زمان : 13 Shahrivar 1385 - 08:54
شناسه : 2680
بازدید : 3082
پاسخ سيد حسن كاظم زاده  :سخنگوی کسی نیستم پاسخ سيد حسن كاظم زاده :سخنگوی کسی نیستم

پاسخ سيد حسن كاظم زاده به "توهمات یک عضو که می گوید ما مظلومیم"

جناب آقای علیزاده
از اینکه قابل دانستید و مطلب مرا پاسخ دادید متشکرم. و خوشحالم که در این گفتمان، با شخصیتی حقیقی سرو کار دارم. مطالب شما حاوی نکات مهمی بود که اجازه می خواهم به آنها بپردازم و آنها را به نقد بکشم.

یکم)
دوست عزیز، داستان عطری را من هم شنیده ام.و هرچند که نسبت به اصالت آن تردید دارم اما هیچ نسبتی میان خود و اکبر عطری احساس نمی کنم که مرا با او قیاس می کنید. من نه علاقه یی به سخنرانی های شورانگیز دارم و نه تعلق خاطری نسبت به خارج نشینی در خود احساس می کنم. و باز نه کنگره ی آمریکا را محل مناسبی برای بیان رنج های ملت ایران می پندارم و در وجود خود هیچ احساس نیازی برای تبدیل شدن به قهرمان ندارم لذا ضرورتی نمی بینم تا با دست خود خود را به زندان بیافکنم. اما این را می دانم که اگر اکبر عطری دستگیر نشد، صدها دانشجوی دیگر به جای او به زندان رفتند و دهها روزنامه در مدت کوتاهی به دست همان جناب مرتضوی به محاق همیشگی رفته و تعطیل شدند.

دوم)
در بخش دیگری از مطلبتان فرموده اید: "از اينكه وقتي مي بينيد حرفهايتان خريدار ندارد در تلاش هستيد كه خود را به دانشگاه نجف آباد منتقل نمائيد ؟!" در این باره باید گفت که کدام مطلب من خریداری ندارد. چرا که من هنوز در این استان پس از ده سال زندگی با مردمان سخت گوش آن، سخنی به زبان نیاورده ام من نه چون جناب شوق در وبلاگم به درشت گویی می پردازم و نه هر روز مقاله یی در یزد فردا منتشر می کنم. و نه در جلسات این و آن نطق پیش از دستور قرائت می کنم. اگر هم حرفی زده ام از هیچ کسی توقع توجه به آن هم نداشتم و جریان مهاجرتم از یزد هم ربطی به عالم سیاست ندارد. نه با فعالان سیاسی استان مشکلی دارم و نه با نهاد های قانونی. و هر کجا که رفته و با هرکسی که ملاقات نموده ام قدر دیده و بر صدر نشسته ام و خود را مدیون لطف و عنایات همیشگی مردم عزیز یزد می دانم. و باور دارم که لطف و عنایات همه ی آنها، به خاطر غریب بودن و سیادتم شامل حال من شده است. اینجانب تنها برای رفع مشکل همسرم که اهل اصفهان است و بستگانش در یزد ساکن نیستند تقاضای انتقال به دانشگاه آزاد اسلامی واحد فلاورجان را نموده ام. تقاضایی که هنوز پس از دو سال بی جواب مانده است.

سوم)
فرموده اید که \"مي گوئيد هيچ اختلافي در بين اصلاح طلبان وجود ندارد\" بیان این نکته لازم است که من هرگز مدعی اختلاف در میان اصلاح طلبان نبوده و نیستم و نمی دانم که شما از کجای مطلب قبلی ام به این نکته پی برده اید. اگر اصلاح طلبان در میانشان اختلافی نبود دیگر قدرت به دست شما ها نمی رسید. در واقع شما اصولگرایان از همین اختلافات بهره گرفته و قدرت سیاسی در کشور را به دست گرفتید. در ضمن مگر می شود شورایی را در نظر گرفت که گروههای مختلف با اساسنامه ها و مرامنامه های متفاوت را گرد هم آورده و اختلافی در آن دیده نشود. من تنها از آشفتگی شما نسبت به مطلب \"شکاف در جبهه ی اصولگرایان\" سخن گفتم. چرا که اختلاف را در همه ی ائتلاف ها، با نیروهای سیاسی مختلف را امری بدیهی می دانم و از هم اکنون می دانم که اصولگرایان استان نیز، به دلیل اختلافاتی که پس از انتخابات ریاست جمهوری، حداقل سه فهرست را در آستانه انتخابات شورای شهر منتشر خواهند نمود. و این کار را نه امری نامطلوب و نه چیز غیر ارزشی و در تضاد با اصولگرایی می دانم و در تعجبم که چرا بدین گونه از مطلب خاتم بر آشفته اید؟

چهارم)
آقای علیزاده در بخش دیگری از مطلبتان فرموده اید"شما كه اخيرا با اين جواب دادن ها خود را به نوعي سخنگوي شوراي هماهنگي اصلاح طلبان يزدي معرفي مي نمائيد." اجازه بدهید که عرض کنم من سخنگوی این شورا نیستم و تنها به نمایندگی از حزب اعتدال و توسعه در جلسات این شورا شرکت می کنم. اما سخنان پیشینم نه دفاع از این شورا که دفاع از اصلاحات بود. در ضمن از هیچ کسی اجازه یی برای نوشتن مطالب خود و انتشارش را در یزد فردا نگرفته ام فلذا سخنگوی کسی محسوب نمی شوم.

