به گزارش یزدفردا: درهمینباره مهدی زارع، زلزلهشناس و استاد پژوهشگاه بینالمللی زلزله میگوید: «تهران، پایتخت کنونی، با مسائل مهمی در ارتباط با تراکم بیش از حد شهری مواجه است. تهران با جمعیتی حدود ۹.۸ میلیون نفر در سال ۱۴۰۳ در داخل شهر و بیش از ۱۴ میلیون نفر در کلانشهر، با تراکم ترافیک، آلودگی و زیرساختهای ناکافی دست و پنجه نرم میکند. رشد سریع شهر از ظرفیتها و توانایی آن در ارائه خدمات ضروری مانند حمل و نقل، مراقبتهای بهداشتی و مسکن پیشی گرفته است. اگر این مسائل بدون راهحلهای مؤثر تشدید شوند، فشار فزایندهای بر دولت وارد میشود تا انتقال پایتخت را به منطقهای با تراکم و مشکلاتی کمتر که میتواند رشد بهتری در آینده داشته باشد ، در نظر بگیرد. تخریب محیط زیستی یکی دیگر از عوامل حیاتی است که بر پایداری تهران به عنوان پایتخت اثر می گذارد. این شهر در یک حوضه احاطه شده با کوهها است که مشکلات آلودگی هوا را تشدید میکند. علاوه بر این، کمبود آب به دلیل تغییرات اقلیمی و مدیریت نادرست منابع آب به یک موضوع فزاینده در سراسر ایران تبدیل شده است. با بدتر شدن شرایط محیطی - که منجر به بحرانهای بهداشتی یا کاهش کیفیت زندگی میشود - باید انگیزه سیاسی برای انتقال پایتخت به منطقهای با شرایط محیطی مطلوبتر وجود داشته باشد.»
این استاد دانشگاه بیان میکند: «ایران با چالشهای سیاسی مختلفی روبرو بوده که میتواند بر تصمیمات مربوط به پایتخت آن اثر بگذارد. بیثباتی منطقهای یا تهدیدات امنیتی میتواند بحثهایی را در مورد جابهجایی عملکردهای کلیدی دولتی به دور از مناطق آسیبپذیر ایجاد کند. یک پایتخت جدید میتواند در مکانی ایجاد شود که در مقایسه با تهران یا سایر شهرهای بزرگ امنتر یا از نظر سیاسی با ثباتتر تلقی شود. نابرابریهای اقتصادی بین مناطق ایران نیز در تعیین محل استقرار عملکردهای دولتی نقش دارد. شهرهایی مانند اصفهان و شیراز دارای میراث فرهنگی غنی هستند اما در مقایسه با تهران فاقد زیرساختهای اقتصادی لازم برای پایتختی هستند. اگر سیاستهای اقتصادی به سمت تمرکز زدایی سوق پیدا کند یا سرمایهگذاری قابل توجهی در مناطق دیگر (مانند تبریز یا مشهد) انجام شود، این شهرها بر اساس اهمیت اقتصادی فزایندهشان به عنوان کاندیدای مناسب برای پایتخت آینده ظاهر میشوند. هنگام بحث درباره سرمایههای بالقوه نمیتوان ملاحظات فرهنگی را نادیده گرفت. شهرهایی مانند اصفهان به دلیل اهمیت تاریخی و زیبایی معماری شهرت دارند. با این حال، آنها همچنین با چالشهای مدرنی روبرو هستند که مانع توسعه آنها به پایتختهای آینده میشود. فرآیند تصمیمگیری باید بین حفظ میراث فرهنگی و پرداختن به نیازهای شهری معاصر به طور مؤثر تعادل برقرار کند.»
