یزدفردا

دکتر حمزه رضایی: پدر این دیپلم و دیپلماسی و دیپلماتیک بسوزد که ما هر چه می کشیم از دست این دیپلمهای رنگارنگ خانه خراب کن است!

خداوند عاقبت به خیر نکند آن آدم مزدور و خائن به ملک و ملت را که این کلمه منحوس غربی وارد فرهنگ ما کرد. مغرضان وطنی که دم شان به دم غربی ها بسته است مدام در وصف حسنات و ارزش والای دیپلماسی کذایی سخن می گویند و اینکه کلید خوشبختی و راه رسیدن به مدینه فاضله است به عبارتی تعامل و نزدیکی با کشورهای غربی و سرمایه داری مدرن و پیشرفته را آموختن همین زبان دیپلماتیک می دانند.

جل الخالق!! آدم نمی میرد و چه چیزهایی که نمی شنود!

از کی تا حالا یک مشت کشورهای قلدر غربی جهانخوار شده اند کشور مدرن و پیشرفته که ما وقت تلف کنیم و زبان تعامل با آنها را بیاموزیم!

زبان تان را که چه عرض کنم همه جای بدن تان را باید گاز بگیرید.

ما این بلاد شیطانی را که غرق در نکبت هستند و بدبختی از سر و کله شان می بارد اصلاً داخل آدم حساب نمی کنیم، چه رسد به ارتباط و نزدیکی با آنها!

به این غرض ورزان وطنی هم باید گفت:

برو این دام بر مرغ دگر نه

که عنقا را بلند است آشیانه

خدا را شکر ما با کشورهایی مراوده داریم که هم آنها زبان و درد ما را میدانند و هم ما درد و مرض آنها را تشخیص می دهیم و زبان شان حالی مان میشود پس چه لزومی دارد که این زبان آجق وجق دیپلماسی امپریالیستی و استعمارگری را یاد بگیریم... صد سال سیاه هم که یاد نگرفتیم!

باور کنید ان عده ای که به جناب پزشکیان فشار می آورند و او را وادار به اموختن همین زبان دیپلماسی لعنتی می کنند، یقین بدانید خرده شیشه ای در ذات بد ذات شان پیدا میشود و ریگ را که چه عرض کنم بگردید قلوه سنگ را هم در کفش شان پیدا می کنید.

اگر این حضرات گروه فشار (البته از نوع دیپلماسی ان) دم شان به جایی بند نبود چه معنی داشت که رئیس جمهور را با این همه مشغله های فکری و کاری وادار به کاری کنند که بوی تعفن غرب و غرب زدگی آن مشام همه ناراحت نموده است.

والسلام نامه تمام!