گزارش های قبلی :
یزدفردا :اولین میزگرد مدیرکل جوان و پرکار ارشاد استان یزد با فردائیان دیشب از ساعت 21 آغاز و تاساعت 2.30 بامداد رسما پایان یافت و البته از افطار تا سحر.
سردبیر یزدفردا:ما در یزدفردا سعی کرده ایم علاوه بر اینکه خود هر آنچه که می خواهیم راحت با مسئولین استان و کشور در میان بگذاریم به تمام مخاطبان خود هم این اجازه را داده ،تا از فضای موجود استفاده کنند و امشب هم آمده ایم تا این فرصت را با مدیر کل ارشاد استان دارالعباده تقسیم کنیم و البته به صورت مساوی نه نشست های رسانه ای که معمولا 60 به یک است و 60 دقیقه مسئولین گزارش کار و طرح موضوع می کنند و کمتر از یک دقیقه هر رسانه وقت دارد تا هر آنچه دلش خواست مطرح نماید !!!!ومجددا 60 دقیقه پاسخ بشنود که البته این نسبت به 120 به یک هم می رسد !! ولی ما امشب اجازه می خواهیم از فرصتی که جنابعالی در اختیار یزدفردائی ها قرار داده اید به صورت مساوی استفاده کنیم و با توجه به زیاد بودن مسائلی که هرگز فرصت طرح رودر رو نیافته است، هنوز هم می توانیم بشنویم .
در باره هنر شرق و زیبایی های آن گفتید باز هم می شنویم :
توضیح یزدفردا :مطالب منتشر شده عینا پیاده شده و بدون هیچ ویرایش تقدیم می شود
قرآنهای خطی قدیمی را میبینید!
بنده كتاب هزارسال نسخ فارسی را دارم ،كه بینظیر است، چاپش در آلمان 11 سال طول كشیده (11 سال در آلمان با دستگاههای پیشرفته كامپیوتری آنها) خدا رحمت کند سیدباقر نجفی سالها تلاش کرده تا در کشور آلمان توانسته آن را چاپ كند .
اگر در ایران بود قطعا این سئوال پیش می آمد که چرا 11 سال طول كشیده حتماً بوروكراسی ادارات نقش ویژه ای داشته اند ! ولی این قدر این كار عظمت دارد، در ایران10 قرن هنرمندان تلاش كردند ، علیرغم اینكه قرآن خوب خوانده میشود ،خوب هم دیده بشود. وخیلی مهم است .
حالا همین قرآن را شما بررسی کنید ، ببینید، چقدر میتوانید در كارهای گرافیكی از آن استفاده كنید. گرافیك امروزی كه از غرب آمده واقعاً ریشه شرقی دارد.
شما اگر به سر ستون تخت جمشید نگاه کنید طراحی بینظیر آن را .
هنوز هم گرافیست های امروزی با كامپیوتر و تجهیزات مدرن نمونه ای مقابل آن خلق نکرده اند شما آرم هواپیمایی هما را که براساس آن طراحی کرده اند،ببینید ، چقدر قوی و زیبا است .
خوب این سنت را ما داشتیم، و مبنا را میگذاریم هنرهای اسلامی .
اگر در یزد بخواهیم دنبال نشانه بگردیم ،در معماری باید بگردیم.در مسجدجامع، در امیرچقماق باید بگردیم.
امیرچخماق را من نمیشناسم!!! از این حیث خوب میشناسم، نشانههای میرچقماق و مسجد جامع را بسیار خوب میشناسم، و ریشه بعضیاز آنها را هم میدانم، از شهر سوخته و.....راجع به آن مطالعه کردم .
در برنامه ای که به آقای دكتر حسینی ارائه دادم عرض کردم:مبنا را میگذاریم روی داشته هایمان .
طرح و ایده هم داشتیم كی از آنها کمک بگیریم ، و نتیجه آن تاسیس دانشكده هنرهای قرآنی در یزد است .
آقای وزیر و دوستان هم پیگیر شده بودند اما یکی از برنامههای ما هم این بود که بیاییم هنرمندانی را پرورش دهیم ، كه هنرهای قرآنی را بشناسند.
