مشروح مذاكرات مجلس تدوین قانون اساسی:
جلسه پنجاه وپنجم
هفتم آبانماه 1358 هجري شمسي
صورت مشروح مذاكرات مجلس بررسي نهايي قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران
یزدفردا :علی آبادی :جهت اطلاع رسانی به فردائیان و ثبت در تاریخ در این سلسله مطالب ، مشروح مذاکرات مجلس بررسي نهايي قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران و تدوین قانون اساسی آورده می شود.
توجه: تمام نوشته های مندرج در این بخش، از شورای نگهبان و کتاب صورت مشروح مذاكرات مجلس بررسي نهايي قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران بازانتشار می شود. آوردن این جلسات در سایت یزدفردا به خاطر دسترسی مستقیم پژوهشگران و فردائیان به متن این جلسات در این سایت است.
یزدفردا
جلسه پنجاه و پنجم
هفتم آبانماه 1358 هجري شمسي
صورت مشروح مذاكرات مجلس بررسي نهائي قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران جلسه ساعت پانزده و پنج دقيقه روز هفتم آبانماه 1358 هجري شمسي برابر با هفتم ذيحجه 1399 هجري قمري به رياست آقاي دكتر سيد محمد حسيني بهشتي (نايب رئيس) تشكيل شد.
فهرست مطالب
1ـ بيانات قبل از دستور آقايان مقدسي شيرازي و منتظري و خانم گرجي
2ـ طرح و تصويب بندهاي 4و9 اصل 127 (اصل چهل و سوم)
3ـ طرح و تصويب اصل 1/127 (اصل چهل و پنجم)
4ـ طرح و تصويب اصل 2/127 (اصل چهل و نهم)
5ـ طرح و تصويب اصل 3/127 (اصل چهل و ششم)
6ـ طرح و تصويب اصل 138 (اصل يكصد و پنجاه و دوم)
7ـ طرح و تصويب اصل 139 (اصل يكصد و پنجاه چهارم)
8ـ طرح و تصويب اصل 141 (اصل يكصد و پنجاه و پنجم)
9ـ طرح و تصويب اصل 140 (اصل يكصد و پنجاه و سوم)
10ـ طرح اصل 4/127 1
1ـ پايان جلسه دبيرخانة مجلس بررسي نهائي قانون اساسي
[---------------------------------------------]
1ـ بيانات قبل از دستور آقايان مقدسي شيرازي و منتظري و خانم گرجي نايب رئيس (دكتر بهشتي) -
بسم اللّه الرحمن الرحيم.
نطق قبل از دستور شروع ميشود.
آقاي مقدسي شيرازي بفرمائيد.
مقدسي شيرازي ـ
بسم اللّه الرحمن الرحيم.
حسبنا اللّه و نعم الوكيل، نعم المولي و نعم النصير.
چند موضوع لازم بود كه در اينجا تذكر داده شود، موضوعي كه خيلي هم لازم بود تذكر داده بشود موضوعي است كه مربوط به خود ما هست، چون بايد در كارها مسأله اهم و مهم را در نظر گرفت.
فعلا اهم كار ما اين است كه اين قانون اساسي به تصويب برسد.
برادران هم اين مختصر اصولي كه از قانون اساسي مانده سعي و كوشش بكنند كه زودتر تمام بشود مخصوصاً راجع به قوة قضائيه كه گروه نوشتهاند از نظر جامع بودنش هيچ حرفي نيست، بسيار خوب نوشته شده است.
ميشود آن را يك روز نشست و تمام كرد چون مطالبش صحيح است زودتر ميشود تمامش كرد، چون اين قانون با محتوايش به دست مردم برسد خود مردم از عبارت آن آگاه ميشوند.
بمحض رسيدن اين قانون به دست مردم، اولا از چگونگي آن اطلاع حاصل ميكنند كه اين قانون بسيار قانون مترقي و اسلامي است كه به تمام معنا درست نوشته شده، كه اگر اين قانون در تمام دنيا ارائه داده شود تصديق ميكنند كه يك قانون اسلامي، انساني و مردمي است.
اما آن كساني كه مينشينند و در اطراف و اكناف صحبتهاي متفرقه ميكنند، آنها كساني هستند كه نميخواهند دولت انقلاب پيشرفتي داشته باشد و در گوشه و كنار دست به تحريكات ميزنند و مخالف با حكومت اسلامي هستند.
توطئه ميكنند، اخلالگري ميكنند، ميخواهند دولت جمهوري اسلامي را تضعيف كنند، حقيقت را نميپذيرند و طالب حق و حقيقت و طالب اسلام نيستند، والا اين قانون بهترين قانون است و اگر نسبت به خوبي آن شك و ترديد دارند ميتوانند بيايند و مشاهده كنند كه خوبي آن بر ايشان ثابت بشود.
اميدواريم ان شاء اللّه هر چه زودتر اين قانون از تصويب مجلس بگذرد و در دسترس مردم قرار بگيرد و ملت به خوبي آن واقف گردند و كارها بزودي انجام بگيرد و اين دولت اسلامي ما رو به تكامل و تداوم و اعتلاء پيش برود.
موضوع ديگري كه خواستم عرض كنم و بايد به آن اهميت بدهيم و توجه داشته باشيم اين است كه ما كارهاي واجبي در بيرون و در شهرستانها و در مملكت داريم بايد بدانيم اين ملت مستضعف چه دردي دارند و چه نيازي دارند، نيازشان را بر طرف كنيم.
و اما وظيفه مهمتر از همه اين است كه در ميان مستضعفين برويم و با درد دل آنها و با گرفتاري آنها از نزديك آشنا بشويم، دردهاي آنها را درمان بكنيم چون آنها بودند كه باعث پيشرفت انقلاب شدند و اين كشاورزان و روستائياني كه در زمان طاغوت استثمار شده بودند و در مقابل زحمات و دست رنجشان هيچ چيزي عايدشان نميشد و هميشه در حال اضطراب بودند، بايستي به آنان توجهي بشود و دست آنها را بگيريم و نگذاريم در فلاكت باشند.
برادارن، دوستان و همكاران عزيز، موقعي كه از قانون اساسي فارغ شديد خواهش ميشود به روستاها و بين كشاورزان ببريد و آنها را ارشاد بفرمائيد و رهنمون آنها باشيد چون وظيفة ما و وظيفة حكومت و دولت اسلامي است كه دست افتادگان را بگيريم واقعاً زندگي روستائيان خيلي فلج شده، چون سالهاي متمادي است كه اينها تحت استثمار و فشار طاغوت بودند و نميتوانستند به زندگي خودشان التيام و سازمان دهند.
اين يك كار واجبي است بر ما كه تا آنجا كه ميتوانيم روستاها را احيا بكنيم.
شما هم پشت سر رهبر عزيزتان حركت بكنيد و ببينيد چطور رهبر عزيز و پدر بزرگوار ما براي بهتر شدن كار مستضعفين و روستاها شب و روز در تلاش ميباشند و هم و غم ايشان بر اين است كه اين گروه مستضعفين كه سالهاي طولاني در زير چكمة مستكبرين بسر ميبرده و دست و پا ميزدند، آنها را نجات داده و به زندگي آنان سر و سامان بدهند، ما هم به تبعيت از رهبر عظيم الشأن مان بايد در حال تحرك باشيم و قاطع باشيم و همه ملت بايد جديت كنند.
بارها امام امت در فرمايشاتشان فرمودهاند براي نجات اين ملت ستمديده و زجر كشيده همگي بايستي تلاش و كوشش بكنيم.
تذكر سوم من اين است كه آباد كردن و به مردم رسيدن و زندگي مردم را احيا كردن بودجه لازم دارد.
بايد يك ثروت و يك بودجهاي در دست انسان باشد تا بتواند اين كار را انجام بدهد و اين بستگي دارد به دو وحدت انقلابي و دو حركت انساني كه بوجود بيايد.
يكي مسأله ثروتمنداني كه در موقع پيروزي انقلاب رفتهاند و نشستهاند در گوشه و كنار مخصوصاً شمال تهران و يا در هر كجا كه هستند.
اينها مثل اينكه هنوز اسلام را نشناختهاند هنوز حركت انقلابي اسلام را نفهميدهاند.
آنان رفتهاند گوشه و كنار نشستهاند گاهگاهي هم در ميان آنها تعدادي ضد انقلابي ديده شده است.
بايد آنها بيايند در مقابل قانون عدل اسلامي، اگر نيامدند، دولت موظف است.
رهبر قطعاً نظريهاش همين است.
اين همه ثروت جمع كردهاند، احتكار ثروت كردهاند، حبس كردهاند چرا نميآيند حقوِ الهي را بدهند؟ مگر خمس يكي از حقوِ مسلم قانون اسلام نيست؟ اينها را اگر بخواهيم محاسبه بكنيم و بايد هم محاسبه بشوند، همين ثروت ملت است كه آنان جمع كردهاند.
همين ثروتهائي است كه يا از راه غير مشروع به دست آمده و اگر كه از راه غير مشروع باشد بايد مصادره بشود.
حالا اگر بعضيها هم ميگويند در اسلام مصادره نداريم، مصادره يعني چه؟ مصادره يعني مال غير مشروع كه از راه غير مشروع به دست آمده است بايد اينطور ثروتها گرفته شود اگر صاحبان اصلي آنها معلوم باشد به آنها داده بشود و اگر صاحبان اصلي آنها معلوم نيست براي بهبودي وضع زندگي نيازمندان و مستضعفين به بنياد مستضعفين و بيت المال برگردانده شود و صرف طبقات محروم و مستضعف گردد و به مصرف روستاها برسانند.
اين پولها چرا بايستي روي هم انباشته شود و به مصرف محروميت و به فرياد مردم نرسد؟ اين كارها و اين احتكارها طبق قانون اسلام درست نيست مخصوصاً قانون خمس محاسبه نشده و بايد محاسبه بشود و تنظيم گردد.
طبق اسلام قانون خمس وضع گرديده و تحقيقاً مطابق قرآن و سنت است.
اگر تمام اموال غير مشروع گرفته بشود چنانچه صاحبش معلوم است به صاحبش برسد و اگر مجهول است به بيت المال عودت داده مصرف طبقه محروم و فقرا گردد، مخصوصاً براي بهتر كردن روستاها و آباد كردن و كشاورزي و آباد كردن مملكت مصروف دارند.
اين يك وظيفه است و اگر هم آن ثروتهائي كه جمع كردهاند از راه حلال و حرام به دست آمده بايستي دو خمس گرفته بشود، يك خمس، خمس مال مخلوط به حرام اگر صاحبش و مقدارش معلوم نباشد و يك خمس، خمس پس انداز كه مال را ذخيره كرده است و يا رفته املاكي و يا اشياء ديگري خريده و يا در بانكها گذاشتهاند.
اين بايد دو نوع خمس بدهد كه در حقيقت چهل درصد بايد خمس بدهد.
اگر اين نوع مالها داده ميشد و ميآمدند در مقابل حكم قانون اسلام قرار ميگرفتند و آنطوري كه قانون عدل اسلام معنا كرده حق ضعفا را ميدادند، اقتصاد براه ميافتاد و گرفتاريها برطرف ميشد.
ثروت مملكت را ضد انقلاب و ضد اسلام غارت كردند و براي خوشگذراني خودشان به كشورهاي خارج بردهاند و امروز دولت انقلاب اسلامي در يك فشار اقتصادي قرار گرفته و خزانه دولت تهي مانده.
غير از راه گرفتن خمس راههاي ديگري هم هست كه آنها را هم من تذكر ميدهم تا بفهمند كه اگر قانون عدل اقتصادي اسلام اجرا بشود، هيچكس در جامعة ما فقير و تهي دست نخواهد بود.
همه استقلال پيدا ميكنند و همه در حال رفاه ميباشند و همه خانه دار ميشوند و اگر ثروتهاي اندوخته و ذخيره شده از راه مشروع به دست آمده، و سالها است كه صاحبان آنها اصلا خمس ندادهاند تا توانستهاند براي جمع كردن اموال كوشيدهاند و به دنيا پرستي سرگرم شدهاند و فكر بيچاره و مستضعف نبودند، فقط اين را ياد گرفته و انديشيدهاند كه پول را جمع كنند و روي هم انباشته كنند، اينها بايد خمس مالشان را بدهند و سالهائي كه خمس ندادهاند و با اين پولها به داد و ستد و تجارت پرداخته اند و از اين پولها كه بايستي بابت خمس بدهند سودي كرده خمس آنها را به اضافه در اين مدت تعلق ميگرفته ندادهاند، بايستي بدهند.
به خاطر اينكه خمسي كه در مال آنها بوده و سود كرده در اين سالها خمسش را نپرداختهاند.
بنابراين بايد آنطوري كه قانون عدل اسلام معين كرده كه بايستي هر كسي داراي ثروت و مال هست حق مساكين و ضعفا را بدهد، اين قانون به مرحله اجرا درآيد و عملي بشود.
حالا حكومت، حكومت اسلام است.
آنوقت، يعني در دوره طاغوت و در رژيم نميتوانستيم قانون اسلامي را عملي كنيم.
حالا اين دولت، اسلامي شده از بركت وجود رهبري لايق و مرد خدا و قاطع و انقلابي كه اين ملت مستضعف را از اسارت و ذلت نجات داد و ملت هم در اثر آن شرافت و آگاهي و بيداري كه داشت پشت سر رهبر قرار گرفت و با رهبر بيعت كرد و رهبر هم دست استقامت به آنها داد و گفت كه من هميشه با شما هستم، و هست.
