راضیه حسینی: در افسانهها آمده است از زمان پیدایش دو خودروساز کشور، یکبار چراغ قرمزِ افزایش قیمت روشن شد که در همان لحظه، صاعقهای هولناک وارد شد و کل چراغهای زرد و قرمز را منفجر کرد! ازآنپس دیگر هیچکس چراغی جز سبز ندیده است.
البته افسانهای دیگر هم وجود دارد که میگوید چراغهای قرمز هنوز هم وجود دارند. آنها گاهی شبانه، و دور از چشم همگان روشن میشوند و در شهر پرسه میزنند، اما بهمحض طلوع خورشید، در خاموشی فرومیروند. برخی افراد شببیدار، نورهای قرمزی را در سطح شهر دیدهاند، ولی گمان کردهاند از بیخوابی دچار توهم شدهاند و توجهی نکردهاند.
در هرصورت حالا که فقط چراغ سبز مانده است از مسئولان تقاضا داریم، در مصرف آن کمی صرفهجویی کنند. عزیزان، درست است که دکمهاش دستتان است، ولی دیگر نیاز نیست آن را وارد قرنیهی ملت کنید و اشکشان را در بیاورید. مثلاً میتوانید آرامآرام از سبز چمنی شروع کنید و به لجنی برسید. ما مردمی هستیم که سالهاست به این روش عادت کردهایم، این را با استقبال برای ثبتنام خودرو، تحت هر شرایطی، ثابت کردهایم.
اما حق بدهید حوالهی پژو پارس چهارصدمیلیونی، یکهو بشود هفتصد میلیون، زیادی است. اشک همان آدمهای بیسروصدا و راضی به هر قیمتی را هم در میآورد. سبزش خیلی پر رنگ میشود و دیگر به سیاهی میزند.
پیشنهاد میکنیم حالا که رنگ و چراغها همگی در دستتان است کمی مراعات کنید و مثل روال قبل نرمنرمک قیمتها را به هر جایی که دلتان خواست برسانید. اصلاً هم نگران مردم نباشید.
کسی که نمیتواند بخرد، باز هم نخواهد توانست، و کسی که میتواند، یا دیگر نخواهد توانست یا تمام تلاش خود را میکند که بتواند. درهرصورت خودروهای شما روی دست نمیمانند، چون مردم چارهی دیگری ندارند. یا باید همین داخلیها را بخرند، یا کلاً چیزی نخرند و به هوای پاک و محیط زیست کمک کنند.