قرآن را میشنویم ،ا برای ثواب میخوانیم ،متاسفانه قرآن كتاب زندگیمان نیست!!
اما اگر كتاب زندگیمان بشود همه اینها به كنار میرود، آقای دكتر حسینی هم استقبال كردند.
آن زمان که بحث مهندسی فرهنگی را هم پیگیری کردیم و هنوز هم پیگیریم،هرچند که شاید زمان زیادی صرف شود تا كه نتیجه بدهد ،بخصوص با آن انتظاراتی كه هست و بخصوص با این توانایی اندك ما .
وقتی آمدم اینجا حقیقتاً فكر میكردم كه دستم برای كار كردن خیلی باز است،وقتی پرسیدیم بودجه فصل 5 ما چقدر است ،گفتند 60 میلیون تومان !!! با پیگیری های زیاد و لطف و عنایت آقای استاندار و مجموعهشان آقای بابایی و اینها تا آخر سال به 129 میلیون تومان رسید .
سال 88، 129 میلیون تومان بوده است که سرانه هر یزدی میشود 129 تومان.
استفاده از ظرفیت های موجود:
البته ما از ظرفیت بخش های مختلف مانند فرش ستاره كویر یزد هم استفاده كردیم، و پیگیر استفاده از بخش های دیگر جامعه هم هستیم ، مثلاً انجمن تئاتر برنامه واگذاری تبلیغات و اسپانسری تئاتر را دارند هركس که قصد استفاده از فضا را داشته باشد ،می تواند، استفاده کند .اگر این كار را نكنیم ،واقعاً شدنی نیست .
بدهی های ارشاد :
و بنده اگر بخواهم بدهی های ارشاد را تا زمان تحول گرفتن مسئولین را بپردازم ، با حدود هشت سال فصل 5 هم نمی توانم ،موازنه مالی را برقرار کنم !!
بدهی هایی كه خیلی راجع به آن صحبت نكردم !!!
راجع به آن صحبت كردم ولی جسته و گریخته !!
دیگران گفتند اما من خیلی نگفتم اما الان می خواهم در جمع شما فردائیان بگویم ، به قول شما از نا گفته هایمان هم می گوئیم ، اگر بخواهم آن بدهی را بپردازیم ، باید 8 سال بودجه فصل 5 را كه باید صرف امور فرهنگ و هنر جامعه بشود ،باید هزینه كنیم !!!
برای كارهایی كه شاید بعضی از آنها هیچ وقت نه نتیجه می دهد و نه مشکل فرهنگ جامعه را حل می کند .
ما برنامه اصلی ارشاد استان را که هنرهای اسلامی بوده آغاز کرده ایم و چندپروژه كوتاه مدت انجام شد .
و برنامه بلندمدت نیز انجام شده است .
تدوین برنامه برای اولین بار در ارشاد استان
برای او لین بار( آقای مفیدی و دوستان میتوانند كه اگر بنده اشتباه میكنم ،اعلام کنند)
برای اولین بار 150 صفحه برنامه تدوین شد . و قابل ارائه می باشد . 150 صفحه برنامه ،حالا بعضی از این برنامهها شاید اصلاً در زمان مدیریت ما به آن نتوان رسید .
مشكلات عمده کار های اجرائی این است که بودجهها شش ماهه دوم سال به دستگاه ها می رسد ، تخصیصات شش ماهه دومه میرسد، طرحها خیلیهاش شش ماهه دوم میرسد، اما بخش عمدهای از آن را عملیاتی میكنیم.
برنامه توسعه فرهنگی استان برای اولین بار
برای اولین بار ، برنامه توسعه استان در حال تدوین است .
و قبول دارم نقدی که دوست عزیزمان آقای احمدنیا کمطرح کردند ،درست نوشته بودند، بحث فضای مجازی و IT و بخشی از آن را قبول دارم .
وقتی میخواهیم در استان سند توسعه بنویسیم ، باید سندهای بالادستی را ببینیم و توجه کنیم.
آقای دكتر حسینی و دوستان اعلام كردند" كه طرح جامع مطبوعات و رسانهها و سایتها و... تدوین میشود.
