در اسلام به ما آموختهاند حاکمان و کارگزاران باید مردم را نصیحت کنند و مردم نیز به امیران و مسئولان توصیه و سفارشهای لازم را بنمایند و آنان را نصیحت کنند امیرمومنان حضرت علی(ع) میفرمایند: «…ای مردم مرا بر شما و شما را بر من حقّی واجب شده است حق شما بر من آنکه از خیرخواهی شما دریغ نورزم و بیتالمال را میان شما عادلانه تقسیم کنم و شما را آموزش دهم تا بیسواد و نادان نباشید و شما را تربیت کنم تا راه و رسم زندگی را بدانید و اما حق من بر شما این است که به بیعت با من وفادار باشید و در آشکار و نهان برایم خیرخواهی کنید هرگاه شما را فراخواندم اجابت نمایید و هرگاه فرمان دادم اطاعت کنید»(1)
در واقع نصیحت حاکمان به شهروندان و مردم به دولتمردان همان امربهمعروف و نهیازمنکر است که از واجبات دین مبین اسلام شمرده شده، آنگاه که مولای متقیان(ع) مالکاشتر نخعی را به امارت و حکومت مصر و مناطق تابعه انتخاب نمود عهدنامهای صادر و در آن 75بار مالک را به خدمت به «مردم» و «رعیت» سفارش نموده و مینویسند: «…بر هواهایت مسلط باش… مهربانی و محبت و لطف به رعیت را شعار قلب خود قرار ده بر رعیت همچون حیوان درنده مباش که خوردن آنان را غنیمت دانی که رعیت بر دو گروهند یا برادر دینی تواند یا انسانهایی مانند تو که خطاهایی از آنان سر میزند… هرگاه رعیت گمان ستمی بر تو ببرد آشکارا عذرت را به آنان ارائه کن و به اظهار عذر گمانهای آنان را از خود بگردان… از خودپسندی و تکیه بر آنچه تو را آلوده به خودپسندی کند و از علاقه به ستایش و تعریف مردم برحذر باش زیرا این حالات از مطمئنترین فرصتهای شیطان در نظر اوست تا نیکی نیکوکاران را نابود کند…» با عنایت به اینکه عموم مردم میتوانند و باید مسئولان، دولتمردان و نمایندگان را سفارش و نصیحت کنند به طریق اولی وظیفه گویندگان، عالمان و فقیهان و امامان جمعه این است که از طریق تریبونهای رسمی که در اختیار دارند بدون اغماض و پردهپوشی تذکرات لازم را بدهند و بویژه از تعریف و تمجیدهای بیجا و یا توجیه سیاستها و روشهایی که مردم را نگران و ناراضی نموده است خودداری کنند. نظر خوانندگان را در این زمینه و در چند بخش به نکات ذیل جلب مینماید:
الف- روز 23 آذرماه 1398 در نمازجمعه تهران به امامت آیتا… محمدعلی موحدی کرمانی درحالی که قیمت دلار 13800 تومان، سکه چهار میلیون و 483 هزار تومان، گوشت مرغ کیلویی 12900 تومان، گوشت گوسفند هر کیلو 70 هزار تومان و هر شانه تخممرغ بهطور متوسط 20 تا 22 هزارتومان… بود نمازگزاران تهرانی شعار میدادند «تورم گرانی جواب بده روحانی» بعد از این که شعار نمازگزاران در اعتراض به گرانی در دوران دولت دوازدهم به پایان رسید خطیب جمعه گفت: «کاملاً صحیحه، کاملاً درسته، برای گرانی باید دولت فکر کند، جون مردم به لب رسیده، نه تنها دارو گیرشان نمیاد اگر هم گیر بیاد نمیتوانند بخرند تا کی؟ فکری بکنید اگر میباید حقوق آنهایی که بالا است را کم کنید حقوقها را کم کنید و بدید به بدبختها، حقوقهای کلان یعنی چه تو این کشور، کم کنید، نصف کنید، نصف را بدید به بدبختها، به بیچارهها، به مستضعفان، تدبیر عاقلانه خدایی اینه…»
اکنون که قیمتها پر کشیده و فقر بیداد میکند، آمار دزدی و سرقت افزایش پیدا کرده، تعدادی از داروها کمیاب شده، سرانه گوشت و لبنیات و برنج و ماهی و میوه و… کاهش پیدا کرده و مایحتاج زندگی نسبت به سال 1398 تا هفتصد، هشتصد درصد گرانتر شده و یکسوم مردم این سرزمین زیر خط فقر مطلق زندگی میکنند تورم و گرانی روزگار عدهای از شهروندان را سیاه کرده و زیر بار مشکلات روزمره کمرشان را شکسته کدام یک از گویندگان و امامان جمعه صدای اعتراض خود را بلند کردهاند؟ به یقین آنان که به وظیفه اسلامی و تبلیغی خود عمل کردهاند اجر و پاداششان با پروردگار یکتا، اما آن عده که دم فروبسته یا همانند کاظم صدیقی توجیهگر ناکارآمدی و ناتوانی دولت سیزدهم میباشند به یقین باید پاسخگو باشند.
