من در اصل نائینی هستم
یزدفردا "ویژه نامه چهاردهمین سال درگذشت و نودمین سال تولد : استاد محمدکریم پیرنیا از استادان برجستة معماری سنتی ایران و پایه گذار نگرش نوین به فرهنگ و تاریخ معماری ایرانی ـ اسلامی در سال 1299 هجری شمسی در شهر یزد از پدری نائینی و مادری اهل یزد و اهل علم به دنیا آمد.
پدر و مادر
پدرش میرزا صادق خان نائینی ــ پزشک حاذق و شیمیدان نامی ، و از خوشنویسان و هنرمندان چیره دست نائین، که در یزد تبعید شده بود .
مادرش حشمت الملوک رحیمی دختر محمدحسین خان رحیمی ، از خانوادة خوانین یزد، بود (مسرت ، ص 17).
اهل کدام محله یزد بود
خانه ما در محله یوزداران یزد
پیرنیا در مورد محله خود می گوید:خانه ما در محله یوزداران یزد در محلی به نام جنگل بود .
و اینگونه محله خود و آدرس دقیق منزل پدری را معرفی می کند:اگر کوچه یوزداران را به طرف دروازه مهریز ادامه میدادیم ،در نزدیکی باروی شهر چهار خانه قرار داشت که متعلق به پدرم بود.
محله ای که خانه ما در آن قرار داشت یعنی محله یوزداران منبع آثار با ارزش معماری بود.
در این قسمت تا دروازه مهریز بیشتر آثار زیبای یزد مانند مسجد جامع قرار دارند و من روزی چهار مرتبه از کنار آن می گذشتم و به عبارتی دیگر «نمی گذشتم» یعنی وقتی به آنجا می رسیدم بی اختیار مدتی آنجا را تماشا می کردم و از همه قسمتهای آن لذت می بردم
و خانه پدری را اینگونه دقیق تشرح می کند :
خانه به (خانه)«میرزا صادق خان» معروف بود.
در ابتدا خانه کوچک بود و طراحی «اندرونی – بیرونی» داشت.
آب صدر آباد از داخل آن می گذشت که متاسفانه بعد ها خشک و خانه را از سبزی و خرمی انداخت.
در وسط حیاط گودال باغچه ای قرار داشت .
خانه بعدها گسترش یافت و پدرم زمین کنار آن را خرید و یک نارنجستان و یک بیرونی به آن اضافه کرد.
خانه مانند دیگر خانه ها با طرح یزدی ساخته شده بود.
از کریاس که وارد می شدیم راهرویی به بیرونی و راهرویی دیگر به اندرونی راه داشت.
در کنار اندرونی گودال باغچه ای با فضاهای مختلف مانند پنج دری و سه دری دراطراف آن قرار داشت.
بین دو حیاط ،پنج دری ها و سه دری ها دو رو بودند یعنی اتاقها به هر دو حیاط دید و راه داشتند .
حیاط اندرونی ،آشپزخانه و دو صفه دیگر داشت .
در حیاط جدید تر که پدرم بعدها آن را ساخت انواع سه دری و پنج دری قرار داشت .
خانه دارای یک «خروجی» بود .
در اطراف خروجی ،یک اتاق بزرگ و دو اتاق کوچک قرار داشت .
یک بیرونی هم بعدها در کنار حیاط جدید ساخته شد.
کوچ های اطراف این حیاط به باروی شهر می رسید.
چاه و منبع و طویله در این قسمت قرار داشتند.فکر می کنم خانه در حال حاضر سه صاحب دارد.
او در باره فروش و تغییر محل خانه پدری اینگونه می نویسد:بعدها پس از مرگ پدرم به دلیل مقروض بودن مجبور شدیم خانه را بفروشیم .
خانه جدید ما را دایی ام برایمان خرید که در کوچه شازده ها پشت اداره دارایی قرار داشت.