ضرورت آتش بس و باز گشت به مرزهای قبل از 22 خرداد 88
· عضو هیئت علمی دانشگاه تبریز
· دانشجو دکترای علوم سیاسی
جامعه ایران قبل از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری سال جاری از نظر موقعیت و شرایط کجا بود و امروز کجا قرار گرفته است ؟
جمهوری اسلامی در پیشینه حیات 30 ساله خود به همین میزان انتخابات های متعددی را برگزار نموده است . در خرداد سال جاری نیز دهمین انتخابات ریاست جمهوری برگزار گردید . ولی این دوره از ادوار گذشته از جهاتی متفاوت می نمود از جمله :
· حجم گسترده رقابت نامزدها از منظر کیفی در مقوله :سخنرانی ها ، تبلیغات و مناظره های تلویزیونی
· دامنه مشارکت کمی مردم (چهل میلیون نفر)
· توازن نسبی چهار رقیب انتخاباتی از نظر : پیشینه انقلابی ، توانمندی و تخصص و پایگاه اجتماعی
· صف آرایی سیاسی جدی بین رقبا: اصول گرایان در دو سطح (آقای احمدی نژاد و آقای محسن رضایی) و اصلاح طلبان نیز در دو سطح متفاوت( اقای میرحسین موسوی و آقای کروبی )
· به چالش کشیده شدن ساختارها و کارکردها ( به چالش کشیده شدن 24 سال عملکرد جمهوری اسلامی توسط رئیس جمهور فعلی و نقد 4 سال عملکرد دولت نهم از سوی کاندیداهای رقیب آقای احمدی نژاد یعنی نگاهی نقادانه نسبت به تمامیت عملکردها از آغاز حیات جمهوری اسلامی تاکنون
· فراتر رفتن چهارچوب چالش از محدوده قوه مجریه و ریاست آن و تسری آن به سایر قوا و نهادها
· بروز تنش فیما بین رقبا و نامزدهای انتخاباتی در مورد صحت و سقم فرایند برگزاری انتخابات
· گم شدن اصل مساله انتخابات ، یعنی سلامت انتخابات و یا وقوع تقلب و تخلف در آن در گرد وغبار حوادث پس از آن
· محدود نماندن دامنه منازعه و اختلاف به کسانی که در پذیرش اصل نظام و قانون اساسی جمهوری اسلامی مشکلی ندارند یعنی اصول گرایان و اصلاح طلبان و فراهم شدن زمینه برای حضور و خودنمایی اپوزیسیون خارج از نظام برای پی گیری مطالبات جمعی اشان.
· دامن زدن به بحران و تلاش برای تشدید آن به جای مطالعه و بررسی راهکارهای عملی برای برون رفت از بحران و ممحض شدن حرکت در مسیر معرفی مقصر و یا مقصران . بدون توجه به ریشه های مسائل کنونی که به قبل از برگزاری انتخابات در 22 خرداد برمی گردد می توان اظهار داشت که کلیه حوادث پس از انتخابات در طرف نظام و معترضان به دو مبنا و رویکرد برگشت می کند:
· 1- رویکرد پذیرش سلامت نتایج و در کل فرایند برگزاری انتخابات و تنظیم کلیه جهت گیریهای داخلی و بین المللی سیستم در جهت و بر اساس آن .
· 2- رویکرد اعتراض آمیز و زیر سوال بردن و ایراد خدشه به سلامت انتخابات و ابتناء کلیه جهت گیری ها بر اساس آن .