روزنامه جمهوری اسلامی مینویسد: حجتالاسلام صدیقی در خطبههای نمازجمعه گفته است: «در دهه 60 دوران کوپن بود و بعد دوران رفاه پیش آمد، ولی در سال 1400 و دوره قبل وضعیتمان به شکلی بود که مسأله خرید مرغ و امثال آن صفی شده بود. امروز بحمدالله ملت ما این گرفتاری را ندارند! گرچه گوشت و مرغ و روغن گران شده، اما به تناسب گرانی گوشت و مرغ یارانهها هم بالا رفته و رعایت حال ضعفای جامعه و دهکهای پایین شده است و این دلیلی بر دلسوزی و توجه و مردمی بودن دولت و رئیسجمهور دارد! به نظر میرسد آقای صدیقی اطلاعی از چگونگی انتخابات، قیمتها و پر کشیدن مرغ ندارد و اطرافیان هم چیزی درباره این موضوعات به او نمیگویند.»
آیا کاظم صدیقی ندیده است عدهای تا کمر در سطلهای زباله برای پیدا کردن مقدار اندکی غذا خم میشوند یا دیده است وقتی میوهفروشی سیبزمینیهای پوسیده را در سطل بزرگ کنار خیابان خالی میکند چگونه عدهای زن و مرد مشتاقانه سیبزمینیها را در کیف و کیسه میریزند و میبرند.
امامجمعهای در سال 1389 بر اعتراض و شعار نمازگزاران با گوشت کیلویی 70 هزار تومان صحه میگذارد و دیگری در همان جایگاه کمتر از چهار سال بعد بهای گوشت گوسفند کیلویی بیش از پانصد هزار تومان و هر شانه تخممرغ را تا بیش از یکصد و پنجاه هزار تومان را توجیه میکند! و متاسفانه میگوید دولتمردان رعایت حال ضعفای جامعه را میکنند درحالی که دولت در دو سال اخیر نتوانسته است تلاطم بازار و افزایش بیرویه قیمتها را مهار کند.
به عالمان و امامان جمعه و دارندگان تریبونهای رسمی و آنان که درباره موضوعاتی از قبیل حجاب فرمان آتش به اختیار میدهند باید متذکر گردید بارها دیده و شنیدهایم که گرسنگان و بینوایانی با داشتن زن و فرزند یا پدر و مادر مریض با سرقت چند بسته بادام هندی یا یکی دو تا مرغ یا چند کفش جلو درب مسجد یا خانه در دادگستری محاکمه و به زندان محکوم گردیده و در واقع برابر با قانون جمهوری اسلامی ایران آنها را مجازات نمودهاند یعنی در واقع تخممرغ دزد را به سزای اعمالش رساندهاند اما شتر دزدان با خیال آسوده میخورند و میبرند و با تاسف عدهای از مقامات آنان را حمایت میکنند.
اکنون نه تنها مردم ایران زمین بلکه جهانیان در جریان این امر قرار گرفتند که مجلس و دولت یکدست، با دو دختر چوپان که متخلفان از کارتهای ملی آنها سوءاستفاده کردهاند قرارداد سیصد دستگاه خودروی شاسیبلند را امضاء نمودهاند از این دو نفر چوپان یکی رئیس هیاتمدیره و دیگری مدیرعامل، ارکان شرکت را تشکیل میدهند که گفته شده است در شهرستان کوهدشت لرستان به چوپانی گوسفندان مشغول هستند و بهنام این دو نفر فرد یا افرادی که با مجلس یا در ارتباط بوده و یا از مجلسیان میباشند با شرکتی معتبر بهنام خودروساز بهمن موتور قرارداد 300 دستگاه خودروی شاسیبلند را امضاء کردهاند.
