یزدفردا: عضو فقهای شورای نگهبان با شرح فرازهایی از مناجات شعبانیه، گفت: این دعا سرشار از حكمتها و معارفی بلند و حقایقی بسیار مهم است و در مجموع این دعای شریف عرفان، فلسفه، تربیت و تزكیه است.
به گزارش خبرگزاری فارس آیتالله سید محمد رضا مدرسی یزدی عضو فقهای شورای نگهبان در مسجد بازار یزد (بیاق خان) شرحی بر فرازی از "مناجات شعبانیه " داشته كه گزیدهای از آن در زیر میآید:
آیتالله مدرسی یزدی گفت: در ماه بزرگ و پر بركت شعبان قرار داریم و در صلوات شعبانیه این ماه میخوانیم "الّذی حفَفَتَهُ منكَ بالرَّحمَةِ والرِّضوانِ " ماهی كه خدای بزرگ آن را با رحمت و خشنودی در هم پیچیده است. در این ماه رحمتها و بركات الهی همه را فرا گرفته است. این ماه نسبت خاصی با پیامبر(ص) و اهل بیت(علیهم السلام) دارد.
وی با بیان اینكه یكی از اعمالی كه در این ماه توصیه شده است صلوات بر محمد و آل محمد است، تصریح كرد: برخی دعاهایی كه در این ماه وارد شده تكرار صلوت در آن زیاد است و در برخی ابتدا و انتهای آن با صلوات است.
این استاد حوزه با اشاره به اینكه صلوات شعبانیه كه در هنگام زوال خواندنش مستحب است و از امام سجاد(ع) رسیده هر فرازش مشتمل بر یك صلوات است و مناجات شعبانیه كه مناجات امیرالمومنین علیه الصلاة والسلام و اولاد طاهرینش در ماه شعبان است، آن هم با صلوات آغاز شده و با صلوات به پایان میرسد، گفت: معلوم میشود ماه مبارك شعبان نسبت ویژهای با پیامبر و خاندان پیامبر دارد و خداوند متعال عنایت ویژه و بركات خاصی را در این ماه برای اهل بیت قرار داده است.
عضو فقهای شورای نگهبان در ادامه خاطر نشان كرد: از دعاهایی كه در این ماه وارد شده و بویژه مناجات شعبانیه - كه توصیه اكید حضرت امام (ره ) بود - معلوم میشود كه ماه شعبان ماه پرواز روحهای مستعد است. انسانهایی كه خودشان را در ماه رجب آماده كردهاند، زنگارها را گرفتهاند و مشكلات جلوی پایشان را برطرف كردهاند و آماده اوج گرفتن در ماه شعبان شدند.
وی به تفاوت دعاهای ماه شعبان بویژه مناجات شعبانیه با دعاهای دیگر اشاره كرد و گفت: لهجهی آن با برخی دعاهای دیگر متفاوت است. دعاهای دیگر معمولاً برای شرایط عادی و انسانهای عادی است كه آغشته به گناهان و آلوده به معاصی هستند باید خود را از زنگارهای گناه پاك بكنند، پلیدیها را از خود دور نمایند و گامهای اول را در راه رسیدن به حضرت حق و اتصال به عالم قدس بردارند. اما مناجات شعبانیه هرچند تا اندازهای آن مراحل را هم دارد ولی مناسبت بیشتر با افرادی دارد كه گامهای اول و دوم را برداشتهاند و میخواهند به آخرین مراحل ممكن برای انسانها، پرواز كنند.
این استاد حوزه اضافه كرد: این دعا سرشار از حكمتها و معارفی بلند و حقایقی بسیار مهم است و در مجموع این دعای شریف هم عرفان است، هم فلسفه هست و هم تربیت و تزكیه است. دعاهای ائمه بگونهای است كه علاوه بر آن كه نكات دقیق عرفانی و فلسفی را به انسانها میآموزد، در ضمن انسانها را تربیت هم میكند؛ زیرا آنطوری كه میدانید فقط دانستن برای انسان كافی نیست، انسانها باید تربیت هم بشوند، باید آنچه را كه در ذهن وارد میشود در اعماق وجود و ژرفای جان نیز جایگزین بشود و با روح عجین گردد.
