یادداشتی بر نمایشگاه آثار عكاسی هنرمند جوان آقای محمد مظفریزاده یزدی
علی اكبر شریفی مهرجردی
رییس هنرهای تجسمی یزد
«عكاسان همچون پروانه هستند، آنها از عكسی به عكس دیگر در حال پرواز كردناند.»
"هنری كارتیر برسون"
یزدفردا"
با توسعه و گسترش تواناییهای عكاسی در اواخر قرن نوزدهم، شاخهای از عكاسی به عنوان «عكاسی اجتماعی» بوجود آمد. در توصیف روشهای مختلف عكاسی استفاده از كلمه «عكاسی مستند اجتماعی» تأكید بیشتری بر عدم دخل و تصرف عكاس در موضوع مورد عكسبرداری دارد. این موضوع مهمی است كه اختلاف و روشهای متفاوتی را در میان عكاسان برجسته اجتماعی در طول دهها سال بوجود آورده است.
بطور كلی، عكس اجتماعی به عكسی گفته میشود كه موضوعات و اهداف اجتماعی در آن دارای حاكمیت و قدرت بیشتری هستند. اینگونه عكسها دارای ارزشهای خبری و اجتماعی هستند. عموماً عكسهای خبری دارای زمانهای كاربردی محدودتری نسبت به عكسهای اجتماعی و به طور كلی عكسهای مستند هستند. عكسهایی كه لایههای نهان یك جامعه، افراد و مسائل آنها را مطرح میكنند، مسلماً دارای ارزشهای زمانی هستند اما دارای محدودیت كاربردی در یك زمان مشخص نیستند.
عكاس مستند هر سوژهای را بهانه عكاسی قرار میدهد. هر چند كه گفته میشود این سبك بیشتر به سمت موضوعات اجتماعی و سیاسی گرایش دارد اما در این روش از عكاسی هر چیزی میتواند موضوع عكس مستند باشد. در مجموع میتوان گفت، عكاسی مستند، نمایش دنیای واقعی به وسیله عكاسی است كه قصدش تحلیل و تفهیم چیزی مهم به بیننده است.
نمایشگاه عكسهای هنرمند گرامی آقای محمد مظفریزاده در نگارخانه انجمن هنرهای تجسمی یزد شامل مجموعهای از تجربیات جدید او در ثبت و تجربه عكاسی مستند اجتماعی است.
طبعآزمایی آقای مظفری در زمینه عكاسی شامل سه مجموعه عكاسی میباشد. در اولین تجربه كه مربوط به سال 1384 میباشد او تلاش كرده مجموعهای با عنوان «شهر خیالی» را عكاسی كند كه شامل میدان نقش جهان و چهاربنای عالیقاپو، مسجد امام، بازار قیصریه و مسجد شیخلطفا... میباشد. مجموعه دوم تجربیاتی است كه در سالهای 1386-1385 عكاسی شده و شامل عكسهایی از بناهای بافت تاریخی یزد است و به موضوع آسیب و تخریب بافت سنتی پرداخته است.
نمایشگاه حاضر بعنوان سومین مجموعه از تجربیات او در زمینه عكاسی مستند اجتماعی است. این مجموعه عكس كه در پاییز 1387 به مدت 5 ماه از یك ایستگاه اتوبوس در شهر اصفهان و در یك زمان مشخص از روز عكاسی شده به روایت انسانها در كادری ثابت میپردازد. یك قاب آبی و افقی پنجرهای است از سوی عكاس به دنیایی كه او بر روی مخاطبش گشوده و تلاش دارد رویدادهای داخل پنجره را گزارش كند. در این عکس ها او از یك زاویه ثابت و با دیافراگم ثابت و بدون سهپایه، بعنوان ناظر به ثبت رویدادهای داخل ایستگاه اتوبوس میپردازد.
این روایت مستند از انسانها، به رویدادهای روزمرّه و بدون هرگونه چیدمان و با تأكید به موضوع انسان میپردازد كه در تجربیات قبلی او حضوری نداشتهاند. انسان برای او به عنوان عنصری مهم و مفهومی در این مجموعه حضور دارد و برای او انسانهای داخل این كادر همان واقعیتی است كه وجود دارد. ارتباط بین افراد، فاصلهها و تنوع انسانها و روابط آنها داخل این پنجره، همان واقعیت اجتماعی است كه او تلاش دارد در كارهایش نمایش دهد.
سازماندهی قاب یكی از مهمترین عناصر تشكیلدهنده عكسهای اوست. او با این اندیشه، عملاً صحنهای مستند با تركیبی از حركت اتوبوس در پس زمینه و فیگورهای انسانی در پیش زمینه ایجاد میكند.
در عكسهای آقای مظفری رنگ نیز حضور چشمگیری دارد. كنار هم قرار گرفتن رنگها، هماهنگی خاصی را برای موضوعات متفاوت به وجود آورده و فیگورهای انسانی بصورت سایههایی تیره در زمینه رنگی اتوبوس كنتراست تأثیرگذاری ایجاد میكنند. این در حالی است كه حركت اتوبوس در پس زمینه، و حضور انسانها كه به صورت تك و منفعل در فضای كادر حضور دارند نوعی نگاه سمبولیك از روزمرگی را تداعی میكند. انسانهایی كه اكثراً پشت به دوربین در كادر حضور دارند مسافرانی در حالت انتظار هستند ولی انگار هیچكدام منتظر اتوبوس نیستند.
در این مجموعه، مقصود عكاس انسان و فضای روزمرگی پیرامونش است و میكوشد انسان را در برابر جریان هر روز زندگیاش، غفلتها و شاید انتظار برای اتفاقی خاص را نشان دهد.
آقای مظفری هنرمندی جوان و خوش آتیهایست كه تجربیات جدید او در زمینه عكاسی، نویدبخش آثار و ایدههای خلاقانه در آینده هنری او میباشد.
یزدفردا