راضیه حسینی: متأسفانه مسئولان کشورهای اروپایی به هیچ وجه قدرشناس نیستند. آنها نمیدانند غوطهورشدن جوانانشان در منجلاب اعتیاد چقدر وحشتناک است. متوهمانه تصور میکنند خودشان عامل پاکی جوانان اروپاییاند! نمیدانند همهی این موفقیتها را مدیون مسئولان ما هستند.
مسئولانی که از هیچ تلاشی برای پاک نگاهداشتن جوانان اروپایی دریغ نمیکنند، در این راستا صادرات اولین محموله تجاری افغانستان به اروپا از طریق خط آهن ایران به ترکیه نیز انجام شد، تا اروپا با خیال راحت مطمئن شوند، نهتنها جوانان، بلکه میانسالان و سالخوردگانشان هم از شر هر نوع مادهی مخدری در امان خواهند بود.
امیدواریم روزی مسئولان اروپایی دریابند که چه کشورهایی باعث موفقیتشان شدهاند. متوجه شوند اگر در حال حاضر جوان اروپایی اصلاً نمیداند مواد مخدر را با کدام «خ» مینویسند، تا سن بیست و هشتسالگی نمیداند سیگار را از کدام طرف باید روشن کرد، مدیون کشور ما هستند.
نوجوانان اروپایی، دقیقاً مثل ایرانیها شاید اولین باری که سیگار دیدند در سن شانزده، هفدهسالگی بود. روزی که یکی از همکلاسیهایشان از جیب پدرش سیگاری کش رفت و در کلاس مخفیانه به دوستان نشان داد. همهی بچهها دور او جمع شدند و با کنجکاوی به جسم در دستش نگاه کردند. یکی گفت: «من دیدم، باید سر نارنجی رو بذارید رو لبتون.» یکی دیگر گفت: «نه برعکسه.»
نفر چهارم از سمت راست کبریتی از جیب در آورد و گفت: «اول باید روشنش کنیم.» همگی با تعجب به او نگاه کردند و پرسیدند: «مهاجری؟»
نفر چهارم از سمت راست گفت: «نه به انجیل! چرا میپرسید؟» نفر اول از چپ گفت: «چون اروپاییهای اصیل هیچکدوم نمیدونن سیگارو با کبریت روشن میکنن. بزرگترهای ما هرگز جلوی چشممون سیگار نمیکشن.»
نفر چهارم گفت: «من مخفیگاه پدرم رو پیدا کردم. حتی میدونم بعد از کشیدن سیگار یه بخار سفیدی از دهنش در میاد. ولی ندیدم چطور. همیشه از پشت سر دیدمش.» باز هم همه تعجب کردند، اما این بار دیگر نپرسیدند مهاجری یا نه.
آنها پس از روشن کردن کبریت و آتش زدن سیگار با هیجان به سوختن آن نگاه کردند و بعد از تمام شدن سیگار، گفتند: «همین بود؟ این که باعث نشد دودی از دهنمون بزنه بیرون.» سرانجام با انداختن فیلتر سیگار در سطل زباله و آتش زدن مدرسه پاکی و سادگی خود را به کل جهانیان نشان دادند!