زمان : 22 Tir 1389 - 18:42
شناسه : 24267
بازدید : 12343
نقد منتقد توسط فردائیان  (3):آقای عالیشوندی :از طرح شکایتتان بگذرید یا ما را توجیه کنید نقد منتقد توسط فردائیان (3):آقای عالیشوندی :از طرح شکایتتان بگذرید یا ما را توجیه کنید

نقد منتقد توسط فردائیان  (3):آقای عالیشوندی :از طرح شکایتتان بگذرید یا ما را توجیه کنید



یزدفردا "نقد منتقد توسط فردائیان ،نقد ،بر نقد نیست و تنها برداشت آزاد فردائیان از نقد و منتقددر یزد است که یزدفردا با کمک فردائیان به آن خواهد پرداخت وانشالله در قسمت های آینده بحث شفاف تر انجام خواهد شد و بر اساس درخواست نویسندگان بدون نام و با نام منتشر می شود و امیدواریم صاحبان اندیشه و همچنین مسئولین بزرگوار فرهنگی و استان با سعه صدر و همچنین شرکت خود در این بحث ما را در نقد منتقد یاری داده و قطعا با توجه به فرهنگ بومی استان و حضور صاحبان قلم شاهد حضور موثر و سازنده منتقدان استان در تمامی صحنه ها باشیم .نقد منتقد دفاع از کسی ویا حمله به دیگری نخواهد بود بلکه به دنبال راه جدیدی برای ورود صاحبان قلم به این عرصه مهم و فردا ساز می گردد.

و توضیحی که ضروری به نظر می رسد این است که یزدفردا این بحث را بدون هیچ پیش زمینه خبری   در برنامه کار خود قرار داده بود و برای هرچه پربارتر شدن این بحث دست خود را به سوی تمامی اصحاب اندیشه وقلم  دراز کرده وبه افرادی  که برما منت گذاشته و با گذاشتن وقت خود در این رابطه اظهار نظر نموده اند، و  تمامی کسانی  که به هردلیل و توجیه  صلاح دانستند که وارد بحث نشوند احترام می گذارد .

بحث نقد منتقد را در :
قسمت اول:یزد شهر بی صدا
قسمت دوم :آقای عالیشوندی!  چرا شکایت؟!
قسمت سوم:
آقای عالیشوندی :
از طرح شکایتتان بگذرید یا ما را توجیه کنید
رابطه وبلاگ طوفان یزد با سرشاخه دلالان فرهنگی چیست؟

محمد حسین تقوایی زحمتکش

یک روز بعد از روز قلم، پیامکی دریافت کردم «قدرت توفان و ضعف ارشاد یزدشکایت «محمود عالیشوندی» دبیر شورای فرهنگ عمومی و مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان یزد، از «محمد رضا شوق الشعراءء» وبلاگ نویس توفان یزد» با مراجعه به وبلاگ مذکور در کمال ناباوری دیدم که آقای مدیرکل هم از دست جامعه وب یزد سخت شاکی است اما چرا؟ به همین منظور به رسم قدیمی وبلاگ نویسان و بدور از بروکراسیهای اداری، خطاب به مدیر کل نوشتم، امیدوارم جوابی به جامعه بلاگرهای یزدی بدهند.

آقای مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی
شاید بهتر است در یک کلام بگویم، هرگز شما را نخواهم بخشید، سخت از شما و تصمیمی که گرفته اید دلگیرم! نمی دانم و هرگز توجیه نشدم از یک بلاگر شکایت کرده اید چرا؟
یاد آوری کنم شما در اولین مصاحبه اتان گفتید« در صدديم حاكميت دلالان فرهنگی را در راستای رشد و شكوفايي استان از عرصه فرهنگ و هنر كوتاه كنيم.»
با خواندن این خبر، تصور کردم که جناب مدیرکل با باندها مخوف و مافیایی روبرو شده اند و قصد ریشه کنی شان را دارند که براین جسارتتان حسد ورزیدم اما وقتی فهمیدم سرشاخه این باند مخوف از وبلاگ طوفان یزد، سرچشمه می گیرد از دلالان فرهنگ وهنر یزد نا امید شدم!

آقای عالیشوندی بزرگ
تصور می کنم، همه مشکلات فرهنگ و هنر یزد که ما خبرداشتیم حل شده یا خبر ندارید در یزد وخامت اضاع تاچه حد است؟ نمی خواهم با ذکر مصادیقی، خاطر شما را مکدر کنم اما بگذارید لااقل بپرسم که در حوزه خبر و رسانه، متخلف تر از آقای شوق الشعراء کسی نیافتید؟
مثالی می آورم نمی دانم کجا قانون مطبوعات عنوان کرده که ارشاد حق صدور مجوز آگهی نامه با نام مجعول «پیک» دارد که این روزها مثل نق و نبات «پیک» منتشر می شود و بدنه ضعیف مطبوعات یزد را به سوی مرگ پیش می برد؟ می خواهم سوال کنم که هنوز برخلاف نص صریح قانون برخی ادارات دولتی خبرنامه های داخلی چاپ می کنند اما ارشاد هرگز صدایش در نیامده است و جواب می دهد نیروی اجرایی نداریم؟ حال این تخلفات و هزاران تخلف ریشه دار قدیمی رها کرده اید و یقه یک بلاگر را گرفته اید چرا؟