پنجم )
باز فرموده اید که "در اين چند سال كدام سخنراني شما با مشكل مواجه شده است". آقای علیزاده، مگر باید جلسات من و حزبی که در آن عضویت دارم بهم بخورد تا اجازه ی اعتراض به این کار داشته باشم. درگیری در جلسات دکتر شیرزاد و نوع کتک زدن دکتر میردامادی برای اعتراض همیشگی ما کافی است.

ششم)
آقای علیزاده فرموده اید\"وقتي يكي از دوستان شما در سازمان مجاهدين انقلاب اصل 44 را در همان جلسه سخنراني صفدر حسيني زير سئوال مي برد و آشكارا به مقام معظم رهيري توهين مي كند؟! نمي توانيم بگوئيم ستاد ضد عدالت ؟\" آقای علیزاده، مگر موضعگیری ایشان، موضعگیری همه ی اعضای سازمان مجاهدین می باشد؟ مگر موضعگیری یک نفر، موضعگیری همه ی اعضای شورای اصلاح طلبان استان و همچنین اصلاح طلبان یزدی است. مگر هرکسی در مورد اصل چهل و چهار صحبت کرد، دشمن مقام رهبری شده است. اگر اینطور است پس ما هم می توانیم حرف آن نیروی اصولگرا در استان را که فرمودند:\"برای نابودی اصلاح طلبان استان تنها یک کلاشینکوف کافی است و ما اگر رخصت یابیم در در عرض چند دقیقه همه را از بین می بریم\" به حساب همه ی اصولگرایان نهاده و همه ی آنها را خشونت طلب و ترورسیت بدانیم. در ضمن این مطالب چه ارتباطی با ضدیت با عدالت دارد؟

هفتم)
آقای علیزاده عنوان کرده اید\"وقتي شما در جلسه احزاب با استاندار، عليه نشريه همفكر اصلاح طلبان (خاتم يزد) بيانيه صادر مي كنيد چيزي نيست\" دوست عزیز من خود را تنها در برابر حق موظف می دانم و اگر چیزی را بر خلاف آن بدانم، موضعگیری می کنم ولو این موضعگیری به زیان من باشد. در آن مورد هم ناراحتی هایی به وجود آمد که به جان خریدم چون فکر می کردم که نباید مطلب به آنگونه یی که ارایه شد عنوان می کردند. هزینه ی آنرا هم همگی با هم پرداخت کردیم و هنوز هم از این کار پشیمان نیستم و اگر باز هم چنین مطالب عنوان شود موضع گیری خواهم کرد. و هیچ بنا ندارم تا هر چه را که دوستان انجام دادند، تایید کنم. البته بسیاری از نقدها را می توان در فضاهای خصوصی تر انجام داد ولی برخی را باید گفت و هزینه اش را هم پرداخت.

هشتم)
گفته اید "هنوز كسي فراموش نكرده كه در شلوغي هاي دانشجوئي 82 شما و دوستانتان (دانشجويان اصلاح طلب تندرو دانشگاه آزاد يزد)چه عوج آفريني را خلق كرديد ؟" آقای علیزاده، نه من و نه هیچیک از دوستانم از جمله دانشجويان اصلاح طلب تندرو!!! دانشگاه آزاد يزد در آن ماجرا نقشی نداشتند.کسانی که آن حوادث را به وجود آوردند دو گروه بودند گروه اول عده یی از دانشجویان دانشگاه یزد بودند، که خود از قطار اصلاحات پیاده شدند. و گروه دوم لمپن های حاشیه ی شهر یزد بودند که به دنبال فرصتی جهت غارت و تخریب اموال عمومی بودند. دوستان اصلاح طلب یزدی من در حال خاموش کردن چیزی بودند که اصولگرایان در بوجود آوردن آن، نقشی محورین داشتند. بی شک اگر آن سیاستهای بگیر و ببند در آن سالها بوجود نمی آمد و نویسندگانی چون مختاری و پوینده به آن صورت به شهادت نمی رسیدند وقایع دانشگاه یزد هم به وجود نمی آمد.

نهم )
فرموده اید"شما قصد كانديدشدن در شوراي اسلامي شهر را داريد و به نوعي نياز به تبليغ ؟و ما اين كار را براي شما كرديم ؟پس ديگر چه مي خواهيد؟" بیهوده بر من منت نگذارید چرا که علی رقم اصرار برخی از دوستان غیر سیاسی و دانشجویان فارغ التحصیل دانشگاه آزاد اسلامی یزد، به هیچ وجه قصد کاندیداتوری در انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا را ندارم و احتمالا در آن دوران در یزد هم نباشم. همچنین قصد نموده ام تا دیگر در هیچ انتخاباتی نامزد نشوم. قصدم برای کاندیداتوری در مجلس هفتم هم برای چیز دیگری بود که به حمدالله به آن رسیدم.پس خواهشمندم تا شایعه درست نکنید و به دروغ یا گمانه زنی روی نیاورید. 




يزدفردا