زمان : 09 Mehr 1403 - 18:05
شناسه : 200921
بازدید : 2586
رونمایی از کابوس سیاست خارجی آمریکا رونمایی از کابوس سیاست خارجی آمریکا یزدفردا:"ریچاد هاس"، رئیس سابق اندیشکده شورای روابط خارجی آمریکا و از جمله افرادی که در تیم سیاست خارجی چند دولت آمریکا فعالیت داشته، در گزارشی برای وبگاه تحلیلی "پراجکت سیندیکیت"، به مساله نزدیکی و ائتلاف چهار کشور ایران، روسیه، چین و کره شمالی در عرصه بین المللی پرداخته و سعی کرده راه حل‌هایی را به دولت آمریکا و جهان غرب جهت ایجاد شکاف و فاصله میان آن‌ها پیشنهاد دهد. ریچارد هاس بر این باور است که جهان غرب به هر شکل ممکن بایستی از شکل گیری بلوک‌های قدرتِ رقیب علیه خود در عرصه بین المللی جلوگیری کند و از این رهگذر، از منافع کلانش حراست کند.

به گزارش یزدفردا به نقل از پراجکت سیندیکیت؛ "اتحاد چهارجانبه" عنوانی است که در قالب آن شاهد نزدیکی راهبردی کشور‌های چین، ایران، کره شمالی و روسیه به یکدیگر هستیم. این گروه‌بندی یک اتحاد رسمی که در قالب آن اعضای اتحاد موظف به دفاع از یکدیگر باشند نیست. با این حال، میان بازیگران مذکور نوعی تعهد وجود دارد که ناشی از ضدیت مشترک آن‌ها علیه نظم موجود جهانی که غربی و آمریکایی است، هستیم. در این راستا، شاهد تعاملات قابل توجه متقابل در حوزه‌های اقتصادی، نظامی و سیاسی میان این چهار کشور هستیم. 

این اتحاد چهارجانبه سعی در مقابله با توسعه و گسترش لیبرالیسم غربی در سازوکار‌های داخلی اعضای خود دارد. موضوعی که از نگاه این کشور‌ها به مثابه یک خطر نگریسته می‌شود. آن‌ها همچنین با موقعیت هژمونیک و رهبری آمریکا در محیط بین المللی نیز مخالف هستند و این مخالفت را با هنجار‌های مطلوب آمریکا و یا متحدان آن هم به نمایش می‌گذارند. آن‌ها به طور خاص با تصرف قلمرو دیگر کشور‌ها با استفاده از اهرم زور شدیدا مخالف هستند. 

حمایت‌های متقابل اعضای این اتحاد چهارگانه از یکدیگر، در قالب‌های مختلفی نمود پیدا می‌کند. به عنوان مثال در آستانه اغاز جنگ اوکراین در فوریه سال ۲۰۲۲، چین با روسیه توافقی راهبردی را امضا کرد و تاکید نمود که دوستی متقابل آن با روسیه هیچ حد و مرزی را نمی‌شناسد. در جبهه مقابل، روسیه نیز از مواضع چین در رابطه با تایوان حمایت قاطعی انجام داده و می‌دهد. از آن زمان تاکنون، چین از مواضع روسیه در جریان جنگ با اوکراین حمایت کرده و البته که انتقادات جدی را به ناتو معطوف کرده و آن را عامل آغاز جنگ اوکراین معرفی کرده است. 

در حوزه اقتصادی، چین قویا با تحریم‌های اقتصادی غرب علیه روسیه که در بحبوحه جنگ اوکراین وضع شده‌اند، مخالفت کرده است. این کشور (چین) همچنین بزرگترین واردکننده نفت صادراتی ایران است و همکاری‌های گسترده‌ای نیز با کره شمالی دارد. از منظر نظامی، ایران اقدام به تامین موشک و پهپاد‌های متنوع و زیادی برای روسیه کرده است و البته که کره شمالی نیز اقدام به ارائه گلوله‌های توپخانه به روسیه می‌کند و چین هم بنا بر برخی گزارش ها، اقدام به ارائه فناوری‌های با استفاده دوگانه و البته صنعتی به روسیه کرده است. مسائلی که از دسترس مسکو خارج بوده اند. روسیه هم بر اساس گزارش‌های مختلف، اقدام به ارائه کمک‌های مختلف به کشور‌های مذکور در حوزه توان هسته ای، موشکی، و یا برنامه‌های آن‌ها جهت تولید زیردریایی‌های پیشرفته کرده و البته که اطلاعات ذیقیمتی را نیز که در مورد سامانه‌های تسلیحاتی غربی و در بحبوحه جنگ با اوکراین به آن‌ها دست یافته، در اختیار متحدانش قرار داده است. 

