یکی از چالش های پیش روی کشور را می توان در حوزه سیاست خارجی و تهدید های خارجی عنوان نمود. به نظر میرسد هر ایرانی متعهد فارغ از اینکه به کدام نحله سیاسی و فکری تعلق دارد باید نسبت به این موضوع حساسیت نشان دهد چرا که همه سوار بر یک کشتی هستیم و شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین حائل.
دولت نهم حساب ویژه ای بر روی روس ها و چینی ها با اتکا به سیاست نگاه به شرق باز کرده بود و این رویه در دولت دهم نیز ادامه پیدا کرد.اما قطعنامه اخیر شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی و عملکرد روسها در رابطه با نیروگاه بوشهر معادلات را به هم ریخت و نشان داد که اتکا به این دو کشور در مناقشات بین المللی می تواند صدمات جبران نا پذیری به منافع ملی ما وارد نماید.روسیه و چین علی الرغم اینکه به دنبال کسب جایگاهی ویژه در مناسبات بین المللی برای خود هستند و بعضا" در حال رقابت با غرب و حتی در برخی موارد نیز منافع آنها با اروپا و آمریکا در تضاد است ،اما به هنگام انتخاب نهایی و در سر دو راهی غرب و ایران، غرب را ترجیح داده و می دهند.
وقتی که حجم مبادلات تجاری چین و روسیه را تنها با ایالات متحده بررسی می کنیم متوجه عمق در هم تنیدگی منافع این کشورها می شویم.ضمن اینکه چین و روسیه از تصمیم گیری های آمریکا بسیار متاثر هستند.
به عنوان نمونه آمریکا به تنهایی با وضع تعرفه برواردات کالاهای چینی یا بالا بردن آن می تواند ضربه سختی به اقتصاد آن کشور وارد کند از طرف دیگر پرونده مباحثی چون تایوان و تبت نیز همچنان مفتوح و مورد استفاده آمریکا می باشد ویا مهمترین دغدغه ی روسیه مسائل امنیتی است که به نظر می رسدایالات متحده همچنان از آن به عنوان عامل تشویق یا اهرم فشار به روسیه استفاده می کند و آخرین آن طرح سپردفاع موشکی در اروپای شرقی بود.
اما به زعم بنده دلیل اصلی متزلزل و نا مطمئن بودن روابط ما با این دو کشور ، نبود تشابهات فرهنگی و عقیدتی است.فرهنگ و تاریخ اسلامی ما و فرهنگ مادی آنها که با رگه هایی از تفکرات مارکسیستی همراه است باعث می شود وصله رابطه این کشور ها با ما،وصله ای ناچسب باشد.
فرضا در موضوعاتی چون چچن ویا مسلمانان اویغور،کدام راه را انتخاب کردیم:بر اساس عقاید و مشترکات دینی خود،جنایات دول روسیه و چین را محکوم کردیم و از مظلومان دفاع کردیم و یا اینکه به خاطر حفظ منافع ملی خود که به اشتباه آن را به بیگانگان گره زده ایم سکوت اختیار و در تضاد با عقاید و شعارهایمان عمل کردیم؟!
و اساسا" اینجاست که استقلال و دقت نظر در انتخاب متحد در عرصه بین المللی، اهمیت خود را نشان می دهد.نتیجتا" برای اینکه روابط دولت ها پایدار بماند باید از سطح مادی فراتر رود و بنیان های معنوی پیدا کند، نمونه عالی این گونه اتحاد را می توان در کشورهای اتحادیه اروپا سراغ گرفت و بر همین اساس نیز می توان نا پایداری اتحاد و روابط ایران با روسیه و چین را نتیجه گرفت.
در قسمت های بعدی تلاش خواهم کرد تا این الگو را بیشتر بشکافم وتمامی جوانب آن را واکاوی کنم.
ادامه دارد