زمان : 12 Mehr 1403 - 10:46
شناسه : 201030
بازدید : 2896
انتقاد هاشمی طبا از دولت پزشکیان با اجرای سیاست «دستش نزن بدتر می‌شه» انتقاد هاشمی طبا از دولت پزشکیان با اجرای سیاست «دستش نزن بدتر می‌شه»

یزدفردا: سیدمصطفی هاشمی‌طبا نوشت: از مجموعه اظهارات مقامات دولت چهاردهم و حتی برخی عملکرد‌های این دولت چنین برمی‌آید که دولت چهاردهم با وجود اظهارات قبلی، حرکت روی ریل‌های کار گذاشته‌شده در دولت‌های قبلی را با وجود همه مشکلات حاصل از آنها، ترجیح می‌دهد

دولت با استدلال اینکه «نمی‌شود کاری کرد» سیاست «دستش نزن بدتر می‌شود» را در پیش گرفته است و به‌زودی در موعد تقدیم لایحه بودجه ۱۴۰۴ همان لوایح قبلی را دست‌کاری کرده و با کسر بودجه‌های پنهان و آشکار به مجلس تقدیم می‌کند. می‌گویید نه! منتظر باشید.

البته دولت هم حق دارد، زیرا دست به هرجا بگذارد، صدای اعتراض از آن محل بلند می‌شود، زیرا همه ما یاد گرفته‌ایم که تنها به بخش خود نگاه کنیم و به دیگران اهمیت ندهیم. حتی اگر این دیگران «ایران» باشد.

اما چرا این‌گونه می‌گوییم؟ آقای رئیس‌جمهور گفتند که برای اجرای قانون برنامه هفتم با رشد هشت درصد ۲۰۰ میلیارد دلار ارز می‌خواهیم و صد میلیارد آن باید از خارج تأمین شود. البته آقای معاون اول ظاهرا عقیده به ۲۵۰ میلیارد دلار دارند. پس وقتی این پول نباشد، برنامه هفتم هم اجرا نخواهد شد و رشد هشت درصد GDP محقق نخواهد شد، درحالی‌که رئیس مجلس می‌گوید ما سالانه صد‌ها میلیارد دلار را هدر می‌دهیم و برنامه هفتم برای جلوگیری از این هدررفت است. دوستان ظاهرا معادله چندمجهولی می‌دهند و معلوم نیست چه کسی باید آن را حل کند.

وقتی برنامه هفتم را نتوان اجرا کرد و از هر تغییری به دلیل فریاد «بلند فریادان» ترس داشته باشیم، راکد ماندن به قیمت فساد و تباهی کشور را به «چوب در سوراخ زنبور کردن» ترجیح می‌دهیم.

در طول سال‌های دراز، همه وزرای اقتصادی از کسر بودجه، فروش اوراق قرضه و مانده بدهی دولت‌های قبلی شکایت داشته‌اند و، چون نوبت به آنان رسیده، همان کرده‌اند و امسال هم سازمان برنامه و بودجه و آقای دکتر همتی همان کار را خواهند کرد و شاید استدلال آنها چنین باشد که اگر دولت لایحه «بد» به مجلس ندهد، مجلسیان کمتر از «بدتر» را قانع نمی‌شوند، همچنان که در سال‌های گذشته مجلس مرتبا سقف لایحه بودجه دولت را افزایش داده است.

هرچه گفته می‌شود بزرگ‌ترین ناترازی که عامل اصلی ناترازی‌های دیگر است، ناترازی سیاست‌های خارجی (اعم از سیاسی و اقتصادی) با سیاست‌های داخلی است و کشوری که ۴۰ سال فضای جنگ را احساس می‌کند و اکنون غلیظ‌تر شده، نمی‌تواند مانند کشوری که بی‌تهدید است، در سیاست‌های داخلی عمل کند. 

هرچند به آن باور دارند، اما دائما به مردم نوید زندگی بهتر، سفره گسترده‌تر و رفع مشکلات معیشتی (و البته خانه‌دارشدن) را می‌دهند و تجربه سال‌های گذشته چنین است که این وعده‌ها عملی نمی‌شود. همه می‌گویند بودجه جاری متورم است، اما مانند سال قبل ناگهان اعتبار یک نهاد را ۷۰ درصد افزایش می‌دهند.

وقتی گفته می‌شود طرح‌های عمرانی را به بخش خصوصی واگذار کنید، می‌گویند نمی‌شود و حتی ناگهان طرح‌هایی که در بودجه اعتباری ندارد، مثل ساخت ورزشگاه جنوب تهران مطرح می‌شود و در دولت جدید هم بر اجرای آن تأکید می‌شود، درحالی‌که نه مفید است و نه ضروری و در همان حال بسیاری از طرح‌ها با سابقه ده‌ها سال ناتمام است.

وقتی اصرار بر تداوم ساخت دو نیروگاه اتمی به هزینه ۱۰ میلیارد دلار و با سوخت روسی می‌شود و برای نیروگاه‌های خورشیدی تره خرد نمی‌کنند و وقتی در مقابل اسراف و تبذیر آب و انرژی و دیگر موارد بی‌تفاوت می‌گذرند، آیا نمی‌توان فهمید که دولت، ماندن و رکود را بر هر تغییری، اگرچه مثبت، ترجیح می‌دهد؟

تمام این مسائل به خاطر آن است که دولت هنوز گفتمانی برای خود انتخاب نکرده است. اگر برخی عقیده دارند که گفتمان دولت، «وفاق» است، خود بهتر می‌دانند که اولا تکیه بر این کلمه آب در هاون کوبیدن است و ثانیا به فرض درستی و صحت و نیز تمکین همه گروه‌ها، مذاهب و تیره‌ها به وفاق، چه اتفاقی می‌افتد؟ پس از وفاق چه می‌خواهند انجام دهند، هرچند وفاق امری ذهنی است و اذهان را به‌سادگی نمی‌توان تغییر داد.