زمان : 10 Shahrivar 1389 - 01:49
شناسه : 25481
بازدید : 13462
فعالیت های استاد کریم پیرنیا  : احیاء مسجد جامع ورامین، سر در باغ فین کاشان،مسجد جامع ورامین،و توضیحی پیرامون احیای  « مسجد کبود » تبریز ویژه نامه استاد محمد كريم پيرنيا پدر معماري ايران فعالیت های استاد کریم پیرنیا : احیاء مسجد جامع ورامین، سر در باغ فین کاشان،مسجد جامع ورامین،و توضیحی پیرامون احیای « مسجد کبود » تبریز

فعالیت های استاد کریم پیرنیا  :

 

 

احیاء مسجد جامع ورامین، سر در باغ فین کاشان،مسجد جامع ورامین،و توضیحی پیرامون احیای  « مسجد کبود » تبریز


من در اصل نائینی هستم
یزدفردا "ویژه نامه چهاردهمین سال درگذشت و نودمین سال تولد : استاد محمدکریم پیرنیا  از استادان برجستة معماری سنتی ایران و پایه گذار نگرش نوین به فرهنگ و تاریخ معماری ایرانی ـ اسلامی در سال 1299 هجری شمسی در شهر یزد از پدری نائینی و مادری اهل یزد و اهل علم به دنیا آمد.



مجموعة فعالیتهای پیرنیا از 1324 تا 1360 ش که  به انجام رسید

در طول مسئولیتم در سازمان ، چند کار را احیا نمودم البته نمی توانم بگویم مستقیما ، اما احیا آنها جزء به جزء با نظر من انجام می شد .

احیاء سر در باغ فین کاشان بود

یکی از آنها احیاء سر در باغ فین کاشان بود که کاملا  مسخ شده و به شکلی دیگر درآمده بود . با زحمت زیاد نقاشیهای اصلی را از زیر کار درآوردیم و به وضع اصلی تبدیل نمودیم که در حال حاضر نیز کار نسبتا خوبی است.

مسجد جامع ورامین

 

در تعمیر مسجد جامع ورامین نیز همکاری داشتم و جاهای دیگری که همه آنها به خاطرم نمی آید .

سر در شاه عبدالعظیم

یکی از بناهایی که سر در آن را بیرون آوردم سر در شاه عبدالعظیم بود.

به خاطرم می آید که روزی برای کاری به آنجا رفته بودم .

با دقت به آینه کاری که ترک خورده  بود، بقایای چفدی را دیدم و به نظرم مربوط به دوران آل بویه آمد .

ایستادم و با ناخن یکی از آینه ها را کندم و در پس آن یک کار آجری فوق العاده و بسیار زیبا را دیدم .

برای این که این کار را ادامه دهم خیلی بلاها سرم آوردند .

من سماجت می کردم و بعضی ها آنجا مانع می شدند .

یکی از آنها یقه ام را گرفت و بیرون انداخت و گفت مگر اینجا تخت جمشید است که کار باستانشناسی و حفاری انجام می دهید .

اینجا امام زاده است.

بالاخره راضی به انجام کار شدند.

کتیبه را که بیرون آوردیم آن را بر روی کاغذ های بزرگ پیاده کردم .

شبها تا پیش از خواب کاغذ ها بالای سرم بود و آنقدر آنها را می خواندم تا خوابم می برد.

کتیبه را کلمه کلمه خواندم تا کل آن مشخص شد .

برای تعمیر آن از یک نفر مرمت کار خوب استفاده کردم  ( متاسفانه اسم او دقیقا به خاطرم نمی آید « آقای موسوی یا مرتضوی » ) ایشان به خوبی کار کرد و کتیبه را احیاء نمود .

همچنین بقیه اجزا کتیبه را نیز یافتیم  و بیرون آوردیم .

بخشی ازکتیبه به دلیل ساخت و سازهای دوران ناصر الدین شاه و ساخت داربست سوراخ شده بود و در داخل آن چوب کار گذاشته بودند .

این قسمتهای کار از بین رفته بود اما بقیه آن سالم مانده بود .

