زمان : 14 Dey 1389 - 01:12
شناسه : 28906
بازدید : 7017
المان عدالت؛ برجی برای مردگان یا کپری برای زندگان؟ المان عدالت؛ برجی برای مردگان یا کپری برای زندگان؟
المان عدالت؛ برجی برای مردگان یا کپری برای زندگان؟


دیگر نماد و المان پایتخت حکومت اسلامی میدان آزادی و برج میلاد و پل جوادیه نباشد. بلکه نمادش نبود فقر، فساد و تبعیض باشد؛ نمادش عقلانیت، معنویت، عدالت، کرامت و عبودیت باشد؛ نمادش «آیس بینهم فی الَّحظَهِ و النَّظرَه و الاشارهِ و التحیَّه» باشد؛ نمادش«ادقّوا اقلامکم …» باشد؛ نمادش «فان لِلاَقصی منهم مثل الذی لِلاَدنی» باشد.


۷-۸ ماهی بود که تلفنی با یکی از بچه های پر دغدغه و پرسوز جیرفتی (م الف) آشنا شده بودم که در طی ۸ سال تک و تنها در منطقه قلعه گنج و رمشک و سیستان و بلوچستان فعالیت می کرد. قرار بود با یکی از خیّرین تهران به قلعه گنج و عنبر آباد و سیستان و بلوچستان برویم. بالاخره بعد ۷-۸ ماه موفق شدیم به لطف امیرالمؤمنین (ع) در آستانه عید غدیر خم با یکی از خیرین تهران به منطقه برویم و از نزدیک آقای م الف را ملاقات کنیم. چنان سوزی داشت نسبت به منطقه محروم کپرنشین قلعه گنج و سیستان و بلوچستان، و چنان آهی می کشید از این که چرا به خاطر فقر مالی و فقر فرهنگی عده زیادی از شیعیان در طی این سی سال نظام سنی شده اند، که به حالش غبطه خوردم. با خود گفتم اگر من و هم لباسیهایم هم مثل او این قدر درد دین داشتیم، مسلماً تا به حال این قدر از شیعیان، سنی نمی شدند و اینقدر فرق گوناگون نمی توانستند جولان بدهند و از غفلت ما سوء استفاده نمایند.


با این که من بیش از ده ساله که طلبه هستم اما روح انقلابی و سوز شیعی و درد دین را در کمتر افرادی دیده ام، که به خاطر درد دین شب و روز نداشته باشند و خواب و خوراک را بر خود حرام کرده باشند. اما واقعاً تجسم این سوز و درد و غیرت دین را در ایشان دیدم. شاید فکر کنید که او شغلش طلبگی است، ولی نه او شغلش طلبگی نیست بلکه رسالتش طلبگی است. او نان خور و کارمند دین نبود او مصداق واقعی «قل انما اعظکم بوحدهٍ ان تقوموا لله مثنی و فردی» (۴۶ سبا) بود. در این ۸ سال به هر کسی که بگی رو زده بود تا بلکه بتواند شیعیان را از گرایش به مذهب عامّه حفظ کند. اما دریغ از یک لبیک!!!


اینقدر خدمت به محرومین و شیعیان در معرض خطر وهابیت برایش مهم بود که وصیت کرده بود او را در روستای شیعه نشین زبرنگ (جزء شهرستان نیک شهر) که تحت حاکمیت برادران عامّه بود دفن کنند تا این که حتی بعد خودش هم جنازه اش نمادی باشد بر ولایت مداری و سوز علوی او؛


چقدر اور ا بزرگ یافتم وقتی که در سفر به ایران شهر (جهت متمایل نمودن عده ای به تشیع در روز عید غدیر خم) بعد خرد و خاکشیر شدن ماشینش در صحنه تصادف در سانحه رانندگی، در جواب یکی از دوستان که گفته بود «چقدر حیف شد که ماشینت خرد و خاکشیر شد» برگشته بود و گفته بود: فدای دینم.


وقتی من بزرگی روح و احساس مسؤولیت او را دیدم از حقارت خود شرمنده شدم و خود را سرزنش نمودم که چرا باید سوز من طلبه از سوز یک کارمند اداری کمتر باشد؟


با خود گفتم اگر زنده بودنم برای علی و آل علی (ع) مثمر ثمر نبوده، بیایم حداقل با وصیت به دفن نمودن خود به دورترین روستای محروم شیعه نشین در معرض خطر، تا حدی جبران مافات نموده و بخش اندکی از دِین بزرگم را به مولایم امیرالمؤمنین (ع) ادا نموده باشم تا اعتراضی باشد به چرایی فقر شدید مالی و فرهنگی آن منطقه، و تنبّهی شود جهت توجه بیشتر مسؤولین و بزرگان و مردم به آن منطقه. و تا فریادی باشد بر سر مرفهین بی درد.


