مشکل آقای شوق الشعرا
من آقای محمدرضا شوق الشعرا را به خوبی می شناسم نه اینکه اسم و رسمش را بدانم که بخواهم فی المثل او را اینگونه معرفی نمایم:
محمدرضا شوق الشعرا فرزند عباس ـ متولد 1340
وبلافاصله برای خالی نبودن عریضه اضافه نمایم : نمایشنامه نویس ـ روزنامه نگار و...
منظورم از اینکه می گویم او را واقعا می شناسم این است که همه خصوصیات و ویژگیهای او را می دانم از روحیات و خلقیاتش نیز باخبرم بنابراین هدفم معرفی ساده نیست بلکه از این کار منظوری دارم که انشاءا... در دنباله مطلب به آن خواهم پرداخت.
شوق الشعرا قلم می زند و انصافا قلم خوبی هم دارد هر کس از قبل این را نداند می تواند با مراجعه به وبلاگش امروزه این را درک کند او از روحیه خلاق و نوآوری برخوردار است ، کما اینکه طرح ایستگاههایی مطبوعاتی وی در یزد در زمان راه اندازی بسیار جالب بود و به عنوان طرح نمونه کشوری انتخاب شد حتی مرحوم بورقانی معاونت وقت مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از وی تجلیل نمود اینها همه است و بسیاری از نکته های دیگر که هر کدام به جای خود نیکو است اما این ها باعث نمی شود تا از جنبه منفی کار و ذهنیت سراسر منفی که نسبت به اشخاص دارد هم یاد نکنیم و به آسانی از آن بگذریم اگر من تصمیم گرفته ام این ها را بنویسم بیشتر برای خود اوست این را بارها در ملاقاتها ی حضوری هم به ایشان یادآور شدم و اکنون به ناگزیر در اینجا هم مکلف به یادآوری هستم به خاطر اینکه برای گفته های خود و اثبات این مدعا دلیل بیاورم ( گذشته از رویه معمول ایشان که در نوشته هایش به خوبی برای همه افراد قابل تشخیص است) شواهدی را اشاره و یادآور می شوم :
1 ـ در جریان فوت امام جمعه موقت یزد نقدی بی مورد داشت که هیچ گونه ارتباطی به آن روحانی و روحانیت نداشت.
2 ـ زمانی که همسر یکی از نمایندگان مجلس مرحوم شده بود با توجه به بحران روحی که در اینگونه موارد به انسان دست می دهد ایشان جملاتی نوشت که درست نبود.
3 ـ در مورد اهدای خانه آذر یزدی به آقای حسین مسرت خیلی بی انصافی کرد در حالی که آذر می گفت مسرت را مثل فرزند خودم می دانم و با علم و آگاهی چنین کرد.
4 ـ اخیرا در پایین نوشته حقیر تحت عنوان « هندوانه دهنو» دو تبصره آورده که هر کس بخواند معترض حقیر خواهد شد که چرا اعتراض نکرده ام غافل از آنکه این شیوه نگارشی آقای شوق است.
5 ـ مدتها است از سخنگوی خانه مطبوعات بدگوئی نموده و در مورد ایشان الفاظ نامناسبی را به کار گرفته و خدمات افراد را نادیده می گیرد.
6 ـ اخیرا نیز شروع به بدگوئی از رئیس خانه مطبوعات استان و مدیر مسئول هفته نامه یزد امروز نموده که حقیر بیش از هر کس به خدمات، صداقت و پشتکار ایشان (آقای محمد فاضلی) واقف بوده و می دانم که مشارالیه بدون هیچ گونه چشمداشتی با جسم بیمار شبانه روز در خدمت اصحاب فرهنگ و اندیشه می باشد و عشق به حضرت زهرا(س) است که آقای فاضلی را سر پانگاه داشته و در یزد امروز و بنیاد ریحانه الرسول(س) سر از پا نمی شناسد.
به عنوان یک دوست به جناب آقای شوق الشعرا عرض می نمایم:
اولا تنها بنده نیستم که خواستار رعایت احترام درنوشته های شما بوده و متذکر به تفاوت نقادی با جملات نا مربوط می باشم.
ثانیا سیره اولیای الهی اهل معرفت امر به معروف و نهی از منکر است بدون بغض و غرض و برای کسب رضای حضرت حق نه تاختن و تخریب شخصیت افراد، خدای نکرده برای مقاصد دیگر .
ثالثا انسانهای متعالی آنهایی هستند که وقتی از آنها بد گویی شود مقابله به مثل نمی کنند.
در خاتمه جناب آقای محمد رضا شوق الشعرا را متذکرم به یک پیشنهاد دوستانه و آن اینکه به شکرانه قلم توانا بایدسپاس گزار درگاه حضرت حق باشید و با خدای خود عهد ببندید که همواره حرمت قلم را نگاه داشته و حریم و حرمت دیگران را پاس دارید ، زیرا بدون شک حضرت ربوبی از نیات و اعمال همه ما به خوبی آگاه بوده و هیچ بد و خوب و خیر و شر از او پوشیده نیست. دوستدار شما