هم ملت عزيز ما انقلابي است و هم رهبر عظيم الشأن و گرامي ما انقلابي است.
رهبران و روحانيان مبارز و مجاهد هم حقاً انقلابي بودهاند و هستند و آن ثروتمندانيكه در گوشه و كنار نشستهاند چه ميگويند و چه حقي از اين انقلاب ما دارند؟ آنها براي مملكت چكاري كردهاند؟ و آنها به كجاي مملكت كمك كردهاند؟ اما بايستي كمك بكنند و دولت هم بايستي كمك بكند و دولت بايستي از حالت سستي بيرون بيايد و يك حركت انقلابي در دولت بوجود بيايد و اين ثروتمنداني كه مال زياد جمع كردهاند و حق خدا را هم نميدهند بايستي دولت اسلامي از اينها بگيرد.
در شريعت اسلام، پيغمبر اسلام (ص) كساني را بين اين ثروتمندان ميفرستادند، آن مقدار مالي كه حق خدا و قانون اسلامي بود از آنها اجباري ميگرفتند.
تعديل ثروت همينطور با زبان درست نميشود.
بايد تعديل ثروت جامة عمل بپوشد و در اختيار همه قرار بگيرد، نه اينكه يك گروه خاصي ثروت را روي هم انباشته كنند و از تمام خوشيها برخوردار باشند و بقية مردم در عسرت و تنگدستي بسر ببرند و در فشار و مضيقه باشند.
بايد دولت هم قاطع حركت كند و هم قاطع عمل كند، تا كي نشسته است؟ بايد هم در امور داخلي كشورش و در اداراتش تصفيه كند و هم ثروتهائي را كه ميشود براي مملكت تهيه كرد اقدام بكند.
ثروتهائي براي مستضعفين، فقرا، بيچارگان تهيه كند كه همه در زندگي در حال رفاه و آسوده خاطر باشند.
همه بايستي دست به دست هم بدهند و سعي و كوشش و مجاهدت نمايند تا اينكه اين حركت انقلابي، فيوضات و بركات خودش را به همه ارزاني نمايد.
اين خلاصه مطالب بنده بود كه خدمت آقايان عرض كردم ديگر بيش از اين مصدع اوقات نشوم و وقت من هم تمام شده است و چيزي از وقتم باقي نمانده و از رفقا هم خواهش ميشد براي بهبودي وضع عموم از كوشش و تلاش خودداري ننمايند.
و عرض مختصر ديگر بنده خدمت نمايندگان محترم اين است كه در مورد چيزهائي كه راجع به قوة قضائيه نوشتهاند و من امروز آن را مطالعه كردم حقاً خوب نوشتهاند و اصلا درباره آن گفتگوي زيادي ندارد.
همگي يك روز از صبح تا شب بنشينيد و آن را خوب بررسي نمائيد و در بعضي جاهائي كه در آن مكرر شده است حذف بشود تا اينكه ان شاء اللّه در ظرف اين چند روزه اين امر خطير را تمام كنيم.
گرفتاري مردم خيلي زياد است.
فردا كه زمستان فرا برسد اصلا نميشود در مناطق كوهستاني و سردنشين كاري انجام داد.
بنابراين از رفقا خواهش ميكنم يعني خود رفقا احتياج به گفتن ندارد خودشان وظيفه شناس هستند، ميفهمند، ميدانند اهم و مهم خواندهاند.
اهم كارها اين است كه اين قانون به دست مردم برسد و حركت اسلامي ان شاء اللّه كاملا به حركت در بيايد و زودتر كارها انجام بگيرد و مردم هم بفهمند و ديگر بايستي در جمع روستا رفت، نميشود همينطور دست روي دست بگذاريم و بنشينيم.
كشاورزي ما اگر آباد نگردد، اقتصاد مملكت ما فلج است.
خلاصه بايد رفقا دست به دست بدهيم و تمام مردم بايستي دست به دست هم بدهند و براي آبادي كشور عزيزمان كه فعلا اقتصادش و كشاورزيش و ساير امورش سخت آشفته است سعي وافري نموده از اين ورطه هلاكت و نابساماني نجات داده و به يك كشور خيلي مترقي تبديل نمائيم تا اينكه اين انقلاب اسلامي ما ان شاء اللّه به پيروزي نهائي برسد.
پس در اينمورد بايستي همگي وظايفي را كه به آنها محول شده به خوبي انجام بدهند و دولت هم بايد در برابر وظايف خطير خودش هيچگونه كوتاهي ننمايد.
والسلام عليكم و رحمة اللّه و بركاته.
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - آقاي منتظري بفرمائيد.
رئيس (منتظري) -
بسم اللّه الرحمن الرحيم.
من فقط يك پيام كوچكي دارم و آن اين است كه دو سه روز است از بيرون براي من خيلي تلفن ميشود و اين طور در بيرون شايعهپردازي كردهاند كه در مجلس خبرگان لايحهاي راجع به نكاح و طلاِ تصويب كردهاند.
لذا براي خاطر اين موضوع خواهران و زنان قرار است كه فردا در خيابانها تجمع نموده و دست به تظاهرات بزنند و تظاهرات كنند.
بدينوسيله از اينجا به اطلاع تمام خواهران و برادران ميرسانم كه مسألة قانون ازدواج و طلاِ مربوط به قانون مدني است و به هيچ وجه مسألة ازدواج و طلاِ در مجلس خبرگان نه گفتگو و نه مطرح شده است و مطرح هم نخواهد شد.
علي ايحال اگر در خارج شايعهاي در اين مورد و درباره قانون نكاح و طلاِ هست بدينوسيله تكذيب ميشود.
دكتر قائمي ـ روزنامه اطلاعات همين الان در هشتمين صفحهاش راجع به همين، مسأله تحت اين عنوان وصف كرده «اعتراض اتحاد ملي زنان به قانون نابرابراي زن و مرد».
من بمحض مطالعه اين عنوان تعجب شديدي كردم كه چه زماني اين قانون در مجلس خبرگان به تصويب رسيده و نوشته كه «اتحاديه ملي زنان طي اطلاعيهاي به تصويب قانون نابرابري حقوِ زن و مرد در مجلس خبرگان به بهانة رعايت قوانين اسلام و بالاخره به بهانة احياي مواد لغو شده قانون مدني، نظير آزادي تعدد زوجات، سپردن حق طلاِ انحصاري به مرد، سلب حقوِ سرپرستي فرزندان از زن، سلب حق انتقال مسكن و شغل اعتراض كرده» آنوقت به دنبالهاش نوشت كه «زنان در اين انقلاب سهيم بودهاند، چرا اين قانون در مجلس خبرگان به تصويب رسيده است؟» آدم تعجب ميكند اين قانون در چه زماني و در كجا به تصويب رسيده؟ (منتظري ـ شايد دربارة اين قضيه، اعلاميهاي پخش كردهاند.)
كياوش ـ عرض ميشود كه ما هميشه صحبت از قاطعيت ميكنيم، از جمله بعضي از رفقا هم از ما ميخواهند در كارهايمان قاطعيت داشته باشيم و از دولت و از رفقا ميخواهم در كارهايشان قاطعيت داشته باشند.
بنابراين من ميخواهم بدانم آن دفعه همينطور از روزنامه اطلاعات راجع به اين مسأله يك چيزهائي خوانده شده هيچگونه عكس العملي انجام نشد.
بالاخره تا چه زماني جلو اينطور شايعهها را نبايد گرفت؟ و چه كسي بايد جلو دروغ اينها را بگيرد؟ (چند نفر از نمايندگان ـ خود ملت بايد جلو اين دروغها را بگيرند.)
چه كسي بايد بگيرد؟ (چند نفر از نمايندگان ـ خود ملت.)
اين دفعه بايد تكليف اينها معلوم بشود و اين را ميخواهم عرض كنم اگر خبرنگار اطلاعات اين دروغ را از اينجا به بيرون برده، ديگر نبايد اين خبرنگار خاطي را به مجلس خبرگان راه داد و بايد عليه اينها در يك دادگاه انقلابي يا غير انقلابي اعلام جرم بكنند و يا اينكه خود ملت بايد به اين دروغگويان جواب بدهند.
چرا بايستي بيخودي از خودشان دروغ بسازند و ملت عزيز را ناراحت كنند؟ اينكه نميشود هر روز در روزنامهها يك توهيني نوشته شود و تهمتي بزنند و همه ما نمايندگان ملت اين همه دروغ و افترا را بشنويم و ببينيم و بي تفاوت بمانيم و از خودمان هيچگونه عكس العملي نشان ندهيم و صرفنظر بكنيم؟ يك تدبيري بشود كه اينها محاكمه بشوند و از اين تهمت و افترا دست بكشند، يا واگذار كنيد به ملت، ملت جواب اينها را بدهد.
يزدي ـ گفته ميشود كه از اين تهمت و دروغ سوء استفاده كردهاند و فردا ساعت سه بعدازظهر جهت يك تجمع و راهپيمائي خانمها را دعوت كردهاند.
و اين پيامي كه آقاي كياوش ميفرمايند براي فردا از تجمع آنها نميتوانند جلوگيري كنند چون وقت خيلي كم دارند.
بنابراين بايستي از رسانههاي خبري قبل از ساعت سه بعدازظهر فردا به اطلاع مردم برسانند اين يك توطئه بيش نيست و مردم به اين سوء استفادهها و به اين توطئهها توجهي نكنند و در خيابانها تجمع ننمايند.
هاشمي نژاد ـ آقا بفرمائيد اين خبر را از طريق راديو به سمع ملت برسانند و از راديو هم فردا قبل از ساعت سه بعدازظهر چند بار گفته بشود و مردم به حقيقت آگاهي پيدا نمايند.
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - اجازه بفرمائيد فعلا خانم گرجي صحبتي دارند.
خانم گرجي بفرمائيد.
خانم گرجي ـ
بسم اللّه الرحمن الرحيم.
السلام عليكم و رحمة اللّه و بركاته.
اللهم الحلمي و الحكم بالصالحين.
اما راجع به اصطلاح وضع خانمها و راجع به نقش من كه در اين مجلس خبرگان دارم و اشكالي كه خواهران عزيز و بعضي از برادران دارند، و من تا به پايان رسيدن اين مجلس ان شاء اللّه مأموريت و مسئوليت خودم را با ساير برادران عزيز به پايان برسانم طبق آيه «يا ايها الرسول بلغ ما انزل اليك من ربك» تا آنجا كه در اينجا وظيفة ما هست به اميد خدا ميگوئيم.
اما درباره پيرامون اين مجلس و آنچه كه تا حالا در اين مجلس از تصويب گذشته است ميتوانيم به جرأت قسم بخورم كه آنچه كه تا حالا تصويب شده و به تصويب ميرسد ان شاء اللّه اگر بگذارند اين درخت توحيدي كه غرس شده به ثمر برسد و بر مردم هست كه ان شاء اللّه اين درخت طيبه توحيدي را به ثمر برسانند، مثلها، كمثل «كلمة طيبة كشجرة طيبة اصلها ثابت و فرعها في السماء» اين به دست خود مردم است كه بايد اين درخت توحيدي را به ثمر برسانند و يا همزمان در عاليترين اوج آسمانها به جهان عرضه كنند.
و اما خطاب من به برادران عزيز اين است كه به عنوان «انتم امناء الرسل» و به قول حضرت فاطمه زهرا سلام اللّه عليها «و انتم عباداللّه يوثق امره و وحيه يوثق امره ونهيه» شما بندگان خدا كه پرچمداران امر و نهي الهي هستيد با اين برهه از زمان و با اين وضعي كه خواهران و مادران و نگراني و ترسي كه راجع به اين قانون دارند و نگراني و ترسي كه در وجود خواهران ما هست و اين واقعيتي است.
من به بعضي از برادرانم كه در اينجا تشريف دارند عرض كردم كه علت اين نگراني و ترس چيست و اثر سوء اين ترس در نسل آينده چيست.
ترس از اينكه فردا بچه هايشان را ميگيرند، ترس از اينكه فردا مالك زندگي خودشان نيستند، ترس از اينكه تمام زندگيشان و تمام زحمتشان در يك لحظه و با يك تصميم ناجوانمردانه (مردي كه ميتوان گفت فاقد ارزش مرد بودن است) ميتواند عمر و تلاش و زحمت زندگي يك انسان را به باد فنا بگيرد، و يا از راه عجولانه و يا از راه تعصب و يا از راههاي ديگر، تمام هستي او را بگيرد.
طبق آيه شريفه در جلوگيري از اينگونه تصميمات قرآن ميفرمايد «و قد افضي بعضكم الي بعض و اخذن منكم ميثاقاً غليظا» يك چنين كشيده هائي كه از دست مجريان عدل بر صورت اينگونه مردان زده ميشود باعث ميگردد زندگي آنان از هم متلاشي بشود و همة اينها در مقابل تصميمات عجولانه و ناجوانمردانه صورت ميگيرد و آن ميثاِ و پيماني كه در ابتداي ازدواج با يكديگر بسته شده بود از بين ميرود و آن پيمان زناشوئي را زير پا بگذارند و كوچكترين توجهي به آن ننمايند.