وقتی وزارتخانه در حال تهیه آن است ما نمی توانیم داخل استان به صورت مجزا عمل کنیم و حتماً باید آن تدوین شود و ما براساس آن عمل کنیم .
برنامه سال 89 كه نوشته شده و در دستور كار ما قرار دارد و در وزارتخانه هم تقریباً تصویب شده گفتم اگر یك نفر در ارشاد گذشته طی 30 سال گذشته چنین برنامهای را ارائه داده ،این برنامه اولین نخواهد بود .
برنامه براساس فرصتها، تهدیدها، همان SWOT، سندهای بالادستی، سندهای استانی و غیره تدوین شده و البته بیعیب و نقص هم نیست ، اما برنامهای است، که میشود ،راجع به آن صحبت كرد، تحلیلش كرد، به آن اضافه كرد ویا كم كرد و برای سالهای بعد هم الگو ی عملکرد برای تدوین برنامه وجود داشته باشد| .
قطعاً دوستان مطلع میدانند كه نوشتن این سند واقعاً زمان بر است .
برای اولین بار الگو را طراحی كرده ایم .
وقتی کار را شروع کردیم با یك مسئله دیگر هم مواجه شدیم و آن مسئله نیروی كار اداره ارشاد بود .
بنده گفتم و در همین جا هم واقعاً تشكر میكنم ،ما چند دسته نیرو داریم، كه من بعضی از آنها را دستشان را میبوسم به واسطه درست كار كردن و درستكاری دست و بازوشان را میبوسم و به واسطه تقوایی كه دارند و كاری كه درست انجام میدهند.
ولی متاسفانه نیرو هائی هم وجود داشت ، نیروهایی كه به تنبلی عادت كردند، صبح دیر بیایند، مدیریت كمتر كار از آنها بخواهد ،قاعدتاً خیلی طبیعی است كه بر علیه سیستم هم حرفهایی بزنند، بنده هم اصلاً قصد ندارم كه از این كار كردن و پركاری دست بردارم ، بنده روز" 13 به در" هم تعطیل نکردم ، اما برای این عقبماندگی كه گفتم دونده دو امدادی برعكس رفته ...... ، مجبورم سیزده بدر را روز مفید کاری تعریف کنم ، بعضی وقتها تاساعت 2 نصف شب هم مانده ایم .
آن خاطرهای هم كه میخواستم از كُردان تعریف كنم
همین بود كه شب من ساعت 11 رفتم دیدم آقای كردان هست ، شب ساعت 12 دوازده ، 1.5 رفتم باز دیدم آقای كُردان هست ،به آبداریچیاش گفتم، آقای قربانی میشود من بروم حاج آقا را ببینم ،بعد از سئوال از اقای کردان ،وارد شدم ، گفتم آقای كُردان خسته نباشید، سؤال دارم" من هر شبی از اینجا آمدیم ، شما بودید گفت كه آقای عالیشوندی من به این آقای قربانی میگویم كه بروید اگر كسی تو اداره هست به من بگو ،خودم آخرین نفر میروم بیرون.
درسی به من آقای كُردان داد، كه وقتی ساعت 1.5 شب بنده آن جا بودم، آقای كردان آبدارچیاش میرود، به او میگوید آقای كُردان عالیشوندی هم آخرین نفر بود رفت، آنوقت آقای كُردان راه میافتاد .
از آن زمان به بعد در سیستمهای كاریم ،مگر جلسه كاری بیرون از محل کار داشته باشم ، همیشه آخرین نفری بودم كه از اداره بیرون می رفتم ، اینجا هم تقریباً همین بوده ،یاد گرفتم از ایشان و فكر هم میكنم كار درستی است.
البته اگر سیستم ما كارش را درست انجام بدهد كار درستی نیست!!!!!