· اگر سوال این باشد که طرفین منازعه در خصوص اصل منازعه و فروکش کردن آن تا امروز چه اقداماتی صورت داده اند ؟ باید در پاسخ گفت که تاکنون از سوی مقامات به غیر از بیان مواضع رسمی و تلاش برای برخورد با معترضان ، پخش اظهارات برخی بازداشت شدگان در مورد عدم وقوع تقلب در انتخابات و تلاش برای برگزاری مراسم تنفیذ و تحلیف و معرفی وزرای پیشنهادی به مجلس و گرفتن رای اعتماد و شروع به کار دولت دهم ودر سوی دیگر اظهار نظر سخنگوی شورای نگهبان در مورد آمادگی آن شورا برای پذیرش شکایت ها در مورد انتخابات و باز شماری ده دصد از آراء در مورد اقناع رقبا آن ، هیچ اقدام موثر و پایان بخش به صورت مستقیم در تلویزیون و یا در رسانه دیگر صورت نگرفته است
· . یعنی باید پرسید طرف های رقابت انتخاباتی و اصلی چه کسانی می باشند؟ چرا حجاریان ، عطریانفر و یا ابطحی و.... متقاعد می شوند که تقلبی صورت نگرفته است؟ به جای همه آنها ، سه کاندیدای رقیب را با همین منطقی که افراد باز داشتی مجاب شدند قانع و مجاب بکنند . آنوقت دغدغه اینکه این باز داشتیها آزادانه حرف نمی زنند نیز منتفی می شود. یعنی وقتی حرف کسانی که در بازداشت به سر می برند و کسانی که آزاد هستند در مورد سلامت انتخابات یکی شد ، غایله خود بخود فرو کش می کند. و شاید همین اظهارات افراد بازداشتی و زندانی برخی از مسولان نظام را به این نتیجه رسانده است که حقیقتا آنچه زندانیان سیاسی به زبان می آورند حرف دل آنهاست . در طرف معترضان نیز ، آنها برای اثبات وقوع تقلب چه مدارک و مستنداتی را ارائه نموده ا ند که چاره کار باشد و سیستم را بر وقوع تقلب به باور بنشاند ؟
· مسائل حاشیه ای هم به گونه ای مساتله را غانض تر نمود که برخی ها ادعا نمودند معترضان، انتخابات و وقوع تقلب در آن را بهانه و دستاویزی برای رسیدن به مقاصد سیاسی خودشان قرار داده اند و ادعای وقوع تقلب نقطه شروع و ورود به فازهای دیگر مبارزات آنها است
· . اما به نظر می رسد که نه تنها تاکنون هیج نتیجه ای از رهگذر این برخوردها نصیب یکی از طرفین منازعه نشده است ، ماه ها نیز به همین منوال سپری شود باز از این رهگذر هیچ نتیجه ای جز گسترش بحران به دست نخواهد آمد .
· فرض بکنیم دادگاه ها پس از مدتی احکامی را برای بازداشتی ها بریدند ، نتیجه ای بیشتر از آنچه از پخش اظهارات بازداشتی ها عاید نظام شد عاید نخواهد شد. یعنی اگر بتوان بدون بازداشت افراد را در خارج از زندان به همان نتایجی رساند که زندانی ها رسیده اند بسیار اثر پایدار در افکار عمومی خواهد داشت . گرچه به طور مقطعی ممکن است مسائل در اثر این محکومیت ها و یا اظهارات فروکش بکند ولی خود اینها باز بهانه ای خواهد بود در دست عده ای که نمی خواهند این جامعه روی آرامش ببیند.
· در هفته دفاع مقدس قرار داریم. جنگ هشت ساله عراق علیه ایران با آن همه ابعاد گسترده ای که داشت و با استراتژی\" جنگ جنگ تا رفع فتنه در عالم \" و یا \" راه قدس از کربلا می گذرد\" به دلیل مصالح عالیه و مهمتر از آن در نهایت با پذیرش قطعنامه 598 به پایان رسید.
· شاید پذیرش قطعنامه یکی از مهمترین دستاوردهای جنگ بود ، چرا که صدام برای رهایی از ناکامی در برابر ایران و برای احیای مجدد غرور ملی در عراق به کویت حمله نمود و اسباب نابودی خود را با این جنگ که با نیروهای چند ملیتی انجام داد فراهم نمود . جمهوری اسلامی در آن جنگ نتیجه را این طور به نفع خود تمام کرد . اما جمهوری اسلامی در برابر معترضان از این دسته که هم در انتخابات شرکت می کنند و هم معترض نتیجه آن بوده اند هر کاری بکند نمی توان از آن به پیروزی تعبیر کرد ، چرا که ریشه این مخالفتها به موافقت با نظام برمی گردد و این افراد در محدوده چهل میلیون نفر مشترکات جدی و عمیق با یکدیگر دارند که اتصالشان با پیکره نظام جمهوری اسلمی تحت هر شرایط باید حفظ شود و نباید آن را به تیغ جراحان ناآشنا و ناشی سپرد تا آنها را برای راحتی خودشان از بدنه سیستم جدا نمایند .
