به گزارش یزدفردا: در ادامه متن این گفتگو آمده است:
فائزه هاشمی از چنددستگی در زندان نامهای نوشته و از آینده خود و شرایط زندان ابراز نگرانی کرده است. شما نیز نسبت به این نامه واکنش نشان دادید. تحلیل شما درباره این نامه چیست؟ چرا چنین فضایی در زندان به وجود آمده است و بر زندانها حاکم است؟
این وضعیت در زندان موضوع چندان جدیدی نیست و پیش از انقلاب نیز بروز چنین اختلافات و برخوردهایی بسیار شدید بود؛ بهطوریکه برخی از زندانیان ترجیح میدادند که به هر قیمتی شده از زندان بیرون بیایند و فضای آنجا را تحمل نکنند. در واقع فضای زندان غیرقابل تحمل شده بود. متاسفانه همان تنشهای داخل زندانهای زمان شاه، پس از انقلاب به بیرون منتقل شد و بخش عمدهای از مشکلات بعد از انقلاب محصول این تنشهای وحشتناک درون زندان بود.
دلیل اصلی این است که برخی از زندانیان که طرفدارانی پیدا میکنند خصلت دموکراتیک، آزادیخواهانه و به رسمیت شناختن دیگران را ندارند. آنها نیز مانند حکومتها میخواهند حداکثر سلطهجویی را نسبت به دیگران داشته باشند و از فرط مخالفت با حکومتها، به وضعیتی حتی شدیدتر از خصلتهای حکومتها دچار میشوند.
تجربه شما از فضای داخل زندان و این چنددستهگیها چیست؟ آیا چنین فضایی را تایید میکنید؟ این فضا چرا به وجود میآید؟
تجربه من از زندان این است که خوشبختانه ۳۷ماه انفرادی بودم و با کسی تماس نداشتم. یک ماه در زندان عمومی بودم که چنین وضعی وجود نداشت. به این دلیل که در زندان عمومی غیرسیاسی بودم و تعداد افراد سیاسی آن کم بود. بنابراین نمیتوانستند چنین فضایی را درست کنند. این فضا مربوط به بندهای سیاسی است که غالباً زندانیان سیاسی و امنیتی هستند.
در زندانهای عمومی و بندهای مالی چنین فضایی وجود ندارد. به همین دلیل در یکماهی که من در بند عمومی بودم چند زندانی که در فضای بند سیاسی را تجربه کرده بودند، از انتقال به بند عمومی بسیار راضی و خوشحال بودند و فضای بند عمومی را مطابق یک زندگی متعارف میدانستند.
با توجه به تحلیلتان برای اینکه این چنددستهگیها در فضای سیاسی کشور و زندانها ادامه پیدا نکند، چه تمهیداتی میتوان در پیش گرفت؟
هیچ کار دیگر غیر از نقد و بیان مطالب به شیوه درست وجود ندارد. اگر انتقاد از حکومت را حق خودمان میدانیم و نقد را برای جامعه مفید میدانیم، باید از انتقاد علیه خود نیز استقبال کنیم. حتی انتقاد به خود باید بیشتر باشد، چراکه ما بیشتر از هر کسی نیازمند این هستیم که از ورود به مسیرهای نادرست مصون بمانیم. بنابراین تنها راه نقد است. از سوی دیگر باید اطمینان پیدا کنیم که هدف یا نتیجه رفتار کسانی که مانع نقد میشوند، عمق بخشیدن به فساد رفتاری است و در پی آن است که رفتارهای نادرست و استبدادی را تثبیت کند.