غرب با هیچ سیاست ساده و واحدی قادر نیست که با این اتحاد چهارجانبه مقابله کند. هیچ فرصت دیپلماتیکی جهت ایجاد شکاف میان این دسته از کشور‌ها وجود ندارد. این در حالی است که در دهه ۱۹۷۰ میلادی، آمریکا با وضعیتی معکوس مواجه بود. در آن زمان، آمریکا از تضاد‌ها و اختلافات میان شوروی و چین استفاده کرد و توانست چین را به سمت غرب متمایل و نزدیک کند. 

در عین حال، باید توجه داشته باشیم که چین از سه کشور دیگری که در اتحاد چهارگانه حضور دارند، پیچیده‌تر است. این کشور در اقتصاد جهانی ادغام شده و یک شریک تجاری مهم برای بسیاری از قدرت‌های غربی است. تلاش‌ها جهت منزوی‌کردن اقتصادی چین با استفاده از حربه تجارت و سرمایه گذاری برای شکل دادن به رفتار این کشور، از تاثیرات چندانی برخوردار نیست. 

چین همچنین در میان اعضای اتحاد چهارگانه مذکور تنها عضوی است که تا نظم بین المللی موجود، آن را از اهدافش دور نکند، چندان به دنبال تغییر آن نیست. ایران، کره شمالی و روسیه بسیار کمتر از چین در اقتصاد جهانی ادغام شده اند. اگرچه آن‌ها یکدیگر را به عنوان بازیگرانی در حوزه واردات و صادرات دارند و البته که ایران و روسیه، دیگر شرکای تجاری را هم دارند. هند یکی از اصلی‌ترین واردکنندگان و خریداران انرژی و تسلیحات روسیه است. شمار قابل توجهی از کشور‌های جنوبِ جهانی به صراحت از محکوم کردن حمله روسیه به اوکراین و یا حمایت از سیاست تحریمی غرب علیه مسکو طفره رفته اند. 

کره شمالی منزوی‌ترین کشور در میان اعضای اتحاد چهارگانه است با این حال، آسیب پذیری آن در برابر تحریم‌ها به دلیل منفعت چین در جلوگیری از سقوط اقتصاد این کشور، محدود است. چین نگران بی‌ثباتی در جوار مرز‌های خود است و از اتحاد دو کره و تبدیل شدن آن به یک بازوی قدرتمند برای غرب هراس دارد. روسیه با توجه به تکیه و وابستگی‌اش به تامین گلواله‌های توپخانه از کره شمالی، کمک‌های زیادی را به این کشور در حوزه‌های گوناگون ارائه می‌کند. 

برای مقابله با این چالش، آمریکا در هماهنگی با کره جنوبی می‌تواند برخی تحریم‌ها علیه کره شمالی را در ازای ایجاد برخی محدودیت‌ها بر صنعت هسته‌ای کره شمالی و برنامه موشکی این کشور لغو کند. پیوند‌های نزدیک میان آمریکا و کره جنوبی بایستی در راستای مهار کره شمالی مورد استفاده قرار گیرد. 

روسیه نیز نباید در جنگ با اوکراین پیروز شود. این مساله نیازمند حمایت‌های طولانی مدت غرب از اوکراین است. در این راستا باید تضمین‌های امنیتی به اوکراین داه شود و حتی عضویت آن در اتحادیه اروپا بررسی شود. اقداماتی که همه و همه بایستی معطوف به این موضوع باشند که مسکو پالس‌های معناداری را از غرب دریافت کند. این رویکرد صلح ایحاد نمی‌کند با این حال می‌تواند زمینه را برای دیپلماسی فراهم کند و به جنگ اوکراین خاتمه دهد و استقلال آن را تضمین کند. حمایت از اوکراین از سوی غرب همچنین به چین نشان می‌دهد که در رابطه با اصول مطلوب خود در رابطه با تایوان یکه تازِ میدان نیست. 