مدیر موفق کیست:
مدیر موفق، مدیری است، وقت برای روزنامه خواندن داشته باشد ،وقت برای وبلاك نویسی داشته باشد، وقت برای كارهای شخصی خودش داشته باشد و قاعدتاً مدیریت پیشرفتهای كه در غرب هم میبینیم، این نیست، كه مثل ما این طوری وقت بگذارند ،چون سیستم درست است. ولی ما وقتی جاهایی دربعضی زمینهها كارشناس كم داریم
آقای مفیدی میتوانند شهادت بدهند ، كه چقدر از كارهایی كه در این مدت انجام شده ایدههای شخصی بوده ،واقعاً ایدههای سیستم غلط است، ما اینجا باید كه جایی داشته باشیم، که ایده بخریم ،بگوییم آقای( x ) بیا ایدهات را ارائه بده ،وایده بخریم ،اما نداریم ؛وقتی نداریم مدیر باید ایدهپردازی كند، وقتی من مجبورم ایدهپردازی كنم ،به خداوندی خدا بعضی وقتها تا نیمه شب ، مطالعه میكنم برای اینكه ذهنم فعال و پویا بشود ،بتوانم ایده بدهم ،خوب این خیلی هم خوب نیست ،و مورد قبول هم نیست ، اما چارهای هم جز این نیست، لذت میبرم طوری باشد ،
تعدیل نیروی انسانی
بحث تعدیل نیروی انسانی پیش آمد ، اگر ما در ایران فقط مشكل نون شب بعضیها را نداشتیم، باور كنید ادارهای مثل اداره ارشاد را با 15 نفر یا بیست نفر نهایتاً میشود اداره کرد . ولی بخشی از مشكل ما این است، كه بنده خدا كجا برود كار كند ،بخشی از آن مشكل
وقتی دیوان محاسبات تعدیل نیروی انسانی ما را در برنامه قرار بدهد، واقعاً اگر محقق شود، خیلی عذاب وجدان نمیكشیم ،كه قانون بگوید تعدیل نیرو كنید. چارهای هم نباشد چون میدانم ما بسیاری از بودجههایی که باید صرف فرهنگ شود،
باید برویم ابتدا تعریف كنیم ،درفصل 5 مجبوریم تعریف كنیم ،برای پول آب و برق و تلفن و گاز نمیدانم
انجمن ها
سر همین تفكر آمدیم و گفتیم انجمنهای مختلف هنری را فعالش میكنیم ،بحث اصل 44 واقعاً فقط این نیست كه یک كارخانه را به یك نفر واگذار کنند و بشود اصل 44.
پارسال جشنواره هنرهای نمایشی ( جشنواره نمایش) را ما برگزار كردیم، امسال ابلاغ کردیم ،حق ندارید، برگزار كنید. انجمن نمایش باید برگزار كند ،ما بایدنظارت کنیم ،شما فقط نظارت كنید.
ما باید برویم درسالن تئاترو تماشا و لذت ببریم ،برای چی باید تئاتر را ما جزء به جزء نظارت كنیم، ما فقط باید یك نظارت كلی داشته باشیم .
خوشوقتانه بحث واگذاریها به نمایشیها، تئاتریها، انجمن نمایشی خیلی خوب دارد ،جواب میدهدالبته امیدوارم واقعاً خودشان هم قدر بدانند و تلاش کنند ، اگر خودشان كمك نكنند، قاعدتاً جواب نخواهد داد .
من گفتم علیرغم این كه در اساسنامه اشان وجود ندارد و قرار شد اضافه کنند ، كانونها و كمیتههای نمایشی را فعالش كنیم و برای شروع هم ، دوتا كتاب انجمن نمایش چاپ میكند. خیلی خوشحال خواهیم شد، كه یك روزی بگوییم بروید واحد انتشارات انجمن نمایشی یزد بازدید کنید و اگر واقعاً یك روزی این اتفاق افتاد، بدانید كه استارتش امروز خورده شده ، یكی از كتاب ها دیوان شعر ریاضی است ، كه سالها چاپ نشده ، صدها فرشته بر این دست بوسه میزنند را اگر از خیلیها در یزد بپرسند نمیدانند مال كیست؟ خیلیها واقعاً نمیدانند و میگویند ، حافظ!! در صورتی كه متعلق به ریاضی یزدی است.
بخشی هم وظیفه همین بچههای تئاتری است ، وظیفه صدا و سیماست، چون انجمن شعر و ادب را نداشتیم ،فکر شد ، چه كار كنیم كه این تجدید چاپ شود ،و معتقدیم ، منبع خوبی است برای تئاتریها، و دارند چاپش میكنند ،اگر سودی هم داشت،که قطعاً خواهد داشت ، هزینه برای تئاتر میشود ،كه من ایمان دارم ضرر نخواهد داشت .