پس برادران عزيز، زنها ترس از اين اتفاقات ناگوار و از اين واقعههاي غير قابل تحمل دارند فرياد ميزنند به هر صورت اين ترسها امروز هست و نميتوان منكر آن شد.
و من در آن روزي كه در آن اصلي كه راجع به ولايت فقيه از تصويب ميگذشت در آنجا هم عرض كردم و حالا در اينجا هم ميگويم وقتي كه مردان ما مانند كوهي در مقابل سنگر دشمن ايستادگي كردند و هيچ از غرش توپها و مسلسلها نترسيدند، و سمبل واقعي انقلاب اسلامي گرديدند «المؤمنون كجبل راسخ» وقتي كه اينگونه در مقابل ابر قدرت بودند وقتي در اينجا و از پشت اين تريبون ترس آنها را ديدم، آيا اين ترس زائيده و مولود چيست؟ و آيا ولايت فقيه حق است يا خير؟ و شماها كه در مقابل سلاحهاي ابرقدرتها ايستادگي نموديد از چه چيز ترس داريد؟ و اگر ترس از اين است كه جامعه نميپذيرد، در هيچ موقعي و در هيچ زمان هم حق را جامعه نپذيرفته است از صدر اسلام تاكنون مگر اين معني به حقيقت پذيرفته شده است؟ حالا ترسي داشته باشيم كه جامعه ما پذيراي اين حقيقت باشد.
جامعة ما منظور از يك جامعه خاصي هست.
هرگز آنها نميپذيرند چون آنها گوششان حاضر به شنيدن حرف حق و حقيقت و حرف حسابي نيست منظور ما اين است گروه مستضعفين ما نجات پيدا كنند و بر مستكبرين پيروز بشوند.
منظور ما فقط همين است و اگر گروه مستضعفين هستند آنها هميشه در مقابل حرف حقيقت مطيع بودهاند و خواهند بود.
اما من به طوري كه بررسي ميكردم اين ترس يك عامل ديگري دارد همانطوري كه خود شماها هم ميدانيد و من نميخواهم براي شما توضيح بدهم.
نقش مادر در تربيت فرزند از دوران بارداري و در دوران كودكي و در دوران تربيتش وجود دارد چون قطعاً فرزند پارهاي از پيكر مادر هست و ما بايد ريشه و عامل ترس را پيدا كنيم كه چطور شد برادران عزيز ما در مقابل ابرقدرتها ايستادگي كردند و در اين انقلاب پيروز شدند و نترسيدند حالا در مقابل اين حق ولايت فقيه ترسيدند.
ما بايد ريشة اين ترس را در وجود مادران و خواهران پيدا كنيم چون آنها هميشه نگراني داشتهاند.
وقتي كه ميبينيم خداوند ميخواهد موسي در مقابل آنطور ابر قدرت بايستد و ايستادگي نمايد، خطاب به پدر موسي نميكند و اينطور خطاب ميكند «و اوحينا الي ام موسي ان ارضعيه فاذا خفت عليه فالقيه في اليم و لاتخافي و لا تحزني» آن روز خداوند به زن يعني به مادر موسي خطاب ميكند كه فرزندت (موسي) را براي نجات از دست فرعون به درياي خروشان نيل بسپار و من او را نجاتش ميدهم و به دست نامردان اين «ابرقدرتهاي فرعون» مسپار.
اينجا است كه موسي در مقابل فرعون قد علم ميكند و نميترسد و من به شما كه امين انبياء و حامي گروه مستضعفين هستيد خطاب ميكنم ميتوانيد موقعيت خانمها را بررسي كنيد و ميتوانيد مشكلات و ترس آنان را برطرف سازيد.
اين كار را بكنيد نگذاريد از ناجوانمردان ما براي رسيدن به مقاصد غلط خودشان زنان ما را به دست فراموشي بسپارند و از زندگي ساقط نموده و دربدر و سرگردان نمايند.
و اگر عواملي را ميشناسيد، براي ريشه كن كردن آن اقدام قاطع بفرمائيد در ايجاد جامعه توحيدي بكوشيد و نيمي از جامعه ما را زنان تشكيل ميدهند، و اضافه بر اينكه نيمي ديگر جامعة ما هم در دامان پرمحبت همين گروه رشد و پرورش پيدا كرده و تحويل جامعه ميگردند، در اين موضوع توجهي معطوف داشته و دقيقاً حساس باشيد و اين امر را همين طور سرسري نگيريد و شوخي نپنداريد.
و اين قانون كه به تصويب ميرسد يقيناً ميدانم صد در صد حمايت از جامعه زنان ميكند و يكي ديگر اينكه مسلم است در طول تاريخ جز برههاي كوتاه از زمان زنان شديداً استضعاف شدند.
درصدر اسلام كه نقش زن و حقوِ زن شناخته شده بود كه متأسفانه براي اينكه آن رهبريت حق زن را از طريق قرآن و احاديث صحيح ارائه دهيد و به اين شايعات پايان دهيد قرآن تنها كتابي است كه از دامن اصيل خاندان پاك پيغمبر كنار رفت باز هم جامعه به راه انحراف كشانده شد و اولين ضربه را در اين نظام زن ديد، زني كه پا بپاي پيغمبر و پا بپاي برادران مجاهد در تمام نظام هجرت، در بيعت، حتي در جنگ عامل مؤثري بود و قرآن گواهي به اين امر ميدهد.
اما كار زنان به آنجا كشانده شد كه حتي حق سخن گفتن را از او گرفتند و همه را پاي اسلام نوشتند.
شما كه امروز براي رهائي خلقهاي مستضعف بخصوص زنان اجتماع كرديد امروز ضامن استقلال آزادي و حريت انسانها است.
من ميخواهم شما توجه به قرآن كنيد كه در كجاي قرآن هست كه زن حتي مالك فرزندش نيست.
من نميگويم شما اين را ميگوئيد من اين را قبول دارم چون شما امروز تنها كساني هستيد كه وارث انبياء هستيد كه حامي ضعفا ميباشيد.
امروز تنها ملجأ مستضعفان هستيد اين فرياد خواهران و شعارشان امروز خوب تشخيص دادهاند كه فرياد ميكشند، خبرگان، حامي مستضعفان، حامي مظلومان، حامي محرومان.
اين واقعيتي بوده كه در بيانشان و در شعارشان، درمان دردهايشان و پناهندگيشان را در كنار شما احساس ميكنند.
در هر صورت يك رسيدگي دقيقي بايد به اين معنا در قرآن بشود.
از نظر مادر بودن، من نميدانم به چه عنواني ميآيند بدون مجوز شرعي و عرفي و وجداني بچه را از آغوش پاك مادر جدا ميكنند و به دست كسي كه هيچگونه صلاحيت نگهداري و تربيت آن را ندارد ميسپارند.
بيش از يكصد و پنجاه نامه براي من رسيده بيشترين آن روي اين موضوع است.
زن در تمام دنيا تنها ثمرة جانش، فرزندش است و ميآيند ناجوانمردانه بچهها را از آغوش مادران ميگيرند و به صرف اينكه يا ميخواهند مادرانشان را طلاِ بدهند يا اينكه پدرانشان از دنيا رفته اند به ديگران ميسپارند و اگر هم نگهدارند با چه فلاكت و نكبت و چه محروميت هائي بچه را نگهداري ميكنند.
و آقاياني كه اينجا تشريف دارند به اين مسأله مهم توجه نمايند ان شاء اللّه به آية «في مقعد صدِ عند مليك و مقتدر» توجه داشته باشيد كه در كجا نشستهايد و در چه موقعيت حساسي هستيد.
در آن دفعه بنده عرض كردم كه جامعة ما بوسيله خون جوانان پاك شده قرآن را بررسي كنيد و خوب بررسي كنيد.
مادر موسي آيا سرپرست اين بچه هست يا نيست؟ پدر موسي در آن موقع كجا بود كه مادر، اين بچه را به دريا ميسپارد و يا مادر مريم به چه مجوزي تصميم قاطعانه ميگيرد؟ «اذ قالت امرات عمران رب اني نذرت لك مافي بطني محرراً».
بينش عظيم اين زن با چه تصميمي است و با چه برنامهاي است؟ در آن برنامههاي سياسي، اجتماعي در قرآن هست و آن زير شكنجه قرار گرفته، همسر فرعون به چه مجوزي است؟ و آن هجرت زنان در صدر اسلام از مكه به سوي مدينه و بيعت كردنشان با حضرت رسول (ص) آيهاي كه در اول سوره مجادله آمده است به چه مجوزي است؟ مهاجرت زنها و گفتگو در مقابل انصار و مهاجر درباره طلاِ با رسول اكرم (ص) مجادله نموده «قد سمع اللّه قول التي تجادلك في زوجها و تشتكي الي اللّه».
ما زنها در انقلاب سهيم بوديم و دوش بدوش با برادران مجاهد براي به ثمر رسيدن اين انقلاب و اين نهضت عظيم همگام شديم.
حالا بعضي اخلالگرها اينطور وانمود ميكنند كه در جامعة ما زنها حق سخن گفتن ندارند و كاري نكنيد كه دوباره ما زنان براي احقاِ حق، شما را به مجادله دعوت كنيم و دربارة اين موضوع فقط و فقط به قرآن رجوع كنيد و اين را خدمت خواهران عزيز عرض بكنم كه در اين قانون به اندازة سرسوزن حق زن پايمال نشده و اين آقايان نيز حامي و مدافع حقوِ زن ميباشند.
چون در اين سن و سالي كه هستم و تا اينجا عمري بسر كردم آن كساني كه من را ميشناسند، كه ميشناسند و آن كساني كه نميشناسند بدانند كه عقيده من غير از راه خدا و راه انبياء طريق ديگري نيست.
منظور من فقط خدمت به خلق است و بس منظور ديگري ندارم و جز حكم خداوند را نميخواهم ولي موضوع ديگر حكم طلاِ كه در سوره بقره اشاره شده.
شما آقايان توجه كنيد بيش از دوازده مرتبه تكرار ميكند كه «سرحون بالمعروف اومتعوهن بالمعروف» اين كلمه معروف را كه تكرار ميكند كه طلاِ زنان به گونهاي باشد كه عرف انسانيت و اسلام ميشناسد.
من خدمت برادران هم عرض كردم مرداني كه پناه مظلومان هستند، خانمي كه بعد از پنجاه سال همسرش او را طلاِ داده و مقداري هم فرضاً مهريهاش بوده بگيرد و برود.
آقايان چگونه اين زن بعد از پنجاه سال زندگي توأم با رنج و زحمت و چشم پوشي اين خانه را ترك بكند و بچه هايش را رها بكند؟ در خود سوره طلاِ آمده است «واتقوا اللّه ربكم لاتخرجوهن من بيوتهن و لايخرجن الا ان ياتين بفاحشه» دو مرتبه تكرار ميكنند از خانه خارج نميشوند مگر اينكه فحشاي مبين انجام داده باشند.
قرآن را بررسي كنيد، بخصوص امروز كه اسلام دو مرتبه شناخته شده است.
اين واقعيت دارد، اگر اسلام قبلي بود، اسلام نظام سلطنتهاي ننگين امويان، عباسيان، سپس صفوي، قاجاري و دوباره سلطنت ننگين پهلوي.
اسلام چهارده قرن راه انحرافي رفته است، ما امروز آن اسلام را ميخواهيم كه در صدر اسلام ظهور كرده و تأسيس شده است و اين چهارده قرن را ميخواهيم برگرديم و از شاهراه اسلام تغذيه كنيم و اسلامي كه تا اين حد مقام زنها را بالا برده است آيهاي هم به اين مناسبت هست «من عمل صالحاً من ذكر اوانثي و هومؤمن» هر دوي اين موجود «زن و مرد» در اين مسير خدائي و اسلامي حركت ميكنند فقط ملاك، عمل و ايمان است و چگونه شد كه ما را به اين صورت در جامعه كنار گذاشتند و چگونه شد كه حق همه چيز را از ما سلب كردند؟ بنابراين خدمت آقايان عرض بكنم و در آن مورد با آقاي دكتر صحبت كردم البته چيز تازهاي نيست خواهران توجه داشته باشند كه اين اصول در اين قانون اساسي مطرح شد در اصل 3 و در اصل حقوِ ملت تمام حق و حقوِ زن و مرد تصويب شد ولي مطمئناً خواهران عزيز بدانند اين درخت پاك توحيدي در اينجا و در اين مكان مقدس غرس خواهد شد و خواهران و برادران ما از حراست و حفاظت و حمايت و به ثمر رساندن درخت توحيدي خودشان هيچگونه دريغ نميورزند و همينطور كه در آية شريفه قرآن ميفرمايد.
«يا ايها الذين آمنوا كونو اقوامين بالقسط شهداء للّه» شما بايستي ضامن اجرا باشيد و درباره احياي حقوِ زن از نظر فرهنگي اين مهمترين چيزي است كه امروز بايد توجه كامل داشت.
پيش از حقوِ سياسي و اجتماعي ما بايستي به فرهنگ مان توجه كنيم چون در فرهنگ خيلي عقب هستيم و ساليان و بلكه قرنها كوشيدهاند كه فرهنگ ما را از دستمان بگيرند و ما را عاري از فرهنگ بكنند.
اگر اين چنين نبود واقعة پنجاه سال يا چهل سال قبل و به كوچه و خيابان كشاندن زنان پيش نميآمد و آنطور ماهيت زن را از زن بودن خارج نميكردند.
