به گزارش یزدفردا به نقل از پایگاه قطری نیوعرب، بیش از یک هفته از آغاز دوره دوم ریاستجمهوری دونالد ترامپ میگذرد و بسیاری از ابعاد سیاست خارجی دولت جدید او همچنان مبهم و نامشخص است. دونالد ترامپ بهعنوان رهبری غیرقابل پیشبینی و معاملهگری جدی، همچنان ابهامات زیادی در مورد دستور کار بینالمللیاش ایجاد میکند. در حوزه سیاست خارجی آمریکا در خاورمیانه، به نظر میرسد که دولت او با اختلافات داخلی شدیدی روبهروست. در حال حاضر، دو جناح اصلی در این زمینه وجود دارند و مشخص نیست که کدامیک موفق خواهد شد ترامپ را به سوی دیدگاههای خود متمایل کند.
از یک سو، جمهوریخواهان سنتی و نئوکانها (محافظهکاران جدید) قرار دارند. این گروه معمولاً خواستار کاهش دیپلماسی و اتخاذ رویکردی نظامیتر در خاورمیانه هستند. هدف آنها حفظ برتری و تسلط آمریکا در منطقه است؛ حتی اگر هزینههای سنگینی به دنبال داشته باشد. از سوی دیگر، گروهی متشکل از «خویشتنداران» و «واقعگرایان» دیده میشوند. اگرچه نباید آنها را صلحطلب یا حامی کاهش تنش دانست، این افراد معتقدند که معیار استفاده از نیروی نظامی باید بسیار بالاتر باشد و دیپلماسی بیشتری با دشمنان آمریکا لازم است. برخلاف نئوکانها، این گروه بر این باورند که منافع ملی آمریکا و اسرائیل همیشه در یک جهت نیست.
در دوره نخست ریاستجمهوری دونالد ترامپ، وی مجموعهای از چهرههای تندرو را برای مناصب کلیدی انتخاب کرد. از جمله این افراد، «مایک پمپئو» در سمت وزیر خارجه، «جان بولتون» بهعنوان مشاور امنیت ملی، «نیکی هیلی» بهعنوان سفیر آمریکا در سازمان ملل و «برایان هوک» بهعنوان نماینده ویژه آمریکا در امور ایران بودند. این افراد که بر اعمال فشار حداکثری بر ایران و سوریه و حمایت بیقید و شرط از اسرائیل تأکید داشتند، نقش مهمی در شکلگیری سیاستهای خاورمیانهای ترامپ در دوره نخست ریاستجمهوری ایفا کردند. تأثیر آنها بهویژه در رابطه با برخورد با تهران بسیار چشمگیر بود.
با این حال، شواهدی وجود دارد که نشان میدهد در دوره دوم ریاستجمهوری ترامپ، نفوذ نئوکانها بهشدت کاهش یافته است. پس از پیروزی در انتخابات، ترامپ اعلام کرد که پمپئو و هیلی دیگر در دولت او حضور نخواهند داشت. همچنین هرچند در ابتدا «برایان هوک» به عنوان مسئول تیم انتقالی دولت جدید در وزارت خارجه منصوب شد، اما تنها چند روز بعد، در ۲۱ ژانویه، ترامپ او را از این سمت برکنار کرد. چند روز پس از بازگشت به کاخ سفید، ترامپ با تصمیمی جنجالی دستور لغو حفاظت امنیتی پمپئو، بولتون و هوک را صادر کرد. در پاسخ به انتقادات، ترامپ اظهار داشت: «ما قرار نیست تا پایان عمر از افراد محافظت کنیم.» او همچنین جان بولتون را «جنگطلب» و «احمق» خواند و او را مسئول حمله فاجعهبار آمریکا به عراق در سال ۲۰۰۳ دانست.
در آستانه مراسم تحلیف دونالد ترامپ، اعضای تیم او تلاش کردند تا اسرائیل را به موافقت با آتشبس غزه که در ۱۹ ژانویه اجرایی شد، ترغیب کنند. این در حالی بود که دولت بایدن در طول ۱۵ ماه جنگ غزه، هرگز از نفوذ آمریکا برای اعمال فشار واقعی بر اسرائیل استفاده نکرد. اجرای این آتشبس که سبب شد ترامپ در چهره رهبری ظاهر شود که توانایی پایان دادن به درگیریها را دارد، یک موفقیت تبلیغاتی برای او به حساب میآید. هرچند هنوز مشخص نیست که دولت ترامپ تا چه مدت بر اسرائیل فشار وارد خواهد کرد تا به این توافق پایبند بماند.
