یزدفردا"حسن خورشید نام":وقتی كه در اوج گرمای سوزان كویر، انبوه مردم را ساعتها زیر تیغ آفتاب و در تشییع جنازه مردی میبینی كه دیگر امام جمعه نیست و هیچ قدرت و امكان مالی هم در اختیار ندارد و وقتی كه قبل از اعلام رسمی فوت غیر منتظره امام جمعه یزد، در اندك زمانی این خبر با تاسف و اندوه دهان به دهان در استان یزد میپیچد و به یكباره در یك حضور كاملا خودجوش و مردمی، بیانتظار دستور یا اشارهای شهر سیاه پوش میشود، در مییابی كه مردی از میان مردم رفته است كه از قلبها نمیرود و حال باید دریابی كه چرا محبت این مرد در قلبها نشسته است. باید دریابی كه صدوقی كه بود و چه كرد كه نه به قبر كه به قلبها سپرده شد.
صدوقی كه بود و چگونه بود كه در امواج سهمگین طوفانها و علیرغم بعضی نامردیها كه میكوشید چهره امام جمعه یزد و نماینده ولی فقیه را مخدوش نماید، توانست چهرهای تابناك و اندیشهای روشن در قضاوت مردم باقی بگذارد؟
واقعیت اینست كه صدوقی خوب آغاز كرد، نیك ادامه داد و خداپسندانه امانتداری كرد.
قبل از انقلاب در مكتب آن امام بزرگ، در ركاب پدر شهید خویش و در رفاقت با افرادی چون مرحوم حجت الاسلام و المسلمین سید احمد خمینی در خط امام به حركت درآمد. در یزد رابط بسیار خوبی بین شهید صدوقی و جوانان بود و همگام با پدر در فعالیتهای سیاسی و انقلابی شركت داشت.
در اوج اقتدار نظام ستم شاهی و در جریان زلزله طبس در اردوگاهی كه بنام امام (ره) توسط سومین شهید محراب تشكیل شده بود رسما به عنوان نماینده ایشان و زیر پرچم اردوگاه امام(ره) مردانه ایستاد و در جریان مبارزات مردم یزد، اعتصابات، راهپیماییها و... همه جا همراه و همگام با پدر و در صفوف فشرده مردم حضور داشت. شهید صدوقی نهضت اسلامی را در یزد، به دور از هر گونه انحراف (تندروی و یا مماشات)، عاقلانه و شجاعانه در خط امام اداره میكرد و مرحوم محمد علی صدوقی در كوران مبارزه و در كنار چنین مردی آب دیده و آماده میشد. در سفر به پاریس همراه پدر بود و در پرواز انقلاب (پرواز امام از پاریس به تهران) افتخار همراهی با امام را پیدا كرد. اولین مسئولیت رسمی وی پس از پیروزی انقلاب اسلامی نمایندگی مردم یزد در مجلس شورای اسلامی بود. و در همین زمان توافق نامه مهم و تعیینكننده انتقال آب به یزد با همراهی آیتالله هاشمی رفسنجانی امضاء شد ایشان نیز یكی از افرادی بود كه شجاعانه این توافق نامه را امضاء كرد و كار آغاز شد. انجام وظیفه در مسئولیتهای بالا و موثر در قوه قضائیه و مجریه نیز در كارنامه درخشان وی ثبت است. همراهی با شهید صدوقی در كوران مبارزات و حضور فعال در سه قوه مدیریت بنیاد صدوق و رفاقت و همدلی و در متن مردم بودن و امام و اسلام و انقلاب را در مجرای صحیح خود شناختی از او انسانی مسلط، اهل نظر و اشراف نسبت به مسائل كشور و انقلاب اسلامی و استان یزد ساخته بود.
23 سال امامت جمعه یزد و نمایندگی ولایت فقیه در استان در كمال اعتدال بارزترین دلیل بر اثبات ادعای فوق الذكر است. امام جمعهای كه انقلاب اسلامی را به خوبی میشناسد. خط امام را بخوبی درك كرده است. با قوانین و مقررات آشناست. سوابق و مواضع را میداند. مسائل تولید، صنف بازرگانی، كشاورزی، كار و كارگری و كارفرمایی را مسلط است از آمار و ارقام واقعی كشور مطلع است و كسی نمیتواند او را فریب دهد. مدیر و مدبر است. مدیریت و مدیران قوی استان و كشور را میشناسد. امكانات بالقوه فراوان استان را به خوبی تحلیل میكند. به كمبودها ونیازهای اصلی منطقه تحت مدیریت خود آگاه است و در نتیجه با درایت كم نظیری استان یزد را در صحنههای مختلف زنده و پویا حفظ میكند. به موقع حرف میزند. آن هم با استناد و به موقع سكوت میكند آن هم دردمندانه و مظلومانه. تا آنچه رخ میدهد به صلاح مردم و در راه رضای خدا باشد.