راجع به خبري كه در روزنامه درج شده عرض كنم چند روز پيش به من گفتند كه در مدارس خانمهاي دبير و خانمهاي ادارات و ساير اجتماعات ميخواهند راهپيمائي كنند براي اينكه در مجلس خبرگان به عنوان قانون اساسي حقوِ زنان را ناديده گرفتهاند و فلاني هم (خانم گرجي) در آنجا ساكت نشسته و رويش را گرفته است و ننگ زده به هر چه زن است.
من در جواب به آنها گفتم من با اين چادرم به شما ننگ نزدم، من با اين چادرم شرف زنها را از بين نبردم بلكه ما با اين چادرمان از شرف و حيثيت از دست رفته خواهران دفاع كرديم آن شرف و آبرو پنجاه سال پيش از دست رفت.
آن موقع امضاء كردند و مليت و فرهنگ را به فروش رساندند، آن موقع شرف از دست رفت.
ما با اين چادرمان ننگ به شرف اسلام نزدهايم و اين صحبت در همه جا، دانشگاه، مدارس و ساير محلهاي فرهنگي به ميان آمده كه فلاني رفته در آنجا نشسته و رويش را گرفته و اين قانون هم تصويب شد و رفت.
واللّه من از اينكه چرا خواهران ما در جريان امور دخالت نميكنند ناراحت شدم.
هنوز هم نويسندگان ما، رسانههاي گروه خبري، از طريق راديو تلويزيون، از طريق آن روزنامه هائي كه لااقل خود فروخته نيستند و چون آيات قرآن «ن، والقلم و ما يسطرون» هنوز هم حرمت قلم را و اين امانت را حفظ ميكنند و از اين پايگاه حراست ميكنند، و هر حرفي كه در اينجا گفته ميشود در بين مردم پراكنده ميشود.
چرا نبايد خواهران بدانند در مجلس چه ميگذرد؟ و اگر چنانچه چهار نفر آدم شرور بخواهند شايعه سازي كنند، دنبال شايعه آنها بروند؟ اين يك مسأله، مسأله ديگر اينكه خواهران كه ارج و مقامي در تمام علوم و فنون دارند و در فرهنگ پيشرفت كردهاند چرا نبايستي بدانند مجلس خبرگان فقط محل تصويب قانون اساسي است و جاي بحث و گفتگو درباره مسائل مربوط به قانون عادي و مدني نيست؟ چگونه توجه نميكنند كه در مجلس خبرگان چهار چوب خط و مشي فرهنگ و خط مشي حكومت يك نظام طرح ميشود؟ اما من مسأله تعدد زوجات را نه به عنوان قانون بلكه به عنوان يك مسأله موجود طرح ميكنم و آن اينكه تنها آيه درباره تعدد زوجات همين يك آيه است «و ان خفتم الا تقسطوا في اليتامي فانكحوا ماطالب لكم من النساء» كه براي برقراري نظام عدل شارع مقدس مباح ميكند و من پيش از برادران، خواهران را در رابطه با ازدواج متعدد زنان محكوم ميكنم.
چرا آنقدر فرهنگ ما عقب است؟ ديروز كه عدهاي خانمها آمده بودند پيش من گفتم كه چرا اينقدر ما مردان را داريم محكوم ميكنيم؟ خوب است كه بيائيم خودمان را محكوم بكنيم.
به چه دليل آن خانم و دختر خانم كه ميداند مردي داراي همسر و فرزند هست آمادگي خود را براي ازدواج اعلان ميكند؟ اين براي ما زشت است كه در چنين زماني به جاي بررسي درست از قوانين و مصالحي كه شرع مقدس اسلام در نظر داشته اينگونه مغرضانه و بي توجه به آن قضاوت كنيم.
به اين سوره نساء كه مهمترين سوره قرآن از نظر اجتماعي، سياسي، فرهنگي، نظامي است چرا ما خانمها توجهي نداريم؟ چرا به مسئوليت خطيرمان كه يك دست به حركت گهواره و دست ديگر به حركت جامعه بايد داشته باشيم توجه نميكنيم؟ چرا ما نميدانيم چه كسي هستيم؟ من كه به خدا ناراحت هستم از اينكه اينقدر فرهنگمان عقب رفته.
به جاي واقعيت فهميدن و جريان گذشتهها و جبران خسارتها ميآئيم شايعهپردازي ميكنيم ميبينيم اسلام ازدواج متعدد را براي برقراري عدل دستور ميدهد براي اينكه از يتيمان و از بي سرپرستان خوب حمايت بشود لذا براي زنهائي كه همسر مرده و بچه يتيم دارند براي نفي ظلم و براي ريشه كن كردن فقر و براي ريشه كن كردن فساد اين حكم داده شده است و بلافاصله قرآن ميگويد «و ان خفتم الا تعدلوا فواحدة» براي برقراري عدل و تشكيل خانواده اگر بنا باشد پايههاي خانه اول خراب بشود به چه جهت ميخواهيد خانه دوم را و بر چه اساسي بنا كنيد؟ در هر صورت اين يك بررسي كامل لازم دارد.
من باز خطاب به برادران تذكر ميدهم كه خواهران ما حاضر نيستند به خانه شوهر بروند و در خانه ميمانند كه تشكيل خانواده ندهند چون با ازدواج كردن آنان خيلي از مزاياي خودشان را از دست ميدهند.
آقايان در اين مورد بررسي كنيد.
اين استقلال و آزادي يك چيزي است كه خدا به هر انساني داده است.
چماقي بر سر هر زن كوبيدند و زنان را از تمام شئون اقتصادي، فرهنگي، اجتماعي، سياسي و غيره...
محروم كردند.
و خوب، دخترها تن به ازدواج نميدهند و اگر هم بدهند ترسي در دل آنها هست كه آيندة ما بعد از بچه دار شدن چه ميشود؟ وقتي ما در مورد روزه گرفتن ميبينيم كه اگر باعث شود كه مرد در نظام زندگي سستي نشان بدهد و نظام زندگيش از نظر كار و از نظر درآمد رو به سستي برود اين حكم از قاطعيت ميافتد، چگونه براي اجراي امر مستحب اين طور خانوادهها از هم پاشيده ميشود؟ مسأله ديگر راجع به پرورش فرزندان و مسئوليت زنان در پرورش آنان است.
آن اصل كه دادم به برادر عزيزمان بايستي بررسي بشود هشت تا بند دارد البته يك چيز مهم و تازهاي نيست در قانون گذشته هم بود براي تاكيد بيشتر است كه در قانون مدني در مجلس شوراي ملي بررسي بشود و نظارت كنند آن قانون پياده بشود.
به جاي اينكه اينقدر فرياد ميزنند بگذاريد اين كار تمام بشود و اين قانون در مجلس شوراي ملي بررسي بشود و به ثمر برسد.
بنابراين باز هم تذكر ميدهم اينجا بحثي از طلاِ نيست، اينها شايعات است.
به جاي اينكه دست به شايعات بزنيم، خوب است بيائيم خودمان را اصلاح بكنيم و خودمان را بررسي كنيم.
باز آيه «الرجال قوامون علي النساء...
» را ميخواستم خدمتتان عرض كنم اين كلمه «قوام» معناي برپائي جامعه است.
در جامعه هر كسي كه قدرتش و مسئوليتش بيشتر است همينطوري كه خود قرآن ميگويد «بما فضل اللّه بعضهم علي بعض و بما انفقوا من اموالهم».
ما در اسلام تسلطي نداريم اين موضوع را هم بررسي كنند طبق آيه «ما كان لمؤمن علي مؤمنه اذا قضي اللّه» بر طبق فتواي اين آية شريفه حق نظام حاكميت مرد و زن معلوم شده تمام اينها در آنجا تصويب شده نه اينكه تصويب نشده.
وقتي در اينجا مطرح است كه آيا زن ميتواند رئيس جمهوري بشود يا نه در صورتي كه ولايت فقيه مطرح است وزارت و مديريت همه جنبة اجرائي و وكالت دارد لذا زن و مرد مطرح نيست.
عرض آخر بنده اين است كه بايستي حريت و استقلال زنان حفظ بشود.
شما به عنوان «امناء الرسل» كاري را كه پيغمبر اسلام (ص) در صدر اسلام كرد يك بار ديگر شما در اين زمينه انجام بدهيد.
فرمودند كه وقت من تمام شده است اجازه بفرمائيد اين را هم عرض كنم.
اعلاميهاي كه جهت تظاهرات زنان از ناحيه زنان ناشناس صادر شده، ديروز كه عدهاي از زنان آمده بودند مربوط به بعضي از گروهها و ميگفتند كه ما ميخواهيم اين كار را انجام بدهيم، در جواب آنها گفتم كه با اين كارتان جز اينكه آبروي خودتان را ببريد چيز ديگري انجام نميدهيد و آخر سر چه چيزي را ثابت ميكنيد؟ جز اينكه بگويند آنچه در قانون اساسي ميگذرد و مطرح ميشود ما زنان فرصت بررسي آن را پيدا نكرديم.
اين قدر شايعه در اين كشور و در اين برههاي از زمان اوج گرفته و بازارش گرم است كه بدون بررسي چنين مسئوليت خطير، آمدند راهپيمائي ميكنند و تظاهرات براه انداختهاند.
چنين كاري نه در خور زنهاي ما هست و نه با آن فهم و شعور فرهنگي كه زنهاي ما دارند سازگار هست و خلاصه اين راهپيمائي دور از مقام زنهاي انقلابي ما هست ولي ممكن است زنهائي كه حمايت از قانون اساسي كردند و تظاهرات راه انداخته بودند باز هم در چنين شرايطي به راهپيمائي ادامه دهند.
اما آن خواهراني كه براي به ثمر رسيدن انقلاب از هيچ چيزي دريغ نكردند و بهترين جوانانشان را فداي انقلاب كردند تا اين انقلاب بارور گردد فكر نميكنم آن طور زنان براي تضعيف كردن انقلابشان در خيابانها تظاهرات نمايند فكر نميكنم چنين زناني دست به اين كارها بزنند.
يكي ديگر اينكه به طوري كه يكي از دانشجويان تعريف ميكرد تظاهراتي كردند و هتلها را گرفتند.
من براي محفوظ ماندن سهم خواهران عزيز در اين انقلاب شكوهمند و پي بردن به مسئوليت در اين زمان اين آيه را از قرآن ميخوانم: «و من آياته ان خلق لكم من انفسكم ازواجا لتسكنوا اليها» كه در اين آيه ارزش خانواده و مسئوليت طرفين زن و مرد بيان ميشود.
مادران و همسران بايد به اين وظيفة خطير احترام كنند و مراقب باشند، زنها در اين موقعيت خطير و حساس بايستي نقش سازنده عميقي داشته باشند.
من از همان اوايل انقلاب كه بعضي راه انحراف و تخلف از راه امام را پيش گرفته به خواهران عزيز عرض كردم كه مصداِ آيه «ونفاثات في العقد» نباشيد و به اين گرههاي كور در انقلاب ندميد و سرانجام پيام من به خواهران اينست كه شماها با نقش مهمي كه در ساختن جامعه و پرورش فرزندان و پاسداران داريد اين جوانان را طوري آگاهي دهيد كه مكتب انقلاب را خوب درك كرده و جهت خلاف را انتخاب ننمايند و السلام عليكم، ان شاء اللّه موفق باشيد.
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - البته مطلب براي همه خواهران با ايمان و مبارزمان روشن است حتي من اين نگرانيم را خيلي بجا نيافتم كه بعضي از برادرها نگران شده بودند كه ممكن است خواهران ما تحت تأثير اينگونه مطالب قرار بگيرند، ولي به هر حال لازم دانستيم خواهران عزيز در سراسر ايران اين تذكر را توجه داشته باشيد آنچه كه در اينجا ميگذرد بررسي قانون اساسي است و قوانين مربوط به ازدواج و طلاِ و امثال اينها اصولا در اين مجلس مطرح نميشود، بنابراين فرصت به كساني كه از هر جرياني ميخواهند عليه انقلاب خود شما سوء استفاده كنند ندهيد و راه را براين توطئه گران ببنديد كه شما هستيد نيروي عظيم انقلاب و ديروز شما ستون پرتوان انقلاب بوديد امروز و فردا هم خواهيد بود.
اميدوارم با هوشياري و آگاهي خودتان نشان بدهيد كه نميتوانند از احساسات پاك شما عليه جريان اصيل انقلاب كمترين بهره برداري غلط را داشته باشند.
تجربه تاريخي در اين دوران ما نشان داده است كه زن مسلمان با ايمان از نوعي آگاهي مرموز و روشن ضميري خاص برخوردار بوده و هست، اين تجربه را همچنان ادامه بدهيد و نشان دهيد نورانيت اسلام و نورانيت آشنائي با تعاليم قرآن و پيوند با آن را، كه در اين راه خدا حافظ شماست، ان شاء اللّه.
كياوش ـ شكايت ما در اين وسط مثل اينكه لوث شد.
يا بايد مجلس شكايت بكند يا خودم عليه روزنامه اطلاعات اعلام جرم ميكنم.
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - راجع به روزنامه اطلاعات اجازه بفرمائيد دقيقاً بررسي بشود و با خود آنها هم در ميان گذاشته شود چون آن چيزي كه الان اينجا هست عبارتست از يك اعلاميهاي كه يك جمعيتي به آنها داده است، فعلا مستقيماً هيچ ارتباطي به خبرنگارشان در اينجا و امثال اينها در آن به چشم نميخورد.