«استیو ویتکاف»، یک سرمایهگذار املاک اهل نیویورک و از افراد نزدیک به ترامپ، نقشی کلیدی در این توافق ایفا کرد. او که در حال نهایی کردن جزئیات مرحله دوم این آتشبس شکننده است، اخیراً درباره سفرش به غزه و گفتوگوهایش بهعنوان نماینده ترامپ در امور خاورمیانه صحبت کرده است. چهار روز پیش از پایان دوره ریاستجمهوری بایدن، دکتر «شادی حمید» در مقالهای در واشنگتن پست نوشت: «در حالی که بسیاری از منصوبین اعلامشده ترامپ حامیان سرسخت اسرائیل هستند، به نظر میرسد خود ترامپ حساسیت چندانی نسبت به اسرائیل ندارد. او خواهان یک توافق بود. بایدن هرگز به این اندازه تمایل نداشت.» او ادامه داد: «چه کسی فکرش را میکرد؟ وقتی به متحدانی که برای بقای خود به میلیاردها دلار کمک نظامی آمریکا وابستهاند فشار بیاورید، نتیجه خواهید گرفت.» واکنش شدید چهرههای راستگرای افراطی در دولت اسرائیل که این آتشبس را نشانه تسلیم تلآویو در برابر حماس میدانند، نشان میدهد که در دوره دوم ریاستجمهوری ترامپ، حمایت بیچونوچرای آمریکا چیزی نیست که دولت نتانیاهو بتواند بهعنوان یک اصل تغییرناپذیر در نظر بگیرد.
دونالد ترامپ در مصاحبهای با شبکه فاکس نیوز در اوایل ماه ژانویه تأکید کرد: «اجازه نخواهیم داد ایران به بمب دست پیدا کند. چنین چیزی هرگز اتفاق نخواهد افتاد. ما حتی به آن نقطه هم نزدیک نخواهیم شد... امیدوارم بتوانیم این مسئله را بهصورت دیپلماتیک حل کنیم.» دکتر «توماس ژونو»، استاد دانشگاه اتاوا نیز در گفتوگویی با پایگاه نیوعرب بیان کرد: «به نظر میرسد استیو ویتکاف نقش کلیدی در مذاکرات آتشبس میان حماس و اسرائیل ایفا کرده است. او توانسته خود را بهعنوان یک مذاکرهکننده ماهر و از همه مهمتر، فردی که به ترامپ نزدیک است، معرفی کند. تا زمانی که چنین جایگاهی دارد، احتمالاً در سیاستهای مرتبط با ایران نیز تأثیرگذار خواهد بود.»
دکتر «تریتا پارسی»، کارشناس ارشد مسائل بینالملل اندیشکده کوئینسی درباره تنشهای داخلی دولت دوم ترامپ در مصاحبهای با نیوعرب گفت: «یک کشمکش شدید در جریان است. اقلیتی از نئوکانهای جنگطلب در دوران انتقال توانستهاند در برخی از انتصابات وزارت خارجه و شورای امنیت ملی موفق عمل کنند، اما در پنتاگون، واقعگرایان و خویشتنداران دستاوردهای قابل توجهی داشتهاند. هنوز این درگیریها به پایان نرسیده و نمیتوان درباره نتیجه نهایی قضاوت کرد.» وی در ادامه اظهاراتش تاکید کرد: «اگر تجربه دوره نخست ترامپ معیار باشد، احتمالاً در سال نخست شاهد استعفاها و تغییرات زیادی خواهیم بود؛ اما واضح است که نئوکانها دیگر آن کنترل سابق را بر بوروکراسی ندارند.»
در نخستین روز از دوره دوم ترامپ، «مایکل دیمینو» (Michael DiMino)، تحلیلگر پیشین سازمان سیا بهعنوان معاون دستیار وزیر دفاع در امور خاورمیانه سوگند یاد کرد. دیمینو از خروج نیروهای آمریکایی از عراق و سوریه، اعمال «فشار» بر اسرائیل در جنگ غزه و استفاده از دیپلماسی در قبال ایران و حوثیهای یمن حمایت کرده است. انتصاب «مایکل دیمینو» به سمت معاون دستیار وزیر دفاع در امور خاورمیانه، واکنشهای تند و منفی بسیاری از جنگطلبان نئوکان و حامیان سرسخت اسرائیل را در پی داشته است. در عین حال، این انتخاب موجب خوشبینی میان خویشتنداران و واقعگرایان شده است؛ زیرا آن را نشانهای از تغییر احتمالی در سیاست خارجی دولت دوم ترامپ میدانند.