آنگونه که در سرمقاله این هفتهنامه تحت عنوان «دولت ناکارآمد، وزیر حامی تروریسم و نماینده متخلف» مورخ 8/6/1402 ذکر گردید. تعدادی از این اتومبیلها با معرفی عدهای از نمایندگان بهنام رئیس دفتر یا راننده یا کارمند دفتری نمایندگانی که خود را دارای تمام صفات ممتازه نمایندگی و انقلابی میدانند انتقال داده شده است. آیا وقت آن نیست که خطیبان بر روی منابر و از همه مهمتر در نمازجمعه، امامجمعه هر شهرستان و منطقه از نماینده یا نمایندگان هر شهر بخواهد در آن جایگاه، حاضر شوند و در این باره شفافسازی کنند تا مردم یعنی همان ولینعمتان بدانند که آیا خادمانشان به عنوان نماینده مجلس بعد از دریافت اتومبیل «دنا» و دویست میلیون تومان وام مسکن و اخذ ماهیانه دهها میلیون تومان بابت حقوق خود و کارمند دفتری که بعضاً از بستگانشان میباشند آیا اتومبیل شاسیبلند خارج از نوبت که بهای بیرون آن چند برابر وجه پرداختی میباشد بهنام خود یا کارمند دفتری یا راننده و یا دیگری گرفتهاند؟ و آیا هیات رئیسه یا کمیسیونی در مجلس نباید تا دوران مجلس یازدهم به پایان نرسیده مسأله اتومبیلهای شاسیبلند را روشن و مشخص نماید؟
در کشورهایی که ما مردمش را کافر و اهل جهنم میدانیم و با مشی لیبرالیسمی اداره میشود اگر این تخلف، یا کوچکتر از آن در آن کشورها اتفاق افتد بدون شک سروکار رئیسجمهور یا نخستوزیر یا هریک از نمایندگان یا وزیرانش به قوه قضائیه آن سرزمین میافتد و برابر با ضوابط و مقرراتی که دارند به استیضاح یا برکناری و در نهایت زندان عاملان آن منجر خواهد شد نمونههایی از این موارد و به مراتب کمتر و خفیفتر را در کشورهایی نظیر ژاپن، آلمان، انگلستان، آمریکا و… دیدهایم و شنیدهایم آیا میتوانیم رفتار حاکمان و کارگزاران و مسئولان را با حکومت اسلام و این که مولای متقیان رفتار و کردار هریک از کارگزارانش را با دقت زیر نظر داشتند و براساس حق و عدالت و انصاف بدون پردهپوشی عمل مینمودند که به نمونههایی از آن مکرر در این ستون اشاره شده است مقایسه نمود؟
خالی شدن مساجد و از رونق افتادن حضور دهها هزار نفری در نمازهای جمعه تهران و مراکز استانها با جمعیت 35 میلیونی سالهای اولیه انقلاب در مقایسه با حضور چند هزار نفری فعلی مردم، آن هم با جمعیت هشتاد و پنج میلیونی آیا بدان علت نیست که بسیاری از دارندگان تریبونهای رسمی و امامان جمعه حامی گروه خاصی از دولتمردان میباشند و در واقع در برابر این همه فساد و تبعیض و اختلافات کشنده طبقاتی بویژه در برابر زندگی تجملگرایانه مقامات و مسئولانی در هر سه قوه و دریافت حقوقهای نجومی و زندگی در ویلاها و آپارتمانهای چند صد میلیارد تومانی و زندگی اشرافی خانوادگی عدهای از آنها ساکت هستند؟ شک نیست که ادامه این روش، به صرفه و صلاح حاکمان و کارگزاران نیست و روز به روز، تودههای میلیونی مردم را از حکومت دورتر میکند و اعتماد و اعتبار و منزلت و مکانت نظام را، خدای ناکرده ضایع و تباه خواهد کرد. والسّلام.
رضا سلطان زاده – مدیرمسئول
پینوشت: 1- «نهجالبلاغه»، ترجمه محمد دشتی(ره)، خطبه 34، صفحه 61.