(كياوش ـ پس اجازه بدهيد اعلام جرم عليه همان جمعيت بشود.)
بسيار خوب راجع به آن جمعيت هم بايد رسيدگي كرد.
(دكتر قائمي ـ ضمناً در اطلاعات فقط به صورت اطلاعيه ذكر شده است.)
بلي اطلاعيهاي است از آنها كه چاپ شده و نميتواند ارتباطي با خبرنگار اطلاعات در اينجا و امثال آن داشته باشد.
اجازه بفرمائيد وارد دستور جلسه بشويم.
اكرمي ـ بايد اضافه بكنيم كه به جاي اينكه مطالب بنده را مفصل ذكر بكند اينجا مسألهاي را نوشته كه به همه نمايندگان برخورد دارد.
گفته است كه در اين ايام رفتاري با مطبوعات كردهاند كه شايستة دشمنان ملت بوده نه نمايندگان واقعي امت و زبان ملت.
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - اين را از قول شما نقل كرده است؟ (اكرمي ـ مطالبي كه بنده گفتهام فقط يك تكهاش را آورده است.)
خوب اجازه بفرمائيد وارد دستور بشويم.
صافي ـ اين مجلس، مجلسي نيست كه زن و مرد در مقابل هم قرار گرفته باشند اگر زن هم در اين مجلس نبود، مردها همانطور كه وظيفه دارند و مسئوليت دارند احكام خدا را بيان ميكردند و ما از احكام خدا سرموئي حاضر نيستيم كم بشود كه مردها خوششان بيايد يا بدشان بيايد و يا اينكه زنها ناراحت بشوند و يا نشوند البته آن زنهائي كه ايمان ندارند و مسائل فقهي هم كه مطرح شد بر اين پايهها نيست.
قرآن، طلاِ، تعدد زوجات، تمام اينها را فقها در يك محيط بسيار بسيار دقيق و تحقيقي بررسي ميكنند و در دسترس مردم قرار ميدهند و مسلمانها هم قبول ميكنند.
اگر آن آيات در قرآن هست اين آيه هم هست كه «واذا سألتموهن متاعا فسئلوهن من وراء حجاب» و اين آيه هم هست كه «و قرن في بيوتكن» آن روايات هم همه شان ضعيف نيستند روايات را محققين و آنهائي كه متخصص در حديثشناسي هستند آنها بايد تصديق بكنند و در محيط فقه نه در اينجا اين مطالب گفته شود اينها را خواهش ميكنم تذكر بدهيد كه مردم اشتباه نكنند.
در اسلام زن و مرد در مقابل هم نيستند و ما همه طرفدار حقوِ زن و مرد هستيم بدون استثناء.
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - درست است به همين دليل هم خواهرمان خطاب به همه آقايان اين مطلب را گفتند كه شما هستيد همگي پاسداران اسلام و تعاليم او و بر طبق آن وظيفه، خواست هائي را اينجا مطرح كردند و نه تنها در اينجا بلكه در جامعه اسلامي اصولا زن و مرد مكمل يكديگر هستند نه در مقابل و مخالف يكديگر.
حالا اسامي غايبين و ديرآمدگان جلسه قبل قرائت ميشود.
غايبين، آقايان: سحابي، حائري، فاتحي، مدني، هاشمي نژاد.
ديرآمدگان، آقايان: انواري 30 دقيقه، باهنر بيست و هشت دقيقه، بني صدر بيست و دو دقيقه، حسيني هاشمي چهل و پنج دقيقه، خادمي پنجاه و پنج دقيقه، رشيديان بيست و يك دقيقه، رحماني بيست و سه دقيقه، مراغهاي نود دقيقه، موسوي اردبيلي بيست و يك دقيقه، نور بخش بيست و هشت دقيقه.
2ـ طرح و تصويب بندهاي 4 و 9 اصل 127 (اصل چهل و سوم) نايب رئيس (دكتر بهشتي) - وارد دستور ميشويم بند 4 اصل 127 مطرح است كه قرائت ميشود.
بند 4 اصل 127 (اصل چهل و سوم) ـرعايت آزادي انتخاب شغل و عدم اجبار افراد به كاري معين و جلوگيري از بهره كشي از كار ديگري.
هاشمي نژاد ـ «بهره كشي» را «بهرهگيري» بنويسيد بهتر نيست؟ نايب رئيس (دكتر بهشتي) - بهره كشي جالبتر است.
دربارة اين بند بحث به اندازة كافي شده است.
لطفاً گلدانها را براي رأيگيري نزد دوستان ببريد.
(اخذ رأي به عمل آمد و نتيجه به شرح زير اعلام گرديد) نايب رئيس (دكتر بهشتي) - عدة حاضر در جلسه هنگام اخذ رأي شصت و يك نفر، تعداد كل آراء شصت و يك رأي، آراء موافق پنجاه و چهار رأي، آراء مخالف يك رأي، ممتنع شش رأي تصويب شد، تكبير (حضار سه مرتبه تكبير گفتند).
بند 9 اصل 127 قرائت ميشود.
بند 9 اصل 127 (اصل چهل و سوم) ـ تأكيد بر افزايش توليدات كشاورزي، دامي و صنعتي كه نيازهاي عمومي را تأمين كند و كشور را به مرحلة خودكفائي برساند و از وابستگي برهاند.
(اخذ رأي به عمل آمد و نتيجه به شرح زير اعلام گرديد) نايب رئيس (دكتر بهشتي) - عدة حاضر در جلسه هنگام اخذ رأي شصت و يك نفر، تعداد كل آراء شصت رأي، آراء موافق پنجاه و نه رأي، آراء مخالف هيچ، آراء ممتنع يك رأي، تصويب شد، تكبير (حضار سه مرتبه تكبير گفتند).
به اميد روزي كه در ايران ديگر هيچ دامي را نخواهيم وارد بكنيم و هيچ ناني.
(نمايندگان ـ ان شاء اللّه).
3ـ طرح و تصويب اصل 1/127 (اصل چهل و پنجم) نايب رئيس (دكتر بهشتي) - اصل 1/127 قرائت ميشود.
اصل 1/127 ـ انفال و ثروتهاي عمومي از قبيل زمينهاي موات يا رها شده، معادن، درياها، درياچهها، رودخانهها و ساير آبهاي عمومي، كوهها، درهها، جنگلها، نيزارها، بيشههاي طبيعي، مراتعي كه حريم نيست، ارث بدون وارث و اموال مجهول المالك و اموال عمومي كه از غاصبين مسترد ميشود، در اختيار حكومت اسلامي است كه در راه مصالح عامه از آنها بهره برداري ميشود.
تفصيل هر يك را قانون معين ميكند.
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - يك سؤال كتبي شده كه توضيح ميدهم.
آقاي كياوش سؤال كردهاند كه زمينهاي موات يا رها شده چيست.
بايد عرض كنم كه منظور از زمين رها شده زميني است كه قبلا كسي آبادش كرده ولي بعد او را رها كرده و رفته.
(كياوش ـ اين كلمه رسانيست.)
(رباني شيرازي ـ بنويسيد «زمينهاي متروك») بنابراين اگر موافق باشيد «رها شده» را تبديل به «متروك» بكنيم.
(اشراقي ـ بنويسيد «اعراض شده».)
دقت بفرمائيد آقايان، وقتي ما گفتيم تفصيل هر يك را قانون معين ميكند اين ديگر بعداً معين ميشود كه كدام، با چه مقدار، سه سال يا پنج سال يا بدون مدت، و كدام رها شده است و نيست.
به هر حال توضيح داديم رها شده به اين منظور گفته شده است.
مكارم شيرازي ـ عبارت نارساست.
فرضاً بنده يك زميني دارم دو سال است كه كشت نكردهام و رها شده، آيا معني اش اين است كه معرض عنها، انجلي اهلها، باد اهلها؟ نايب رئيس (دكتر بهشتي) - بش از اينها هم هست، سه سال آن را رها كردن هم هست.
حالا اجازه بفرمائيد با نوبت صحبت بشود.
آقاي منتظري بفرمائيد.
رئيس (منتظري) - اعوذ باللّه من الشيطان الرجيم،
بسم اللّه الرحمن الرحيم.
اولا اين خصوصياتي كه به ذهن آقايان ميآيد مثلا رها شده ممكن است كمي در آن اجمالي باشد يا جاهاي ديگر، در واقع آن قسمت آخري كه گفتم «تفصيل هر يك را قانون معين ميكند» همه اين مشكلات را بر طرف ميكند.
اما اشكالي كه من ذهنم ميآيد اين است كه اين عبارت نا رسا در آخر «در اختيار حكومت اسلامي است كه در راه مصالح عامه از آنها بهره برداري ميشود» اين به اين صورت ظاهرش اينطور است كه مثلا فرض بكنيد كه حكومت بايد اجازه بدهد و هيچ درآمد و تمليكي هم از آن استفاده نكند.
پيشنهاد من اين است كه اين عبارت را بايستي اينطور نوشت كه «تا بر طبق مصالح عامه نسبت به آنها عمل نمايد.
تفصيل و ترتيب استفاده از آنها را قانون معين ميكند» و صبح هم عبارت به اين شكل مطرح بود.
(طاهري اصفهاني ـ «بهره برداري» حرف شما را ميرساند.)
بهره برداري ظاهرش اين است كه بايد اجازه بدهد و درآمدش را بگيرد بنابراين «عمل مينمايد» واضحتر است.
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - همانطور كه مكرراً گفته شده ما بحث لفظي نداريم هيچ اشكالي ندارد اگر اين عبارت روشنتر به نظر دوستان ميرسد بنويسيم «در اختيار حكومت است تا بر طبق مصالح عامه نسبت به آنها عمل نمايد.
تفضيل و ترتيب استفاده از هر يك را قانون معين ميكند» آقاي هاشمي نژاد بفرمائيد.
هاشمي نژاد ـ به نظر من يك «در» بايد به اول حريم اضافه شود يعني «در حريم ملك كسي».
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - خير مرتع، حريم روستا و اينها مطرح است.
آقاي سبحاني بفرمائيد.
سبحاني ـ بنده دو پيشنهاد دارم يكي اين اموال عمومي كه از غاصبان مسترد ميشود اين برداشته شود چون در اصل بعدي ميآيد مانند اختلاس، غصب، رشوه، سرقت، قمار و نظاير اينها.
ديگر اينكه اموال مجهول المالك جزو انفال نيست.
(دكتر بهشتي ـ عطف كردهايم انفال و ثروتهاي عمومي.)
اموال مجهول المالك در راه مصالح عامه نيست بلكه يك مصرف بخصوصي دارد.
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - خير مصرف بالخصوص ندارد، يا جور ديگر هم ميتواند در اختيار بيت المال بگذارد.
آقاي كياوش بفرمائيد.
(كياوش ـ بنده هم در مورد «رها شده» حرف داشتم كه اصلاح شد.)
آقاي كياوش بفرمائيد.
خامنهاي ـ اشكال بنده يكي «رها شده» بود كه اصلاح شد يكي «درياها» است.
درياها را اگر جزو انفال بدانيم به معناي ملك امام با درياهاي آزاد كه مسأله بين المللي و سياسي است معارضه دارد اين بايد حل بشود و ديگر اينكه درياها و ثروتهاي دريا اين را شامل نميشود، در دريا و عمق زمين دريا و معادن و چيزهائي كه جزو مستملكات است و در فقه هم تصريح شده.
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - و اما راجع به قسمت بين المللي آن بحث ديگري است كه اصولا بر طبق مباني اسلام چه جور است، به هر حال قسمتي از درياها كه ميتوانند تصرف بكنند اينها به نظر من روشن است.
خامنهاي ـ اين «در اختيار حكومت» را چرا ما «بيت المال» ذكر نميكنيم؟ اگر اينها كه اسم برده شده جزء بيت المال است آن مسأله مالكيت هم در آن ذكر بشود، معني اين «در اختيار حكومت» در اينجا اينست كه ما ديگران را مالك ميدانيم ولي امام را كه مالك هست ما اينجا فقط حق تصرف يا حق اولويتي چيزي...
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - اصطلاحاً بيت المال در فرهنگ اسلامي اخص از اينها است و به اينها بيت المال گفته نشده است.
به هر حال آقايان پيشنهاد كفايت مذاكرات دادهاند موافقين با اين پيشنهاد دست بلند كنند (اكثر نمايندگان دست بلند كردند.)
تصويب شد.
(رباني شيرازي ـ و ذخائر موجود در آن.)
حيدري ـ عرض ميشود اينجا نوشته شده است انفال، موات بر دو قسم است موات اصلي و موات عارضي.
موات اصلي انفال است ولي زمينهاي عارضي زمينهائي است كه قبلا آباد بوده و مثلا در زمان جنگ بر آنها خرابي وارد شده.
آيا اينها جزء بيت المال و جزء مال همه مسلمين است؟ نايب رئيس (دكتر بهشتي) - اين پاسخ را داديم كه ثروتهاي عمومي عطف شد به انفال و آن قسمتهائي كه جزو انفال نيست مثل مجهول المالك.
(حيدري ـ اين عطف بيان نيست؟) خير آقا عطف بيان نيست.