بااینحال، «گوردون گری»، سفیر پیشین آمریکا در تونس، در مصاحبهای با نیوعرب توضیح داد که مسئولیت دیمینو نظارت بر اجرای سیاستهای خاورمیانهای است و او تصمیمگیرنده نهایی نخواهد بود. دکتر «توماس ژونو» نیز بر این نکته تأکید کرد و گفت که تمرکز بیشاز حد بر پیشینه و دیدگاه افراد در دولت ترامپ گمراهکننده است، زیرا آنها تنها یک بخش از یک سیستم بسیار گستردهتر هستند و نقش دیمینو در این سازوکار تنها یکی از بسیاری صداها خواهد بود.
به نظر میرسد دونالد ترامپ در دوره دوم ریاستجمهوریاش، وفاداری را بیش از هر چیز دیگری در تیم خود ارزشمند میداند. تجربه او با ژنرالهایی مانند «جیمز متیس» و «اچ. آر. مکمستر» در دوره اول ریاستجمهوری که بارها با ترامپ بر سر موضوعات مختلف اختلاف نظر داشتند، باعث شد ترامپ نتیجه بگیرد که به تیمی کاملاً وفادار نیاز دارد؛ هرچند حضور این ژنرالها برخی از منتقدان ترامپ را امیدوار میکرد که آنها میتوانند از تصمیمات افراطی او جلوگیری کنند، اما ترامپ احساس کرد که این افراد سیاستهایش را تضعیف کردهاند.
«پیت هگستث»، وزیر دفاع جدید آمریکا که به «وفاداری بیقیدوشرط به ترامپ» شهرت دارد، نمونهای از اولویت وفاداری در این دولت است. دکتر «نیل کوئیلیام»، پژوهشگر مؤسسه چتم هاوس در مصاحبهای گفت که تیم ترامپ عمدتاً از افرادی تشکیل شده است که بهجای به چالش کشیدن سیاستهای او، خواستههای او را تأیید خواهند کرد.
«مارکو روبیو»، وزیر خارجه کنونی، که رویکردی سنتیتر از بسیاری از اعضای تیم ترامپ دارد، ممکن است در برخی موضوعات، از جمله حضور نظامی آمریکا در شمال شرق سوریه، اختلاف نظرهایی با ترامپ داشته باشد. بااینحال، کارشناسان معتقدند که روبیو برای حفظ جایگاه خود، با وفاداری کامل به سیاستهای ترامپ عمل خواهد کرد. دکتر تریتا پارسی نیز خاطرنشان کرد که روبیو پیام ترامپ را درک کرده است و انتظار میرود سیاست خارجی ترامپ، از جمله مواضع او در قبال ایران، را بدون مخالفت اجرا کند. تریتا پارسی تاکید کرد: «ترامپ ظاهراً از دوره اول درس گرفته است. او پمپئو، بولتون و دیگران را مقصر تضعیف سیاستهای خود میدانست و این بار احتمالاً هیچگونه بیوفایی را تحمل نخواهد کرد. به نظر میرسد روبیو نیز این پیام را دریافته و خود را با این شرایط وفق داده است.»
دکتر ژونو با این ارزیابی موافق است که مارکو روبیو بهعنوان وزیر امور خارجه جدید آمریکا، تصمیمات ترامپ را با وفاداری اجرا خواهد کرد؛ حتی اگر این تصمیمات با دیدگاههای شخصیاش مغایرت داشته باشند. او در مصاحبهای با نیوعرب گفت: «روبیو ثابت کرده که اهمیتی ندارد تصمیمات رئیسجمهور چقدر با ترجیحات خودش متفاوت باشند؛ او آنها را با وفاداری کامل عملی خواهد کرد. احتمالاً همین موضوع باعث شده که او در این نقش انتخاب شود.»
از سوی دیگر، انتصاب «الیس استفانیک» به سمت سفیر ایالات متحده در سازمان ملل نشان از حضور یکی دیگر از چهرههای جنگطلب در دولت جدید دارد. استفانیک که در گذشته سازمان ملل را به دلیل آنچه «فساد ضدیهودی» خوانده بود، مورد انتقاد قرار داده، همچنین معتقد است که اسرائیل حق «کتاب مقدسی» برای کنترل تمام کرانه باختری دارد. او مانند «پیت هگستث» و «مایک هاکبی» (سفیر جدید آمریکا در اسرائیل)، از حامیان سرسخت اسرائیل به شمار میرود. استفانیک در دوره اول ترامپ نیز با خروج نیروهای آمریکایی از سوریه مخالفت کرده بود.