او ادامه میدهد: «پیشرفتهای فناوری همچنین میتواند بر نحوه عملکرد حاکمیت در ایران اثر بگذارد. قابلیتهای دورکاری و زیرساخت پیشرفته فناوری اطلاعات و حاکمیت دیجیتال نیاز به یک مکان فیزیکی متمرکز برای کار را کاهش میدهد. در حالی که تهران به دلیل اهمیت تاریخی و نقش مرکزی آن در سیاست و اقتصاد، پایتخت کنونی ایران باقی مانده است، عوامل مختلفی از جمله ازدحام شهری، نگرانیهای محیط زیستی، مسائل ثبات سیاسی، نابرابریهای اقتصادی بین مناطق، ملاحظات میراث فرهنگی و پیشرفتهای فناوری به بحث در مورد جابه جایی پایتخت یا ایجاد مراکز حکومتی جایگزین در شهرهایی مانند اصفهان، تبریز، مشهد یا شیراز در آینده منجر میشود. پتانسیل شهرهای ساحلی شمال ایران در امتداد دریای خزر و جنوب ایران در امتداد خلیج فارس و دریای مکران برای تبدیل شدن به پایتختهای آینده مستلزم بررسی کامل عوامل مختلف از جمله جغرافیا، اقتصاد، زیرساخت ها، شرایط محیطی و ملاحظات سیاسی است.»
او میگوید: «شهرهایی مانند رشت، انزلی و نوشهر از همجواری با دریای خزر بهرهمند هستند. این موقعیت چندین مزیت جغرافیایی دارد:. دریای مازندران یک آب مهم برای تجارت با کشورهای همسایه مانند آذربایجان و روسیه است که میتواند رشد اقتصادی را تسهیل کند. این منطقه به دلیل داشتن مناظر دیدنی از نظر منابع طبیعی از جمله ظرفیتهای شیلات و گردشگری غنی است. شهرهای ساحلی جنوبی (خلیج فارس و دریای مکران) مانند بندرعباس، بوشهر و چابهار نیز دارای مزایای راهبردی هستند. خلیج فارس یک مسیر دریایی حیاتی برای حمل و نقل جهانی نفت است. پایتختی در ساحل خلیج فارس اهمیت ژئوپلیتیکی ایران را افزایش میدهد. بندرعباس در حال حاضر یک شهر بندری بزرگ است که نقش مهمی در تجارت با سایر کشورهای منطقه ایفا میکند. شهرهای ساحلی اغلب به دلیل بنادر خود دسترسی بهتری به بازارهای بین المللی دارند که منجر به افزایش فرصت های سرمایه گذاری شود. هر دو نواحی ساحلی شمالی و جنوبی دارای پتانسیل گردشگری قابل توجهی هستند که برای رشد اقتصادی مورد استفاده قرار میگیرد. نزدیکی به آبها به صنایعی مانند کشتیرانی، ماهیگیری و پتروشیمیها اجازه رشد میدهد.»
زارع بیان میکند: «برای اینکه یک شهر به عنوان پایتخت آینده در نظر گرفته شود، باید زیرساختهای قوی داشته باشد. شهرهای ساحلی معمولاً دارای شبکههای حملونقلی هستند که شامل بنادر، فرودگاهها و جادهها میشود که جابجایی کالا و مردم را تسهیل میکند. مراقبتهای بهداشتی، امکانات آموزشی و مسکن کافی برای جمعیت رو به رشد در صورت جابجایی ضروری است. شهرهای ساحلی البته با چالشهای زیست محیطی منحصر به فردی روبرو هستند. آسیب پذیری در برابر تغییرات اقلیمی، افزایش سطح آب دریاها و رویدادهای شدید اقلیمیی خطراتی را برای مناطق ساحلی به همراه دارد. به عنوان مثال، سیل زندگی شهری را به طور قابل توجهی مختل میکند. فعالیتهای صنعتی در نزدیکی ساحل میتواند منجر به آلودگی شود که بر زندگی دریایی و سلامت انسان اثر میگذارد. از سوی دیگر شهرهای ساحلی جنوبی به دلیل نزدیکی به آبراههای استراتژیک بیشتر مستعد درگیریها یا تنشهای منطقهای هستند.»