حيدري ـ اشكال ديگر اينكه اموال مجهول المالك، البته بنده راجع به اين موضوع صبح خدمت آقاي منتظري عرض كردم كه اينها موردش، مورد صدقه به فقرا است، مال عامه كه نيست و موردش مخصوص است، چطور اينجا در اختيار حكومت قرار ميگيرد؟ نايب رئيس (دكتر بهشتي) - اولا صدقه فقط مربوط به فقرا است؟ يا «يتصديق ان صاحبه، يتصدِ يؤتي الفقرا» نيست اقا؟ (حيدري ـ ولي در اينجا، مورد صدقه هست) ببينيد آقا يتصدِ در روايت داريم و اين معنايش يوتي الفقرا نيست.
(رباني شيرازي ـ في سبيل اللّه است.)
ميتواند در راه خدا بدهد بنابراين همان موارد ذكوة و انفال هست.
اصل 1/127 براي رأيگيري خوانده ميشود.
اصل 1/127 (اصل چهل و پنجم) ـ انفال و ثروتهاي عمومي از قبيل زمينهاي موات يا رها شده، معادن، درياها، درياچهها، رودخانهها و ساير آبهاي عمومي، كوهها، درهها، جنگلها، نيزارها، بيشههاي طبيعي، مراتعي كه حريم نيست، ارث بدون وارث، اموال مجهول المالك و اموال عمومي كه از غاصبين مسترد ميشود، در اختيار حكومت اسلامي تا بر طبق مصالح عامه نسبت به آنها عمل نمايد.
تفصيل و ترتيب استفاده از هر يك را قانون معين ميكند.
(اخذ رأي به عمل آمد و نتيجه به شرح زير اعلام شد) نايب رئيس (دكتر بهشتي) - عدة حاضر در جلسه هنگام اخذ رأي شصت و دو نفر، تعداد كل آراء شصت و دو رأي، آراء موافق پنجاه و هفت رأي، آراء مخالف هيچ، آراء ممتنع پنج رأي، بنابراين اصل 1/127 تصويب شد، تكبير (حضار سه بار تكبير گفتند).
4ـ طرح و تصويب اصل 2/127 (اصل چهل و نهم) نايب رئيس (دكتر بهشتي) - اصل 1/127 مطرح است كه قرائت ميشود.
اصل 1/127 ـ دولت موظف است ثروتهاي ناشي از ربا، غصب، رشوه، اختلاس، سرقت، قمار، سوء استفاده از موقوفات و سوء استفاده از مقاطعه كاريها و معاملات دولتي، فروش زمينهاي موات و مباحات اصلي، دائر كردن اماكن فساد و ساير موارد غير مشروع را گرفته و به صاحب حق رد كند و در صورت معلوم نبودن به بيت المال بدهد.
اين حكم بايد با رسيدگي و تحقيق و ثبوت شرعي به وسيله دولت اجرا شود.
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - فقط با اجازه دوستان در آن سطر ما قبل آخر نوشته شود «و در صورت معلوم نبودن او» يك كلمه «او» اضافه ميشود.
خوب اينجا عدهاي از دوستان اسم نوشتهاند و...
(دكتر شيباني ـ آقا رأي بگيريد چون عده زيادي كتباً نوشتهاند و پيشنهاد كفايت مذاكرات دادهاند.)
(سبحاني ـ اگر يك ابهاماتي باشد و اين ابهامات رفع نشود چه اشكالي دارد؟) فعلا دو نفر از آقايان كه نوبت گرفتهاند و در رديف اول و دوم اسم نوشتهاند صحبت ميكنند.
آقاي مكارم بفرمائيد.
مكارم شيرازي ـ عرض بنده اين است كه اين اصل هم ريشه قرآني دارد «و ان تبتم فلكم رؤس اموالكم» اموال ربوي بايد به صاحبانش برگردد و هم ريشه حديث دارد علي عليه السلام وقتي كه به خلافت رسيدند و فرمودند تمام اموالي كه از بيت المال به غارت رفته همه آنها را من بر ميگردانم ولو اينكه اينها به مهريه زنان رفته باشد و از آن استفادههاي مختلف كرده باشند و از نظر فقهي هم مسلم است اموالي كه از طريق حرام به دست بيايد گذشت زمان ايجاد مالكيت نخواهد كرد و همه در قسمت اول اين اصل متفق القول هستيم كه بحثي ندارد، ولي بحثي كه بنده دارم براساس وضعي كه در خارج ميبينيم و تجربهاي است كه كردهايم.
آن اينست كه گاهي يك قانون خوب است همانطور كه صبح هم عرض كردم ولي در شرايطي اگر نحوه اجراي آن را بررسي نكنيم و محكم كاري نكنيم ممكن است وسيله هرج و مرج و سوء استفاده بشود.
همانطور كه در مسأله رباخواري با اينكه مبارزه با رباخواري و گرفتن اموال مردم از رباخواران يكي از مترقيترين قوانين اسلامي بوده و هست، عدهاي سوء استفاده كردند و آمدند همكارهاي مسلمي را و افرادي را كه به عمرشان يك ريال رباخواري نكرده بودند يقه شان را گرفتند و زندان هم رفتند و حتي عدهاي به تازگي با بلندگو در اطراف شهرها داد و بيداد كردند كه هر كسي از اين شخص شكايتي دارد بيايد و آنوقت كه يك نفر آمده گفته فلان كس از من رباخواري كرده، يكي ديگر ميگويد هفده سال قبل اين شخص فلان جنس را به من فروخته و گران فروخته و بعداً كه تمام دفاتر را بررسي كردهاند ديدهاند دروغ است در حالي كه طرف هم زندان رفته و هم در شهر آبرويش رفته است.
عرض بنده اين است كه نفرمائيد قانون بايد خوب اجرا بشود و يا اينكه ما لازم نيست نحوة اجراي قانون را در اينجا بنويسيم.
اگر ما بدانيم كه يك قانوني بدون محكم كاري در نحوة اجرايش باعث تضييع حقوِ عدهاي ميشود بايد نحوة اجرايش را محكم و صريح بنويسيم تا آن عوارض جنبي را نداشته باشد.
به همين دليل بنده عرض كردم در ذيل اين اصل نوشته بشود «ثبوت نامشروع بودن بايد تنها بوسيله محاكم صالحه و طبق موازين شرعي صورت گيرد و بوسيله دولت اجرا شود.
دخالت افراد غير مسئول در اين كار مجازات دارد» اگر جمله آخر را هم نميخواهيد بنويسيد لااقل جمله قبل را يك مقدار بازتر و مشخصتر بنويسيد تا اينكه باعث هرج و مرج نشود.
الان ما ميبينيم يك دستهائي هست و به عنوان اينكه در مجلس خبرگان درباره طلاِ زنان صحبت شده است ميخواهند مردم را ناراحت كنند فردا در دهات ميگويند گفته شده كه بايد اموال حرام را برگردانيد و مردم را به جان هم مياندازند ما بيائيم اينجا محكم كاري بكنيم.
اين اصل خوب است ميخواهيم از آن سوء استفاده نشود.
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - اجازه بفرمائيد ملت ما بايد بداند كه اگر ميخواهد اين انقلاب بخوبي به ثمر برسد بيش از هر چيز بايد اجراي همه قوانين انقلابي از راه قدرت قانوني و قدرت انقلابي و يا نظم الهي انقلابي و انقلابي الهي اسلامي صورت بگيرد و هرگونه خودكامگي حتي در راه اجراي آن چيزي كه حق بنظر برسد حق را پايمال خواهد كرد.
به همين منظور و براي رعايت اين نكته هست كه در پايان اين اصل اين جمله آمد «اين حكم بايد با رسيدگي و تحقيق و ثبوت شرعي بوسيله دولت اجرا شود» آقاي ضيائي بفرمائيد.
دكتر ضيائي ـ ما اقتصاد نظام گذشته را بيشتر از جانب ثروتمندان و بازرگاناني ميبينيم كه از بانكها اعتبار و پول گرفتند و تجارت خارجي كردند مثلا شيشه متري شانزده توماني را متري هشتاد و پنج تومان فروختند و بقيه اجناس هم همينطور و اينها از اعتبارات بانكي استفاده كردند يعني از اعتبار ملت و جنسي را هم كه آوردند ده برابر فروختند و تورم ايجاد كردند، كيسه خودشان را پر كردند و اختلاف طبقاتي ايجاد كردند و در نتيجه اين اعتبارات يك مقدار زيادي هم به بانكها ربا دادند كه آن حرام بود، قسمت اولش هم حرام بود.
الان با اين قانون شما دولت را ملزم ميكنيد علاوه بر اينكه آن بازرگان، آن ثروتمند، آن كاسب، آن تاجر كه آنجور بر ملت اجحاف كرده آن مقدار پولي را كه به عنوان ربا به بانك پرداخته دوباره بازگرداند به خود اين تاجر و كاسب و بازرگان.
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - آقاي ضيائي، عنايت بفرمائيد مسلماً وقتي كه بخواهيد همة اين اصل اجرا بشود چون جنابعالي به يك گوشهاش توجه فرموديد در نتيجه به خود او بر نميگردد.
براي اينكه همانطور كه درصدر فرمايشتان فرموديد با اجحافها و تعديها بايد آن مقدار و چندين برابر آن برگردد به بيت المال، اين است كه اين اصل را از صدر تا ذيل آن يك جا عنايت بفرمائيد.
مكارم شيرازي ـ يعني اگر يك مستضعفي وامي از بانك رهني گرفته است و سودي داده است آن سود را بايد از بانك بگيريم و به او بدهيم؟ نايب رئيس (دكتر بهشتي) - اگر مستضعف هست بله.
آقاي نبوي بفرمائيد.
نبوي ـ عرض شود تمام مردم اين كشور با اين بانكها معامله داشتهاند ربح دادهاند و ربح گرفتهاند، فردا چه مشكلي ايجاد ميكند؟ نايب رئيس (دكتر بهشتي) - امروز تمام بانكها در اختيار دولت است حل اين مسأله سادهتر از آن خواهد بود كه آقايان ميفرمائيد و بعد هم عنايت بفرمائيد مكرر عرض شد تا قانون اساسي مادام كه رويش يك قانون عادي در مجلس با توجه به تمام خصوصيات و جزئيات تنظيم نشود كه اجرا نميشود.
در آن قوانين عادي به تمام اين جزئيات توجه خواهد شد اگر ميبينيد در اين اصل چيزي هست كه مزاحم تنظيم يك قانون عادي قابل اجرا است، تذكر بفرمائيد ولي اگر ميبينيد حتي كمبودهائي دارد در جزئيات، آن را موكول بفرمائيد به قوانين عادي.
و اما اين دوستاني كه اينجا اسم نوشتهاند اگر ميبينيد كه شبهه فقهي دارند بفرمايند تا توضيح داده شود ولي اگر شبهه فقهي نيست بنابراين ديگر رأي بگيريم.
(سبحاني ـ شبهه فقهي دارم.)
بفرمائيد.
سبحاني ـ عرض كنم سوء استفاده از موقوفات دو جور است يكي از آن در اينجا درست است يكي از آن درست نيست چون يك موقع يك كسي وجه اجاره موقوفه را گرفته و خورده است آن را بايد پس بگيريد، يك موقع اينطور نيست يك كسي در يك زمين موقوفه زراعت كرده و كارهاي كشاورزي انجام ميدهد و ثروتي از آنجا به دست آورده ما در اينجا نميتوانيم آن ثروت را از او بگيريم بايد اجرت المثل از او بگيريد.
در اين اصل نوشته شده ثروتهاي ناشي از سوء استفاده از موقوفات، شق اولش درست است اما اگر كشت وزرع كند و ثروتي به دست بياورد او بايد اينجا اجرت المثل بدهد.
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - آقاي سبحاني بطور كلي عرض ميكنم اينكه ميگوئيم تفصيل اين مسائل در قوانين عادي ميآيد براي همين است چون اين جزئيات جايش اينجا نيست.
(صدوقي ـ آقا رأي براي كفايت مذاكرات گرفتيد پس چرا هنوز صحبت ميكنيد؟) پس آقايان معتقد هستند اينكه من هنوز ميدان بحث دادهام برخلاف رأي اكثريت است.
(تهراني ـ آن ذيلي را كه آقاي مكارم فرمودند بنويسيد و رأي بگيريد.)
آن ذيل خيلي بي معنا است.
بنابراين اصل 2/127 براي رأيگيري خوانده ميشود.
اصل 2/127 (اصل چهل و نهم) ـدولت موظف است ثروتهاي ناشي از ربا، غصب، رشوه، اختلاس، سرقت، قمار، سوء استفاده از موقوفات، سوء استفاده از مقاطعه كاريها و معاملات دولتي، فروش زمينهاي موات و مباحات اصلي، دائر كردن اماكن فساد و ساير موارد غيرمشروع را گرفته و به صاحب حق رد كند و در صورت معلوم نبودن او به بيت المال بدهد.
اين حكم بايد با رسيدگي و تحقيق و ثبوت شرعي به وسيله دولت اجرا شود.
(اخذ رأي به عمل آمد و نتيجه به شرح زير اعلام گرديد) نايب رئيس (دكتر بهشتي) - عدة حاضر در جلسه هنگام اخذ رأي شصت و دو نفر، تعداد كل آراء شصت و سه رأي، يك رأي به قيد قرعه خارج شد، آراء موافق چهل و هشت رأي، آراء مخالف يك رأي، آراء ممتنع سيزده رأي.
بنابراين اصل 2/127 تصويب شد.
تكبير (حضار سه مرتبه تكبير گفتند).