با این حال، دکتر تریتا پارسی هشدار میدهد که نباید انتصاب استفانیک را بیشازحد تفسیر کرد. او در گفتوگو با نیوعرب بیان کرد: «به نظر نمیرسد که ترامپ علاقه ویژهای به سازمان ملل داشته باشد. این انتخاب بیشتر شبیه یک امتیاز ساده به برخی از طرفداران اسرائیل است که در کارزار انتخاباتی از او حمایت کردهاند. جالب اینکه او استفانیک را پیش از معرفی وزیر خارجه منصوب کرد.» تریتا پارسی همچنین تاکید کرد: «این تصمیم بیشتر یک حرکت سیاسی بود تا یک تغییر استراتژیک. به نظر میرسد ترامپ آن را بهعنوان امتیازی کوچک و بیهزینه در نظر گرفته است؛ چراکه به فعالیتهای سازمان ملل اهمیت چندانی نمیدهد.»
با شروع دور دوم ریاست جمهوری ترامپ، درک کامل مسیر سیاست خارجی دولت هنوز زود است. بااینحال، برخی انتصابها، برکناریها و اظهارات اخیر ترامپ نشان میدهد که احتمالاً دور دوم «فشار حداکثری» بر ایران دیگر در اولویت نیست. همانطور که ترامپ در مصاحبهای با فاکس نیوز در ۲۳ ژانویه گفت: «ایران نباید یک سلاح هستهای داشته باشد.» به عبارت دیگر، پیام ترامپ روشن است: او ترجیح میدهد مشکلات با ایران از طریق دیپلماسی حل شود و نه جنگ. اگر این رویکرد عملی شود، شکست بزرگی برای نئوکانهای واشنگتن و بنیامین نتانیاهو خواهد بود که به دور دوم ترامپ برای تشدید فشارها بر ایران امید بسته بودند.
«فریال سعید»، پژوهشگر ارشد غیرمقیم در مرکز استیمسون و دیپلمات ارشد پیشین آمریکا، در مصاحبهای گفت: «اولویت اصلی ترامپ اجتناب از درگیریهای نظامی جدید در منطقه است. این موضوع با نظرسنجیهای داخلی و وعدههای انتخاباتیاش برای پایان دادن به جنگها همخوانی دارد. در حالی که تنشها میان اسرائیل و ایران رو به افزایش است، هر دو طرف، یعنی ترامپ و ایران، تمایل خود را برای رسیدن به یک توافق جدید نشان دادهاند.» وی در ادامه اظهاراتش تاکید کرد: «کشورهای عربی هم از جنگ و بیثباتی بیشتر در منطقه خستهاند و از توافقی که مانع دستیابی ایران به سلاح هستهای شود استقبال میکنند. با اینحال، نخستوزیر نتانیاهو همچنان بر راهحلهای نظامی اصرار دارد. اما ترامپ ممکن است با نظرات او موافق نباشد. او پیشتر گفته بود که نتانیاهو میخواست آمریکا برای اسرائیل بجنگد. اکنون با موقعیت داخلی مستحکمتر، ترامپ شاید راحتتر بتواند سیاستهای خود را دنبال کند و به سمت مذاکرات با ایران پیش برود.»
ترامپ با حمایت گستردهای که از مردم آمریکا دارد، در موقعیتی منحصربهفرد قرار گرفته تا خاورمیانه را از منظری تازه و هماهنگ با دیدگاههای محدودکنندگان بررسی کند. بااینحال، با توجه به پیشبینیناپذیریاش، مشخص نیست که آیا واقعاً در چهار سال آینده چنین مسیری را پیش خواهد گرفت یا خیر.
دکتر تریتا پارسی در این باره گفت: «ترامپ بیش از هر رئیسجمهور دیگری در دوران اخیر، آشکارا بر پذیرش صلح تأکید کرده است. او اعلام کرد که بزرگترین میراثش این خواهد بود که بهعنوان یک صلحساز شناخته شود. اگرچه اوباما از جنگهای احمقانه انتقاد کرد و برای احیای دیپلماسی تلاش نمود، اما هرگز صلح را بهعنوان یک هدف اصلی در مرکز سیاستهایش قرار نداد.»
تریتا پارسی تاکید کرد: «اینکه ترامپ واقعاً این مسیر را دنبال خواهد کرد یا نه، هنوز مشخص نیست. اما او معیار روشنی تعیین کرده که میتوان عملکردش را بر اساس آن ارزیابی کرد. دلایل منطقی وجود دارد که باور کنیم او در این موضوع جدی است و ممکن است به دنبال یک توافق جامعتر در خاورمیانه باشد. این حرکت میتواند مثمر ثمر باشد، اما اگر قرار باشد که این فقط نسخه بزرگتری از توافقنامههای ابراهیم باشد، بیم آن دارم که تلاشهای ترامپ به نتیجه نرسد.»