به گزارش یزدفردا: نتایج یک مطالعه جدید نشان میدهد که هرچه مغز هنگام انجام وظایف شغلی بیشتر کار کند، ظاهراً احتمال بروز مشکلات فکری و حافظه در مراحل بعدی زندگی کمتر میشود. البته این مطالعه ثابت نمیکند که کار محرک مغز از اختلال شناختی خفیف جلوگیری میکند، بلکه فقط نشان میدهد ارتباطی بین این دو وجود دارد.
پژوهشگران بیمارستان آموزشی اسلو نروژ در یک مطالعه، وظایف ۷٬۰۰۰ نفر در ۳۰۵ شغل مختلف را بررسی کردند. آنها دریافتند که تحریک شناختی هنگام کار در دهههای ۳۰، ۴۰، ۵۰ و ۶۰ زندگی با کاهش ریسک بروز اختلال شناختی خفیف بعد از ۷۰ سالگی ارتباط دارد. پژوهشگران میگویند مطالعه آنها ارزش مشاغلی را نشان میدهد که به تفکر پیچیدهتر نیازمندند و میتوانند فکر و حافظه را در پیری سالم نگه دارند.
پژوهشگران درجه تحریک شناختی شرکتکنندگان را اندازهگیری کردند. آنها چهار گروه کارهای روزمره دستی، روزمره شناختی، غیرروزمره تحلیلی و غیرروزمره بینفردی را بررسی کردند.
کارهای روزمره دستی آنهایی هستند که به سرعت و کنترل ابزار نیازمندند و اغلب شامل حرکات تکراری میشوند؛ چیزی که در کارهای کارخانهای متداول است. کارهای روزمره شناختی نیازمند دقت در وظایف تکراری هستند؛ مانند حسابداری و دفترداری.
وظایف غیرروزمره تحلیلی آنهایی هستند که شامل تحلیل اطلاعات، تفکر خلاق و تفسیر اطلاعات برای دیگران میشوند. وظایف غیرروزمره بینفردی نیز به برقراری و حفظ روابط فردی، انگیزش و آموزش دیگران اشاره دارند. از مشاغل دارای وظایف غیرروزمره میتوان به روابطعمومی و برنامهنویسی کامپیوتر اشاره کرد.
مشاغل با تحریک شناختی بالا، مشاغلی هستند که معمولاً نیاز به کارهای تحلیلی یا ارتباطات غیرروزمره دارند.
رابطه کار مغزی و کاهش اختلال شناختی خفیف
پژوهشگران شرکتکنندگان را براساس درجه تحریک شناختی شغلهایشان به چهار گروه تقسیم کردند. متداولترین شغل برای گروههای با بالاترین نیازهای شناختی، تدریس بود. متداولترین شغلها با کمترین تحریکهای شناختی نامهرسانی و نگهبانی بودند.
شرکتکنندگان بعد از سن ۷۰ سالگی، در آزمایشهای حافظه و فکر شرکت کردند. در گروهی که کمترین تحریک شناختی در کار را داشتند، ۴۲ درصد به اختلال شناختی خفیف مبتلا بودند. این عدد در گروه با بیشترین تحریک شناختی، ۲۷ درصد بود.
پس از تطبیق دادهها با عوامل مربوط به سن، جنسیت، آموزش، درآمد و سبک زندگی، در گروهی که کمترین تحریک ذهنی را در کار خود تجربه میکردند، ریسک توسعه اختلال شناختی خفیف ۶۶ درصد بیشتر از گروه با بالاترین تحریک شناختی بود.
یکی از محدودیتهای این مطالعه این بود که در هرکدام از دستههای مشاغل، افراد میتوانند وظایف متفاوت و درنتیجه تحریک شناختی متفاوت داشته باشند. پژوهشگران میگویند که در مطالعات آینده باید بررسی شود که دقیقاً کدام وظایف شناختی در این شغلها برای حفظ سلامت حافظه و تفکر مهم هستند.