آقای عالیشوندی
شاید وبلاگنویسان هم مانند دیگر لایه های جامعه دچار خبط و خطایی شوند و گاهی به دادگاه عدل فرخوانده شده اند اما تا آنجایی که خبردار شده ام جرم ایشان بیشتر سیاسی، در حد ضد امنیت ملی و گاهی هم آشوب و اغتشاش و در یک کلام نادیده انگاشتن خطوط قرمز بوده است اما شوق الشعراء به جز نقدی که شاید گاهی تند و غیرمنصفانه بوده است مطلبی را عنوان کرده است؟

آقای عالیشوندی
با تمام احترامی که برای محمد رضا شوق الشعراء قایلم اما بارها در وبلاگم به صورت صریح ایشان را مورد نقد قرار داده ام، قصدم دفاع از شوق الشعراء نیست، وی گاهی تند می نویسد، گاهی خطوط خاکستری و گاه هم خطوط قرمز را رد می کند و گاهی نقدی غیرمنصفانه در وبلاگش درج کرده است، که بنده هم به این نوع ادبیات و نگاهش، انتقاد دارم اما تصور می کنم، شاید برای تک تک آنها جواب دارد که باید توسط شما شنیده شود اما شما به جای شنیدن سخنش و پاسخگویی بدان، وی را به محکمه سپرده اید؟
محمد حسین تقوائی زحمتکش
آقای مدیرکل
دنیای مجازی، فضا و حال و هوای خود دارد در این دنیا، آی دی فرد نامش ، پست الکترونیکی آدرسش وبلاگ محل سکونت و پروفایل مدارک شناسایی است، پیدا کردن دوستانی مانند شوق الشعراء کار سختی نیست، یک کلیک و جستجو در گوگل کافیست.
اما در مقابل حالم گرفته شد وقتی تلاش کردم اما کانال ارتباطی با شما را در اینترنت نیافتم، حداقل دلمان خوش بود که برای مدیران کل قبلی رایانامه ای ارسال می کنیم، وبلاگی به روز می کنند و در نظرات وبلاگشان درددل می کنیم و در شبکه اینترنتی، جایگاه اختصاصی به خود دارند، اما شما دراین فضای جهانی حضور ندارید! فضایی که آنچنان اهمیت دارد که بسیاری از مقامات بین المللی ؛ مقامات ارشد کشور مانند رییس جمهور و حتی علما دارای وبگاه و صفحه ارتباطی با خیل عظیم مردم هستند، زیرا دریافته اند که بخشی از فرهنگ کنونی در این فضا شکل می گیرد، اما هیچ کدام از این تاثیرات دنیای مجازی را قبول ندارید و متاسفانه اهالی آن را به رسمیت نمی شناسید چرا؟
لااقل می توانستید در قسمت نظرات طوفان یزد، پاسخ های خود را ارسال می کردید، لااقل چند پاسخ به وبسایتهای یزد ارسال می کردید تا به نقدهای منتشر شده در دنیای مجازی جواب داده شود، اما بسیار عجول و بدون هیچ اقدامی در جهت تنویر افکار عمومی به سوی محکمه شتافتید اما چرا ؟

آقای عالیشوندی
بگذارید برایتان خاطره ای تعریف کنم، روزگاری نه چندان دور، افرادی با راه اندازی وبلاگ و وبسایت در اینترنت و انتشار مطالب موهن و توهین آمیز، در گمنامی ضربه های زیادی به مجموعه استان یزد وارد کردند اما در همین زمان افرادی مانند شوق الشعراء آمدند و با نام و نشان وحتی درج شماره تلفن خود، مطلب منتشر کردند.
شوق الشعراء و همقطارانشان حداقل به فضای وب این روشنی و شفافیت را هدیه کرده و یاد دادند اگر نقد تند و خارج از چهارچوب رایج انجام می دهیم لااقل به مخاطبانمان احترام  گذاشته  و با نام و نشان بنویسیم و در سایه گمنامی افکار عمومی را به بازی  نگیریم.
هشدار ی که باید به آن توجه شود این است : امروز شکایت ، این بهانه را به وجود می آورد و ترسی را القاء می کند که نتیجه اش مشخص است، بازهم وب یزد به سوی گمنامی، هجو نویسی و تشویش اذهان عمومی پیش میرود و این بارهم امکانات در اختیار شما قادر نیستند که این سایه ها را شناسایی کنند، با دادگاهی کردن نامدارها  ونشانه دارها ، ناخواسته گم نام نویسی، هجو نویسی و فضای تردید و دروغ در فضای وب یزد حاکم می شود ، چرا؟

آقای عالیشوندی
ساده بگویم، همقطاران شوق الشعراء واژه غریب وبلاگ و اینترنت را  به مدیران استان، استانداران، معاونین استاندار، شهردارن، اعضای شورای شهر و همه مسوولین و برخی شهروندان معرفی نمود، گرچه کمی با تندی و تلخی اما لااقل اهمیت اینترنت، وب، وبسایت و وبلاگ را به دولتمردان و حتی شهروندان یاد آوری کرد، کاری که امروز شما با میلیونها تومان هزینه نمی توانید انجام دهید.