· فائق آمدن بر مساله ای در این حد و اندازه البته که آسان نیست . اما اگر قطعنامه و چهارچوبی شبیه آنچه به جنگ تحمیلی پایان داد وجود داشته باشد و برای فصل خصومت بتوان چارچوبی را تعیین کرد، بسیار راهگشا خواهد بود. با قبول وجود مساله آن هم در حد جنگ نرم و به تعبیر من ( منازعات بنیادین فکری ) بین نخبگان رهبری کننده عمده چهل میلیون نفر رای دهنده ، ( نه انقلاب مخملی ) می توان راهکار عملی مورد نظر را ذیلا اینگونه بیان نمود
· : چه باید کرد ؟
· برای برون رفت از بحران باید به چند نکته به صورت ریشه ای توجه نمود : می توان کاری کرد که امکان طمع ورزی دیگران و بهره بردداری سیاسی آنها از فرایند انتخاباتها در مقوله تبت نام ، بررسی صلاحیت ها و اعلام نتایج را به حداقل ممکن رساند .
· 1- قبول آتش بس برای شروعی مجدد با هدف اینکه فرصت باز اندیشی و مجال تامل در رفتارهای سیاسی برای نیروهای اجتماعی و کسانی که در مستد قدرت (قوه مجریه ) هستند فراهم شود .
· 2 - عقب نشینی به مرزهای امنیتی ، اجتماعی ، سیاسی و فرهنگی قبل از 22 خرداد 1388 معین در چهارچوب مانیفست احزاب و گروههای رسمی و قانون اساسی به عنوان پایه عمل قوا و نهادهای موجود سیاسی و عناصر قدرت .
· 3- تعیین مرزها و در صورت ضرورت باز نگری در مرزهای جغرافیای عمل قانونی در جهت برقراری تفاهم فیما بین اطراف اختلاف
· 4 - تشخیص کاستی ها و تلاش برای بر طرف نمودن اسباب بروز بحران به جای معرفی قاصر و مقصر
· 5- پرداخت غرامت به افراد متضرر و جبران خسارت های مادی و معنوی به آنان و یا خانواده هایشان
· . باید توجه داشت که موضوع عقب نشینی به مرزهای امنیتی ، اجتماعی ، سیاسی و فرهنگی قبل از 22 خرداد 1388 در چهارچوب مانیفست احزاب و گروههای رسمی و قانون اساسی به عنوان پایه عمل قوا و نهادهای موجود سیاسی و عناصر قدرت می تواند معنی پیدا کند.
· ساختن فضایی که در آن امنیت دولت و ملت جدای از هم تفسیر و معنی نشود و در کنار توجه به امنیت سیتم سیاسی ، امنیت احزاب و گروه ها و تشکل ها که فعالیت قانونی می کنند و مبارزه در رژیم می نمایند را نیز مد نظر قرار گیرد. .
· تعیین مرزها ، تعریف جرم سیاسی و تلاش برای آگاهی دادن به مردم برای آشنایی با شعاع عمل سیاسی نباید مورد بی توجهی قرار گیرد . از این به بعد ممکن است جامعه ایران به مشارکت از نگاه دیگر ورود پیدا بکند.
· چه باید کرد ؟
· برای برون رفت از بحران می توان به چند نکته به صورت ریشه ای توجه نمود :
· 1 - باید پذیرفت که این کشمکش ها بی دلیل نبوده و بالا خره یک مساله ای در میان وجود دارد. اما مساله ما که سبب بروز چنین مشکلاتی شده است حقیقتا چیست؟ آیا انتخابات است و یا؟؟
· 2 - مساله یا مسائل را با تمامی ابعاد و اشکال و ریشه های آن بشکافیم .
· 3- مساله یا مسائل بوجود آمده، بین دو طرف و یا طرف های مختلفی بوده است که امکان حضور را در صحنه برای رقابت و مشارکت سیستم سیاسی به آنها داده است و این طرف ها می توانند و باید برای سلامت سیستم سودمند و مفید باشند، چنانکه سیستم نیز برای آنان باید دارای خاصیت باشد . پس باید تشکل ها و احزاب بتوانند ادامه حیات بدهند و نباید در جهت حذف صحنه از رقیب قدم برداشت که حیات سیستم از نظر سیاسی به وجود و پایایی رقیب و یا رقبا وابسته است .