كتاب دیگر هم از آقای قلمسیاه است ،که بچههای انجمن چاپ میكنند به نام خواندنیهای یزد .
راجع به یزد كارهایی است كه نظرات مختلف است ،مثل كار آقای پاپلی نظرات مختلفیوجود دارد ، من هم، انتقاد دارم ،نسبت به آن و هم لذت بردم خواندمش ،مثلاً آن بحث اختلاف طبقاتی، دستهبندی آدمها براساس شپشوها ،بینظیر است، كار بسیار قشنگی است، یك برش از جامعه یزدی واقعاً جامعه یزدی كه همش این زنان بیوهای كه آقای پاپلی گفته نیست، جامعه یزدی، این مردان ،نماد جامعه یزدی نیستند، كتاب "خواندنیهای یزد" آقای قلمسیاه را دیدیم از این حیث كاملتر است، خواندیهایی دارد و میتواند دستمایه خوبی برای تئاتر باشد، البته بحث اقتصادی جدی هم در آن است .
خوشبختانه در این مدت انجمن هنرهای تجسمی،صاحب خانه شد.بیمه فرهنگ و هنر است ، در این چند ماهه در اختیارهمه بوده و از بهمنماه گذشته تا حالا فعال است و نمایشگاههای مختلف در آن برگزار شده است .
انجمن موسیقی
انجمن موسیقی بوده ،قبل ازآمدن ما ، منتهی فقط برای اینكه یك وقتهایی كمك به ارشاد كندحفظ شده است ، به موسیقی كمكی نشده، ما واقعاً دنبال این هستیم كه موسیقی فاخر را كار كنیم.
قضیه کنسرت شاهدیه چه بود؟
همه میگویند آقا فلان موسیقی شاهدیه!!! به آنها یك مجوز برگزاری جشن داده بودیم، رفتند و خودشان تبدیل به كنسرت موسیقی کرده بودند ،كه با آن برخورد كردیم، و برخوردهای دیگر والبته حمایت هم كردیم ، فقط در حد لغو مجوز و برخورد از نوع فرهنگی را باآ نها شد نه بیشتر نه كمتر.
و درست هم بوده، اما اینگونه نبوده كه اولین كنسرت باشد.
ما در عید نوروز كنسرت داشتیم، و بسیار هم خوب برگزار شد. آکه دوستان شما هم آنجا بودند ، و آقای بردستانی هم آنجا مجری بودند،كه حمایت کرده و حضور هم داشتیم ، یکی ازتماشا چیان که از شمال آمده بود ، گفت بینظیر بود، این كار و من اصلا تعجب میكنم كه یك مدیركل آمده در سالن موسیقی برای مهمانان نوروزی صحبت میكنید و خیلی تشكر كرد ،البته لطف كرد، ولی ما كنسرت موسیقی در یزد برگزار كردیم ،ما استاد حسن ناهید را آوردیم و برگزار كردیم، خوشبختانه هیچ مسئله ای هم نبود.
رسما اعلام می کنیم ، یزد آمادگی برگزاری كنسرت های موسیقی را دارد. موسیقی فاخر ایرانی را دارد، و پیگیر خواهیم شد و انشاءالله انجام خواهیم داد.
آقای دكتر مهابادی هم اعلام کردند كه اگر مجوز داده شد ، همه مسئولند كه حمایت كنند و انجام شود.
حالا این هم انجمن موسیقیمان انجمنهای دیگرمان.
یك كارهایی هم نشده چند روز پیش رهبر معظم انقلاب جملهایفرموده بودند: من خیلی دوست دارم بعضیها بگویند این كارها میشود و انجام شود ، ولی هنوز انجام نشده است.
آقای كُردان روزی كه میخواست از صدا و سیما برود این كار را كرد گفت من نمیگویم چه كارهایی كردم كارهایی كه نكردم را میشمارم، 1، 2، 3، 4، 5، تند و تند شمرد و گفت كه چه كارهایی نكرد.