آیتالله مدرسی یزدی گفت: مادامی كه این حقایق با انسان عجین نشده باشد اثر خودش را نمیگذارد. كسانی ممكن است خیلی از مسائل عالی عرفانی و فلسفی را بدانند حتی نوشته باشند، تدریس هم كرده باشند؛ اما اثر مناسب خودش را ندارد، چرا؛ چون با جانشان عجین نشده است، در اعماق روحشان رسوخ نكرده است. اینها باید با تكرارها، با بیانهای خاص و در حالات خاص، روح خود را معطوف به این حقایق عالیه بكنند تا آن چنان این معانی در جانشان رسوخ كند كه هیچ غیبتی نسبت به این حقایق نداشته باشند.
وی با بیان اینكه دعاهای ائمه علیهم الصلاة و السلام گرانبهاترین میراثهایی است- كه علی رغم همه دشمنیها كینه ورزیها و تنگناهایی كه دشمنان اسلام و دشمنان اهل بیت ایجاد كردند - به لطف خداوند متعال به ما رسیده است، افزود: همین دعای معروف كمیل مشتمل بر دقایق عرفانی، فلسفی و تربیتی است كه در هیچ مذهبی، در هیچ دینی نظیر آن را سراغ نداریم. نظیر مناجات شعبانیه و نظیر دعای ابوحمزه ثمالی و دعای صباح را پیدا نمیكنید. اینها از بركات ائمه است.
آیتالله مدرسی یزدی با تاكید بر اینكه مناجات شعبانیه هم، مشتمل بر حقایق و دقایقی است كه از لحاظ عرفانی و فلسفی در حد بسیار عالی و بالاست؛ حقیقت هستی را روشن كرده و چشمه جوشان هستی را تبیین مینماید، گفت: موقعیت انسان و سایر مخلوقات را ترسیم میكند و اینها را به گونهای با لسانهای مختلف و تعبیرات گوناگون بیان میفرماید كه در اعماق جان انسان بنشیند و انسان این حقایق را باور كرده و متحقق به این حقائق شود. آنچه كه در این دعا شایسته گفتوگوست فراوان است. از آن جا كه این مجلس از افراد نخبه تشكیل شده است، بعض از نكات عالی كه در این دعا هست و مورد توجه امام(ره) بود در فرصت كوتاهی كه داریم با بضاعت مزجاة تبیین میكنم.
عضو فقهای شورای نگهبان تصریح كرد: در نزدیكیهای اواخر این دعا بعد از اینكه روح انسان آماده میشود كه در عالم معنی بالا و بالاتر رود و از رسوبات مادیت كلا رها بشود و قید و بندها را كاملا ببُرد و به سرچشمه هستی نزدیك و نزدیكتر شود، در یك حالت مستعدی میخوانیم: "اِلهى هَبْ لى كَمالَ الاِنْقِطاعِ اِلَیْكَ وَاَنِرْ اَبْصارَ قُلُوبِنا بِضِیاَّءِ نَظَرِها اِلَیْكَ حَتّى تَخْرِقَ اَبْصارُ الْقُلوُبِ حُجُبَ النُّورِ فَتَصِلَ اِلى مَعْدِنِ الْعَظَمَةِ وَتَصیرَ اَرْواحُنا مُعَلَّقَةً بِعِزِّ قُدْسِكَ " ما چیزهایی را می گوییم و الفاظی را تكرار میكنیم و حتی معانیای را برای خودمان ترسیم میكنیم.