سیاست و سیاستمداری و سیاست بازان را میشناسد. دین را از سیاست جدا نمیداند. هیچگاه دروغ نمیگوید. و هیچ مسئله دینی را فدای مصلحتهای سیاسی و رضایت این و آن و این دسته و آن گروه نمیكند. تا جایی كه حتی در خصوص یك مسجد كوچك كه در جریان یك كار عمرانی دچار مشكل شده حساسیت بخرج میدهد و میایستد تا حكم شرع اجرا شود. در هیچ موضوع سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، هنری و... از اصول شرعی عدول نمیكند و دین را فدای رای و رضایت افراد نمیسازد. از حق مردم بیپروا و بیملاحظه دفاع میكند. وقتی كه خط دوم انتقال آب به یزد علیرغم تاكید صریح مقام معظم رهبری مورد بیمهری قرار میگیرد و عملا تعطیل میشود به كرات و در زمانها و مناسبتهای مختلف تذكر میدهد و پیگیری میكند و تاكید میكند كه اطاعت از امام و رهبری در عمل (فراتر از ادعا) مصداق پیدا میكند.
امام جمعه یزد است اما وقتی كه زلزله مرگبار رودبار آن خطه از كشور را با خاك یكسان میكند از معدود ائمه جمعهای است كه ضمن كمك مالی موثر چندین بار از منطقه بازدید میكند و با دلسوزی مسائل زلزله زدگان و بازسازی را پیگیری میكند. مانند پدر بزرگوارش در امور خیر هر جا كه باشد پیش قدم است. از خانه سازی در جریان سیل ابركوه تا زلزله بم و ساخت مسجد در دور افتادهترین نقاط و كمكهای مداوم به مستضعفین.
جوانان را در مییابد، با آنها رفیق است و آنها با او رفیقند.
بیمار است و دردكمر و پا تاب و توانش را بریده است. اما مقید است در همه مجالس كه به یاد شهدا برگزار میشود شركت كند. حتی مراسم ترحیم بسیاری از مردم عادی را نیز از قلم نمیاندازد.
بدون دخالت بیجا در مدیریت استان با ذكاوت كم نظیری كه از پدر بزرگوار خویش به ارث برده است خط مشی اصلی استان را كنترل میكند.
بی جهت خود را در مظان اتهام قرار نمیدهد. با شعارهای رنگارنگ مردم فریبی نمیكند. به آنچه میگوید عمل میكند. آنگونه بزرگ است كه احتیاجی به تبلیغ خود ندارد و با وعدههای خلاف یا سخنان زیبای بیپایه و اساس و... دنبال ایجاد شخصیت و محبوبیت برای خود نیست. ساده و بیپیرایه اما عمیق و مستند و بجا سخن میگوید. پدرش سالهای سال پیاده مسیر منزل تا مسجد روضه محمدیه (حظیره) را طی كرده و به هر عابری سلام كرده و راه خود از مردم جدا نكرده است و او نیز از مكتب عملی پدر خوب درس گرفته است. پدر را در روزهای سخت مبارزه و در كژیهای پس از پیروزی چون كوهی استوار در برابر منحرفین دیده است و اینك او باید كه راه پدر را و راه معلم اخلاق مرحوم آیتالله سید روحالله خاتمی كه به فرموده امام روشنفكری متدین و مجتهدی بزرگوار بوده را طی كند. و این راه راهی سخت اما خوش عاقبت است.
فروتنی، مردمداری، عقل، اشراف، روشنفكری، تدین، امانت داری، یاری محرومان، فداكاری، قربانی شدن و قربانی دادن، سراز پا نشناختن و در خدمت خلق و انقلاب قرار داشتن در صف مقدم در دستگیری از خلق خدا در سیل و زلزله و... بودن مبارزه با تحجر و واپسگرایی و طرفداری از اسلام ناب محمدی در عصر فریب و خودپرستی و نهایتا پاك زیستن و پاك مردان سخت است اما زیباست چون شهید صدوقی ومرحوم آیتالله خاتمی باشی و امام راحل این همه خصائل را در سوگنامه ات بسراید.
و صبر شرط اصلی پای نهادن در این راه است. تا انبوه اندوهها را در دل جای دهی و چهره بر مردم عبوس نكنی. و آیا محمدعلی صدوقی اینگونه نبود؟
جمهوری اسلامی