار محترم جناب مهندس فلاح زاده که با بزرگواری تمام شخصا پیگیری نمودندو با تماسی که خارج از انتظارم بود حقیر را مدیون بزرگواری خویش نمودند وبه نوعی خستگی هفت سال تلاش در عرصه اطلاع رسانی را از تنم خارج کردو بر این اعتقادم مصمم تر که اگر تنها برای رضای خدا کار کردی، نه برای نام و نان ،خدا بهترین مزد ها را خواهد داد و تنها معامله با خداست که هیچ زمان انسان متضرر نخواهد شد و همیشه نفع دنیوی و اخروی انسان را در پی خواهد داشت و با اتفاقی که آن را آزمایشی برای حقیر می دانم به من ثابت کرد که هر آنچه که او بخواهد همان خواهد شد.
و خدا را گواه می گیریم هیچ زمان تلاشی در جهت معرفی خود و همراهانم به عنوان خدمتگزار فردائیان نکرده و نخواهیم کرد و هنوز حتی یک مطلب با نام حقیقی خود در یزدفردا منتشر ننموده و اگر بر حسب وظیفه ای که دوستان شورای سرپرستی بر عهده ام گذاشته اند مطلبی هم با قلم سراپا ناقصم نگاشته ام تنها هدفم انعکاس واقعیات و درد ها بوده است و همیشه تلاشم این بوده که تمام فردائیان بتوانند در فضای موجودی که به برکت نظام مقدس جمهوری اسلامی ایجاد شده است در جهت معرفی خود و توانمندی هایشان استفاده نمایند و هیچ زمان در صدد کمرنگ نمودن هیچ فردی در یزدفردا نبوده و نمی باشیم .اینجا بود که خبر حلالمان کنید حتی اگر با تنبیه است !! را تنظیم و منتشر شد.
تماس جناب استاندار و پیگیری های مستمر جناب دکتر میر محمدی رییس دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی یزد و همچنین همراهی بردارانه دکتر آقایی رییس روابط عمومی دانشگاه باعث ایجاد آرامش قلبی ام شد که دیگر هر آنچه که خدا وند مقدر فرموده باشد باید بپذیرم و تنها راه باقی مانده همان التماس دعاست و توسل به خداوند متعال است و خدا را شاکرم که در ایام لیالی قدر همه مومنین دست به دعا بودند و با بزرگواری تمام فرزند حقیر را در لیست ملتمسین دعای خود قرار دادند و به احترام مستجابین دعایی که البته کم هم نیستند روز سوم فرزندم به هوش آمد و با عمل جراحی که جناب دکتر مهران مرتاض عزیز که یکی از برترین های جراحی مغز و اعصاب انجام دادند اقدامات اولیه برای نجات فرزندم برداشته شد و با دعا های شما خوبان دارالعباده فرزندم رو به بهبودی گذاشت .و عمل جراحی دوم هم برای رفع مشکل پای او انجام و با عنایت خداوند متعال که بواسطه دعای همه خوبانش انجام شدو فرزندم از (ICU) به بخش جراحی بیمارستان شهید دکتر رهنمون منتقل شد و روند درمانش در حال پیگیری است .