وی ادامه داد: ولی معانی بقدری دقیق و بالا و با عظمت است كه اگر ماها با این ظرفیتهای كم، حقیقت آن را بفهمیم معلوم نیست كه بتوانیم ادامه حیات بدهیم و نظیرش همّام حتی با آن روح بلند بود كه وقتی خدمت امیرالمؤمنین علی علیه الصلاة و السلام رسید و گفت صفات متقین را برای من توصیف كن و حضرت خطبه جانانهای را خواندند عاقبت شهقهای زد و قالب تهی كرد، اگر ما هم اینها را بفهمیم حداقل این است كه باید شهقهای زده و مدهوش شویم. به هر حال اگر دستمان به اوج نمیرسد، در مرحله پایینتری این معانی را زمزمه كنیم و به اندازه ظرفیتهای خودمان جرعهای از این اقیانوس رحمت و بركت برگیریم.
این استاد حوزه اظهار داشت: در درگاه خدا اینگونه میگوییم اِلهى هَبْ لى كَمالَ الاِنْقِطاعِ اِلَیْكَ خدایا به من ببخش نهایت انقطاع به سوی خودت را؛ انقطاع به سوی خدا آن هم كمال انقطاع، یعنی فرد از هر چه غیر خداست ببرد و هیچ دلبستگی و وابستگی به غیر خدا نداشته باشد. از مال، از فرزند، از همسر، از جاه، از مقام و خلاصه از دنیا و مافیها و بلكه از بهشت و جهنم هم ببرند و فقط خدا و خدا را مدّ نظر داشته باشند؛ این كمال انقطاع است؛ برای اینكه بدانند كه غیرخدا، هیچ چیز اصالت ندارد؛ هر چه هست پوچ است، هیچ چیز هیچ قدرتی ندارد، همه از خداست؛ تمام قدرتها، تمام نعمتها، تمام رحمتها و تمام هستی از اوست. اگر توفیقی هم پیدا كرده باشیم به عنایت خداوند است. بدانیم غیر خدا از جمله خودمان جز ذلّت و مسكنت چیز دیگری نیست.
وی خاطر نشان كرد: ساده نیست به این حقایق رسیدن و آن را لمس كردن و احساس كردن، گفتنش خیلی مشكل نیست، ولی این كه كسی كه متحقق به این حقیقت شود و به گونهای باشد كه با تمام وجودش این معنی را بفهمد و بالتبع در اعمالش هم ظاهر میشود به این سادگیها دست یافتنی نیست. یاد خدا اینچنین باید باشد نه فقط زبان باشد، لسان باید باشد و لازم است؛ در دعای كمیل میخوانیم واجعل لسانی بذكرك لهجا زبان من به ذكر خدا حركت بكند، ولی این كافی نیست این اول سلوك است. اگر كسی به یاد خدا به معنای واقعی باشد و اصلا غفلت نداشته باشد آن وقت میتواند كمال انقطاع را بفهمد چی هست و از خداوند در خواست بكند. خوب كسی كه به این كمال انقطاع رسید چه میشود.
وی اضافه كرد: " اِلهى هَبْ لى كَمالَ الاِنْقِطاعِ اِلَیْكَ وَاَنِرْ اَبْصارَ قُلُوبِنا بِضِیاَّءِ نَظَرِها اِلَیْكَ حَتّى تَخْرِقَ اَبْصارُ الْقُلوُبِ حُجُبَ النُّور " آنجا میرسد كه حتی حجابهای نوری بین او و خداوند برداشته میشود و به معدن عظمت میرسد؛ و تمام پردهها كنار زده میشود.