در رابطه با ایران، اولویت بلند‌مدت با استفاده از دیپلماسی و یا تهدید به استفاده از زور باید این باشد که این اطمینان خاطر ایجاد شود که این کشور به تسلیحات اتمی دست نمی‌یایبد. در کوتاه مدت، غرب باید معطوف به کاهش حمایت‌های تهران از نیرو‌های نیابتی اش در سطح منطقه باشد و البته که واشینگتن باید مراقب باشد که جنگ اسرائیل و حماش به یک جنگ فراگیر منطقه‌ای تبدیل نشود. 

چین حامل بیشترین چالش‌ها علیه جهان غرب است. این کشور جاه طلبی‌های راهبردی خود را دارد و از اهرم اقتصادی و قدرت نظامی برای تحقق اهدافش بهره می‌گیرد. گفتگو، بازدارندگی، و در برخی مواقع، ارائه تضمین نیاز است تا بر رفتار چین اثرگذاری شود و از منفعت و علاقه آن در حراست از دسترسی به فناوری‌ها و بازار‌های جهانی، در راستای منافع جهان غرب ستفاده شود. 

قدرت‌های غربی و متحدانشان باید این فرض را داشته باشند که اتحاد چهارگانه با گذشت زمان عمیق و شدیدتر خواهد شد. در این راستا، نباید از تماس‌های دیپلماتیک با کشور‌های مذکور غافل شد. تماس دیپلماتیک یک اهرم است نه یک لطف و یا سازشکاری. دیپلماسی این پیام را تقویت می‌کند که هدف اصلی آمریکا "تغییر سیاست" کشور‌های حاضر در اتحاد چهارگانه است و واشینگتن "تغییر نظام سیاسی" آن‌ها را دنبال نمی‌کند. تغییر نظام سیاسی برای غرب یک دستورکار به شدت سخت است و حتی می‌تواند کشور‌های اتحاد چهارگانه را به خویشتنداری کمتر در رابطه با غرب تشویق کند. 

نفوذ آمریکا و غرب همچنین نشان دهنده قدرت غرب و متحدانش است. این مساله به نیاز به تعمیر و احیا بنیان‌های صنعتی-دفاعی در اقصی نقاط آمریکا، اروپا، و منطقه ایندوپاسفیک و البته افزایش و ادغام توانمندی‌های نظامی برای توجیه احتمال درگیری‌های چندجانبه منطقه‌ای تاکید دارد. اضافه بر این ها، غرب بایستی زنجیره‌های تدارکاتی را برای کالا‌های اساسی که متکی به کشور‌های چهارگانه مذکور نیستند، ایجاد کند. 

آمریکا همچنین باید زرادخانه اتمی خود را در واکنش به افزایش قابل توجه توان هسته‌ای چین، مدرنیزه کند. کره شمالی نیز به نحوی روزافرون توان هسته‌ای خود را تقویت می‌کند و البته که توافق استارتِ جدید با روسیه نیز در سال ۲۰۲۶ منقضی خواهد شد. آمریکا در عرصه داخلی باید بدهی‌های فزاینده خود را مدیریت کند و به بحران بدهی این کشور خاتمه دهد و از تشدید تضاد‌ها و شکاف‌های سیاسی که می‌توانند زمینه را جهت مداخله قدرت‌های خارجی فراهم کنند، جلوگیری کند. 

با این همه، ابزار و اهرم سیاسی جهت مقابله با اعضای اتحاد چهارگانه، ایجاد یک ائتلاف موثر است. غرب در آسیا و منطقه ایندوپاسیفیک زیرساخت‌های لازم در این رابطه را در اختیار دارد. چالش اصلی برای آمریکا این است که حضور و پیش بینی پذیری مورد نیازِ چنین ائتلافی را فراهم سازد. برای شرکای آمریکا، چالش این است که همکاری‌های خود در حوزه مسائل مشترک دفاعی و امنیتی و البته اتخاذ سیاست‌های مشترک در مواجهه با چالش‌های مشترک (از جمله تهدیدات ناشی از اتحاد چهارگانه ایران، روسیه، چین و کره شمالی) را هماهنگ کنند.