روزگاریست كه در كمند مداری تنگ وحاد مانده به تحقیق ومطالعه، چون گه گاه سر از لاك خود برون كنم، جز استغفار و هیهاتی از سر عجز به تذكاری به این مرتبه: ریاست محترم آینده میراث فرهنگی و گردشگری و صنایع دستی استان یزد.
اینجانب نه از سر تعدی و نه تعارف وچاپلوسی، بلكه ازباب تعطی به عرض می رسانم كه، خشتهای چند صد ساله مبدل به كلوخه وخاكشی شدند وخانه های اعیان و اشراف با كلمه نا مترادف به نام تغییر كاربری مبدل به هتل ها یی گردیدند كه دراتاق هایشان به جای لحاف پیچ ترمه ای و دارایی از مدرنترین تختخواب های سفارشی ایتالیا یی و كنارشان آباژورهای فرانسوی كه دل و چشم مشتریان اروپایی و هموطنان اروپا گشته را مشعشع ننموده و بر هیچ دیواری مخده وبا لشی تكیه نداد و بر گستره زیرش توشكی!.
ودر پستوهایش كه مزین به چند ردیف رف و طاقچه كه رؤیت آن چه حال و وصفی داشت مبدل به حمام و وان و توالت فرنگی های ایتالیایی كه تمامی اینها هیچگونه همخوانی نه با فرهنگ قدیم ما ونه با بافت میراث ما دارد. حمام های قدیم ما مبدل به رستوران شدند و پس و توهای نامحرم دیده مان تبدیل به حمام های خارجی!. عزیزان من این یك سردرگمی وهش الهفت مضحكانه است.
بافت به معنای درهم پیچیدگی ویكپارچگی موادی خاص و بدون حتی یك شقه نه در تار و نه پود كه هر كدام زیبایی وجلوه این تافته را ضایع كنند.
بنده خواهشمندم كه در این سی سال اخیر توجهی به عكس های زمینی و نقشه های هوایی از منسجمترین وقدمت دار ترین موقعییت یزد كهن كه در حیطه جغرافیایی شمال مركزی یزد كه در محل شهرستان واقع درحصار به برج و بارو اولیه شهریزد بوده به مركزییت محله فهادان تا به ا شعاع دركنار مسجد جامع گرشاسبی و دروازه مالمیر و دروازه كوشكنوومحیط محله شاه ابو القاسم منتهی به دروازه شاهی نظری انداخته تا شاهد و ناظر بر درصد تخریبات باشیم.
از صد ها درب چند لنگه چوبی دكان ها وقریب چند صد درب چوبی خانه های قدیم چند درصد باقیست؟
از یكصدوهفتادو یك بادگیر قدیمی فقط در محیط محله فهادان چند عدد باقیست كه به جای حفظ و مرمتشان به حال خود رها نموده ایم تا خود و تالار زیرینش و عرصه اش باخاك یكسان شود، تا روزی كه به جایش خانه ای از جنس تیرچه بلوك با مجوز اداره میراث فرهنگی سر بر آورده و با عشوه وطنازی فخر به جلف و... به بنا های هزار ساله و چند صد ساله فروشند.
وبه جای تعمیر آن داشته های مخروبه ومرمت آنها، نه اینكه هزینه بركپی و گرده برداری به اشكال مفتضح به نام احیاء و خرج هزینه هایی ده ها برابربه ساخت وساز بادگیرهایی كه نه برابر با اصل بوده و نه مصا لحش خوانا به زمان خود!
كه سؤال هر بیننده بدون هرگونه تخصصی از كوچك و بزرگ این است كه این بادگیر جدید است ؟!.
آیا كدام كوچه قدیمی فقط در محله فهادان دارای شكل و شمایل حد اقل 20 سال گذشته خود است؟
چند كوچه به عنوان نمونه كه به نام و رسم بیش از هزاره و چندین و چند صد ساله خود كه مشهور بوده اند، همچون كوچه پلنگان(پلنگو)، كوچه حسینیان، كوچه دربند (آخوند ملا حیدر) كوچه تازیگو (تاریكك) كوچه كتابخانه و دربند عرب ها... و خانه هایی كه توسط تجار و اشراف وحاكمان و والیان یزد كه گاهآ نسب و مشهوریتشان قریب هزار سال می باشد كه نوادگانشان كه درنزدیك به این زمان از سر خیر خواهی آخرین عرصه به تزیین عصر جد خود رسیده را از سر شفقت و سخاوت كه به اندك یا رحم یا از سر محتاجی باخته و فروخته اند به حد اقل، به یك صد هزارم قیمت حقیقی نه كاذب!.
اما به هر صراطی این صاحب منصبان جدید و صاحب الاختیار زمان ومكان به هیچ وجه والوجوح مختار به مصادره و تغییر اسم و رسم بانیان و ساعیان اول به اولا، به نام بی نشان خود نبوده اند!.
برادر عزیز من، ازقدیمی ترین حمام های یزد كه در قدیمی ترین محله یزد به نام فهادان واقع بوده كه از آنها این چهار حمام عمومی مكان ونامشان مسجل كه در مواقع خاص قرق شده جهت اهل وعیال بانی و خاندان واقف، ولی باقی زمان در اختیار صغیر و كبیر وضعفا محل ومبسوط به اولیاء مسلمین بوده است ، آیا من و شما ومسئولین وكارشناسان میراث فرهنگی هیچ رسم ونامی از این حمام ها ی حد اقل بیش از نهصد ساله كه به گاه سر و روی شسته وبه نو نوا رسیده در سیصد سال قبل كه مستند بر تاریخ پر فخر شارستان یوز (یست) فهادان هست داریم؟
اما بدانید كه بی توجه ترین اهل این محله حداقل دو حمام به نام های حمام نو و حمام گودك را به نام یا در خاطره ای به استحمام دارند! كه حیات ومداومت خودرا دایراز قرون گذشته تا بعد از انقلاب اسلامی تا دهه 60 13 شمسی داشته اند .
