به دنبال دیدار یکی از نمایندگان استان یزد با تعدادی از همفکرانش با سران فتنه در 16/1/89 در سایت پارلمان نیوز متعلق به همان نماینده به نقل از مریم خاتمی آمد که که بر مزار مرحوم آیت الله خاتمی رنگ پاشیده شده و در روزنامه آفتاب یزد و دیگر رسانه ها نیز منعکس گردید و به دنبال آن خبر رنگ پاشیدن بر آرامگاه شهید صدوقی نیز اعلام شد. هر کس اندک تأملی داشته باشد به این نتیجه می رسد که هیچ لاتی دست به چنین اعمالی نمی زند و این حرکات محکوم و مطرود هر انسان آگاه و فهیم است. اما به نظر می رسد گویا جریانی با هدفی خاص برای منحرف کردن اذهان عمومی و یا خنثی کردن بازخورد حرکاتی چون دیدار با سران فتنه و یا مدیریت کردن فرد یا افراد مورد نظر خودشان هر از چند گاهی دست به چنین اعمالی بزنند. از آنجا هم که آقایان نتوانسته به خوبی این اتفاقات را از جمله قضیه آتش زدن درب بیت سومین شهید محراب را مدیریت کرده تا هدف عاملان این حوادث محقق نشود طمع این جریان برای انحراف اذهان عمومی در موقعیت های حساس بیشتر و بیشتر شده است.
اگر واقعاً برای نیروهای امنیتی زحمت است که برای پیش گیری از این حوادث هزینه بالایی داشته باشند. و یا آقایان اجازه نمی دهند به اندازه یک مغازه میوه فروشی که به دوربین مداربسته مجهز است در این زمینه ها هزینه شود. آقایانی که هدف این گونه حوادث هستند مقداری حساب شده تر عمل کنند تا خواست عاملان محقق نشده و اتهام همدستی با جریان مذکور نیز در اذهان تداعی نشود. این سوال برای ما بی پاسخ است که چرا زمانی که به امام خمینی(ره) آن جسارت رسمی و علنی شد و در سراسر کشور مردم به پا خاستند و بر علیه اهانت کنندگان خروشیدند چرا عده ای به جای محکوم کردن اهانت کنندگان، صدا و سیما را محکوم کردند که چرا تصاویر اهانت را پخش کرده است و هنگامی که نمایندگان مجلس شورای اسلامی در اعتراض به آن اهانت و در همراهی با مردم دور سالن مجلس شورای اسلامی اقدام به راهپیمایی کردند آن نماینده ای که امروز سرگروه دیدارکنندگان با سران فتنه است از صندلی خود تکان نخورد!!؟ ولی امروز که رنگ به مقبره آیت الله خاتمی پاشیده می شود همان آدم برآشفته شده و حرکتی را در رسانه های فتنه سبز ایجاد می کند که خواست عاملان را تأمین می نماید. و این فرد چند روز بعد برای تطهیر خود در مراسم شهدای ترک آباد نیز شرکت نموده و به جای پاسخگویی در برابر حرکتی که چیزی جز خیانت به خون شهدا نمی باشد (دیدار با سران فتنه)خود را همراه و همگام با شهیدان جا می زند!!؟
و یا رنگ پاشیدن بر مقبره سومین شهید محراب که البته هیچ عکسی از آن در رسانه ها منعکس نشد و طرح آن در رسانه ها توسط محمد صدوقی(نوه شهید محراب) و مراسم سالگرد آقای مناقب توسط حجت الاسلام والمسلمین نقویان در 19/1/89 و همچنین پرداختن به این موضوع در خطبه های نمازجمعه یزد در 20/1/89 بود. براستی آیا رسانه ای کردن کار یک خائن که در خفا انجام داده و کسی هم از آن اطلاعی ندارد تأمل برانگیز نیست؟ آیا عامل یا عاملان چیزی جز این می خواستند؟ آن هم در سالروز دست آورد ملی هسته ای ملت ایران که گویا خطیب جمعه یزد مسئله رنگ پاشیدن توسط فرد یا افرادی خیانت پیشه را مهمتر از دست آورد ملی دانسته و آن را پر رنگ در خطبه ها مطرح کردند!!؟ براستی آیا این چیزی جز تأمین خواست عاملان این گونه حوادث است؟
اگر آقایان بخواهند اینچنین خواست عاملان این گونه حوادث را دقیقاً تأمین کنند چه تضمینی وجود دارد که این گونه حوادث پر رنگ تر نشود و هنگامی که آنان سوژه کم آوردند از خود آقایان به عنوان سوژه استفاده نشود؟ اگر تاریخ گذشته و حال را بنگریم نمونه های فراوانی از این دست وجود داشته و دارد. آن تلاش آقای هاشمی رفسنجانی در قبل از انقلاب در حمایت از گروههای مارکسیستی منجر به این شد که اینها حتی به ایشان هم رحم نکنند و برنامه ترور را اجرا کردند. چیزی که همان موقع بعضی از بزرگان به آقای هاشمی گوشزد کرده و ایشان گوش نداد و مرتب آنها را از نظر مالی و غیره تأمین می کرد و چندی پیش هم شاهد بودیم که ندا آقا سلطان حاضر شد به صورت نمایشی برای جریان فتنه نقش ایفا کند که جریان فتنه به او هم رحم نکرده و وی را هنگام اجرای نقش به قتل رساندند.
اگر خوشبین باشیم بعضی آقایان به گمانشان این حوادث را خوب مدیریت کرده و بازتاب گسترده ای به آن می دهند اما در واقع همان جریان عامل این حرکات است که بعضی را مدیریت کرده و خواسته خود را تأمین می نماید. اما اگر بخواهیم آن حوادث تلخ در زمان حیات مرحوم آیت الله خاتمی را مرور نماییم که چه کسانی طلبه های مدرسه امام خمینی(ره) را در برابر امام جمعه وقت بسیج کردند و علیه ایشان راهپیمایی راه انداختند و چه جسارتهایی و شعارها که در طول مسیر و در بیت آیت الله خاتمی(ره) به ایشان کردند و اگر نبود حرکت شجاعانه مرحوم آیت الله سیّد جواد مدرسی (ره) در برابر آنها معلوم نبود غائله ای که به پا شده بود به کجا ختم می شد و می بینیم که عاملان اصلی آن حوادث امروز چه جایگاه و منزلتی نزد بعضی داشته و از مقرّبان درگاه محسوب می شوند!!؟ براستی این تناقضات و یک بام و دو هوایی ها تا به امروز چه هدفی را دنبال کرده و می کند؟!!