راضیه حسینی: وزیرهای ما برای خودشان یک پا رستم دستانند. غول کنکور را در چراغ میکنند، با دیو گرانی میجنگند، بر رخش وطنی خود سوار میشوند و به جنگ تاریکی و پلیدی میروند.
مسئولان ما عدهای سیاستمدار بی دست و پا نیستند. شاید آنها نتوانند دو جمله را درست و حسابی از روی کاغذ بخوانند، شاید بلد نباشند چهار کلمه انگلیسی حرف بزنند، ولی در عوض برای خودشان پهلوانی هستند.
هیچ مسئولی تا به حال نتوانسته بود غول کنکور را پیدا کند، چه برسد به اینکه برایش خط و نشان بکشد و بخواهد او را در چراغ فرو کند. همهی مسئولان دنبال راهکار علمی در این زمینه بودند و مدام فرضیههای مختلفی پیشنهاد میکردند، ولی ناگهان یلی از وزارت آموزش و پرورش برخاست و با قدرت اعلام کرد که منم غول در چراغ کن. آی نفس کش و این حرفها.
احتمالاً الان غول کنکور از ترس گوشهای مخفی شده و بسیار نکران آیندهی خود، مؤسسان کلاسهای کنکور، مدارس غیرانتفاعی با انواع آپشنهای کنکوری و اولیای دست به جیب برای خریدن صندلی دانشگاه است.
غول کنکور عزیز هنوز خبر ندارد حتی اگر در چراغ هم برود، بالاخره افرادی پیدا خواهند شد پول چراغ را پرداخت کنند و با چند مالش نرم به بدنهی سخت و فلزی آن، او را آزاد کنند تا باز هم آرزوهایشان را برآورده کند و باز هم صندلیهای دانشگاهها پر شوند از بچههای بالای شهر، و البته چندتایی پایین شهر که زور عقلشان به همهی پارتیها چربیده و وارد دانشگاه شدند.
آقای وزیر احتمالاً خبر ندارند الان دیگر چراغها هرکدام یک دستگاه کارتخوان دارند و غولها حسابی سرشان شلوغ است، اصلاً وقت نمیکنند حتی برای خواب هم داخل چراغ بروند. ایشان خبر ندارند غولها خیلی وقت است در چراغند و اتفاقاً کار و کاسبیشان به نسبت قبل خیلی بهتر شده است و حالا بابت بیرون آمدن از چراغ هم کلی پول میگیرند.
آقای وزیر، هر وقت غول را در چراغ کردید به متقاضیان خبر بدهید تا برای انجام فرآیند قانونی، مراحل لازم را طی کنند.