کودک
مثلاً ما هنوز واقعاً برای تئاتر كودك، ادبیات كودك، كار كودك آن كاری كه دوست داریم و واقعاً فكر میكنیم، باید بشود ،انجام ندادیم.
برای مقوله شعر ، واقعاً نتوانستیم كاری انجام دهیم، در حد یك كمك به انجمن یادداشت نو بوده ولی كارسازی شده، البته این طور نبوده كه بدون فكر و برنامه باشیم ، شهرستانهای ما بیایند شب شعر در یزد داشته باشند ،برویم در شهرستانها شب شعر داشته باشیم، بحث بیدلخوانی را ابتدایی كه مطرح کردیم ، گفتند، بیدلخوانی خیلی تخصص میخواهد ،شما هم نمیفهمیدش، بیدل سخت است، برایشان دو سه تا شعرش را خواندیم. گفتند، احتمالاً شانسی این شعرهای خوب و راحتش به شما خورده است .
آقای اخلاقی هم گفت ،سخته ولی با وجود این سفت و سخت دنبالش هستیم كه راه اندازی شود ، چون اعتقاد داریم سطح سلیقه و درك شعرایمان را .و البته خیلی تخصصی هم هست.
بحث دار قالی بافی و هنر
ین بحث دار قالی بود كه خیلی هم، هم نظرات مخالف و موافق داشت. ما ایمان داریم هر كس هم بخواهد مینشینیم، بحث میكنیم، طراحی فرش ما اوج هنر ایرانی است ،اسلیمی كه شما در كاشی كاری میبینید، از فرش گرفته شده و تأثیر فرش و كاشی روی همدیگر است.
اسلیمی كه میبینیم، نماد باغ بهشت است و واقعاً ایرانیها هیچ جای دنیا هیچ جای دنیا این را نتوانستندو چون نتوانستند آمدند ، از ایرانیها خریدند.
وداع با اسلحه ارنست همینگ وی را میخوانید، میبینید، در آن از فرش ایرانی میگوید، دل سگ بلواگف را میخوانید میبینید فرش ایرانی در آن وجود دارد ،در مقابل ایرانی ها میگویند، آقا صنایع دستی و میراث فرهنگی ، نرفته دنبال فرش!!! ما نگاه زیباییشناسانه به فرش داشتم ،امدیم امطرح کردیم ، با این نگاهی كه ما میگوییم ،فرش را ببافید ،گردشگر هم بیاید ،یك عامل برجسته هم بشود ،یزد را هم معرفی كنید .
یك خانمی گفت" میخواهم گره بزنم " از او پرسیدیم كه شما از كجا متوجه شدید، گفت دیشب یك آقایی داشت در رادیو صحبت میكرد ، در مسیر كه میآمدیم رادیو را باز كردم شنیدم.گفتم این فرش را حتماً برویم گره بزنیم .
كسانی كه آمدند از نزدیك آنجا دیدند"واقعاً یك شوری یك هیجانی اتفاق خوبی رخ داد .
آقای دارابی قائم مقام سازمان صدا و سیما آمد آقای باهنر از مجلس آمد و خیلی كسان دیگر هم آمدند دیدند ضمن اینكه ما این قدر درگیر كارهای كوچك شدیم كه متاسفانه این فرصت را كه در اكسپوی هنری چین مطرح کنیم ، از دست دادیم و میراث فرهنگی دقیقاً همین کار را انجام داد و كار را برد ،اشكالی هم ندارد، خیلی ناراحت نیستیم ،چون فرش ایرانی را در چین دارند ،كپی میكنند، حتی یك منطقهای ساخته اند به اسم كاشان، و میزنند فرش كاشان، اشكال ندارد ،فرشهای ایران برود.
اگر كسی هم نظر داشت ،كه این فرش نماد ظلم به زنان ایرانی است، بنده واقعاً این اعتقاد را ندارم درسته یك جایی ظلم شده ،یك زمانی رضاشاه تونل كند، بسیاری از كارگرانی که در آن شرایط سخت مُردند در آن تونلها خاك كرد.
آیا به این معنی است كه ما در جمهوری اسلامی تونل كار نكنیم، واقعاً اگر در مورد فرش،در قالیبافخانه به یك دختری حتی ظلم شده ،گناه فرش كه نیست، گناه آن فرد است.