وی با بیان اینكه پردهها و حجابها دوقسمند گاهی پردهها و حجابهای ظلمانی است، آنهایی كه ماها مبتلا هستیم گناهان است دنیا طلبیهاست جاه طلبیهاست قدرت پرستیهاست، اسارت به همسر و فرزند و امثال اینهاست كه حجاب ظلمانی است. گاهی پردههایی كه بین عبد و خدا هست پردههای نورانی است، گفت: خیلی مهم است كه شخص از این پردهها نیز بگذرد و به معدن عظمت الهی برسد. ممكن است پردههای نورانی عبادات خودش باشد، علوم خودش باشد؛ علم نور است عبادت نور است حتی رفتن بهشت نور است، ولی كسی اگر بخواهد به سرچشمه اصلی و معدن اصلی نور برسد حتی اینها هم مانع رفتن میشود. آن قدر انقطاع الی الله مرتبه برتری است كه علم و عبادت هم میتواند مانع شود؛ بلكه چه بسا برخی تجلیات اسماء و صفات و چیزهای دیگری كه فعلاً نمیخواهم بگویم میتواند مانع رسیدن به معدن عظمت شود.
آیتالله مدرسی یزدی گفت: این مرتبهای است كه در لسان برخی از آن تعبیر به فناء فی الله میشود كه دیگر جز خدا هیچ چیز را نمیبیند و اگر چیز دیگری را ببیند به خدا میبیند. تَخْرِقَ اَبْصارُ الْقُلوُبِ حُجُبَ النُّورِ؛ چشمهای دلها پردههای نورانی را می شكافد بِضِیاء نَظَرِها اِلَیْكَ با آن نور خاصی كه به خدا نظر میكند؛ وَتَصیرَ اَرْواحُنا مُعَلَّقَةً بِعِزِّ قُدْسِكَ آن وقت ارواح چنین افرادی معلقند به محل عزّت قدس الهی؛ دیگر چیزی و واسطهای بین عبد و خدا نیست. هر چه هست خداست و آخرین درجه كمال انسانی را بدست میآورد.
وی با طرح این سوال كه محل عزّ قدس و آن محل اعلی كجاست، گفت: نزدیك یا عین این تعبیر در قرآن كریم و در نهج البلاغه و بعض كتابهای دیگر آمده است. شاید بتوانیم با مقایسه اینها تا اندازهای بفهمیم محلّ عزّ قدس كجاست. در قرآن كریم در دو جا از ملاء اعلی نام برده شده است در یك جا خداوند متعال فرمان میدهد به پیامبرش و میفرماید اینچنین بگو: "مَا كَانَ لِی مِنْ عِلْمٍ بِالْمَلَإِ الْأَعْلَى إِذْ یَخْتَصِمُونَ " ای پیامبر بگو من علمی به ملاء اعلی نداشتم وقتی كه فرشتگان درباره خلقت آدم مجادله میكردند.
این استاد حوزه افزود: میدانید وقتی خداوند متعال به فرشتگان فرمود می خواهم آدم را خلق بكنم گفتند: این آدم موجود مفسدِ ظالم را برای چی خلق میكنی!؟ ما اینجا بندههای تو هستیم و تو را تسبیح و تقدیس میكنیم، آدم به چه دردی میخورد؟ خداوند فرمود: "انّی اعلم مالا تعلمون " همانا من میدانم آنچه را شما نمیدانید.
آیتالله مدرسی یزدی تصریح كرد: در آیهی شاهد سخن خداوند خطاب به پیامبر میفرماید بگو: "مَا كَانَ لِی مِنْ عِلْمٍ بِالْمَلَإِ الْأَعْلَى إِذْ یَخْتَصِمُونَ " من به ملاء اعلی علمی نداشتم و نه كتابی خوانده بودم و نه از كسی شنیده بودم و با علم عادی نمی توانستم به آن دسترسی داشته باشم بلكه تعلیم الهی بود.
وی اضافه كرد: در جای دیگر خداوند متعال درباره راندن شیاطین و ملاء اعلی میفرماید: "لَا یَسَّمَّعُونَ إِلَى الْمَلَإِ الْأَعْلَى وَ یُقْذَفُونَ مِن كُلِّ جَانِبٍ " شیاطین نمیتوانند سخنان فرشتگان را كه در ملاء اعلی هستند بشنوند مگر دزدانه، كه (با شهاب) زده میشوند. بنابر این ملاء اعلی آن عالم و جایی است كه جمع فرشتگان در آن هستند.
