راضیه حسینی: ولی ما میشناسیم. آنقدر خوب که تمام اسمها را از برکردهایم. هر بار هم، نام جدیدی میآید، ما باز بهخوبی یاد میگیریم. اصلاً همین خودروها باعث میشوند بهزودی بتوانیم از چینیها بهتر صحبت کنیم.
به نظرمان بهتر است نیمۀ پر لیوان را ببینم. در دنیایی که همه مشغول تلاش برای رسیدن به موفقیتهای بیشتر و بالاترند.
برندهای معتبر خودروسازی، در جنگی پنهان مدام مشغول رقابتند، کیفیت را بالا میبرند و هر بار مردم را با امکانات جدیدی شگفتزده میکنند، ما در گوشهای از این دنیا نشستهایم، چای مینوشیم، پنجرههای دوجدارهمان را به روی دنیای شلوغ بستهایم و از مسیر برعکس لذت میبریم. مسیری که خالی از تمام رقابتها و شلوغی بازار جهانی است.
مسیری پر از خودروی چینی، اجناس چینی و حتی پنجرۀ دوجدارۀ چینی. پر از نامهای عجیبوغریب، که بابت داشتن هرکدامشان باید کلی پول بدهیم و همانها هم نصیب آدمهای زیر خطفقری نمیشود.
ما هرگز نگران نظرات منفی برای خودروی برقی تسلا نمیشویم. غمگین نمیشویم که چرا طرفداران خودروهای بنزینی تسلای جدیدمان را شبیه به سطل زبالههای کنار خیابان میبینند. دلممان نمیخواهد خودروی جدیدمان را بفروشیم و برویم ماشینی بخریم که در زمان به خوابرفتن راننده، با بوق و ترمزهای ناگهانی او را از خواب بیدار میکند.
ما اصلاً این دغدغهها را نداریم. همین که ایربگ خودرو باز شود، بتوانیم بنزین درستوحسابی در باک ماشینهای چینی بریزیم و مجبور نباشیم از ۳۶۵ روز سال ۳۷۵ روز در تعمیرگاه باشیم برایمان کافی است. حتی حاضریم بابت این خودروها چندین برابر قیمت اصلی، پول بدهیم. (در واقع مجبوریم. چون چارۀ دیگری نداریم. ولی شما بگویید خودمان با رضایت پول دادهایم.)
همین که بتوانیم خودرویی سوار شویم که در بیداری ما را بهسلامت به مقصد برساند، و یکهو ترمزش به خواب نرود، راضی و خشنودیم. به هیچ وجه توقع نداریم در زمان به خوابرفتن ما فعالیتی انجام دهد. خودمان چوبکبریت میگذاریم بین پلکها و بیدار میمانیم. ما واقعاً کمتوقعیم.