در حالی که شیعیان به خاطر فقر شدید مالی پرپر می شوند، فقط قیمت قبر آنان دربهشت زهرای تهران به اندازه پول خرید سه موتور آب و احیای سه روستا و نجات شیعیان سه روستا بوده (یعنی هر قطعه قبر ۱۵میلیون تومان می باشد) و قیمت سنگ قبرشان به اندازه ساخت ۲۵حمام و دستشوئی برای شیعیان کپرنشینان می باشد (قیمت سنگ قبر سفارشی از جنس گرانیت برزیلی و مرمر با قطر شصت سانتی متر و دارای نقش و نگار ۲۵میلیون تومان می باشد)؛ تا دیگر افتخار ما به سنگ قبر اینچنینی و مراسم عروسی آنچنانی معطوف نگردد و نشویم مصداق آیه «الهکم التکاثر، حتی زرتم المقابر»


تا دیگر نماد و المان پایتخت حکومت اسلامی میدان آزادی و برج میلاد و پل جوادیه نباشد. بلکه نمادش نبود فقر، فساد و تبعیض باشد؛ نمادش عقلانیت، معنویت، عدالت، کرامت و عبودیت باشد؛ نمادش «آیس بینهم فی الَّحظَهِ و النَّظرَه و الاشارهِ و التحیَّه» (۱) باشد. نمادش «ادقّوا اقلامکم …» (۲) باشد؛ نمادش «فان لِلاَقصی منهم مثل الذی لِلاَدنی» (۳) باشد. راستی اگر شما هم با من هم عقیده ای وصیت کن تا جنازه ات هم جاودانه شود. چرا که شیعه کسی است که حیات و مماتش اعتراض سرخی باشد به صاحبان زر و زور و تزویر؛ شیعه کسی است که اقتدا می کند به اولین شهیده ولایت حضرت زهرا (س) که با وصیتش مبنی بر غسل و کفن و دفن شبانه و قبر مخفیانه، کوس رسوایی دشمنان امامت و ولایت را عالم‌گیر می‌کند؛


شیعه کسی است که همچون امامش باقرالعلوم (ع) با وصیتش مبنی بر برگزاری ۱۰سال روضه در سرزمین منی در ایام حج آبرویی برای آل امیه نمی گذارد؛


شیعه کسی است که همچون امامش موسی الکاظم (ع) با وصیتش مبنی بر دفن غل و زنجیرهایی که در زندان به او بسته بودند آبرویی برای آل عباس نمی گذارد؛


بلکه این جرقه تبدیل به جریانی شود تا این که ان شاء الله بعد از ۳۱ سال از نظام مقدس جمهوری اسلامی توجهی ویژه به آن مناطق محروم بشود.


آری اگر من و تو ولو با جسم بی روحمان نخواهیم المانی باشیم برای عدالت، در پایتخت حکومت اسلامی از مردگانشان المانی می سازند تا اهرام ثلاثه مصر در نزد آنان لنگ بیندازد و رنگ ببازد.


آری من و تو با جسم بی روحمان باید نشان دهیم که المان عدالت، نه برجی است برای مردگان و نه کپری برای زندگان. بلکه عدالتی است که حضرت امیر در حکومت خود جاری و ساری نمود.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

پی نوشت ها:

۱- مساوی بدار بین رعیت، حتی در نگاه نیم خیره و تمام خیره؛ و حتی در اشاره کردن و سلام کردن عدالت را رعایت کن.


۲- اَدِقّوا اَقلامَکم و قارِبوا بین سطورِکم و احذِفوا مِن فضولِکم و قصِدوا قصدَ المعانی و اِیّاکُم و الاِکثار فَاِنَّ اَموالَ المسلِمینَ لا تَحتَمِلُ الاِضرار (بحار، ج ۴۱، ص۱۰۵)


حضرت امیرالمؤمنین (ع): نوک قلمهایتان را بتراشید و سطور را نزدیک هم بنویسید و مطالب زیادی را حذف کنید و لب و اصل مطلب را بیان کنید و اززیاده روی بپرهیزید؛ چرا که اموال مسلمین تحمل ضرر و زیان را ندارد.


۳-دورترین نقطۀ حکومت اسلامی با نزدیک ترین نقطۀ حکومت اسلامی از لحاظ سهم و سرانه باید مساوی باشد.


منبع: سايت جنبش عدالتخواه دانشجويي