فرش هنر ایرانی است ،كما اینكه در یزد دارایی بافی هنر یزدی است، كه بارها تاکید کردیم ، نگذارید از بین برود ،دارایی یزد ، بینظیر است.
10، 12 سال پیش راجع به این ها برای تلویزیون برنامه ساختم كه این را یادم رفت بگویم دقیقاً 10، 12 سال ، یادم نیست، سالی كه رهبر معظم انقلاب اسلامی سال را وجدان كاری انضباط اجتماعی گذاشته بودند ، راجع زیلو و آن روشن دلی كه بافنده زیلو در میبد بود، كار كردم ،هم راجع به دارایی بافی كار كردم و هنرهای دیگری كه اینها هنر است .
اصلاً مگر شما میتوانیم، بگوییم سفال میبد هنر نیست مگر میتوانیم ،بگویی، خورشیدخانم سفال یك طرح گرافیكی هنرمندانه نیست؟
این هم بحث فرش بود
كه حالا از این كارها زیاد خواهید دید ، می خواستیم ،امسال جشنواره نامرتبط شیرینیهای سنتی یزدی را بگذاریم كه امیدوارم صنف شان بیایند،ما هم كمكشان میكنیم، جایی هم داریم به اسم كاروانسرای عقدا، بسیار جای دیدنی هم است ،داخل آن برگزار می کنیم ، چون دلیل داریم برایش، شیرینی سنتی یزد یك روزی طرف میخورده كه گرمای وجودش با گرمای بیرونش یكی بشود ،چون خیلی گرم است،و بعد میرفته برای وضو گرفتن 100 پله پایین و میآمده بالا میسوزانده ،و این جشنوارهای است .که هیچ جایی انجام نشده خودش ، یك فرهنگ هست.
به تئاتریها گفتم متاسفانه میروید توی تهران قطاب میبینند ،میگویند قطاب یزد ،ولی تئاتر ببینند نمیگویند تئاتر یزد موسیقی میشنوند، نمیگویند موسیقی یزد ،ولی قطاب این یك فرهنگ شده و ما هم متولی امر فرهنگ هستیم
قضیه روز پدر و آسایشگاه سالمندان
آخرین نكته هم بحث روز پدر ، بنده ریا كردم ،در آستانه روز پدر ،بنده پدرم فوت كرده، پا شدم رفتم، پدرانی كه فراموش شدهاند ببینم و من متولی فرهنگم، باید با خودم عكاس ببرم ،شاید خیلی كارها بكنم، كه عكاس با خودم نبرم و خیلیها هم نبینند ،اما آن روز باید عكاس میبردم، كه خیلی از مدیران ما فراموش نکنند .
وقتی سر قبر پیرنیا میرویم، باید یزد فردا این را منعكس كند و تشكر هم میكنم، خیلیها نمیدانند، پیرنیا كی هست؟ خیلیها میروند مسجد فهرج پٌزش را میدهند، اما نمیدانند پیرنیا كی هست؟ بنده باید بروم سر خاك پیرنیا در كنارش هم آن چیزی كه گفته نشد، آنجا دیدیم ،یك نمایشگاه نقاشی بچههای دانشكده هنر و نمایش هم بیشتر تابلوهایشان كه مؤلفههای یزدی داشت را من همانجا از آنها خریدم ، این هم وظیفه من است وظیفه خرید آثار هنرمندان و حمایت و خط دهی به آنها.
حالا یكی به مذاقش خوش نمیآید، میگوید عالیشوندی چرا رفته آنجا. رفتم بازهم میروم و بازهم دوربین با خودم میبرم تا یك روزی برسد ،كه وقتی رفتم آنجا ببینم ،همه مدیران و مردم بیشماری آمدند، آن روز دیگه بنده دوربین نمیبرم و اگر دوربین برود، برود از جمعیت بگیرد كه آمدند، چون اعتقاد دارم كه اینها بخشی از آن فرهنگسازی است. نمیدانم حالا نكتهای حالا بیشتر میشنویم واگر جوابی بود جواب میدهیم.