آقای عالیشوندی
با اغراق باید گفت وبلاگ نویسان بسیاری از دغدغه های یک مسوول و یا شهروند را به ما یاد آوری می کنند؛ شاید برخی نام و عنوان خیلی از مدیران کل و مسوولین را نمی دانستند، مردم کمتر عادت کرده بودند که خبرها و اتفاقات محل زندگی و استانشان خبر داشته باشند، حتی روزنامه خوان ها و سیاسیون، زیاد هم اهل تحلیل و تحقیق نبودند، اما مجازی ها  با نقدهایشان که گاهی تند و گاهی غیرمنصفانه بود ، دولتمردان و مردم را بهم معرفی کردند و با ادبیات خودشان یادآوری کردند بهتر از مسایل دور برمان خبر داشته باشیم، بد نیست خبر را تحلیل کنیم، گرچه گاهی حرفهای غیرمنصفانه زدند مثلا واژه ناملموس به کار بردند اما این هشداری تند و گزنده بود، از همه دغدغه هایشان گفتند از اعتیاد جوانی، فقر زنی، ناداری پیرزنی ، از قطع چوب درختان پارک هفت تیر و یا استیضاح شهردار، اینها دغدغه های یک آدم  بی تفاوت نبوده است  اما جوانمردانه طرح شده است، گرچه در بسیاری موارد به نوشته های شوق الشعراء خود نیز نقد و حتی اعتراض داریم اما باید گفت برداشت فردی وی با اطلاعات در اختیارش چنین بوده  و البته صادقانه می نوشت، اما جواب صداقت او شکایت است؟

آقای مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی
روزهای که گذشت مبعث پیامبر اعظم(ص) بوددر روایات خوانده ام که حضرتش در مسجد می نشست و نقد و پرسش مسلمانان به خصوص جوانان را جواب می داد، تا کنون روایتی نقل نشده است که پیامبر از یارانش شکایت کرده باشد حتی معروف است  که تنها پیامبر هستند که نفرین هم نکرده اند، شما که عنوان مدیر کلی فرهنگ و ارشاد اسلامی (دینی) را بر عهده دارید که رسولش چنین رفتاری دارد،بهتر نیست که به تبعیت از مشی رسول الله، به جای شکایت، فرد مذکور را فراخوانده، حرفهایش را بشنوید؟

آقای عالیشوندی
درخواست می کنم حال که با اعضا و افراد مختلفی دیدار و نشست دارید، یک بارهم با وبلاگ نویسان یزد جلسه خودمانی داشته باشید شاید اینگونه درک کنید که اهالی دنیای مجازی آنگونه که مشاورین شما القا کرده اند، غول هفت سر نیستند، بلکه یک شهروندیست  که بر بستر نوین حرفهایش را می نویسد.
توصیه می کنم لااقل در دنیای مجازی، یک وجب خاک اینترنت را صاحب شوید وبلاگ شخصی راه اندازی کنید و به ما و دیگر بلاگر های یزدی بیاموزید که نگارش درست چگونه است و خود بفهمید که وب نگاری چه خصوصیت و روندی دارد و البته یزدفردا هم خبرخوانش را در سر تیتر وبلاکستان یزدی ها  به روز منتشر نماید .

آقای عالیشوندی
یک درخواست برادرانه از شما داریم که اگر نمی خواهید برای فضای وب، کاری انجام دهید و اگر نمی توانید در توسعه فرهنگ و هنر یزد در اینترنت قدمی بردارید، اگر نمی خواهید به توسعه فرهنگ و هنر اصیل دارالعباده در سرزمین مجازی بپردازید، اگر دستمان را  نمی گیرید لااقل پایمان را نزنید، شکایت لزومی و جایگاهی ندارد، بگذارید شوق الشعرا در دادگاه افکار عمومی تنبیه مجازات شود!!!
از طرح شکایتتان بگذرید یا ما را توجیه کنید که چرا از شوق الشعراء وبلاگ نویس طوفان یزد شکایت کرده اید توصیه می کنم لااقل اعلام فرمایید که دلایل شکایت از سرشاخه دلالان فرهنگ و هنر یزد!!! چیست؟ تا درس عبرتی برای ما و دیگر همقطارانمان شود که بیشتر و بهتر خط قرمزهای فرهنگ و ارشاد یزد را درک کنیم. امیدوارم که با سعه صدر و به صورت مفصل جوابی به جامعه بلاگرهای یزدی بدهید تا شاید شما را درک کرد ه و در حمایت
از این حرکت فرهنگ ساز همراهتان شویم !
من الله توفیق

یزدفردا