بر اساس این کتیبه بنیانگذار آن مجد الملک اسعد براوستانی قمی بود که با پیدایش این کتیبه نام و نشان و لقب و کنیه و مناصب وی دقیقا به دست آمد .

او از وزیران شیعه دوره سلجوقی است که اغلب کارهای زیبایی در انجام داده است ، این کار نیز از او بود .

بعد از مدتی ، در اصلی آن را نیز یافتیم .

یکی از درها ارتفاعی در حدود ۸۷/۱ متر داشت .

از پشت در چند ورق قرآن با خط کوفی فوق العاده زیبا و روی پوست آهو به دست آمد.

آنها را به موزه تحویل دادیم ولی در حال حاضر نمی دانم در کجا نگهداری می شود.

درپشت کتیبه آثاری از زمان آل بویه به دست آمد و زیر آن ، بنای اصلی این آرامگاه از زمان محمد بن زید علوی ( پسر عموی حضرت عبد العظیم ) بود که چند سال پس از وفات حضرت عبد العظیم آن را ساخته بودند .

من اجازه ندادم آنها را اندود کنند  و کار را در داخل مربع هایی در آوردم بدین صورت حداقل می توانستیم آجرکاریها را ببینیم ولی بعدها آن را اندود کردند و از بین بردند .

هنوز هم می توان آنها را از زیر اندود در آورد.

 

یکی دیگر از بنا هایی که در احیای آن نقش داشتم « مسجد کبود » تبریز است .

مدتها بود که قصد داشتند برای این مسجد کاری انجام دهند ( از زمان گدار تا به حال ) در این مدت طرحهای مختلفی برای آن ارائه شده است .

برای نمونه طرحی  در زمان گدار ارائه شده بود که چند پایه بالای گنبد خانه بر پا شود و روی آن یک سقف مسطح یا شیب دار قرار دهند ولی به دلیل کمبود بودجه این طرح عملی نشد .

از طرف دیگر چند چیز باعث خرابی بیشتر مسجد می شد .

یکی بارش برف سنگین در تبریز بود که به تدریج مسجد را خراب می کرد .

مسجدی که زمانی« فیروزه الالسلام » لقب داشت و یکی از زیباترین مساجد دنیا بود به تدریج در حال نابودی بود .

تحقیقات ما نشان داد که زلزله های مکرر در تبریز تاثیر به سزایی در تخریب مسجد داشته است .به طوری که من دیدم در یکی از زلزله ها بخشی از گنبد به چندین متر آن طرف تر پرتاب شده بود .شاید تخریبهایی نیز وجود داشته است مانند آنچه از طرف سلسله های  بعدی برای بنا های پیشین آن می آورده اند اما این مساله نقش زیادی در تخریب بنا نداشته است .

من در حین احیای بناها چند عکس پیدا کردم

من در حین احیای بناها چند عکس پیدا کردم که راهنمای بسیار خوبی برای کاربود یکی عکسی از گنبد مسجد «مسجد کبود » بود و دیگری «  باغ دولت آباد » یزد که بعدا درباره آن توضیح خواهم داد .

در عکس گنبد « مسجد کبود » خوشبختانه بخشی از گنبد که خراب شده ، دیده می شد .

در این تصویر بخشی از گنبد تا شکر گاه گنبد مشاهده می شد و هماگونه که می دانید در گنبد های ایرانی اگر قسمتی از آن مشخص شود خیلی راحت می توان آن ر ارسم نمود .

به این ترتیب گنبدرا ترسیم کردیم و کار به معمار بزرگ معاصر تبریزی استاد « رضا معماران بنام » محول شد ، دکتر هدایتی نیز در اجرای کار همکاری داشتند .

استاد معماران که انسانی بسیار پخته بود کار را بسیار خوب اجرا کرد .

هر چند که به کار ایراد هایی گرفته شد ازجمله اینکه پایه های گنبد ضعیف است و نمی تواند وزن آن را تحمل کند  اما نتیجه کار این بود که از تخریب کلی بنا جلوگیری شد.

 

یزدفردا