بزرگواری بزرگواران و خوبان در این مدت مرا شرمنده خود نموده و هرگز خود را لایق محبت هایی که به من شد نمی دانم ولی ممنون و دعا گوی تمامی عزیزانی هستم که به هر طریق ممکن همدردی نمودند و مرا مدیون محبت های خود نمودند از مدیران استان گرفته تا تک تک فردائیانی که اگر نمی ترسیدم که خدای ناکرده بزرگواری را از قلم بیندازم نام تک تک بزرگواران را درج می کردم و انشالله در فرصتی های آتی وظیفه خود می دانم که از تک تک دوستان تشکر نمایم و آمادگی خود را برای جبران محبت هایشان در مراسم های شادی اشان اعلام می کنم
از نکاتی که برایم جالب بود نیاز به (MRI) بود که فرزندم را برای (MRI)از بیمارستان شهید رهنمون به بیمارستان شهید صدوقی منتقل نمودند که برخود واجب می دانم که از سرکار خانم کور اوغلی پرستار همراه آمبولانس امداد شفاء که به حق نمونه ای کامل از یک پرستار وظیفه شناس هستند تقدیر نمایم( که برای حفظ سلامت بیمار داخل آمبولانس مرتب به راننده آمبولانس در موقع اعزام از بیمارستان فرخی تذکر می داد و دلسوزی در تمام رفتارش موج می زد )
در موقع اعزام به یاد مطالبی که پیرامون نیاز شهر یزد به (MRI) افتادم که
در تاریخ 14 آذر 1387 درخواست پزشکان متخصص برای تخصیص دستگاه MRI جدید به یزد را در یزدفردا منتشر نمودیم
ودر دور دوم سفرهاي استاني خبر اختصاص مبلغ 8 ميليارد ريال براي كمك به خريد دستگاه MRI بيمارستان امام جعفر صادق (ع) ميبد و شهيد آيت الله صدوقي يزد در 3 اسفند 87
و در 19 فروردین89 خبری که دکتر میر محمدی اظهار داشته بودند :وضعیت بیمارستانهای دولتی در یزد به مراتب از بیمارستانهای خصوصی بهتر است
و بالاخره خبری که 16 اردیبهشت 89 با پیگیریهای نماینده محترم مردم یزد: بالاخره دانشگاه علوم پزشکی یزد صاحب یک دستگاه (MRI) شد و دكترمیرمحمدی ریاست دانشگاه اززحمات وپیگیریهای مهندس اولیاء نماینده محترم در زمینه تامین بخشی از هزینه MRI بیمارستان شهید صدوقی تشكر نمودند در تاریخ 13 خرداد89
و در آن لحظه خود یکی از کسانی بودم که به این دستگاه نیاز پیداکرده بودم و اگر قرار بود بیمارم را به شهرستان دیگری منتقل می کردیم واقعا مشکل بزرگی بود و لازم است که از تمامی کسانی که در جهت تامین و تجهیز بیمارستان های استان تلاش نموده اند تقدیر کنم و قطعا باقیات و الصالحاتی است که تا زمانی که خدماتی ارائه می شود ثوابش نصیب آنها نیز خواهد شد
در پایان کوتاه کنم مزاحمتم را با شکر گزاری از عنایت خداوند و حمایت همه خوبانی که در این آزمایش الهی مرا همراهی نمودند و نمره قبولی این آزمایش را به خود اختصاص دادند که بهترین انسانهای روی زمینند .
سخن پایانی هدیه دوست فردائی محترم جناب دکتر غلامرضا محمدی /کویر که با بزرگواری خود سروده ای را به حقیر هدیه نمودند که بس ارزشمند است برای حقیر تمام ابراز محبت های دوستان از مطلب جناب شوق الشعراء عزیز تا تک تک 110 نظری که خوبان هدیه نموده بودند
یارب به نوجوان جلالی شفا رسان
وانگه طرب به جان جلالی ما رسان
از ما بجز دعاچه بر آید ،دوا تراست
یارب به نور چشم جلالی دو ارسان
فردای یزد روشن از اندیشه های اوست
روشنترش زپیش جمال وجلا رسان
این سایت را که دمبدم از شور پر نواست
"زان یار آشــــــــنا نفس آشنا رسان :"
یارب مباد جام جلالی تهی زعشق
این جام را زباده ی کوثر صفا رسان
او جان ماست آینه اش بی ملال باد
او چشم ماست یاربش از بد رها رسان
گر چون جلالی است رفیقی ترا کویر
بر دیده اش نشان و مدامش نوارسان
ارادتمند همه خوبان سردبیر بی نام یزدفردا