· 4- باید پذیرفت که اگر در صفوف مخالفان امکان نفوذ و جهت دهی به آنها وجود داشته باشد در صفوف عوامل حکومتی نیز همین امر محتمل و متصور است .چنانکه رئیس جمهور گفتند که مسائل کهریزک را بیگانگان بوجود آوردند . اما مگر می توان پذیرفت که هم کسانی که قربانی شدند و همه کسانی که قربانی گرفتند همه اشان از یک طیف بوده باشند .شاید دستورات مقام رهبری در مورد تعطیلی بازداشتگاه کهریزک ازنوعی غفلت از نفوذ عوامل نا معلوم از سوی دستگاه ذی ربط پرده برداشت . .اما ممکن است بگوییم حوادثی که در هر دو سو به دلیل سوء مدیریت ها شکل گرفت ، و مخالفان نظام سپس از آن بهره برداری کردند نه اینکه در اصل آنها یعنی بیگانگان بودند که آن حوادث را با برنامه و تدبیر و نقشه قبلی بوجود آوردند .
· 5- بپذیریم که عمده خسارت و آسیب دیدگان از جمله کسانی هستند که به خلق حماسه چهل میلیونی حضورمردم کمک کردند و وجود این چهره ها شور حضور در چنین صحنه هایی را بر انگیخت و انتخابات مساله ای است که ما در جمهوری اسلامی هر سال یک بار به این حضور آن هم گسترده آن جهت تنفس سیاسی محتاجیم .
· 6- اگر بپذیریم که نیات واقعی برخی معترضان به نتیجه انتخابات خود انتخابات نبوده است و آنها می خواستند از انتخابات به عنوان یک بهانه برای رسیدن به سایر مطامع و اهداف سیاسی خود استفاده بکنند سیستم نیز می تواند با مختومه نمودن پرونده انتخابات البته به صورت اقناعی و در مصاف با طرف های اصلی دعوا پرونده مسائل جنبی و حاشیه ای انتخابات را نیز تواما ببندد .
· باید به این نکته توجه داشت که با اصلاح قانون انتخابات می توان اتوماتیک وار بر بسیاری از مسائل ناشی از انتخابات فایق آمد . مقصود از انتخابات ، اعم از ریاست جمهوری و انتخابات مجلس شورای اسلامی و...است .
· می توان کاری کرد که امکان طمع ورزی دیگران و بهره بردداری سیاسی آنها از فرایند انتخاباتها در مقوله تبت نام ، بررسی صلاحیت ها و اعلام نتایج را به حداقل ممکن رساند .
· اینها تنها زمانی میسر خواهد بود که:
· 1 - امکان وقوع اشتباه و خطا را در هر دو سو محتمل بدانیم
· . 2-وقتی از حیثیت نظام بحث می کنیم حیثیت نظام را جدای از حیثیت طرف مناقشه ندانیم
· 3- با توجه به اینکه هر دو طرف و یا طرف های منازعه در اصل نه با یکدیگر و نه با اصل نظام و قانون اساسی با تمامی اصول آن سر ستیز ندارند از این رو این منازعه طرف غالب و مغلوبی منطقا نداشته و نخواهد داشت .ولی می توان به گونه ای کار را پیش برد که نتیجه فصل خصومت برد برد باشد نه برد و باخت و نه باخت باخت
· . 4- باید تامل کرد که عده قلیلی از آسیب دیدگان از محدوده چهل میلیون نفر مشارکت کننده ها ممکن است بیرون باشند و تقریبا همه آنها در داستان مشارکت هم نوا بود ه اند . درتعیین متجاوز به حقوق اساسی و یا به حقوق مردم باید داورانی تعیین شوند که از هیچ یک از طرفین و یا طرف های دعوا حدا اقل در این انتخابات پشتیبانی نکرده اند. یک پرزدکوئیاری لازم است که در پایان بتواند علیرغم وجود فشار بازیگران سیاسی از بیان نام متجاوز ابا نورزد.
تعیین غرامت و مبادله اسیران نیز از محورهای مهم قطعنامه 598 بود که موجبات باز گشت اسیران (آزادگان) را به آغوش خانواده هایشان فراهم نمود.این بازگشت به صورت عادلانه و بر اساس قانون امروز نیز می تواند در حل مشکل اثر شایان داشته باشد.