بنده از مسئولین و كارشناسان قسمت اسناد و مدارك میرا ث فرهنگی یزد خواستارم كه مكان حمام نونوا (نو) كه در قرن هفتم ه-ق در اوایل سال 600 ه-ق بنا به استواری رسیده را با استناد به ثبت ملی بااین نام (حمام نو) مشخص نمائید.
حمامی دیگر به نام (گودك) با سابقه تاریخی و بازمانده از قرن هشتم ه-ق (قریب به سال700 ه-ق) كه حد اكثر تا 2 دهه قبل دائربه جهت نظافت و طهارت (پاكیزگی) و بهداشت عمومی باقی و برقرار بود با رایحه ای خوش به مشام، كه در 2 سال قبل بنده به جهت عكاسی از حمام مربوطه و محیط اكناف آن رفتم كه متآسفانه با تضادی ناهنجارمواجه شدم كه در پس خود آباء و اجدادم كه قریب هفتصد سال همه در این مكان مقدس تن به آب داده تا نجاست و نا پاكی را از تن زائل و زائله كنند و به آخر به غوص وغسلی مكرر به نیت طهارت روح!
و در این سو آنچه دیدم به عنف عفونت و زباله دانی به زب و گند جانوران مردار كه آنچنان مشمئز كننده بود كه من عادی به این پژوهش ها را به حال تهوع وا داشت! ودر اكناف (پیرامون) آن كه در جنب حمام كوچه ای بوده كه منحصر بفرد به شماره انگشت دست بوده كه با چندین راچینه (پله) منتهی به كوچه معروف و قدیم كتابخانه و چندین خانه قدیمی كه در این سوی واقع بوده كه متآسفانه اثری از آثار آن نیست یا كه تلی برابر باقی مانده از ضلعی از چهار اضلاع!.
اما آنچه ما را مجاب به مغبونی میكند مستقر بودن یگان حفاظت میراث فرهنگی در همین كوچه كتابخانه حدودآ 200متری است!
و خانه هایی از دوران مؤید الدوله ها و دوران اتابكان تا آل مظفر و منتهی به زمان صفویه كه واقع در كوچه تازیگو (تاریكك) بوده كه متآسفانه توسط اشخاص میراث خوار این گنجینه گرانبهاء را از وارثین به قیمتی به حدی مفت خریده اند كه باید بگویم كه خدای بیا مرزد پدر مال خرهائی كه مال به یغما رفته را به نازل ترین قیمت از سارقین خریدارند!
ای كاش كه خرید این صرافان گوهر نشناس ، ناشناس كه نه از جیب خود خرج كرده اند، بل از كیسه خلیفه بخشیده اند (وامگیری 3 الی 4 درصدی از بیت المال{بانك} به كلان، باحمایت واعتبار سازمان میراث فرهنگی ) كه نه در جهت حفظ و صیانت ونونوائی بلكه با وقاحت و گستاخی است وبن تا شالوده اش را با خاك یكسان كردند!. اما با كدام مجوز؟
كه مسئولین و افراد زحمتكش یگان حفاظت میراث چشم بر هم نهاده و طبق قانون مودی و شاكی نگردیدند! ومات و مبهوت مغبونانه همچون ساكنین نجیب محل شاهد و ناظر برزائل ونیست شدن گوشه بزرگی(پازل) از تاریخ هزار سال پیش این محل شدند. چه كسانی و با چه نییتی! در حمایت و فرزانگی دكترا دارها ی به گفته آمریكن ها (پول ساز)برآمده و آنچنان شیفته و شافیشان شدند، كه آن تاریخ وپیشینه كه در بدترین موقعییت خرابی اش عظمت خط افقش تورا به بینهایتی ژرف، غرق آفاق به فلق و پسین هایش تورا مسحوربه شفق هایش میكرد، همراه به شوق وهم رآی به انهدام و تغییر كاربری به پاركینگ اختصاصی اتل های هتل هایشان دادند!
و مذبوحانه با كف زدن و هورا كشیدن به جهت سخره گرفتن تاریخ و میراث و فرهنگ چند هزار ساله بطن و پایه یزد. برادرعزیز من، مسئول اول این تخریبات كیست؟ مگر به جز ریاست وقت سازمان میراث فرهنگی آن زمان، شخص دیگری را میتوانیم متهم نمائیم! مگر به جز ریاست بعد و ما بعد سازمان كه غرق در شیفتگی وشیرینی مقام ریاست ، یا نا آشنائی با موازین و مقررات ، اموال باقیمانده وحاظربه ناظرمنقول وغیر منقول را بدون سرشماری تحویل و به عهده گرفته و تعهد به گردن گیری گناهان كبیره ای همچون حق الناس كردن و عامل تخریب اماكن مقدس واماكن تاریخی شدند!
برادر، آنچه از تخریبات و بی مماشاتی بر شمردم گوشه ای ازاین گواش(طریق) است كه متآسفانه حتی ضرر و زیان مادی آن قسمت كوچكی كه بر شمردم با خرج میلیاردها میلیارد تومان قابل جبران و بازگشت به صورت اولیه نخواهد بود!(گویند نادانی سنگی گران به چاه انداخت، كه چهل عا قل را توان بیرون آوردن نبود) آیا رسالت میراث فرهنگی شعار تبدیل به احسن است؟
یعنی تبدیل كهنه به نو، یا حفظ وصیانت از كهنه و عتیق ومعمور كردن آن!.