زارع میگوید: «میراث فرهنگی نقش مهمی در تعیین مناسب بودن یک شهر به عنوان پایتخت دارد. هویت اصفهان یا شیراز دارای ارزش تاریخی قابل توجهی هستند. با این حال، آنها ساحلی نیستند و مشکل آب دارند. هر پایتخت جدیدی نیاز به ادغام هویتهای فرهنگی متنوع از سراسر ایران دارد. در حالی که دلایل قانع کنندهای برای در نظر گرفتن شهرهای ساحلی شمال ایران و جنوب ایران به عنوان پایتخت های بالقوه آینده به دلیل مزیت های جغرافیایی، پتانسیل توسعه اقتصادی، آمادگی زیرساخت های موجود، ملاحظات محیط زیستی وجود دارد. زلزله و مخاطرات محیط زیستی پارامترهای مهمی هستند که ارزیابیهای زمین شناختی، دادههای تاریخی در مورد فعالیت لرزه ای، شرایط محیطی و تاب آوری زیرساخت های شهری می تواند بر انتخاب پایتخت با توجه به ریسک مخاطرات زمین اثر جدی بگذارد. ایران به دلیل برخورد ورقه زمینساختی عربی و اوراسیا در یک منطقه لرزه خیز قرار گرفته است. این منجر به خطرات قابل توجه زلزله در بسیاری از نقاط کشور می شود. با این حال، برخی از شهرها نسبت به سایر مناطق کمتر مستعد فعالیت لرزه ای شدید هستند.»
او بان میکند: «پایتخت کنونی در نزدیکی چندین گسل فعال از جمله گسل شمال تهران و گسل مشا قرار دارد. سوابق تاریخی حاکی از آن است که تهران زمین لرزه های ویرانگری را تجربه کرده است که آن را به یکی از زلزله خیزترین شهرهای ایران و منطقه تبدیل کرده است. اصفهان در فاصله دورتر از گسلهای اصلی در مقایسه با تهران، خطر لرزه ای نسبتاً کمتری دارد. در حالی که کاملاً عاری از زلزله نیست، سابقه تاریخی آن در مقایسه با تهران، رویدادهای مهم کمتری را نشان می دهد. فرونشست زمین در سالهای اخیر بر لرزه خیزی گسلهای محلی در اصفهان موثر به نظر می رسد. تبریز نیز به دلیل مجاورت با گسل شمال تبریز – با بیشترین میزان سرعت لغزش در ایران-در معرض خطر بالای زلزله است. مشهد فعالیت لرزهای متوسطی را تجربه میکند، اما محدوده مشهد محل گسلهای فعال مهمی مانند گسل بینالود و گسل جنوب مشهد است. شیراز در محدوده لرزه خیز زاگرس چین خورده در مجاورت چندین گسل قرار دارد.»
این استاد دانشگاه ادامه میدهد: «مخاطرات محیط زیستی شامل آلودگی هوا، کمبود آب و سایر چالش های اکولوژیکی نیز بر شرایط زندگی شهری اثر میگذارد. تهران که به آلودگی شدید هوا به دلیل فعالیت های صنعتی و تراکم ترافیک سنگین شهرت دارد، با چالشهای محیط زیستی قابل توجهی مواجه است. کمبود آب نیز موضوعی است که با برداشت بیش از حد از منابع آب زیرزمینی تشدید می شود. اصفهان اکنون آلوده ترین محدوده شهری از نظر مسائل محیط زیستی مرتبط با مدیریت آب و آلودگی در ایران مرکزی است . تبریز مشکلات کیفیت هوا را تجربه میکند. مشهد با چالشهای محیط زیستی مشابه اصفهان مواجه است. شیراز تحت اثر مسائل کمآبی قرار گرفته است. اصفهان با توجه به ریسک نسبتاً کمتر زلزله در مقایسه با تهران معمولا به عنوان یک کاندیدای قوی به پایتختی بالقوه آینده –کم لرزه تر از تهران-ظاهر میشود بحران آب برای اصفهان اکنون یکی از بزرگترین مسائل ایران مرکزی است. بنابراین هیچ شهر موجود کنونی در ایران به طور کامل عاری از سوانح طبیعی یا نگرانیهای محیط زیستی نیست.»
زارع در انتها میگوید: «بهنظر میرسد که جای جدیدی در ایران – که تا امروز شهر مهمی نبوده است- با یافتههای علمی میتواند انتخاب شود تا پایتخت جدید ایران در آن ساخته شود. کمتر بودن خطر زلزله و دسترسی بهتر به آب و رعایت ملاحظات امنیت ملی و پدافند غیرعامل از مهمترین پارامترهای تعیین محل پایتخت جدید باید باشند.»