5ـ طرح و تصويب اصل 3/127 (اصل چهل و ششم) نايب رئيس (دكتر بهشتي) - اصل 3/127 مطرح است، از آقاي آيت خواهش ميكنم اصل را قرائت بفرمايند.
اصل 3/127 (اصل چهل و ششم) ـ هر كس مالك حاصل كسب و كار مشروع خويش است و هيچكس نميتواند به عنوان مالكيت نسبت به كسب و كار خود امكان كسب و كار را از ديگري سلب كند.
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - دربارة اين اصل در جلسات صبح بحد كافي بحث شده است.
آيا نظر ديگري داريد؟ (نمايندگان ـ چون به اندازة كافي بحث و اظهار نظر شده، لطفاً رأي بگيريد.)
بدين ترتيب لطفاً گلدانها را براي اخذ رأي ببريد.
از آقايان منشيها خواهش ميكنم در شمارش آراء نظارت بفرمائيد.
(اخذ رأي به عمل آمد و نتيجه به شرح زير اعلام گرديد) نايب رئيس (دكتر بهشتي) - عدة حاضر در جلسه هنگام اخذ رأي شصت و دو نفر، شماره كل آراء شصت و دو رأي، آراء موافق شصت رأي، مخالف يك رأي، آراء ممتنع يك رأي.
بنابراين اصل 3/127 تصويب شد، تكبير (حضار سه بار تكبير گفتند).
يك اصل را صبح دوستان در آخر جلسه مشغول تنظيم آن بودند و مثل اينكه در پايان هم به نتيجه رسيده اند ولي براي چاپ در دستور جلسه امروز نرسيده است اين اصل را به عنوان اصل 4/127 ميناميم كه فردا آماده ميشود و در دستور جلسه قرار خواهد گرفت.
از اينجا يك بخش جديدي در قانون اساسي شروع ميشود كه مربوط به سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران است.
(يزدي ـ اگر متن خطي آن اصل كه فرموديد، حاضر باشد ميتوانيد بياوريد در جلسه امروز و مطرح بفرمائيد.)
اثري در كار ما ندارد و ميتوانيم فردا هم در جلسه علني مطرح كنيم.
بنابراين اجازه بفرمائيد در دستور جلسه فردا چاپ و گنجانده شود.
6ـ طرح و تصويب اصل 138 (اصل يكصد و پنجاه و دوم) نايب رئيس (دكتر بهشتي) - اصل 138 مطرح است كه خوانده ميشود.
اصل 138 (اصل يكصد و پنجاه و دوم) ـ سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران براساس نفي هرگونه سلطه جوئي و سلطه پذيري، حفظ استقلال همه جانبه و تماميت ارضي كشور، دفاع از حقوِ همه مسلمانان و عدم تعهد در برابر قدرتهاي سلطه گر و روابط صلحآميز متقابل با دول غير محارب استوار است.
تهراني ـ درباره اين اصل هم همه صحبتها شده، رأي بگيريد.
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - اجازه بفرمائيد ببينيم سوالي هست يا نه.
آقاي خالاتيان شما فرمايشي داريد؟ خالاتيان ـ پيشنهاد ميكنم بعد از عبارت «دفاع از حقوِ همه مسلمانان» كلمه «مستضعفان» هم اضافه شود.
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - در اصل بعد، يعني در اصل 139 مفصلا پيشنهاد شما آمده است.
اگر نظر ديگري نيست، نسبت به اين اصل با ورقه اخذ رأي بشود (اظهاري نشد) لطفاً گلدانها را براي اخذ رأي ببريد.
(اخذ رأي به عمل آمد و نتيجه به شرح زير اعلام شد) نايب رئيس (دكتر بهشتي) - عدة حاضر هنگام اخذ رأي شصت نفر، شمارة كل آراء شصت رأي، آراء موافق شصت رأي، بنابراين، اين اصل به اتفاِ آراء تصويب شد.
تكبير (حضار سه مرتبه تكبير گفتند).
7ـ طرح و تصويب اصل 139 (اصل يكصد و پنجاه و چهارم) نايب رئيس (دكتر بهشتي) - اصل 139 قرائت ميشود.
اصل 139 ـ جمهوري اسلامي ايران سعادت انسان در كل جامعه بشري را آرمان خود ميداند و رسيدن به استقلال و آزادي و حكومت حق و عدل را حق همه مردم جهان ميشناسد.
بنابراين در عين خودداري كامل از هرگونه دخالت در امر داخلي ملتهاي ديگر، از مبارزة حق طلبانه مستضعفين در برابر مستكبرين در هر نقطه از جهان حمايت ميكند.
دكتر شيباني ـ رأي بگيريد.
مكارم شيرازي ـ من يك عرض كوچكي دارم.
(نايب رئيس (دكتر بهشتي) ـ بفرمائيد.)
«رسيدن به استقلال» درست نيست، پيشنهاد ميكنم كلمه «رسيدن به» را حذف كنيد و مطلق «استقلال» را بنويسيد.
ممكن است اشخاص استقلال داشته باشند ولي به مخاطره بيفتند، باز هم بايد دفاع كنند.
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - تذكر بجائي است «رسيدن به» هيچ چيزي را اضافه نميكند و اين ابهامي هم كه فرمودند دارد.
پس اگر موافقيد استقلال مطلق بنويسيم.
(خزعلي ـ «در امور داخلي ملتهاي ديگر» بايد نوشته شود يا «در امور داخلي كشورهاي ديگر»؟) ما مخصوصاً مقيد هستيم كه هر چه بيشتر رابطه مان با ملتهاي ديگر استوار باشد تا كشورهاي ديگر.
بنابراين چون نظر ديگري نيست اين اصل را با توجه به اصلاحي كه در آن به عمل آمد، براي رأيگيري با ورقه يك بار ديگر ميخوانيم.
اصل 139 (اصل يكصد و پنجاه و چهارم) ـ جمهوري اسلامي ايران سعادت انسان در كل جامعه بشري را آرمان خود ميداند و استقلال و آزادي و حكومت حق و عدل را حق همه مردم جهان ميشناسد.
بنابراين در عين خودداري كامل از هرگونه دخالت در امور داخلي ملتهاي ديگر، از مبارزة حق طلبانة مستضعفين در برابر مستكبرين در هر نقطه از جهان حمايت ميكند.
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - لطفاً گلدانها را براي اخذ رأي ببريد.
از آقايان منشيها هم خواهش ميكنم در اخذ و شمارش آراء كمك و نظارت بفرمايند.
(اخذ رأي به عمل آمد و نتيجه به شرح زير اعلام گرديد) نايب رئيس (دكتر بهشتي) - عده حاضر در جلسه هنگام اخذ رأي شصت و يك نفر، شماره كل آراء شصت و يك رأي، آراء موافق شصت و يك رأي، بنابراين، اين اصل به اتفاِ آراء تصويب شد، تكبير (حضار سه مرتبه تكبير گفتند).
موسوي تبريزي ـ تصويب اين دو اصل آن هم يكي با شصت رأي و ديگري با شصت و يك رأي، خود شاهدي است بر اصالت انقلاب ما (نمايندگان ـ صحيح است، احسنت).
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - نفرمائيد شصت رأي يا شصت و يك رأي، بلكه بفرمائيد به اتفاِ آراء تصويب شد چون عدة حاضر در جلسه هنگام اخذ رأي با تعداد آراء موافق هر دو يكي بوده است.
همانطور كه فرموديد اين اتفاِ آراء دليل و شاهد بر اصالت انقلاب ماست و نيز به جهاني بودن انقلاب و اينكه انقلاب آنطور هم كه بعضيها ميگويند قرار نيست در داخل مرزها محصور بماند، البته به يك شرط، به شرط اينكه با فداكاري و گذشت و اتحاد و همبستگي و درايت و آگاهي و استقامت همگي بتوانيم آن جامعه نمونه را بسازيم.
(نمايندگان ـ ان شاء اللّه)
8ـ طرح و تصويب اصل 141 (اصل يكصد و پنجاه و پنجم) نايب رئيس (دكتر بهشتي) - اصل بعدي يعني اصل 141 مطرح است كه آقاي آيت قرائت ميفرمايند.
اصل 141 ـ دولت جمهوري اسلامي ايران ميتواند به كساني كه پناهندگي سياسي بخواهند پناه دهد مگر اينكه بر طبق قوانين كشور خائن و تبهكار شناخته شوند.
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - آقاي منتظري فرمايشي داريد بفرمائيد.
رئيس (منتظري) - اولا اينجا كه نوشته شده «پناهندگي سياسي بخواهند» نبايد نوشته شود «پناهندگي سياسي ميخواهند»؟ ثانياً عبارت «مگر اينكه بر طبق قوانين كشور خائن و تبهكار شناخته شوند» ممكن است خواننده به ذهنش بيايد كه مقصود شما كشوري است كه آن شخص در آن زندگي ميكند.
بايد در اينجا تصريح شود كه مقصود كشور ايران است.
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - پس بجاي «قوانين كشور» مينويسيم «قوانين ايران».
(رحماني ـ امكان دارد كه مجازات آنها با مجازات اسلامي متفاوت باشد.)
ما كه نميخواهيم مجازاتشان كنيم، ما ميگوئيم در چه صورت به آنها پناهندگي ميدهيم.
رحماني ـ وقتي شما به چنين شخصي پناهندگي ميدهيد بالاخره او به كشور خودش برميگردد و برخلاف اسلام مجازات ميشود.
(هاشمي نژاد ـ از جائي ديگر پناهندگي ميگيرد.)
پس در اين مواردي كه مجازات كه آن كشورها برخلاف اسلام است، شامل نشود.
(نايب رئيس (دكتر بهشتي) ـ پس در نتيجه سبب ميشود كه او را به اين دليل مظلوم تلقي كنند.)
حرف من در موقعي است كه اختلاف در مجازات باشد.
مثلا آن شخص، خائن و تبهكار است و مجازاتش در كشور خودش قتل ميباشد.
در اين موقع ما نبايد او را به كشورش بازگردانيم كه او را بكشند.
چه بسا جرم او در اسلام قتل نباشد و مثلا بايد فقط دستش را بريد.
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - آقاي خامنهاي سؤالي داريد؟ خامنهاي ـ پيغمبر اكرم (ص) در مدينه مسلمان مسلمي را كه پناهندگي ميخواست به صرف قرار داد با قريش او را مسترد كرد.
ما الان با كشورهائي قرار داد داريم و ميتوانيم كه چنين قراردادهائي هم داشته باشيم.
ما به صرف اينكه كسي تقاضاي پناهندگي كرد، به او پناهندگي ميدهيم...
(نايب رئيس (دكتر بهشتي) ـ نوشتهايم «ميتواند».)
بلي، نوشتهايم ميتواند ولي همين «ميتواند» حقي ايجاد ميكند.
ما بايد اينجا قيد كنيم كه قرار دادي با دولت متبوع او نداشته باشيم، اين مسأله لازم است كه قيد شود.
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - وقتي ميگوئيم دولت ميتواند پناهندگي سياسي بدهد، يعني دستش باز است و هر طور صلاح ميداند رفتار ميكند.
خامنهاي - چرا شما دست دولت را باز ميگذاريد؟ اگر يك نفر از اعضاي دولت در يك زماني پيدا شد كه با اين «ميتواند» آنجائي را كه شما الان ميفرمائيد «نميتواند» او چنين برداشتي نداشت.
چرا شما روزه شك دار ميگيريد؟ اين را قيد كنيد تا تصريح شود.
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - جنابعالي ميفرمائيد كه آن طرف قرارداد بسته است، اگر قرار داد بسته باشد كه ديگر نميتواند.
خامنهاي ـ اگر يك دولتي از دول همسايه قرار داد داشته باشد كه اينها پناهندگان را مسترد كنند و پناهندگي ندهند...
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - اولا هيچوقت چنين قرار داد غير عادلانهاي در دنيا سراغ نداريم كه باشد.
قرار داد استرداد مجرمين هست ولي استرداد پناهندگي نيست.
خامنهاي - به هر حال اين نظر من است، و مطلب ديگر اينكه كلمة «تبهكار» يا «خائن» شامل جرائمي كه ممكنست قوانين ما آن را نپسندند، نميشود.
كلمه «مجرم» جامع معناي كلمات خائن و تبهكار است.
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - كلمه «تبهكار» فارسي كلمه «مجرم» است.
آقاي كياوش مطلبي بود؟ كياوش ـ اولا دولتهاي عادل، برخلاف گفتة آقاي خامنهاي نبايد قراردادهاي غيرانساني داشته باشند.
ثانياً پيشنهاد ميكنم به جاي عبارت «كساني كه پناهندگاني سياسي بخواهند» نوشته شود «به همه مستضعفان يا مظلومان كه پناهندگاني سياسي بخواهند».
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - آقاي مكارم مطلب تازهاي داريد؟ مكارم شيرازي ـ يك مطلبي هست كه به نظرم آقاي رحماني فرمودند و آن اينكه يك نفر در يك مملكت مرتكب گناهي ميشود.
مثلا فرض بفرمائيد در آن مملكت سرقتي كرده، و مستحق اعدام نبوده است، اما اگر در آنجا بماند قوانين آنجا...
(نايب رئيس (دكتر بهشتي) ـ اين همان مطلبي است كه آقاي رحماني فرمودند.)
خوب، در اين مورد چه فكري كردهايد؟ ممكنست تبهكار باشد اما ميخواهند او را به اشد مجازات غير عادلانه مجازات كنند.