عضو فقهای شورای نگهبان خاطر نشان كرد: باز در نهج البلاغه میخوانیم كه امیرالمؤمنین علی علیه الصلوه والسلام درباره اولیاء ویژهی خداوند میفرماید: "وَ صَحِبُوا الدُّنْیَا بِأَبْدَانٍ أَرْوَاحُهَا مُعَلَّقَةٌ بِالْمَحَلِّ الْأَعْلَىَ " به تن همدم دنیایند ولى جانشان به محلّ اعلی آویخته است؛ اینها كی هستند؟ اینها خلفاءالله هستند. آنهایی هستند كه حضرت میفرماید علم به اینها هجوم آورده آن هم علمی كه بر اساس حقیقت است. ما میخواهیم یك كلمه بیاموزیم، باید چقدر تلاش كنیم، درست یا غلط یاد بگیریم. آن وقت امیرالمؤمنین درباره آنان میفرماید علم به آنها هجوم آورده، آن علمی كه با آن حقیقت اشیاء را میفهمند و باشروا روح الیقین و علمی كه همراه یقین است و در جانشان رسوخ كرده است.
آیتالله مدرسی یزدی گفت: امیرالمؤمنین میفرماید آه آه كجایند كه من آنها را ببینم. من در اینجا میخواهم یك ارتباطی بین دعا و كلمات امیرالمؤمنین برقرار كنم. برادران و خواهران بزرگوار؛ این مناجات شعبانیه را كه من و شما میخوانیم، ببینیم چه را طلب میكنیم. ببینید چكار میخواهیم بكنیم؟ آیا برای این سفر طولانی و مهم توشهاش هم آماده كردهایم؟ یا لقلقه زبان است. آن محل عز قدسی كه درخواست میكنیم، از آن ملأ اعلی كه جمع فرشتگان است برتر است. در آن ملاء اعلی حداقل این است كه شیاطین میتوانند دزدانه سَرَك بكشند و رانده شوند اما آنچه در اینجا آمده است محلّ عزّ قدس و معدن عظمت است. حتی شیاطین دزدانه هم نمیتوانند نفوذ كنند؛ پاكی محض است و در عین حال مرتبه عزّ است. تمام غیر قدس بودن آنجا مقهور است. آنچه در این مناجات شعبانیه آمده از آن ملاء اعلی كه در آیه آمده بالاتر است.
وی افزود: شاید همان چیزی باشد كه در نهج البلاغه امیرالمؤمنین از آن یاد كردند "وَ صَحِبُوا الدُّنْیَا بِأَبْدَانٍ أَرْوَاحُهَا مُعَلَّقَةٌ بِالْمَحَلِّ الْأَعْلَىَ " این خوبان و پاكان و قدسیان با دنیا آنچنان مصاحبت می كنند كه روحشان معلق است به محلّ اعلی. از این قطعه استفاده میكنیم این برای بعد از مرگ هم نیست!! در همین دنیا مصاحبت میكنند با این بدنهایی كه من و شما داریم، اما باطن این بدنها كه روح باشد معلّق به محلّ اعلی و در آن محلّ قدس است. هر چه میبیند خداست اگر دیگری را هم میبیند به خداوند میبیند. شاید این قطعهی نهج البلاغه مثل آنچه باشد كه در مناجات شعبانیه است كه فَناجَیْتَهُ سِرّاً وَ عَمِلَ لَكَ جَهْراً خدایا تو به سرّ بندهات را ندا میدهی در حالی كه او آشكارا برای تو كار میكند. به سرّ ندا میدهی یعنی روحش معلّق به عزّ قدس است در حالی كه بدنش میان مردم است.