پروفسور رونق در یکی از برجسته ترین دانشگاههای دنیا که جزء سی دانشگاه برتر جهان است در کوئیزلند استرالیا از به نام ترین اساتید رشته مهندسی عمران است که در بالاترین سطوح دکتری و بالاتر تدریس می کند . من افتخار این را داشته ام که در همان دانشکده و دانشگاهی درس خوانده ام که ایشان لیسانس و فوق لیسانس گرفته .
روزی حسب اتفاق در مکانی ایشان را ملاقات کردم و چون شرایط مهیا بود بیش از یک ساعتی فرصت شد تا از تجربیاتش استفاده کنم . از بورسیه شدنش توسط دانشگاه یزد گفت که برای گرفتن مدرک دکتری به استرالیا رفته بود و در بالاترین سطح علمی و با عنوان دانشجوی ممتاز فارغ التحصیل شده بود ؛ و بسیار خاطرات دیگر که جای بحث آن نیست .
واما از برگشتنش به ایران و اولین روزی که به عنوان استاد به دانشگاه یزد رفته بود .! یک جوان کمتر از سی ساله ، با تیپ و قیافه و هم سن و سال دانشجویان ، که بدون آگاهی از قوانین حاکم بر جامعه در آن روزها و برحسب عادت چند سال زندگی در خارج از کشور ، با پیراهن آستین کوتاه ! رفته بود ؟! نگهبان دم در به او گیر می دهد ؟! خودش را معرفی می کند و توضیح می دهد ،! اما بیشتر از دو ساعتی او را دم در علاف می کنند .؟! و مسلما از همان لحظه جرقه رفتن در ذهنش پدیدار می شود .!
پنج سال تعهدش در دانشگاه یزد با افسردگی و عصبیت تمام می شود ، یک روز هم نمی ماند و به همان دانشگاه برجسته ای برمی گردد که با رتبه ممتاز فارغ التحصیل شده بود ؟! به گرمی و اشتیاق از او استقبال می کنند و به عنوان استاد مشغول کار می شود ؟!
به ایشان گفتم من سالها قبل ضمن ثبت اختراعی که اجرایی شده طرحهای زیادی داشته ام که بعضا مشکلات مهمی را حل نموده ، و حتی طرحی داشته ام در سطح ملی که به خاطر آن پس از مکاتبه و بنا بر دعوت تا مرکز پژوهشهای مجلس هم رفته و با اعضای کمیسیون مجلس هم صحبت کرده ام و بسیار از آن استقبال کرده اند ؛ وحتی گفته اند با این طرح بطور روزانه صرفه جویی دهها میلیاردی در کشور صورت می گیرد ؟! ولیکن زمانیکه به استان آمده ام با هرکدام از مسئولین ارشد که صحبت کرده ام ، نه تنها حمایتی نبوده !، بعضا سنگ اندازی کرده ! ، یا حتی مرا به تمسخر گرفته اند ؟!
سوال بسیار مهمی به ذهنم آمد ؛ پرسیدم : آیا آنجا هم چنین شرایطی حاکم است ؟! پاسخ بسیار جالب و حسرت برانگیز بود ؛!
ایشان فرمود : " شما در آنجا هر طرح و ایده مثبتی داشته باشید که کوچکترین مشکلی را از جامعه حل کند ، هر کس به هر طریقی که بتواند به شما کمک می کند ،! از آبدارچی و خدمتکار گرفته تا کارمند ادارات و حتی مردم عادی ،! مسئولین که جای خود دارد ؟! .............
.............
سالهاست حسرت و تاسفی که از آن پاسخ درسینه ام مانده مرا آزار می دهد . . . . . .
به امید فرداهایی بهتر