ما او را در كشورمان پناه ميدهيم كه نابودش نكنند.
رشيديان ـ تمام اين مطالبي كه ميفرمائيد در عبارت «بر طبق قوانين كشور ايران» هست.
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - تذكر آقايان رحماني و مكارم اين است كه موضوع اين اصل پناهندگي سياسي است و اينطوري كه آقايان ميفرمايند، آن پناهندگي غير سياسي ميشود البته اين اصل نفي هم نميكند به دليل اصل 138 و 139 بخصوص اصل 139 ايجاب ميكرده كه ما متعرض پناهندگي سياسي بشويم اين است كه مسأله پناهندگي سياسي...
(رحماني ـ در آن مطلبي كه ما گفتيم فرقي نميكند.)
(دكتر شيباني - اصل را بخوانيد و رأي بگيريد.)
طاهري گرگاني ـ ما اگر پناهندگي سياسي را بزنيم و بنويسيم «...
پناه دهند مگر اينكه بر طبق قوانين اسلام استحقاِ پناهندگي نداشته باشند» عبارت بهتر ميشود.
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - اجازه بفرمائيد عين متن را با آن تغيير «قوانين ايران» براي رأيگيري بخوانيم.
اصل 141 (اصل يكصد و پنجاه و پنجم) ـ دولت جمهوري اسلامي ايران ميتواند به كساني كه پناهندگي سياسي بخواهند پناه دهد مگر اينكه بر طبق قوانين ايران خائن و تبهكار شناخته شوند.
(اخذ رأي به عمل آمد و نتيجه به شرح زير اعلام شد) نايب رئيس (دكتر بهشتي) - عده حاضر در جلسه هنگام اخذ رأي پنجاه و نه نفر، تعداد كل آراء پنجاه و نه رأي، آراء موافق پنجاه و چهار رأي، آراء ممتنع پنج رأي تصويب شد، تكبير (حضار سه مرتبه تكبير گفتند).
9ـ طرح و تصويب اصل 140 (اصل يكصد و پنجاه و سوم) نايب رئيس (دكتر بهشتي) - يك اصل ديگر مربوط به همين بخش سياسي آماده و تنظيم شده است كه قرائت ميشود.
اصل 140 ـ انعقاد هرگونه قراردادي كه موجب سلطه يك يا چند كشور خارجي بر منابع طبيعي و اقتصادي كشور و ارتش و ديگر قواي مملكتي گردد ممنوع است.
رئيس (منتظري) - بنويسيد موجب سلطه بيگانگان يا بيگانه بر منابع طبيعي...
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - قرار بود متن اصلاح شده مطرح بشود چون گفته بوديم سلطه بيگانه به صورت مفرد بهتر است «ي» قراردادي هم زائد است.
متن را با اصلاح ميخوانم: «انعقاد هرگونه قرار داد كه موجب سلطه بيگانه بر منابع طبيعي و اقتصادي كشور و ارتش و ديگر قواي ممكلتي گردد ممنوع است.
» (منتظري ـ مملكتي هم نباشد.)
«ديگر قواي كشور گردد ممنوع است» (چند نفر از نمايندگان ـ فرهنگي واجبتر است.)
(منتظري ـ و اقتصادي و ارتش و ديگر قواي كشور...)
و «ديگر شئون كشور...
» اگر به اين صورت باشد «بر منابع طبيعي و اقتصادي و ارتش و ديگر شئون كشور...
» همه آنها را در بر ميگيرد.
(چند نفر از نمايندگان ـ فرهنگي را اضافه بفرمائيد.)
يعني «بر منابع طبيعي و اقتصادي و فرهنگ و ارتش و ديگر شئون كشور را گردد ممنوع است».
بنابراين متن را با اصلاحات براي گرفتن رأي ميخوانم: اصل 140 (اصل يكصد و پنجاه و سوم) ـ هرگونه قرارداد كه موجب سلطه بيگانه بر منابع طبيعي و اقتصادي، فرهنگ، ارتش و ديگر شئون گردد ممنوع است.
(اخذ رأي به عمل آمد و نتيجه به شرح زير اعلام گرديد) نايب رئيس (دكتر بهشتي) - عده حاضر در جلسه هنگام اخذ رأي شصت و يك نفر، تعداد كل آراء شصت و دو رأي، يك رأي اضافي به قيد قرعه خارج شد، آراء موافق شصت و يك رأي، بنابراين، اين اصل به اتفاِ آراء تصويب شد، تكبير (حضار سه مرتبه تكبير گفتند).
10ـ طرح اصل 4/127 نايب رئيس (دكتر بهشتي) - اصل 4/127 قرائت ميشود.
اصل 4/127 ـ نظام اقتصاد جمهوري اسلامي ايران براساس سه بخش استوار است: دولتي، تعاوني و خصوصي.
قلمرو و ضوابط هر يك را قانون معين ميكند.
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - چون در جلسه امروز ده دقيقه بيشتر وقت نداريم فقط يك نفر پيرامون اين اصل ميتواند صحبت بكند و ادامه بحث و رأيگيري نسبت به اين اصل به جلسه بعد موكول ميشود.
متني كه الان به عنوان دستور جلسه بين دوستان توزيع شده است دو سه كلمه اضافه بر متني كه صبح در جلسه گروهها تأييد شده بود دارد و آن كلمات در پرانتز نوشته شده است.
(صافي و طاهري اصفهاني ـ سه نوع مالكيت بايد بنويسيد.)
(يزدي ـ دربارة اين اصل بحث فراوان است.)
(موسوي تبريزي ـ معناي مالكيت تعاوني هم بايد روشن بشود.)
فعلا آقاي هاشمي نژاد به عنوان مخالف صحبت بفرمائيد.
هاشمي نژاد ـ
بسم اللّه الرحمن الرحيم.
در اين واقعيت جاي ترديد نيست كه همة مان ميخواهيم برطبق موازين اسلامي نظام اقتصادي جمهوري اسلامي ايران مشخص كنيم و تصور ميكنم كه كسي حق ندارد حداقل نسبت به تعدادي يا اكثريت كساني كه در اينجا هستند خودش را به اسلام و درك خود را به اسلام نزديكتر بداند.
در كل قضيه كه ما بخواهيم فقه اسلام را پياده كنيم جاي ترديد نيست ولي اين مسأله بايد مشخص باشد بعضي از مسائل جزو ضروريات فقه اسلام است و بعضي از مسائلي كه اين قيد در آن بكار رفته كه استنباط يك نفر از اسلام اينطور يك فقيه و يك مجتهد از اسلام چنين است بايد گفته شود كه استنباط يك نفر از اسلام اينطور است.
در بعضي از مسائل هيچگونه اختلافي بين فقها وجود ندارد پس اين مسائل جزو ضروريات فقه است و بطور قاطع آنها را به اسلام نسبت ميدهند.
در اينجا ما بايد خط مشي كلي اسلام را مشخص كنيم.
آن خط مشي كه براي ما جاي ترديد نيست و آن اين است كه همه حركتهاي كلي اقتصادي اسلام در راهي است كه حمايت از مستضعفين در آن عدل است و مسلم در هيچ جا حمايت از مستكبرين جزو مسائلي نيست كه ما بتوانيم به اسلام نسبت بدهيم.
تصور نكنيد من قصدم اين است كه بگويم اصل مالكيت هيچ مطرح نيست و در اسلام برايش هيچ جائي نيست چون يك كارگري كه كار ميكند اگر مالك محصول كارش نباشد پس در دنيا استثمار چرا غلط باشد؟ و رابطه استثماري چرا يك رابطه ظالمانه بشمار رود؟ اين واقعيتي است كه هيچكس نميتواند انكار بكند ولو ممكن است گروهي برخيزند و شعار دهند كه مالكيت خصوصي يا شخصي بطور كلي ملغي است اما اين حرفي است كه نه تنها در اسلام بلكه مبناي ديگري هم نميتواند داشته باشد چون حداقل اين است كه همان گروه ناچار است اين را بپذيرد كه كارگر مالك محصول كار خودش هست.
در اينجا مخالفت من از چند نظر است، يكي اينكه مالكيت تعاوني چيزي است كه بطور كلي ما نميتوانيم در اينجا طرح كنيم يك قيد و شرطي بايد به آن بزنيم به اين معنا مالكيت تعاوني عبارت از اين است كه چند نفر با هم جمع بشوند سرماية مشروعي را بگذارند و براساس سرماية مشروعي كه گذاشته اند يك كار توليدي را شروع كنند، چه در زمينة صنعتي يا در زمينة كشاورزي.
اين به اين كيفيت الان در اجتماع طرح بشود ولو نويسندگان نظرشان اين بود كساني كه مالكيت مشروعشان نسبت به مالي مسلم است اينها سرمايه بگذارند در همان حد مشروع و مشغول كار بشوند و اين در اين جامعه عرضه بشود در جامعهاي كه ما ميدانيم بافت اقتصاديش در سطح اكثر مسائل يك بافت سرمايه داري است كاملا شامل تعاونيهائي ميشود كه فردا تعدادي از سرمايه داران در همين شرايط موجود كشور بخواهند دست به انجام آن بزنند.
فردا يك تعدادي از كساني كه داراي سرمايههاي نامشروع هستند بر طبق همان اصلي كه ما قبلا تصويب كرديم و هنوز به ثبوت شرعي هم نرسيده و هنوز دولت دست به بازگشت اموال آنها و استرداد آنها به صاحبان اصلي شان يا رد كردن آنها به بيت المال نزده، بر طبق اين اصل ميتوانند يك شركت توليدي در صنعت يا كشاورزي تأسيس كنند و اين اصل هم شامل حال آن ميشود در حالي كه نظر نويسندگان مسلم چنين چيزي نبوده است.
در اينجا بايد يك قيدي زده بشود.
مطلب ديگر مالكيت خصوصي در برابر مالكيت شخصي است اما چون در اين جو با آن سوابق كه داريم بسر ميبريم اين اصل را بايد يك مقداري محدودتر كنيم.
من تكرار ميكنم نميخواهم بگويم كه نظر نويسندگان اين اصل اين بوده است كه اين مسأله بطور نامحدود و بدون هيچ قيد و شرط در اينجا مطرح شده نه، عبارت ناقص است جو ما جو ناسالمي است.
به نظر من همان طوري كه بعضي از آقايان از اين طرف قضيه تكرار ميكنند كه اگر فلان كلمه را بگوئيم ممكن است راه سوء استفاده مكاتب انحرافي را باز كند خوب است اين احتياط را در اينجا به كار ببرند كه افرادي تعبيراتي به صورت قانون بكار نبرند كه در يك جوي كه بافتش بافت سرمايه داري است روابط گذشته تثبيت بشود و از آن سوء استفاده بشود.
(يزدي ـ جمله آخر نظر شما را در هر دو مورد تأمين ميكند.)
نميكند، من تصور ميكنم ما كه سرماية سرمايه داران را نامشروع ميدانيم يك مقدار قيود و حدودش را مشخصتر بكنيم كه فردا جلو سرمايه گذاري تعاوني را بگيرد و نظر نويسندگان محترم را در مورد مالكيت خصوصي مورد توجه قرار دهيم و خصوصياتي را كه آنها در نظر داشتند در اينجا مشخص كنيم والا اين، عكس العملهاي سوئي دارد و سوء استفاده هائي از آن ميشود.
نايب رئيس (دكتر بهشتي) - برادرمان آقاي هاشمي نژاد دربارة شركت تعاوني مثل اينكه ذهنشان رفته است سراغ شركتهاي سهامي خاص، حتي شركت سهامي عام هم نه، شركت سهامي تضامني و شركت سهامي با مسئوليت محدود، اين انواع شركتها در حالي كه در اينجا اصطلاح تعاوني، اصطلاح اقتصادي خاص است چون دو نوع تعاوني هست يكي تعاوني خيريهاي يكي تعاونيهاي اقتصادي.
بعضي از دوستان هم ديده ميشود كه تعاوني خيريهاي را كه در حقيقت اعانهاي است با تعاونيهاي اقتصادي كه انواع و اقسام دارد مثل تعاوني توليد، تعاوني مصرف، تعاوني توليد و مصرف، باز آنها هم اينها را اشتباه ميكردند.
به هر حال اصطلاح تعاوني در اينجا ناظر است به اولا تعاوني اقتصادي نه تعاوني اعانهاي و خيريهاي كه غيرانتفاعي است و ثانياً هيچگونه پيوندي ندارد از اينكه چند تا سرمايه دار بيايند و يك شركت درست بكنند.
هاشمي نژاد ـ نظر نويسندگان ميدانم مشخص است ولي ملاحظه بفرمائيد اصلي كه قبلاً تصويب كرديد با اين مطلب درست در ميآيد؟ اشراقي ـ عدهاي رفتهاند گمان نميكنم اين اصل با اين عظمت تصويب شود.
1
1ـ پايان جلسه نايب رئيس (دكتر بهشتي) - حالا وقت نماز است اگر دوستان اجازه بفرمايند جلسة امروز را ختم ميكنم.
آقاي حجتي هم متن خوبي تهيه كردهاند فردا صبح در جلسة گروهها مطرح ميكنيم.
(جلسه ساعت هفده و سي دقيقه پايان يافت) نايب رئيس مجلس بررسي نهائي قانون اساسي ـ دكتر سيد محمد حسيني بهشتي